کانال رسمی مدرسه معصومیه
🌷بسم الله الرحمن الرحیم 🌷 بعد از برنامه فاخر نماشگاه شبهای مادری که در ایام شهادت فاطمه زهرا(س) برگ
✴️ مادر ، هاجری یا لیلا نمی دانم. ...
از پله های زیرزمین خونه که به نظر میرسید تازه تعمیرش کرده بودند به همراه مادر پایین رفتیم.
داخل که رفتیم غافلگیر شدم ، زیرزمینی حدودا ۲۰ متری، با دیوارهایی مزین به تمثال مبارک شهدای مدافع حرم ایرانی و افغانستانی و چفیه و سربند ، دیوار نگاره ای زیبا که بهانه ای بود برای همراه شدن دل با قافله عشاق
یادگاری های دو شهید که پدر و پسر بودند در گوشه ای توجه پسر کوچکم رو به خودش جلب کرد.، ذوق زده شده بود ، نزدیک رفت و صورت خودش رو با چفیه متبرک کرد.
حس خوبی پیدا کرده بود ، میگفت چقدر خوبه که تونسته به خونه شهید بیاد .
چند دقیقه ای مهمان حسینیه کوچک و آرام شان شدیم
مادر از همسر و پسر شهیدش که مداحی میکرده گفت و ما سرا پا گوش
مبهوت بودیم از حکایت پدری که اسماعیل ۲۱ ساله اش را به قربانگاه برده و زمانی هم که قربانیش قبول شده پیراهن مشکی به تن نکرده
و هاجری که ابراهیم خود را هم به دنبال اسماعیل به منای ملاقات حق فرستاده
و همچنان شاکر الطاف خدا است
گفت دعا کنید بقیه پسرها هم راهشون رو ادامه بدهند
دوست نداشتیم از پای صحبتهای شیرین مادر بلند شیم ، بچه ها با تمام وجود محو صحبت های مادر بودند .ولی دیروقت بود و باید خداحافظی می کردیم.
وقتی گفتیم کیک رو خانواده طلبه ها پختن و ما به نمایندگی از اونها خدمتشون رسیدیم ،تشکر کرد و تنها یک جمله گفت : پسرهای دیگه و دختر معلولم خیلی مشتاقن خدمت حضرت آقا برسن .
گفتیم الحمدالله بعد از کرونا ملاقاتها داره راه میافته و انشاءا... شما هم به زودی به آرزوتون می رسید.
#شیرینی_مادری
#مادران_فاطمی
@masoumieh.ir