38.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخش ششم و جلسه پایانی: بلاء، تمحیص کننده باورهای ماست و بعد از هر ابتلاء این ما هستیم که تصمیم میگیریم سراغ چه باور جدیدی برویم! ما بعد از ۱۲ روز جنگیدن و ابتلاء به برزخ تردید میرویم یا دوزخ سوزان یا بهشت بالنده؟
#وعده_صادق #آفتاب_شرقی #شبکه_یک_سیما
@Masihane
بندهای توافق میان اسرائیل و سوریه را بخوانید. نقش آمریکا در برقراری نظم و ایجاد ثبات و کاهش تنش و درگیری به شدت جدی است. شاید بگویید این نظم اضلاعی سراسر استعماری و استکباری دارد.. و حتما همینطور است. اما نمیتوان منکر نقشی شد که آمریکا در جهان و منطقه ایفا میکند. رفتن آمریکا از منطقه اگر به عنوان یک هدف توسط ما دنبال میشود، باید بتوانیم به یک مسئله جدی فکر کنیم و برای آن پاسخ ارائه دهیم: منطقه بدون ناظمیِ آمریکا، چه وضعیتی خواهد یافت؟
#سید_میثم
@Masihane
مَفْشُو| سیدمیثم میرتاجالدینی
بندهای توافق میان اسرائیل و سوریه را بخوانید. نقش آمریکا در برقراری نظم و ایجاد ثبات و کاهش تنش و در
🔰 سبحانک
بخش مهمی از شبهکشورهای منطقه، از اساس طوری مرزکشی و ساختاربندی شدهاند که فقط توسط یک ابرقدرت (به معنی دقیق کلمه) نظم و انتظام پیدا میکنند. همین موضوع، وجود آمریکا را در منطقه توجیه و حتی ضروری میکند. پس ما با یک شرّ ضروری سر و کار داریم. یک رجس و پلیدی چسبنده و البته طبیعی شده. مقاومت در برابر چنین موجود و موجودیتی، به شدت پیچیده و سخت است و هر طرح مقاومتی نیز پاسخگو نخواهد بود.
با ادبیات دینی و قرآنی میتوان گفت آمریکا "اله" منطقه است. برای فراری دادن یا نفی این اله، باید به فکر جایگزین بود. البته جایگزینی که خودش نمیخواهد شبیه "اله" پیشین باشد. بدون این نسخهی جایگزین، جمهوری اسلامی ایران حتی اگر بتواند بهسان موسای کلیم، همهی منطقه را از زیر یوغ آمریکا درآورد، امت اسلامی بهمحض عبور از دریای شکافته خواهد گفت: اجعل لنا الها کما لهم آلهه. نظمی بساز شبیه آنچه که ابرقدرتها ساخته بودند.
اینجاست که دو گونه پاکسازی و شرّزدایی در قالب سیاست باید اتفاق بیافتد: ۱- تنزیه. ۲- تحمید.
"تنزیه"، نفی است و "تحمید"، اثبات. تنزیه، سلب است و تحمید، ایجاب.
بعد از گفتن "نه شرقی نه غربی" باید بتوان زبان به ستایش از یک سیاست و الگو گشود. لذا فرمود:
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ
وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا
هنگامی که نصر و فتح آمد و دیدی که مردم فوج فوج به دین خدا میپیوندند، باید تسبیح با حمد کنی: فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ. یعنی تنزیه و تحمید توأمان!
اکنون پرسش این است: نسخهی تحمیدیهی ما چیست؟ گویا ما در همان وضعیتی قرار داریم که ملائکهی الهی قرار داشتند وقتی خدا از آنها "اسماء" را پرسید، پاسخ دادند: سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا. میتوانیم با ذکر سبحان تنزیه کنیم و درنهایت بگوییم هیچ نمیدانیم جز آنچه خدا آموخته. با این سختی مضاعف که آموزههای خدا هم برای ما نقد نشده و نسیه باقی مانده.
این را نیز باید درنظر داشت که نسخهی فرعون و مشرکان یک نسخهی تجربه شده است، به نسخهی سامری میشود ده روزه رسید و نسخهی موسی همچنان مقاومت میطلبد.
بگذارید سوال را دوباره تکرار کنم: منطقه بدون ناظمیِ آمریکا، چه وضعیتی خواهد یافت؟
#سید_میثم
#مرگ_بر_اسرائیل
@Masihane
مَفْشُو| سیدمیثم میرتاجالدینی
🔰 سبحانک بخش مهمی از شبهکشورهای منطقه، از اساس طوری مرزکشی و ساختاربندی شدهاند که فقط توسط یک ابر
🔰نسخه تحمیدیه ما چیست؟
1⃣ به این پرسش رسیدیم وقتی که از دو سیاست تنزیه و تحمید سخن به میان آمد. گویی باید پس از نفی شرق و غرب و سر دادن شعار «نه شرقی نه غربی» از یک نسخه و الگوی اثباتی و ایجابی سخن میگفتیم و این نسخه چیزی نبوده جز همان که میشناسیم: «جمهوری اسلامی». لذا شعار «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» در واقع تنزیه و تحمید را یککاسه کرده بود و مردم در زمانهای نه چندان دور در پاسخ به سوال «نسخه تحمیدیه ما چیست؟» یک کلام گفتهاند: «جمهوری اسلامی».
2⃣ آیا جمهوری اسلامی حمد برانگیز است و ستودنی؟!
با فرض آنکه امروز امکان تفکیک میان وطن و خاک با حاکمیت سیاسی و نظام جمهوری اسلامی تقریبا جز در ساحت ذهن و کلمه ممکن نیست؛ این سوال مرا یاد قصهی آدم و ملائکه میاندازد. آنجا که آدم چیزی نبود جز گلی خشک و برآمده از لجن بدبو و سیاه و ...! سپس در این گِل، چیزی پدیدار شد که ملائکه را به سجده واداشت: فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ؛ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ. روح چیست که آدم را برای ملائکه ستودنی و سجودنی میکند؟ به تفصیل باید اثبات کرد «روح» در یک سطح و ساحت یعنی «اراده». پس جمهوری اسلامی حتی اگر گلی است خشک و بدبو، اما میتواند حامل «اراده» باشد. تجلی دهنده به «روح جمعی». چیزی که جنگ 12 روزه عیانش ساخت.
3⃣ جمهوری اسلامی و وطن اجمالا همان نسخه تحمیدیه است چون توانسته ارادهای جمعی را بر صحنه جهان تهی شده از اراده، پدیدار کند. میشود به گِل و خاکش چشم دوخت و خشکی و بدبویی و سیاهی آن را درنظر آورد و از آن گریزان گشت و میشود به «روح» آن نگریست و ستایشگر شد. یادمان نرود که این خاک و این سرزمین همیشهی تاریخ بوده است. اما در همه ادوار تاریخی، نتوانسته خالق یک اراده جمعی و «روح» باشد تا ملائکه را به سجده درآورد و ابلیس را به دشمنی وادارد. پس اگر از ایران و خاک سخن میگوییم، سهم معنای آن را نادیده نگیریم و از ستایش آن وانمانیم.
#سید_میثم
#مرگ_بر_اسرائیل #وعده_صادق #جمهوری_اسلامی
@Masihane
صحبتهای امروز رهبری گویا حائز دو نکته محوری بوده: "نقش جمهوری اسلامی" و "دو پایهی دین و دانش" در ساخت قدرت.
دربارهی اولی یعنی نقش جمهوریاسلامی، حتی بخشی از مذهبیها ترس و اباء دارند سخن بگویند و چه بسا بر من نیز خُرده میگیرند وقتی از جمهوریاسلامی مینویسم و گاه واکنشهای ناهمدلانه نشان میدهند. دومی هم که وضع روشنی دارد و پیام مهمی داشت برای آنها که تحلیل و پیشنهاد و توصیههای دیگری برای تأمین قدرت دارند.
