🍀کرونا و رفتارشناسی یک عالم دینی در مواجهۀ با آن
🔸این یکی دو روزه فرصتی دست داد تا کتاب" مُسَکِّن الشُجُون فی حُکم الفِرار من الطاعُون" سید نعمت الله جزائری (م ۱۱۱۲ق) از شاگردان معروف علّامه مجلسی ره و عالمان سرشناس عهد صفویه را مطالعه کنم.
🔸این کتاب که در سال۱۱۰۳. ق، و در شهر شوشتر نوشته شده و به طاعون فراگیر سال ۱۱۰۲. ق، اشاره دارد که از بلاد روم( استانبول و شامات) فراگیر شده و سپس به بغداد و به حرمهای شریف امامان (علیه السلام) در عراق و از آنجا به بصره و سپس وارد جنوب ایران شده و در هُويزه و دُورَق موجب مرگ تعداد زيادى از مردم و تعطیلی مدارس و مساجد گردید و آنچنان مصیبت و سختی از طاعون در آن سال به مردم رسید که نویسندۀ کتاب آنرا با زمان صدر اسلام و سختی محاصره اقتصادی مسلمانان و سال فوت حضرت ابو طالب ع و حضرت خدیجه س مقایسه، و «عام الحُزن» نام نهاده است.
🔸نکته جالب آغازین کتاب، خُطبۀ زیبایی است که مرحوم جزایری بر ابتدای کتاب نگاشته و در آن دیدگاه مؤمن نسبت به مرگ را چون تصویرگری ماهر برای امروز ما به نقش کشیده و سعی بر کاستن هراس و نگرانی مخاطب خود از مواجهۀ با آن دارد، وی در دعای پایانی کتاب، پناهبری به خدا و آرزوی تندرستی و ایمن بودن از بیماریهای فراگیر و مرگهایِناگهانی را بهنیایش مینشیند: " اللهم إحفظنا مِن کُلِّ الوَباءِ و الطّاعُون والمُفاجاة..." .
🔸 سید نعمت الله جزایری در تقسیم بندی پنجگانه کتاب، بخش اوّل را به مرگ و عجايب آن؛ بخش دوّم را به اطّلاع رسانی بهداشتی و آنچه دلیل رخداد بیماریهای فراگیر و طاعون است؛ بخش سوّم را به حكم فقهى فَرار از آن(و دفاع از مردمی که از ترس وبا فرار می کردند و مورد شماتت گروهی قرار می گرفتند که معتقد بودند، فرار از وبا، بمعنی نارضایتی به مُقدّر و سرنوشت الهی می باشد و نویسنده به حکم وظیفه یک عالم دانایی دین، و به کمک دانش فقه، به حفظ جان مردم و زدودن افکار ناصحیح خرافی و باطل در این راستا می پردازد) ؛ بخش چهارم، به أجل و مرگ و پایان پذیری زندگی(که بیشتر التیامی است بر کسانی که در سوگ عزیزی نشسته و آگاهی از رحمت بی پایان الهی بر جانباخته و بازماندگان ایشان) اختصاص یافته؛ و بخش پنجم، دربارۀ وظيفۀ عالمان دینی و حاکمان، در چگونگی برخورد با اینگونه بلايای فراگیر می باشد.
🔸هوشیاری، جامعنگری و سطح تحلیل یک عالم دینی از نیازهای مخاطبان خود در مواجهه با چنین رخدادی که هم جانشان را تهدید کرده و هم با بسته شدن مساجد و مدارس، آنانرا در یک شوک معنوی و دانشی فرو برده است را به زیبایی می توان در این کتاب مشاهده کرد؛ شاید خود تقسیم بندی کتاب و پرداختن به نیازهای کاربردی و نکاتی که نویسنده آنرا جهت اطلاع رسانی با قید فوریت مورد توجه قرار داده، بخوبی نشان دهندۀ تمامی صفات لازم برای یک عالِم به زمان خویش و کاربَلَد و گِرهگشا از مشکل مردم باشد(شناختی که با تأسف باید گفت بسیاری پژوهشکده ها و مؤسسات آموزشی حوزوی و دانشگاهی از نیازهای میدانی جامعه نداشته و از میان دهها کتاب، یافتن یکی که با نیازهای مردم ، همخوانی داشته و بتواند گره ای را از مشکلات جامعه باز نماید، کاری سخت و گاهی غیر ممکن می نماید).
