eitaa logo
دعوت‌نامه
266 دنبال‌کننده
22 عکس
3 ویدیو
0 فایل
اشعار و خوشنویسی های مریم کرباسی نجف آبادی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رستا
نشست تخصصی *شهر در دستان بانوی شهر* روایت *مادرانه‌های مصطفی* با حضور نعیمه منتظری نویسنده کتاب *سرباز روز نهم* و شعرخوانی بانوان شاعر اصفهانی، *مریم کرباسی* و *زهرا سپهکار* 🔺مکان: پل تاریخی شهرستان، سالن شیخ‌بهایی 🔻زمان: چهارشنبه، ۱۳ دی ماه، ساعت ۱۶ 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 انتشارات راه یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 @rasta_isf_1401 🌐 @raheyarpub
وزید باد و به هم زد دوباره این در را مرا ورق زد و آشفته کرد دفتر را مرا ورق زد و خط زد وَ باز هم آورد درست صفحه ی اندوهگین آخر را چرا تو اوّل این قصّه بودی و حالا... چرا تو آخر این قصّه...؟باز کن در را چه سال ها که مرا پشت در ندیده ای و برای من تو فقط صفحه های بدتر را ؛ شبانه روز ورق می‌زنی، نشان بدهی گلی که صفحه به صفحه شده ست پرپر را چه سال ها که گذشته ست و من نمی‌دانم چه هدیه ای بخرم باز روز مادر را https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi
تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم ... https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi
برای مادرم؛ یکم بهمن است و تکراری ست قاب عکس تو روی این دیوار قصّه ی جای خالی ات مادر ! سرِ هر سال می‌شود تکرار سال هشتاد و شش، یکِ بهمن صبح، برفی شدید آمده بود با وجودِ فشار بالایت دستهایت چه‌قدر یخ زده بود آه! لعنت به سکته ی مغزی که تو را ناگهان گرفت از ما آه ! با مرگ تو چه تاوانی زندگی هم‌زمان گرفت از ما بعدِ تو آمبولانس‌ها انگار که به یاد تو می‌کشند آژیر معنی مرگ را عوض کردی زندگی که نمی‌کند تغییر سیِ دِی‌ بود و باز هم تا صبح یک شب سخت را سحر کردم عکس تازه نداشتم از تو با همین عکس کهنه سر کردم یکم بهمن ۱۴۰۲ شانزده سال سخت از نبودنت گذشت https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi
شاد بودیم و از بس‌که دختر دوست بود خانه با ما دختران هم بی برادر گرم شد میلاد با سعادت حضرت علی(ع)مبارک
برای پیامبر(ص) عاشق‌ِ زلف‌ پريشان‌ تو بايد باشد هركه‌ بسيار به‌ چشم‌ تو مقيّد باشد دوش‌ در حلقه‌ی ما قصّه‌ی گیسوی‌ تو بود» از تو معشوق‌تری‌ كس‌ نَتَواند باشد ماه‌، درمانده‌ شد از وصف‌ِ خَم‌ ابرويت‌ ابر، آشفته ی آن موی‌ مجعّد باشد خنده‌های‌ تو به‌ دريای خروشان‌ رفته‌ست‌ لحظه‌هایی‌ كه‌ پُر از جذر و پر از مدّ باشد بي‌سبب‌ كوه‌ نشد كوه‌ِ حِرایی‌ كه‌ چنين‌ قلّه‌ای‌ خاطره‌انگيز و زبانزد باشد كوه‌ می‌خواست‌ به‌ عشق‌ تو تَرَك‌ بردارد تا برای‌ تو فقط‌ مأمن‌ و معبد باشد وَ کویری که تو را در دل خود پرورده ست بی گمان، تشنه ی دیدار مجدد باشد هر زمانی‌ كه‌ به‌ ذكر تو زبان‌ مشغول‌ است‌ خوش‌ترين‌ ثانيه‌هام‌ است‌، چرا بد باشد اشك‌! تسبيح‌ مرا پاره‌ مكن‌، مي‌خواهم‌ تا ابد ذكر لبم‌ نام‌ «محمّد» (ص) باشد https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi
عاشقانه ای با تضمینی از برای این همه غم فکر چاره خواهم کرد کنار چشم تو غم را اداره خواهم کرد میان این همه مضمون گریه آور نیز به خنده های تو حتما اشاره خواهم کرد تو عینکی شده ای چشم هات خسته ترند من آن چه را تو بخواهی نظاره خواهم کرد برای راحتی فصل های خشکیده چهار بالش ابری اجاره خواهم کرد چهار فصل من و تو اگر بهاری شد چه استناد به تقویم پاره خواهم کرد فروغ دیده ی من! سایه ی سرم! با تو < به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد > https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایّامم نیست
ای کاش دعایمان اثر داشت، اثر می آمد و با خودش تبر داشت، تبر تا کی به غروب جمعه‌ها زل بزنیم ای کاش کسی از او خبر داشت، خبر https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
غروب، کوه، نسیم، آسمان، ستاره، هلال دوباره فرصت آن شد که وا کنم پر و بال به شهر مژدهٔ لبخند ماه خواهم داد اگر بچینمش از پشت بامِ استهلال منی که کنج دلم آیه‌ آیه خوف‌ و رجاست منی که روی لبم یا محول الاحوال رسیده وقت رسیدن! چرا بمانم دور؟ رسیده فصل رسیدن! چرا بمانم کال؟ دل خزان‌زدهٔ من بیا جوانه بزن ببر به درک سحرها بهار را امسال تو می‌رسی _اگر این‌روزها اراده کنی_ به دشتِ‌ ناشدنی‌ها، به قله‌های محال نگاه کن به در خانه‌اش! ببین باز است! و آمده‌ست خود میزبان به استقبال! عجب شروع قشنگی‌ست ماه مهمانی تمام سال نو ای کاش بر همین منوال… @fatemeh_arefnejad
برای عیدهای بدونِ مادرم؛ بهار می‌رسد و سال‌ِ دیگری‌، مادر! كه‌ می‌زنيم‌ دوباره‌ به‌ هر دری‌، مادر! كه‌ می‌زنيم‌ به‌ هر در كه‌ جای خالی تو كنارمان‌ بِنِشانيم‌ يك‌ پری ، مادر! كنارِ سفره‌ كه‌ شش‌ سين‌ شده‌ است‌ بعد از تو و چند شاخه‌ی‌ شب‌بوی‌ پَرپَری‌، مادر! كجاست‌ سبزه‌ی‌ لبخندهات‌ در سفره‌؟ كجاست‌ سبزی گُل‌های روسری‌، مادر؟ بدون‌ِ چشم‌ِ زلال‌ِ تو چندمين‌ سال‌ است‌ كه‌ ماهی‌ات‌ شده‌ در تُنْگ‌، بستری‌، مادر! حدودِ ساعت‌ِ سه‌، «سال‌ِ نو مبارك‌ باد!» چه‌قَدْر مثل‌ِ هميشه‌ مُعطّری‌، مادر! درون‌ِ قاب‌، تو مي‌خندی‌ و دو شمع‌ِ سياه‌؛ چنان‌ به‌ گريه‌ می‌افتند، «بهتری‌ مادر؟ نگاه‌ می كنی‌ و چند بوسه‌ و تبريك‌ نگاه‌ می‌كنی و اشك‌ دختری‌، مادر! ـ به‌ گونه‌های قشنگ‌ تو می‌چكد در قاب‌ چه‌ عيدِ غمزده‌ و گريه‌آوری مادر! هزار سال‌ِ دگر هم‌ كه‌ نو شود، نرسد به‌ پای‌ خوبی‌ِ تو هيچ‌ مادری مادر! شعر از مجموعه؛ چهره ات را پیمبری باید این غزل را سومین عید بدونِ مادر نوشتم، و امسال هفدهمین سالی است که مادر کنارمان نیست، باورم نمی‌کردم این همه سال را بدون او تحویل بگیرم🥺 شب‌های هجر را گذراندیم و زنده ایم ما را به سخت جانی خود این گمان نبود https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi