خوزستان در آستانه اشغال2⃣
«عملیات غیور اصلی»
✍️... علی شمخانی و غیور اصلی پس از یک بحث طولانی با نمایندگان فرستادگان رئیس جمهوری ، به سپاه اهواز برگشتند. اطاق جنگ آماده عقب نشینی(به کوههای مسجد سلیمان) بود. شمخانی با عصبانیت گفت : توی این موقعیت کافیه نیروهای دشمن جاده اهواز - دزفول رو ببندند تا کار اهواز تمام بشه ، اگر اهواز سقوط کنه کار خرمشهر هم ساخته است . میخواهیم کجا بریم به شوشتر؟ به مسجد سلیمان؟ اونجا هم که بن بسته.
به سپاه جهارشیر که رسیدند ، حسین پناهی خاک آلود و خسته جلو آمد و به شمخانی گفت : بعثیا سوسنگرد رو گرفتند . معمارزاده
و پورکیان شهید شدند.
-تو مطمئنی؟
-خودم از اونجامیام.
شمخانی از ماشین پیاده شد. رزمندگانی که توانسته بودند از محاصره سوسنگرد جان سالم به در ببرند ، دور او حلقه زدند . هرکس حرفی می زد .
در ماشین باز شد. غیور اصلی با چهره بر افروخته بیرون آمد و فریاد زد :
- چرا ایستاده اید؟ اونها به طور حتم پادگان حمیدیه رو می گیرند و اگرحمیدیه رو بگیرد، اهواز هم رفته ... ناموس ما شرف ما ، دین ما در گرو جانبازی ماست . من این جون رو نمی خوام وقتی که اسلام در خطر باشه ...
صفحه۱۶۵ کتاب عبور از ضخامت ابرها
🔶🔷موسسه فرهنگی هنری معراج اندیشه پویا🔶🔷
🔴پیام رسان سروش: https://sapp.ir/meraj_andisheh_pouya
🔴پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/meraj_andisheh_pouya
🔴اینستاگرام: meraj.andisheh.pouya
معراج اندیشه پویا
#قدرت_الله_علیدادی
#خاطره
#معاون_لشکر_9_بدر
《بخشش》
پیراهنی را با تمام عشق و علاقه ام به او دوختم و هنگامی که هدیهام را به او میدادم از او خواستم تحت هیچ شرایطی پیراهن را به کسی ندهد. یک روز صبح پیراهن را پوشید و به محل کارش رفت و عصر که به منزل آمد. دیدم پیراهن تنش نیست. گفتم: 《آن همه اصرار کردم پس پیراهن را چکار کردی؟》 گفت: 《ناراحت نشو! کسی از من خواهش کرد منم اونو بهش بخشیدم. می دونی که وقتی کسی می خواد انفاق کنه باید بهترین چیزش را بده و چون این پیراهن برایم ارزشمند بود اونو بخشیدم.》
🔷موسسه فرهنگی هنری معراج اندیشه پویا🔷
@meraj_andisheh_pouya
معراج اندیشه پویا
#خاطره
#خاطرم_هست
#گنجینه_شاهد
نام و نام خانوادگی: علی رضا سوخته زاده
محل تولد: ویس
تاریخ شهادت: 1361/02/10
محل شهادت: جبهه دب حردان
علی رضا از بچه های مبارز انقلاب بود، بعد از انقلاب وارد جهاد شد و اون جا مشغول شد. با شروع جنگ رفت و آمدهای علی رضا به بسیج زیاد شد. علی رضا این قدر فعالیت هاش زیاد بود که حتی گاهی شب ها هم خونه نمیومد، و توی همون سن کم شده بود مسئول بسیج مسجد. حاج خانم می گفت: علی رضا یه موتور داشت که بنزینش رو بسیج تامین می کرد تا بتونه به امور بسیج رسیدگی کنه، یادمه یه روز باباش بهش گفته بود بیا منو برسون تا میدان بار فروش ها، علی رضا هم گفته بود نهایتش تا سر خیابون برسونمتون چون موتور مال منه، ولی بنزین مال بیت الماله، باباش فکر می کرد شوخیه اما باباشو برد سر کوچه و اون جا پیاده ش کرد. باباش بهش گفته بود: 《پس برسونم!》علی رضا هم گفته بود: 《حتی اگه کتکم بزنی این کارو نمی کنم.》 تا این که علی رضا رفت جبهه، دست آخر حاج خانم با اشک می گفت: دلتنگ علی رضا بودم چون چند وقتی بود ازش خبری نبود تا این که با پدرش نشسته بودیم که صدای علی رضا رو شنیدم، انگار صدام کرد مامان، حتی باباش هم شنید و گفت: 《پاشو پسرت اومده.》 ولی وقتی گشتم دیدم هیچکس توی خونه نیست، تا این که وقتی خبر شهادت علی رو بهمون دادن یکی از همرزم هاش می گفت: علی وقتی ترکش خورد کلمه مادر رو فریاد کشید...
#وصیت شهید: حجاب خواهرانم.
🔷موسسه فرهنگی هنری معراج اندیشه پویا🔷
@meraj_andisheh_pouya
🌹چهار سال از مهمان شدن تو بر سفره اربابت می گذرد
🌹ما هم به این بهانه گردهم می آییم تا به تو و سالار شهیدان اقتدا کنیم
چهارمین سالگرد شهادت مدافع حرم زینبی《سردار جبار دریساوی》
زمان: پنج شنبه مورخ 1397/7/12 ساعت 21:30
مکان: اهواز عامری بولوار شهید حمیدی نبش کوچه شهید قبیتی مجتمع نبهانی
🌹به همراه رونمایی از کتابچه خاطرات شهید🌹
🔷موسسه فرهنگی هنری معراج اندیشه پویا🔶
@meraj_andisheh_pouya
9.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#خاطره
#مدافع حرم
#سید_مهدی_موسوی
15مهرماه تولد اولین کارمند شهید کشور
سید مهدی موسوی
مهدی جان تولدت مبارک
🔶🔷موسسه فرهنگی هنری معراج اندیشه پویا🔶🔷
@meraj_andisheh_pouya :پیام رسان ایتا
معراج اندیشه پویا
#خاطره
#مدافع_حرم
#جبار_دریساوی
ژنرال ایرانی
جبار در دورانی که من فرمانده گردان امیرالمومنین(ع) بودم، فرمانده گروهان بود. خوب میشناختمش. ولایتمداریاش زبان زد بود. همین ولایتپذیریاش را نسبت به فرماندهانش هم داشت. حرف فرمانده را میفهمید و آن قدر روی نظر فرماندهان دقت نظر داشت که همیشه در هر عملیاتی بود کمترین آسیب به نیروهایش میرسید. سالها بعد وقتی بحران سوریه پیش آمد و روسیه تانکهای T-72 را وارد جنگ کرد. وقتی با نیروهایی مثل جبار روبهرو شدند که در روسیه آموزش کار با این تانک را دیده بودند ذوق زده شدند. چون خودشان به امثال جبار آموزش داده بودند. برای همین با خیال راحت تانکهایشان را میسپردند دست یک نیروی ایرانی و آموزش دیده و در حد یک ژنرال ارتش روسیه برای جبار احترام قائل بودند. هر عملیاتی که میخواستند انجام دهند دنبال جبار بودند.
■موسسه فرهنگی هنری معراج اندیشه پویا■
@meraj_andisheh_pouya :پیام رسان سروش
@meraj_andisheh_pouya :پیام رسان ایتا