🔸آنچه می تواند درسآموخت عالمان و طالبان دروسدینی از این کتاب و روش مواجهۀ با بیماریهای فراگیر در این عصر باشد، در درجۀ نخست، حضور این عالم در میان داغدیدگان و التیام زخم روحی ایشان می باشد، چرا که این کتاب را در شوشتر و یکی از نقاط جنوبی ایران نگاشته است(مانند حرکت جهادی برخی علما و روحانیون عزیز که درحوادث و بحرانهای پیش آمده از سیل و زلزله و...و این آخری کرونا، مردم را، حضوری یاری رسانی کرده و تنها نگذاشتند) و نکته دیگر آنکه حضورِمیدانی یک عالم دینی در میان مردم او را به شناخت دقیق نیازهای فقهی و کلامی و ... میرساند که چنین کتابی را در پنج بخش کاربردی به نگارش درآورد و از فاصله صدها فرسخی فقط شنوندۀ روایتهای با چند واسطه نیست، تا نیازهای دست به دست شده و بیات را با نداشتن ذهنیّت واقعی، پاسخ گوید و پژوهشی به یادگار بگذارد، که برهانی بر جدایی و ناآگاهی از روزگار و مردمانی باشد که دل درگروِ یاری و پیشوایی او در روزگارِ حاجتخواهی داشتند.
#یادداشت
✍️ سیدحسن هاشمی جزی 🌺
https://eitaa.com/marzbanandishe
⬅️ کرونا و مواظبت از ارزشها ☘️
◀️ شب و روز کارمان شده شنیدن اخبار کرونا، این اختصاص به ما ایرانی ها نداشته و حال روز تمام آدمها در همه جای دنیاست، پس تا اینجا با همه انسانهای روی زمین هر روز اول صبح سر یک خط ایستادیم.
◀️ تلویزیون خبر پشت خبر، آمار مبتلا شدگان، آمار تلفات جانباختگان، و... کانالها و گروهها ... از بس خبر بد شنیده ایم، کم کم انسانها برای ما تبدیل به یک عدد شده اند که به آمار مبتلایان و یا مرحومین اضافه و یا کم می شوند و خیلی خوشحال می شویم که اسم ما یک عدد ۱ (یک) به این آمار اضافه نکرده است.
◀️ کمتر از خانه خارج می شویم و شاید فقط برای تهیه آذوقه و مایحتاج زندگی( آن هم با اولیت لوازم بهداشتی)، کافی است از کانال خبری غیر معتبر و یا خریدار بغل دستی دیده و یا بشنویم، قرار است فلان جنس کمیاب شود؛ از اینکه نزدیک ترین فرد شهر به طبقات فروشگاه هستیم، از خوشحالی در پوست خود نگنجیده و از هر جنسی چندتا چندتا خریداری می کنیم و وقتی به خانه برمیگردیم، مغرورانه منتظر دریافت مدال قهرمانیِ دوراندیش ترین پدر یا مادر دنیا از دست خانواده هستیم.
◀️ از حال و روز بد اقتصادی و گرفتاری کارگرهای روزمزد، دستفروش، کاسب جزء، مستاجر و.... می شنویم، و ساعتی بعد سری به حساب بانکی خود زده و لبخند زنان به خریدهای بیشترِ روزهای بعد فکر می کنیم.
◀️ شب خسته از خمیازه های روز، بعد از پایان برنامه های تلوزیون و چک کردن تمامی پیامها در تمامی کانالها و گروهها، منتظر ربایش خواب از چشمانمان شده و به اعداد و آمار کرونایی فردا می اندیشیم.
◀️ این دوران و روزگار بد خواهد گذشت، بجز نیازهای خود، به حال و روز دیگران نیز بیندیشیم و چشمه ای از انسانیت خویش را در زلال زندگی دیگران جاری سازیم ( الآن بهترین زمانی است که میتوان خاطره فداکاری و انسانیت را برای فرزندانمان به یادگار گذاریم).
ده روز دورِ گردون افسانه است و افسون
نیکی به جایِ یاران فرصت شمار یارا
#یادداشت
⬅️ سید حسن هاشمی جزی 🌺
https://eitaa.com/marzbanandishe
🔵 کرونا، و راستی آزمایی پندار؛
"انسان مدرن_Modern human"
⬅️ تا قبل از ظهور کرونا انسان مغرور دانش و پیشرفت عصر مدرن شده بود، هر روز اخبار جدید پیشرفت پزشکی، فضایی، فناوری ارتباطات و...، بادی که به غبغب می انداخت و سرمست یافته ها و داشته ها می شد.
