eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
15.8هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
88 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🍃 ...به ورودی خانه خودمان که رسیدم نگاهم به دمپایی های مرتضی افتاد که همیشه دم در بود، ناخودآگاه نشستم و دمپایی را دست گرفتم، اشک امانم نمی داد، در دلم درد بزرگی داشت جوانه می زد، دردی به سنگینی این غم که دیگر صاحب این دمپایی ها به این خانه سر نخواهد زد، کف دمپایی را بوسیدم و به صورتم کشیدم، دوست داشتم خاک کف پای فدایی حضرت زینب روی صورتم بدهد که من اگر اختیار داشتم هیچ وقت بدون مرتضی به این خانه برنمی گشتم. به زور کلید انداختم و وارد خانه شدم، خانه‌ای که همه جایش بوی مرتضی می داد... . «هواتو دارم» کتابی با عیار «یادت باشد» روایتی خواندنی از شهیدی که وصیت کرد برای من سنگ قبر نگذارید! رونمایی از تازه‌ترین اثر نویسنده کتاب "یادت باشد" و "کاش برگردی" دیروز (جمعه) در غرفه انتشارات شهید کاظمی(راهرو ۱۵شبستان ناشران عمومی) با حضور خانواده (پدر، مادر، برادر و همسر محترم شهید)، نویسنده کتاب(محمدرسول ملاحسنی)، اهالی رسانه و شمار زیادی از مخاطبین و دوست داران کتاب برگزار شد. . ⚡ برای مشاهده این کتاب و بقیه آثار انتشارات شهید کاظمی، از طریق زیر اقدام نمایید. ✅ پیامکی ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ ✅ تلفنی 02533551818 ✅ اینترنتی nashreshahidkazemi.ir 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب در کشور 🆔@nashreshahidkazemi
🔴به سمت قطعه ۲۶ راه افتادیم مزار شهدای مختلفی از نظرمان می‌گذشت خیلی‌هایشان جوان بودند، به تاریخ آسمانی شدنشان که نگاه می‌کردیم اغلب بین ۲۰ الی ۳۰سال بودند! 🇮🇷برخی مزارها کمی شلوغ‌تر می‌شد و برخی خلوت‌تر برخی‌شان سنگ سفید مرمر داشتند و کنارشان صندلی و گلدان... و برخی‌شان هم از بالا با سربندهای رنگارنگ آراسته شده بودند. 🔺بالاخره به مزار محمد رسیدیم منظورم همان مرتضای شهید است همان مهندس شهید، همان بچه پر هیجان مسجدصفا... همان که وصیت کرده بود که اگر شهید شد و پیکرش برگشت؛ برایش مزار و سنگ مزار درست نکنن... عجیب است نه!؟ و عجیب‌تر آنکه همانطور که می‌خواست شد! 💔مزارش شد قاب خاکی ساده‌ای که نه سنگ دارد و نه اسم... 🪴دورش حلقه زدیم دسته گل نرگسی را گذاشتیم روی خاک‌های نمناک، کتاب را هم گذاشتیم روی سینه خاک عکس کنار مزارش حامل پیامی بود همراه با لبخند... 📱هنوز فاتحه نخوانده بودم که تلفنم زنگ زد. صبح پنج شنبه حوالی ساعت نه و نیم در قطعه ۲۶ دقیقا زمانی که میرسی بالای سر مزار تلفنت زنگ بخورد. ✍و نام کتاب شهید عبدالهی روی گوشیت نقش ببندد...