هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_غربت
در همان عصری که فرمان برد خورشید از علی
چشمه چشمه، اشک غربتخیز جوشید از علی
خطبهی بی نقطه را کوفه شنید اما دریغ
خطبهی با آه را جز چاه، نشنید از علی
مو به مو آگاه بود از سرّ عالم، حیف حیف...
دشمن از تعداد موی ریش پرسید از علی!!
شأن او را روزگار آورد پایین... روزگار،
آنچه که باید بفهمد را نفهمید از علی
عدل بود و داد، داد از قوم اشباه الرجال
عدل را این طایفه کِی میپسندید از علی
تا قیامت هم عقیل اصرار اگر میکرد... باز
غیر از این برخورد، برخوردی نمیدید از علی
::
آی حاجیهای بیعت کرده! از سمت غدیر
خانه برگردید... اما برنگردید از علی
دوخت چندین وصلهی نو بر عبای غربتش
بد به دنیایی که آخر چشم پوشید از علی
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_غربت؛ #شب_جمعه
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
مردی یگانه بود و بانویی یگانه
آهسته میرفتند از خانه شبانه
همراه هم بودند مثل دو غریبه
پهلو به پهلو، پا به پا، شانه به شانه
سر میزدند انصار را کوچه به کوچه
در میزدند انصار را خانه به خانه
مظلومشان دیدند، در را وا نکردند
وای از زمانه، وای از دست زمانه
چل شب تمام شهر را گشتند با هم
اما بدون یار برگشتند خانه
* *
وقتی عزادار رسول الله بودند
از درب خانه میکشید آتش زبانه
در باز شد وقتی که زهرا پشت در بود
دخت نبی افتاد بین آستانه
دستی ورم کردهست و دستی هم شکسته
هم با غلاف تیغ... هم با تازیانه....
حتی نگاهی هم به پهلویش نینداخت
محو علی بود عاشقانه، عارفانه
* *
دامانِ در میسوخت، اما داشت میسوخت...
...در کربلا دامان چندین نازدانه
افتاد یک دانه از آن دو گوشواره
در کربلا افتاد اما دانه دانه
شبهای جمعه فاطمه بالای گودال
با ناله، آنهم نالههای مادرانه...
...گوید حسینم کشته شد ای داد بیداد
نور دو عینم کشته شد ای داد بیداد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e