◀️ از دید برخی، اسم روزگارمان، عصر خرد و دانایی و وداع با آسمان و معنویت شده بود و برای استقبال از جهان بدون دین و عصر "پسامدرن" آماده می شدند.
◀️ ریچارد داوکینز، سم هریس" دنیل دّنِت، حامد عَبدُالّصَمد و...کتاب پشت کتاب که بابا خدایی نیست نترسید ما هستیم، علم هست و فریادهای "کریستوفر هیچ"، که واقعا هیچ و پوچ بود و "یُووال نُوح هِراری" که با شوق و ذوق، مانیفست انسان خِردوَرز (Homo sapiens) را می نوشت و مثل "ارشمیدس" که تازه کشفی کرده باشد، از حمام بیرون پریده و داد میزد: مردم فهمیدم، جد بزرگم که آدم نبوده، آخ جون میمون بوده!!!.
⏺ سرکش و سرمست طعنه پشت طعنه که دین چیزی جز خُرافه و عقب ماندگی نیست و حتی با تردید می گفتند: حالا اگر ظهور هم اتفاق بیفتد؛ این همه ابزار جنگی فوق مدرن!!!، مگه میشه؟
◀️ تا اینکه سر و کله ویروس کرونا پیدا شد و ترمز توهّم همه را کشید، با پیشانی رفتیم به استقبال سنگ واقعیت، و دیدیم چقدر دستمان خالی است، به تمام معنا از محافظت جان خود عاجزیم، دشمن مان شاید در دست خانواده، دوست و یا عطسه کودکی پنهان شده باشد، و مجبوریم از یکدیگر فرار کنیم.
◀️ اسلحه و ابزار دفاعی ما از این دنیای پیشرفته شده؛ الکل، وایتکس، آب و صابون و شستن دوباره و صدباره دستها و خانه نشینی، از دوربین گوشی همراه به دیگران اطمینان می دهیم که هنوز زنده ایم، حالا عاطفه و عشق و عاشقی حضوری اگر هست، بماند برای بعد.
◀️ جان باختگان روزگار کرونایی، غریب ترین مرده های تاریخ اند، با قبرهای عمیق و ...، امان از غربت و بی کسی.
◀️ چه اسمهای بزرگی که کوچک شدند، آمریکا، اروپا، پادشاه، مَلکه، لُرد، پریزیدنت، ژنرال، سِلبریتی و...، همه چَپیده ایم کُنج خلوت، روی یک نیمکت.
◀️ الآن از کاخ سفید تا کوخ فقیر، همه نشسته اند و خدا خدا می کنند و از نیروی ماورای بشر می خواهند که از شرّ این ویروس نجاتشان دهد( تیتر روزنامهی آمریکایی "نیویورکپست،New York Post" برای بحران کرونا: «ملکوت [خداوند] به ما کمک کند!»15 مارس 2020م).
◀️ گنده دماغ شده بودیم و مغرور، اما تحقیر شدیم، تحقیر، باید تعریف جدیدی برای خود و جهان اطرافمان پیدا کنیم.
#یادداشت
✍️ سید حسن هاشمی جزی🌺
https://eitaa.com/marzbanandishe 🍎
🍁همیشه در زندگی ما، چیزی کم است و جای کسی خالی؛
🍂 سفره حسرت، پُر، و سفره لذت، خالی؛
🍁غم و حسرت، موریانه هایی هستند که به جان روح و روانمان افتادهاند و زیبایی زندگی را از ما گرفتهاند.
🍀قناعت و رضایت، دوبالی هستند که میتوانند ما را چون گنجشککان پرشور، به میهمانی شور و شیدایی باغ زندگی بکشانند، و هم آغوش نسیم، به نقطه رهایی از رنج زیستن برسانند.
#یادداشت
✍️ سید حسن هاشمی جزی🌺
https://eitaa.com/marzbanandishe 🍎
🔵چرا حجاب من آره، چشم چرانی مردها نه؟
چند وقت پیش برای خرید مایحتاج خانه به بازار رفته بودم. هوش و هواسم حسابی به این جمع شده بود که چه جوری بین مثلث لیست خرید خانه و قیمتها و باقیماده ناچیز کارت بانکی تعادل بر قرار کنم که خانمی حدود سی ساله البته با حجابی که البته مورد پسند مذهبیها نبود کنارم ایستاد و گفت: ببخشید حاج آقا انتقادی از شما روحانیون داشتم، گفتم: بفرمائید درخدمتم، انتقاد شما را میشنوم.
