eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
15.8هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
88 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘⚘#مجموعه_کتاب‌های_اوج_بندگی ⚘⚘ 🔹نام کتاب: #پهلوان_اکبر (نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی نوجوانِ ۱۷ ساله کربلای ایران؛ شهید عزیز؛ #اکبر_چمنی) 🔹به کوشش: #محمد_عباسی 🔹ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی . http://yon.ir/FhHkC ✂️برشی از کتاب: . اکبر همیشه بین رفقا از آن دوستان پرشور و بانشاط و هم باحال جمع بود. رفتار و روحیاتش، برای ما و برای جمعی که در آن حضور می یافت، «انرژی بخش» و «عشق آفرين» بود. شاداب و باحال و باحرارت بود. در عین حال، همیشه تمیز، مرتب و معطر بود. اردیبهشت سال ۶۱ حال و هوای عملیات، بچه‌ها را شاداب ترو پرنشاط‌تر کرده بود. ولی اکبر برخلاف خلق و خوی گذشته‌اش و نشاط مخصوصی که آن روزهای نزدیک به عملیات داشت (که همه‌گیر هم بود) آرامش و وقار خاصی پیدا کرده‌بود و هرچه هم که به عملیات نزدیک‌تر می‌شدیم این آرامش و آسودگی خیال در چهره و رفتارش بیشتر نمایان می‌شد. روز قبل از عملیات، دیدم آستین‌های لباسش را تا زده و در آن وقت سال که هوای جبهه جنوب، بدجوری پشه دارد! غرق در عوالم خودش هست. رفتم سراغش و به شوخی گفتم: "این همه پشه! حیفه که از خون ناپاک رفیق مانوش جون کنن؟ بعد بغلش کردم و با هم خندیدیم. خواستم آستین‌های لباسش را پائین بدهم که نگذاشت و گفت: "این دست ها فردا همین موقع، دیگه مال خودم نیست؟ فکر کردم از شدت نیش پشه ها این حرف را می‌زند. با شنیدن خبر شهادتش در عملیات، به یاد حرف دیروزش افتادم و منظوری که پشت حرفش نهفته بود. . خرید آسان: manvaketab.ir مرکز پخش: 02537840844 . #نشر_شهیدکاظمی #ناشر_برگزیده سال1395 و 1396 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب
. 🔹️نام کتاب: #پهلوان_اکبر (نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی نوجوانِ ۱۷ ساله کربلای ایران؛ شهید عزیز؛ #اکبر_چمنی) 🔹️به کوشش: #محمد_عباسی 🔹️ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی 🔹تعداد صفحات: 408 صفحه 🔹قیمت پشت جلد: ۲۵۰۰۰تومان / قیمت با ۲۰درصد تخفیف: ۲۰۰۰۰تومان . 📚️برشی از کتاب چهار بار جبهه رفت. بار اول ، #گیلان_غرب بود. باردوم در حمله #بستان شرکت داشت؛ بار سوم توی عملیات #فتح_المبین مجروح شد؛ و بار چہارم (آخرین بار) هم در #عملیات_بیت‌المقدس به آرزویش رسید. توی شناسنامه اسمش «منوچهر» بود. ولی چون اسم پدربزرگِ پدرم "اکبر" بود، بعد از فوت ایشان، از بچگی «اكبر» صداش می‌زدیم. خیلی دوست داشت که اسم شناسنامه‌ایش هم اکبر باشد. بار آخر، قبل از عملیات آمد شناسنامه‌اش را گرفت و رفت تهران تا در محل تولدش اسمش را عوض کند؛ گفتم: چه فرقی می‌کنه ما که «اكبر» صدات می‌زنیم؟ گفت: می.خوام توی شناسنامه هم اسمم «اكبر» باشه! بالاخره رسما اكبر شد. انگار دنیا را بهش داده بودند؛ خیلی خوشحال بود و خیالش راحت شد. رفت و در عملیات "#فتح_خرمشهر" به #شهادت رسید. . 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 . 🛍لینک خرید آسان http://yon.ir/YQmDS 📲مرکز پخش 02537840844 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 . 🆔 @nashreshahidkazemi
