eitaa logo
مُبین⁦🇮🇷⁩⁦🇵🇸⁩
1.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
7.9هزار ویدیو
267 فایل
و َمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ 🌱 «مبین» #مجمع_بانوان_یاری‌دهنده_نظام‌اسلامی ❇️⁩جهاد تبیین یک فریضه قطعی و فوری ست... 🔸آیدی ارسال نظرات: @Mobinmashhad
مشاهده در ایتا
دانلود
هدیه خانواده به حضرت زینب (س) 🔹شهید محمد اسدی همیشه می‌گفت: غیرتم اجازه رفتن به مرخصی را به من نمی‌دهد و از حضرت زینب (س) خجالت میکشم که او را تنها بگذارم. به پدرش توصیه می‌کرد: " پدر جان دیگر از من دل بکنید و من را نذر عمه جانمان زینب (س) کنید. من خمس پنج پسرت هستم. " 🔹مادر شهید اسدی می‌گوید: شش ماه از رفتنش می‌گذشت و هر بار که قصه دلتنگی من را می‌شنید در جوابم می‌گفت : " شما خودت من را به حضرت زینب (س) هدیه دادی، و نباید هدیه‌ای را که به کسی دادی را پس بگیری ". 🇮🇷به بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/4119134328C112e25a644
شهیدی که در سوریه "نهضت سوادآموزی" برپا کرد 🔹شهید مهدی موحدنیا با وجود اینكه صاحب خانواده و یک فرزند بود، با توکل به خدا پا به میادین نبرد حق علیه کفر گذاشت. این بار ماموریتش در سپاه قدس بود و در آنجا به عنوان مربی مسئولیت سواد آموزی و آموزش نیروهای فاطمیون را بر عهده داشت. 🔹همسر شهید از دلتنگی‌های پدر و  پسر می‌گوید: مهدی زمانی که سوریه بود هر وقت تماس می‌گرفت از دلتنگی‌هایش برای  پسرمون می‌گفت، زمانی که ابوالفضل ۶ ماهه شده بود آخرین دیدار پدر و پسر بود.   https://eitaa.com/joinchat/4119134328C112e25a644
🔸شهید جوانی که به فکر کودکان کار بود 🔹شهید معین بیانی از اتوبوس پایین آمد و از ترمینال میرجاوه خارج شد؛ او به‌طرف دختربچه‌های دستفروش رفت و صدایشان کرد. سه تایشان دویدند و جعبه آدامس‌هایشان را جلوی او گرفتند. آقا تو رو خدا بخر؛ همیشه همین را می‌گفتند. 🔹 معین بیانی دفعه قبل از بچه‌ها پرسیده بود: مگه شما عروسک و اسباب بازی ندارین؟ و همزمان با نگاه متعجب آنها مواجه شده بود. همان وقت تصمیم گرفت از مرخصی که برگردد کاری برای آن کودکان معصوم و فقیر انجام بدهد و حالا برگشته بود. 🔹او کیسه نایلونی را بالا گرفت و گفت: بچه‌ها عمو معین براتون یه هدیه خریده. بچه‌ها جعبه‌ها را پایین بردند و با خوشحالی به دست جوان سرباز چشم دوختند. معین عروسک‌ها را از توی نایلون بیرون آورد و به هر کدامشان یکی داد. صورتشان بین حس تعجب و خوشحالی مانده بود. به هم نگاه می کردند و با جیغ و خنده عروسک‌ها را دور سرشان می‎چرخاندند و می‌پریدند بالا. برای معین شنیدن این خنده‌ها از هر چیزی دلنشین تر بود... 🇮🇷به بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/4119134328C112e25a644
نماز شکر و شهادت 🔹شهید علی دیمه وقتی که برای اولین بار لباس سبز پاسداری را به تن کرد؛ دو رکعت نماز شکر به جا آورد و از خدای بزرگ خواست که تا زمانی زنده است برای اهداف آرمان‌های انقلاب اسلامی، توان شرکت در جنگ را داشته باشد. 🔹علی دیمه بارها و بارها در میادین جنگ مجروح شد و یک بار به قدری شدت مجروحیتش زیاد بود که پزشکان تصمیم به قطع کردن پایش گرفتند. با توجه به اینکه بدنش پر از ترکش بود، هربار که به مرخصی می‌آمد برای عمل جراحی و خارج کردن ترکش‌ از بدنش به بیمارستان می‌رفت. 🇮🇷به بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/4119134328C112e25a644