گفت: میشه بفرمائید چرا اینقدر به حجاب ما خانهما گیر میدید و هیچ ایرادی به مردان هوس ران و چشم چران ندارید که با دریدگی و مزاحمتهای کلامی و بالاترش برای خانمهایی مثل من مزاحمت ایجاد میکنند؟
گفتم: ببخشید، منظورتون از خانهمهایی مثل من، چیه؟ ویژگی خاصی مد نظرتون هست؟
گفت: یعنی مثل من چادری نیست و برای لباس پوشیدن راحته و به خودش سخت نمیگره؟
گفتم: حالا میتونم از شما سوالی بپرسم؟ گفت: بفرمائید. گفتم: شما چرا از بین این همه جمعیت حاضر در بازار مستقیم اومدید سراغ من و این مطالب را به من گفتید؟. گفت: خب معلومه لباس روحانیت پوشیدید و هرکسی سوأل و مطلب مرتبطی با دین داشته باشه سراغ شما میاد.
گفتم: حالا با همین منطقی که فرمودید؛ یعنی لباس من پیام خاصی برای شما داشت و بر اساس پیام لباس من به سراغ من اومدید، فکر نمیکنید نوع پوشش و لباس شما برا آن دسته از مردان هوسران هم پیامی داره که شما را برای آزار کلامی و حرکتی انتخاب میکنن و سراغ کسایی دیگه نمیرن؟. دیدم حسابی رفت توی فکر و سبک و سنگین کردن حرفهای من که ادامه دادم؛
خواهرم، چه بخواهیم و چه نخواهیم، نوع پوشش من و شما در فضای عمومی قضاوت افراد را بدنبال داره و بر اساس آن رفتار وگفتارمتفاوتی را برای برخورد ما انتخاب میکنند. خود من بارها به جوانهایی تذکر دادم که چرا سر مسیر ناموس مردم قرار گرفته و مزاحمت ایجاد میکنید؟. و جواب شنیدم که حاجی، مزاحمت؛ اگه خود این خانوما طالبش نبودن، اینجوری توی خیابون نمیاومدند.
#یادداشت
✍️ سیدحسن هاشمی جزی 🌺
https://eitaa.com/marzbanandishe🌸
❇️پاسخگویی یا معلّقبازی
▶️ عبید زاکانی در حکایتی مینویسد: معركهگيري با پسر خود ماجرا ميكرد كه تو هيچ كاري نميكني و عمر در بطالت به سر ميبري. چند با تو بگويم كه معلّق زدن بياموز، سگ ز چنبر جهانيدن و رَسنبازي تعلّم كن تا از عمر خود برخوردار شوي. اگر از من نميشنوي، به خدا تو را در مدرسه اندازم تا آن علم مرده ريگ ايشان بياموزي و دانشمند شوي و تا زنده باشي در مذلت، فلاكت و إدربار بماني و يكجو از هيچ جا حاصل نتواني كرد.
⏯ این حکایت بیشباهت نیست به حال روز پاسخگویان در بین اهل علم!. هرچه کنند و هرگرهای که از علم و دانش که دیگران به دندان نتوانستد باز کنند به سر همّت دانش و مهارت بگشایند، آخرش همان پاسخگویند و مسئلهگو. نه اسم و رسم استادی دارند و نه بر بالای مجالس علما نشاننده شوند و نه در دید مردم چیزی بیش از لقمهگیران سفره دانش دیگراناند.
⏭ در مجالس برخی بزرگان تا سخن از شبهه و پرسشهای دینی پیشآید، گویند: اینها که سخن تازهای نیست و سلف، آثارگراسنگی بر آن نگاشتهاند و " حَسمِ مادّه فَساد" نمودهاند. و چون بشنوند؛ بسم الله، گویند: مَن بهِ الکِفایه موجود است، الحمدلله، و بهتلاوت درآیند که؛« إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا »26/مریم.
⏹ خلاصه؛ تنها دلخوشی پاسخگویان این است که امام صادق(ع) آنان را «مُرابِطونَ فِي الثَّغرِ- مرزبانان اندیشه»( الاحتجاج، ج1 ص8) نامید و امام کاظم(ع) ایشان را همنشین بزرگان بهشت دانست« بَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي أَعْلَى مَنَازِلِ الْجِنَانِ»(بحارالأنوار، ج 7، ص 224).
#یادداشت
✍️ سید حسن هاشمی جزی🌺
https://eitaa.com/marzbanandishe 🍎
🌸عطر خاطره
✅ اسفند ۱۳۷۴بود که با کاروانی طلبگی از اصفهان به قم رفته بودیم و از دم غروب تا پاسی از شب بیشتر در شهر نمی ماندیم.