#هشت_نگاه 📌۸سال پایداری و دفاع‌مقدس فروش ویژه ۸کتاب برگزیده با ۸روایت متفاوت از ۸سال دفاع مقدس . 🔹#چشم_روشنی نگاهی زینب گونه به جنگ http://yon.ir/ZFjki . 🔸#پهلوان_اکبر روایت علی‌اکبر های خمینی از کربلای ایران http://yon.ir/P6qZb . 🔹#عشق_فصل_پایان نگاه عاشقانه و قهرمانه به دفاع مقدس http://yon.ir/XzJzn . 🔸#تلخ_و_شیرین_از_اسارت نگاهی به سیره و باورهای اسرا http://yon.ir/0lCsM . 🔹#سیزده_ساله_ها روایت قاسم های خمینی از کربلای ایران http://yon.ir/ZXFy9 . 🔸#شب_های_قدر_کربلای۵ نگاهی به رشادت و آسمانی شدن سربازان خمینی زیر باران آتش کربلای۵ http://yon.ir/CdJn3 . 🔹#اخراجی_ها نگاهی عملیاتی و بدون سانسور به دفاع مقدس http://yon.ir/SUvQV . 🔸#جاده_بهشتیان نگاهی جهادی از زبان سنگرسازان بی سنگر http://yon.ir/qljqP . 🍃پست رایگان به سراسر کشور به همراه ۱۰% تخفیف ویژه هفته دفاع مقدس . ▪فقط ۲۸ شهریور الی ۸ مهرماه . 📲خرید پیامکی ارسال "۸نگاه" به ۳۰۰۱۴۱۴۴۱ . 🌏خرید آنلاین از فروشگاه من‌وکتاب www.manvaketab.ir . 🆔 @nashreshahidkazemi
. 🌱درست اون روزایی که ما غرق سِلفی گرفتن و به اشتراک گذاشتن عکسهای یهوییمون بودیم. یه عده بخاطر آرامش و امنیتمون، بند پوتین‌هاشونو محکم بستن و جای سفر آنتالیا و مالزی و جزایر قناری، رفتن تو دل معرکه.. 📖خاطراتشون رو که ورق می‌زنم، می‌بینم ما از اینها جدا نبودیم. یه روزی کنارشون خندیدیم. یه روز شریک شادی هم بودیم. حتی شاید یه روز تو پیاده رو از کنار هم رد شده باشیم و...پس فرقمون باهاشون چی بوده که اونها یه شبه رسیدن به نهایت کمال و سعادت!؟ ⁉️نمیدونم! شاید مادرشون یه وقتی از ته دل گفته: خدایا پسرمو نذر علی اکبرِ امام حسین کردم تا به وقتش راهی میدون بشه. نمیدونم شاید وقتی بچه بودن، دور دیگ نذری روضه امام حسین(ع)، چرخ خوردن و بازی کردن و تو اون حال و هوا بزرگ شدن و .. آره! حتما از اثر همینهاست که به وقت عمل، دل کندن از وابستگیها راحت بوده براشون؛ اونقدر که میدونستن اگه بزنن به دل معرکه، ممکنه سر از پیکرشون جدا بشه و چه سرها که به عشق اباعبدالله از تن علی‌اکبرهای زمانه ما جدا نشد. 🍃به بهانه سالروز میلاد با سعادت جوان دشت کربلا، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله، حضرت علی اکبر علیه السلام، لیستی از بهترین آثار رو براتون آماده کردیم تا با خوندن خاطراتشون، ادامه دهنده راه روشنشون باشیم. 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 💭کتب منتخب به همراه یک دفترچه یادداشت هدیه عکس شهدا، بوکمارک(نشانه کتاب) و ارسال رایگان می باشد. 🆔 https://eitaa.com/nashreshahidkazemi