#سید_میثم
#جمهوری_اسلامی #وعده_صادق
@Masihane
🔰 سریال تاسیان و ضدیت با مردم
تاسیان سریال موفقی است. چون توانست خیلیها را مجاب کند برای تماشا. حتی یکی مثل من. فهم یک خطی من از #تاسیان این است: خواست بیجا! از امیر که عاشق شیرین میشود، تا کارگران کارخانه نجات و بالاتر مردمی که طلبکار رژیم پهلوی شدند. خواست همهشان هم بیجاست و نتیجه چیزی نیست جز آتش سوزنده و اشکهای هما، شیرین، مریم، حوری، سپیده، قدسی و... حتی مادرِ شهرام یا همان زن تیمسار سالار.
همین تِم خواست بیجا، در رابطهی هر کدام از این زنها با مردهای قصه نیز حاضر است. قدسی به عنوان زنی سنتی/مذهبی همانقدر از کردار و گفتار حاجرضا رنج میبرد که هما از شوهر چپ و برادر سرمایهدارش، درحالیکه هر دو هم مدرناند.
سپس تاسیان پرسشهایی اساسی طرح میکند ولی عجولانه و دمدستی خودش پاسخ میدهد و ای کاش چنین نمیکرد و اجازه میداد بعد از ۴۷سال روایتسازی رسمی و حاکمیتی موجود از پهلوی، یک روایت پرسشگر هنرمندانه با رویکرد انتقادی سوالش را بپرسد و پاسخ را به عهده مخاطب بگذارد ولو نشانههایی حتی سوگیرانه در دیالوگها و صحنهپردازیها جاگذاری کند.
تاسیان میپرسد: چرا رژیم پهلوی با آنکه ایرانی ساخته بود پررنگ و لعاب درحد کارت پستال، درحال توسعه، آزاد و... با این حال مورد پذیرش قرار نگرفت و سقوط کرد؟ ولی سریال خودش عجولانه و دمدستی و سادهانگارانه و تقلیلگرایانه پاسخ میدهد: بخشی از مردم احمق بودند و فریبخورده، بخشی زیادهخواه و بخشی "خوشی زده زیر دلشان" که اصلا نمیدانستند چه میخواهند. از محسن کارگر کارخانه و بابک دیلاق موفرفری تا نادر و حتی مریم نشسته بر سر سفرهی مرفهان. این همه هم منعکس است در رفتارها و گفتارهای شخصیتها و تیپهای قصه که بگذریم.
پرسش دوم تاسیان هم این است: حالا چه باید کرد؟ ابتدا شبیه معلمی که هنوز مطمئن نیست حرفش را در جان شاگردان نشانده یا خیر، بسیار آماتور در مقام جمعبندی سعی میکند از زبان سعید نامهای خسروانه به شیرین بنویسد و بگوید اگر میشد به عقب بازگشت، غلطهای اضافی مانع بر سر راه مشخص توسعه را مرتکب نمیشدیم و حال که بازگشت به گذشته ممکن نیست، بیایید بنشینیم و با هم حرف بزنیم. خوشگلش میشود: گفتگو کنیم! سپس مشکلات بنیادین حل میشود!!
تاسیان نکات مهم دیگری هم دارد: مثل اینکه وضعیت کارگر در ایران هیچوقت شبیه کشورهای صنعتی اروپایی نبوده. درست هم میگوید. برای همین صحبتهای کمونیستی در ایران فقط تکرار طوطیوار پاسخهای دیگران به نامسئلههای ماست. یا اینکه نشان میدهد صرف وطندوستی برای حفظ وطن کافی نیست. چنانچه عشق امیر به شیرین کفایت نکرد. باید تدبیر و صبر هم داشت. همچنین تاسیان ثابت کرد میشود ایران را با همهی زشتیها و کاستیها، باز زیبا و دلپذیر نشان داد، اگر کارگردان بخواهد. در پایان هم بگویم که نمیدانم ساواک، پهلویچیها و سلطنتطلبان، سرمایهداران زالوصفت و همهی کسانی که روزی مردم ایران علیه آنها شوریدهاند، اگر میخواستند سریالی ضد مردم بسازند، چیزی غیر از تاسیان سرهم میکردند که اکنون در آشپزخانهی جمهوریاسلامی طبخ و توزیع شده؟ من مخالف ساخت و نشر این دست فیلم و سریالها نیستم. فقط نمیتوانم باور کنم ادعای بسته بودن فضای فرهنگی کشور را!
#سید_میثم
@Masihane