شوق دیدن علامه حسن زاده آملی(ره) باعث شد بعد از نماز حرم با دو تا از دوستان همراه، پرسان پرسان خانه ایشان را در کوچه ممتاز خیابان صفائیه پیدا کردیم. تقریبا دو ساعت از مغرب گذشته بود. هرجور شده بود دست و پا می زدیم تا نامی را که پشت کتابها دیده و از زبان اساتید شنیده بودیم، فقط برای یک لحظه و از نزدیک با چشمان خود ببینیم.
زنگ خانه را ممتد زدیم و عجلهای فراوان برای بار دوم زدن که صدای پیرمردی را شنیدیم که؛ بله آمدم، آمدم. وقتی در باز شد خدا دنیا را به ما داده بود علامه با عرق چینی بر سر و قبایی برتن که دکمه های آن باز بود که نشان از عجله ایشان برای باز کردن درب خانه بود.
تعارف کردند بفرمائید داخل، و ما هم که از خدا خواسته با عجله وارد خانه شدیم. حسابی با چشمانمان همه جا را وارسی می کردیم و از خوابی که برایمان تعبیر شده بود لذت می بردیم. استاد مدادی مشکی در دستشان بود و فرمودند که مشغول تصحیح یکی از کتابهایشان برای چاپ هستند. ولی چنان ذوقزده و گیج و منگ حضورشان بودیم که نام کتاب بخاطرم نماند.
اطاقپذیرایی و پرسشهای ایشان که ازکجا آمدهاید؟، چه میخوانید؟ و... بعد از زمان کوتاهی به اندرونی رفتند و با سینی چایی برگشتند. حرص و طمع ما و لطف مهربانی ایشان ما را واداشت که تا وقتی دوباره از اطاق بیرون رفتند به عنوان برکت؛ قندهای قندان داخل سینی را چنگی زده و در جیبمان بریزیم.
آقا برگشتند و بر حسب اتفاق در بین سخنانشان فرمودند: مردم دوست دارند اگر خونه ما آخوندها آمدند بخورند و برکتی هم با خود ببرند ولی اگر به خانههایشان رفتیم، اگر هیچی نخوریم کرامت می سازند و میگویند آقای خوبیه، شکمو نیست و شکمش را سفره هر لقمهای نمیکنه. این جملات را با خنده میفرموند و من و دوستان خجالت زده با چشم و اشاره بهم می فهماندیم که وایلا؛ وقتی رفتیم و آقا قندون خالی را ببینه چه شود!.
تقریبا نیم ساعتی شده بود که از آقا اجازه رفع زحمت خواستیم. تا دم در خانه قدم رنجه کردند و نصایحی پدرانه برای ادامه مسیر طلبگی ما داشتند. آرام و شمرده با نثری مسجّع و تکیه کلام، آقا صحبت میفرمودند. لطف فرمودید آقا، تشریف آوردید آقا و...
👈🏼 رفتنمان سرزده بود و خلوت عالمانه شبشان را بهم زده بود، ولی برخورد ایشان همانی بود که در کتابهایشان دیگران را با ادبیاتی فاخر به آن توصیه کرده بودند. این بار استاد به رفتار خود، داستانی شیرین و زیبا و کریمانه برای مخاطبانشان نوشتند و ما دوباره و صدباره آنرا باز خواهیم خواند.
اللهم احشره مع من یتولاّه و یُحبّه و ابعده ممّن یتبرّء منه و یبغضه، اللهم الحقه بنبیک و عرّف بینه و بینه و ارحمنا اذا توفّیتنا یا اله العالمین🤲.
#یادداشت
✍️ سید حسن هاشمی جزی🌺
https://eitaa.com/marzbanandishe 🍎
❇️ مسیر تکراری
صدیقه وسمقی نماینده اسبق مردم تهران در نخستین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا و سخنگوی این شورا، شهریور امسال(1400ش)کتابی با نام" مسیر پیامبری" در 176 صفحه منتشر کرده و در آن مدعی شده که نبوت ساخته خود بشر است و در واقع پيامبران، خود همان انسانهای خدا جویی بودهاند که در جستجوی خدا، و پاسخ به این نیاز بشر به تدوین آموزههای هدایتگرانه و ارشادی دست زدهاند.
نکته جالب در مقدمه این کتاب است که نویسنده مینویسد: من ردپای خدا و توحید را در آموزه های ادیان مدعی توحید نیافتم و هر چه تاریخ را بیشتر بررسی کردم بر عقیده خویش استوارتر شدم!.
