┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
ابراهیم می گفت:
همیشه سعی کن نماز هایت در هر شرایطی، #اول_وقت باشه. خدا هم تو گرفتاری های زندگی قبل از این که حرفی بزنی کارت رو ردیف می کنه
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
🔹با ورود امام خمینی (ره) به ایران ابراهیم به بچهها می گفت: صاحب این انقلاب آمد، ما دیگر مطیع ایشونیم. هر چی امام بگه همون اجرا می شه.
🔸 از آن روز به بعد ابراهیم دیگر خواب و خوراک نداشت. در ايام دهه فجر چند روزی بود كه هيچ كس از ابراهيم خبری نداشت تا اين كه روز بيستم بهمن دوباره او را ديدم. بلافاصله پرسيدم : كجائی ابرام جون؟ مادرت خيلی نگرانه! مكثی كرد و گفت: توی اين چند روز من و چند نفر ديگه تلاش می كرديم تا مشخصات شهدائی رو كه گمنام بودن پيداكنيم. چون كسی نبود به وضعيت شهدا، توی پزشكی قانونی رسيدگی كنه.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
یک روز خبر رسید ابراهیم و جواد و رضا گودینی بعد چند روز ماموریت در حال برگشت هستند. از این که سالم بودند خیلی خوشحال شدیم. جلوی مقر شهید اندرزگو جمع شدیم تا ماشینشان رسید. ابراهیم و رضا پیاده شدند و با همه روبوسی کردند.
یکی پرسید: داش ابرام؟! پس جواد کو؟
یک لحظه همه ساکت شدند. ابراهیم مکثی کرد و با بغض گفت: جواد...و بعد آرام به عقب ماشین نگاه کرد.
یک نفر آنجا دراز کشیده بود و روی بدنش هم پتو کشیده بودند. سکوت همه را گرفت! ابراهیم ادامه داد: جواد...جواد! و بعد هم اشکش جاری شد.
همه زدند زیر گریه و به سمت ماشین رفتند. همین طور که گریه می کردند و جواد جواد می گفتند یک دفعه آقا جواد از خواب پرید:
چیه؟ چی شده؟!
جواد هاج و واج اطرافش را نگاه می کرد. بچه ها با چهره هایی اشک آلود و عصبانی به دنبال ابراهیم می گشتند اما ابراهیم سریع تر به داخل ساختمان رفته بود! ☺️
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
✳ چیزی نشده، پیش میاد!
یک بار در حین انجام مسابقات تمرینی، ابراهیم مشغول کشتی گرفتن با هموزن خودش بود. حریف ابراهیم ناخواسته با سر به صورت ابراهیم کوبید. زیر چشم ابراهیم باد کرد و سیاه شد. حریف ابراهیم ترسیده بود و نگران شد.
✅ بارها دیده بودم که این مسائل، مقدمهای برای دعوا و ... میشد. اما ابراهیم با آن روحیهی #پهلوانیای که داشت جلو رفت و صورت حریفش را بوسید! عجیب بود که او به حریفش روحیه میداد و میگفت: «چیزی نشده، توی ورزش پیش میاد!»
❤️ اینها چیز کمی نیست. ما بارها برخلاف این مطلب را شاهد بودیم. خلاصه اینکه برای ابراهیم، #قهرمانی تعریف دیگری داشت.
📚 #سلام_بر_ابراهیم ۲
❤ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
با شهید ابراهیم هادی همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
به اقرار تمام دوستانش در اوج تواضع بود. با آن بدن قوی اما هیچ کس از ابراهیم غرور و تکبر ندید. بارها دیده بودیم که برای حل مشکل یک فرد ناشناس، چقدر وقت میگذاشت.
یک پیرمرد در محله ابراهیم بود که وضع مالی خوبی نداشت. ابراهیم برای کمک، از او جنس میخرید. وقتی دید چند وقتی پیدایش نیست، کل محل را گشت تا پیدایش کرد و مرتب به او کمک میکرد.
✅ آری این نصیحت لقمان در قرآن خیلی حرفها دارد: «(پسرم!) با بی اعتنایی از مردم روی مگردان، و با تکبر و غرور بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر فخر فروشی را دوست ندارد.» [لقمان ۱۸]
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#سلام_بر_ابراهیم
🎼 هیچ گاه سمت نوارهای ترانه و صدای حرام نرفت. اگر جایی هم صدای حرام پخش می شد به سرعت از آنجا دور می شد، می دانست گوش دادن به صدای حرام در معنویت انسان بسیار تاثیر دارد و حال نماز را از انسان می گیرد.
🍃وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا
و آنان که شهادت به دروغ نمیدهند و چون بر (صدای) ناپسندی بگذرند به شتاب از آن دوری میجویند.
