eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
15.8هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
88 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
انتشارات شهید کاظمی
. شین طوفان؛ دومین کتاب از منتشر شد کتاب"شین طوفان" دومین کتاب از شهدای دلیر لشکر زینبیون همزمان با بازگشت پیکر شهید مدافع حرم از شهدای لشکر زینبیون توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد. . برشی از کتاب: آماده‌ی شلیک می‌شد که ناگهان صفیر خمپاره‌ای گوشش را خراشید. زمین زیر پایشان لرزید و زمان متوقف شد. هیچ صدایی به گوشش نمی‌رسید. یعنی تمام شده بود؟! چرا روی زمین خوابیده بود؟ می‌خواست از جا برخیزد؛ اما بدنش کوفته و بی‌حس بود. نگاهی به اطراف انداخت. از زمین، دود و آتش و خاک به هوا برمی‌خاست. کم‌کم صداها و هیاهوی اطراف بیشتر شد. موج انفجار او را پرت کرده بود. یک لحظه ذهنش به سرعت به کار افتاد: «مطهر... سرتاج...» به زحمت از جا بلند شد. درد و سوزش از همه‌جای بدنش فریاد می‌کشید. کشان‌کشان خود را به مطهر رساند. مطهر و سرتاج روی زمین افتاده بودند. تمام چهره و پیکرشان خونین بود. فریاد زد... فریاد زد...؛ اما پاسخی نشنید. دیگر هیچ دردی حس نمی‌کرد. انگار تهی شده بود. کربلا کنار مطهر شکست. سرش را در آغوش گرفت. نمی‌دانست هوا را خاک و غبار گرفته یا چشمانش تار می‌بیند! شاید هم پرده‌ی اشک نمی‌گذاشت ببیند. امروز چندم بود؟ هشتم! روز جوان ارباب... شب تاسوعا... تاسوعا...! روزِ «إنکسرَ ظَهری»! کربلا شکست کنار پیکر مطهر... زینبیون بر خاک افتاده بود و او صدای «الله‌اکبر» لشکر شام را می‌شنید. «الشام... الشام... الشام...».