برای وقتگذاری پژوهشی این نویسنده و سنجشگری ادعای او بهتر است به 88 منبع آخر کتاب او مراجعه کنید و خواهید دید که وزن منابعی تاریخی مستندات کتاب در حد صفر است. حال اگر هر88 منبع هم تاریخی بود با این تعداد کتاب میتوان انتظار نظریهپردازی از نویسنده داشت؟.
این نویسنده ساکن سوئد، بجای ارائه مستندات لازم برای اثبات نظریه صاحب خود، به تکرار ادعاهایی گذشته در خصوص زمینی بوده وحی دچار شده و در مسیر تکراری گذشته گام برداشته است.
حداقل توقع منطقی برای یک نظریهپردازی آن است که نظریهپرداز شتابزده عمل نکرده و پس از مطالعه کافی، کتابی بدور از تناقض و با حرفی نو ارائه کند.
چند دهه اخير روشنفکران دينی ایرانی نظرات مختلفی در حوزه قرآن، وحی،شریعت و نو اندیشی دینی مطرح کردهاند، اما همگی از آسیب؛ شتابزدگی در نظریه پردازی، تکرار ادعای غیر مستند، عقلگرایی افراطی و نداشتن ضابطه و چارچوب مدوّن و دارای قابلیت سنجشگری در نظریه پردازی رنج میبرند.
#یادداشت
✍️ سید حسن هاشمی جزی🌺
https://eitaa.com/marzbanandishe 🍎
⏹ تاریخچه ارشاد و نظارت بر رفتار دینی جامعه
1️⃣مباحث مرتبط با "گشتارشاد" و اتفاق تلخی که برای یکی از دختران این سرزمین اتفاقافتاد، باعث شد که گفتگوهای مرتبط با آن بین افراد جامعه بالا گرفته و بد نیست نگاهی هم به ریشهها و تاریخچه شکلگیری نهاد ارشاد در فقه اسلامی داشته باشیم.
2️⃣ گشت یا نهاد ارشاد، معادل(دائره حِسْبَه یا نهاد حِسْبَه ) در فقه است. حِسْبَه عبارت است از تشکیلات اداری و دینی در حکومتهای اسلامی که ناظر بر امور اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و بهداشتی. جامعه است. این تشکیلات در فقه اسلامی ارتباط مستقیم با امر به معروف و نهی از دارد.
3️⃣ برخی نهاد حِسْبَه را برگرفته از سازمانهای مشابه رومی و ایران عهد ساسانی و عدهای آن را دارای اصل اسلامی میدانند که نشان از یک ضرورت در اداره جامعه براساس قوانین یکسان دارد. از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی( علیه السلام) کنترل و نظارت بر رفتار افراد جامعه و گماشتن مدیرانی برای گزارشهایی موجود است.
4️⃣ احکام و مسائل مرتبط با تشکیلات حِسْبَه در فقه شیعی از زمان آل بویه (٣٢٢ – ۴۴٨ ق) در مغرب اسلامی و نیز مصر و شام و در میان خاندانهای حکومتگر با گرایشهای شیعی، چون ادریسیان (۱۷۲-۳۷۵ق) و فاطمیان (۲۹۷-۵۶۷ق) و عهد صفویان (۹۰۷ -۱۱۳۵ ق) مورد بحث قرار گرفته است. پس از دوران صفویه که نهاد حسبه رو به ضعف نهاد و بهتدریج ماهیت دینی خود را از دست داد و وظایف اداری آن به دیگر نهادهای دولتی واگذار شد آن دسته از وظایف شرعی و مذهبی که از نظر فقهی، بر عهده و در محدوده اختیارات فقها بود، با عنوان «امور حِسبیّه» استمرار یافت.
5️⃣ در میان منابعی که از دیدگاه فقهی و حقوقی اهل سنت که به تبیین جایگاه حسبه پرداختهاند، کهنترین و مهمترینِ آنها الاحکام السلطانیة ماوردی (متوفی 450) است که پس از حدود دو سده از شکلگیری نهاد حسبه، تدوین شده است. ماوردی هویت دینی حسبه را بر پایه فریضه امر به معروف و نهی از منکر موجه ساخت و آن را وظیفهای حکومتی شناساند. مقارن و پس از آن، ماوردی (متوفی 450) و سپس غزالی (متوفی 505) و.... به این بحث پرداختهاند.