📖سوره فرقان/۷۲
📙خدای خوب ابراهیم. بررسی ویژگی های قرآنی شهید ابراهیم هادی.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
🕌 با ابراهیم رفتیم بازار تهران، موقع اذان ظهر به مسجد امام رفتیم. نماز جماعت که تمام شد، بیشتر مردم در گوشه و کنار مسجد دراز کشیدند. ماه رمضان بود. من و ابراهیم در گوشه ای از مسجد دراز کشیدیم. برای من داستان عابدی از بنی اسراییل را تعریف کرد که دعایش مستجاب بود. بعد گفت: یک زن را پیش او آوردند تا دعا کند. اما شیطان او را فریب داد و..
✅ ابراهیم همین طور که دراز کشیده بود نیم خیز شد و گفت: فقط باید خدا ما رو یاری کنه. شیطون این قدر انسان رو وسوسه میکنه که انسانی عابد رو به جهنم می کشونه.
🔸 برای همین بود که ابراهیم در هم صحبت شدن با نامحرم بسیار احتیاط می کرد. چرا که قرآن مکر و حیله آنها را عظیم معرفی کرده.
📙خاطرات منتشر نشده از شهید ابراهیم هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌹🍃🌹
🌷شهید ابراهیم هادی می گفت:
#چادر یادگار حضرت زهرا(س) است، ایمان یک زن وقتی کامل می شود که #حجاب را کامل رعایت کند ...
#سلام_بر_ابراهیم
🌷🌷🌷🌷🌷
خواهرم:
اگر گیسوان تو، عنوانی است که شاعران در شعر ها از آن یاد کرده اند.
اما شرم وحیا تو هم عنوانی است که خدا در قرآن از آن یاد کرده.
#چادر
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
🏅 قهرمان واقعی کسی است که ...
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
#سلام_بر_ابراهیم
(شوخی های آقا ابراهیم)
☀برای مراسم ختم شهید شهبازی راهی یکی از شهرهای مرزی شدیم. طبق روال و سنت مردم آنجا مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار می شد. ظهر هم برای میهمانان آفتابه لگن می آوردند. با شستن دست های آنان مراسم با صرف ناهار تمام می شد.
▪️در مجلس ختم که وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهیم کنار او بود. من هم آمدم و کنار ابراهیم نشستم ابراهیم هادی و جواد دوستانی صمیمی و مثل دو برادر برای هم بودند.
🍶شوخی های آنها هم در نوع خود جالب بود. در پایان مجلس دو نفر از صاحبان عزا ظرف آب و لگن آوردند. اولین کسی که به سراغش می رفتند جواد بود. ابراهیم در گوش او که چیزی از این مراسم نمی دانست حرفی زد. جواد با تعجب و بلند پرسید: جدی می گی؟!
☺ابراهیم هم آرام گفت: یواش بابا هیچی نگو! بعد به طرف منبر گشت. خیلی شدید و بدون صدا می خندید. گفتم: چی شده ابرام؟ زشته نخند! گفت: به جواد گفتم آفتابه رو که آوردن سرت رو قشنگ بشور رسمه. چند لحظه بعد همین اتفاق افتاد. جواد بعد از شستن دست سرش را زیر آب گرفت و..
💦جواد در حالی که آب از سر و رویش می چکید با تعجب به اطراف نگاه می کرد. گفتم:" چیکار می کنی جواد؟ مگه اینجا حمامه! بعد چفیه ام را دادم سرش را خشک کند!
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#سلام_بر_ابراهیم
🔹هیچ وقت در کارهایش از عدالت و حرف حق دور نمی شد.
مثلا یکی از همسایه های ما که خیلی اهل دعوا بود با یکی دیگه از همسایه ها دعوا کرد و دندان یک نفر را شکست.
همسایه ما هم شکایت کرد، شاکی رضایت نمی داد.
متهم به من گفت: برو ابراهیم رو بگو بیاد. من هم هر طور شده ابراهیم رو پیدا کردم و آوردم.
هم شاکی هم متهم به احترام ابراهیم بلند شدند. شاکی گفت: اگه ابراهیم بگه رضایت بده من رضایت می دم.
🔻ابراهیم خیلی جدی گفت: نخیر، اصلا #رضایت نده! این آقا باید بفهمه برای هر چیزی نباید دعوا کنه!
متهم ۲۴ ساعت داخل بازداشگاه بود. بعد ابراهیم به شاکی گفت: حالا برو رضایت بده باید کمی #ادب می شد.
👆تصویر بالا که تازگی به دست ما رسیده، دو ماه قبل از شهادت آقا ابراهیم است.
با شهید ابراهیم هادی همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63