✅ این نوشته صرفا بدنبال تبیین تاریخچه و ریشهدار بودن نهاد و گشت ارشاد میباشد. امّا تعمیم ارشادگری به دیگر احکام دینی و منحصر نکردن به حجاب، ضرورت وجود نهاد ارشادگری برای مدیران و مسئولان حکومت دینی، چگونگی عملکرد عاملان و مدیران ارشادگر و... میتواند موضوع نوشته دیگری باشد.
#یادداشت
✍️ سید حسن هاشمی جزی🌺
https://eitaa.com/marzbanandishe 🍎
✅ زن، کدام زندگی، کدام آزادی(1)
شعار «زن، زندگی، آزادی» کشش وجذابیّت های خودش را دارد به خصوص برای زنان و دخترانی که به دنبال نمایش توانمندی و ظرفیتههای خود هستند تا آینده را بدستگیرند. در چند یاداشت به دیدگاههای مختلف در این زمینه پرداخته و سپس به دیدگاه اسلام اشاره خواهم داشت.
برای شروع بد نیست سری به مهداندیشه غربی یعنی یونان باستان بزنیم. ارسطو فیلسوف یونانی معروف کتابی بنام «سیاست» دارد. این کتاب تشکیل یافته از هشت بخش( کتاب) است که بخش اول آن درباره خانواده بوده و دیدگاههای او درباره زن را میتوان درآن جستجو کرد. اهمیت دانستن نظریات او از این جهت است که تا قرون متمادی فلسفه غرب متأثر از اندیشه ها و نظریات او بوده است.
زن از دیدگاه ارسطو باید فرمانبردار مرد باشد و شخصیت مستقل ندارند. مرد بر زن همچون سیاستمدار بر همشهریانش فرمان مىراند. او معتقد است که زنان نسبت به مردان تکامل چندانی نداشتهاند، بنابرین قدرت تصمیم گیری و اداره ندارند و نمیتوانند به نحو مستقل زندگی کنند. او زنان را فطرتاً و ذاتاً ناکارآمد و ناتوان ارزيابي ميکند.
بديهی چنین دیدگاهی که زمانی بر اندیشه غربی سایه انداخته بوده برای زن، زندگی سرافرازانه و آزادی واقعی در پی نخواهد داشت.
ادامه دارد.
برای مطالعه بیشتر؛ کتاب« سیاست» ارسطو ترجمه حمید عنایت.
#یادداشت
✍️ سیدحسن هاشمی جزی🌺
@marzbanandishe🌸
هدایت شده از مرزبان اندیشه-مرابطون
🔵چرا حجاب من آره، چشم چرانی مردها نه؟
چند وقت پیش برای خرید مایحتاج خانه به بازار رفته بودم. هوش و هواسم حسابی به این جمع شده بود که چه جوری بین مثلث لیست خرید خانه و قیمتها و باقیماده ناچیز کارت بانکی تعادل بر قرار کنم که خانمی حدود سی ساله البته با حجابی که البته مورد پسند مذهبیها نبود کنارم ایستاد و گفت: ببخشید حاج آقا انتقادی از شما روحانیون داشتم، گفتم: بفرمائید درخدمتم، انتقاد شما را میشنوم.
گفت: میشه بفرمائید چرا اینقدر به حجاب ما خانهما گیر میدید و هیچ ایرادی به مردان هوس ران و چشم چران ندارید که با دریدگی و مزاحمتهای کلامی و بالاترش برای خانمهایی مثل من مزاحمت ایجاد میکنند؟
گفتم: ببخشید، منظورتون از خانهمهایی مثل من، چیه؟ ویژگی خاصی مد نظرتون هست؟
گفت: یعنی مثل من چادری نیست و برای لباس پوشیدن راحته و به خودش سخت نمیگره؟
گفتم: حالا میتونم از شما سوالی بپرسم؟ گفت: بفرمائید. گفتم: شما چرا از بین این همه جمعیت حاضر در بازار مستقیم اومدید سراغ من و این مطالب را به من گفتید؟. گفت: خب معلومه لباس روحانیت پوشیدید و هرکسی سوأل و مطلب مرتبطی با دین داشته باشه سراغ شما میاد.
گفتم: حالا با همین منطقی که فرمودید؛ یعنی لباس من پیام خاصی برای شما داشت و بر اساس پیام لباس من به سراغ من اومدید، فکر نمیکنید نوع پوشش و لباس شما برا آن دسته از مردان هوسران هم پیامی داره که شما را برای آزار کلامی و حرکتی انتخاب میکنن و سراغ کسایی دیگه نمیرن؟. دیدم حسابی رفت توی فکر و سبک و سنگین کردن حرفهای من که ادامه دادم؛
خواهرم، چه بخواهیم و چه نخواهیم، نوع پوشش من و شما در فضای عمومی قضاوت افراد را بدنبال داره و بر اساس آن رفتار وگفتارمتفاوتی را برای برخورد ما انتخاب میکنند. خود من بارها به جوانهایی تذکر دادم که چرا سر مسیر ناموس مردم قرار گرفته و مزاحمت ایجاد میکنید؟. و جواب شنیدم که حاجی، مزاحمت؛ اگه خود این خانوما طالبش نبودن، اینجوری توی خیابون نمیاومدند.
#یادداشت
✍️ سیدحسن هاشمی جزی 🌺
https://eitaa.com/marzbanandishe🌸
3️⃣ در اکثر موارد که این عزیزان اشاره می کنند به تخریب شخصیتی مانند «ابن عباس» ( والی منصوب حضرت(ع) در بصره در منابعی آمده است از جمله ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۸۸؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج ۴، ص۳۹؛ طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۹۶۷م، ج ۴، ص۵۴۳) که از صحابه پیامبر اکرم(ص) و از کارگزاران با وفای امیرالمؤمنین(ع) که در سه جنگ جمل، صفین و نهروان همراه حضرت بودند، پرداخته می شود. باید دانست دشمنان اسلام و شیعه هر کدام به دلائلی در طول تاریخ نسبتهای ناروایی به ایشان دادهاند. تا جاییکه شخصیتی مثل سید مرتضی(ره) در دفاع تمام قد از ایشان آوردهاند: عمرو بن عبید در بصره بر سلیمان بن علی بن عبداللّه بن عباس وارد شد و به او گفت: از این سخن علی(ع) درباره ابن عباس برایم بگو: «درباره مورچه و شپش برای ما فتوا می دهد ولی خود با اموال مردم فرار می کند.» « سلیمان گفت: چگونه ممکن است علی( علیه السلام) چنین سخنی بگوید؛ در حالی که ابن عباس تا دم مرگ از او جدا نشد و در صلح امام حسن( علیه السلام) نیز شرکت جست؟ با آنکه علی( علیه السلام) به مال نیاز داشت و هر پنج شنبه بیت المال کوفه را خالی میکرد و جاروب میزد، چه مالی میتوانست در بیت المال بصره جمع شده باشد؟! مردم گفتند: او در بیت المال خواب نیم روزی میکرد؛ در این صورت چگونه اجازه میداد که در بصره اموال جمع شود؟ و این، انتقاد باطلی است.» (امالی المرتضی، ج1، ص177 ) آیه الله خویی ره نیز این روایت را مجعول و برای تخریب ابن عباس می داند (معجم رجال الحدیث، ج 10، ص 229).
ابن ابي الحديد معتزلی نیز به توطئه کهنۀ بنی امیّه برای تخریب ابن عباس اشاره داشته و در اینباره مینویسد: «با توجه به روابط تيرۀ ابن عباس و معاويه و پايبندي ابن عباس به علي( علیه السلام) ضدّ آن چيزي که عليه ابن عباس شهرت دارد، ثابت ميشود، و اين مطلب در نزد من درستتر و پذيرفتنيتر است.» ( شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج4، ص 171).
4️⃣ استناد به سخن مرحوم کَشّی در این مورد در حالی است که بزرگانی از شیعه این باور را مردود شمرده و شیخ عباس قمی به نقل از شهید ثانی مینویسد: «همۀ آنچه کشّی در طعن وی - ابن عباس - نقل کرده، پنج حدیث بوده که سند همۀ آنها ضعیف است.» (سفینة البحار، ج6، ص 128) علامه حلّی نیز میفرماید: «...کشّی روایتی نقل کرده است که دربردارنده نکوهش ابن عباس میباشد، در حالی که شأن او برتر از آن است و ما در کتاب «الکبیر» خود، آنها را نقد و بررسی کردهایم.»(خلاصة الاقوال، ص 190.) و همچنین علامه نمازی در مستدرکات علم رجال الحدیث، ج5، ص 44 و ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب، ج3، ص 400 و ابن خلکان در وفیات الاعیان، ج 6، ص 179 و سیدمصطفی حسینی تفرشی در نقدالرجال، ج3،ص118 این روایات را بیپایه و اساس میدانند.
#یادداشت
✍️ سیدحسن هاشمی جزی 🌺
https://eitaa.com/marzbanandishe🌸