eitaa logo
「شَهیدِگُمنام」🇮🇷
4.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
405 ویدیو
1 فایل
پِلاک را از گَردنت دَرآوردی گُفت: از کُجا تو را بِشناسَند..؟! گُفتی: آنکه باید بِشناسد،میشِناسَد... :)🌿 🎈۱۳۹۸/۲/۵ 🌱| 4.1k→4.2k کانالمون در تلگرام... :)💖 Telegram.me/martyr_314 پل ارتباطی ما با شما... :)🌱 @
مشاهده در ایتا
دانلود
🙃🍃 دومین روز عقدمون در منزل پدرم در نمـاز مغــرب مشغول عشق بازی با معبودش بود که محو تماشای او شده بودم.😍 صوت زیبای نمازش آرامش حقیقی را بر من نازل می کرد.😇 همان شب نماز عشاء را پشت سرش ایستادم و به او اقتدا کردم و از آن به بعد نماز جماعت دو نفره مان به امامت مـــــردی برگزار میشد که همواره در قنوتش «اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک » می‌خواند و فروتنی در مقابل معبود در سجده هایش نمایان بود.🙂 حالا که نمیشود جماعت های دونفره مان را به مردانگی اش اقتدا کنم،😔 نذر کرده ام که در اذانم مؤذن آیه های جهاد او باشم ...💔 همسر 🌱|@martyr_314
دوست دارم اگر میکشم صهیونیست بکشم ، یا اگر کشته شوم به دست صهیونیست کشته شوم ... I would like to kill ZIONISM and or if I am killed by ZIONISM ... 🌱|@martyr_314
رفت گریه ڪُند بلڪه سبڪ شود تمام لباس‌هایش خیس شد سنگین‌تر برگشت.. 🌱|@martyr_314
مهمان بزرگان شدن، بزرگی می‌آورد و حقارت‌ها را از روح انسان بیرون می‌کند. 📚شهر خدا 👤علیرضا پناهیان 🌱|@martyr_314
شب خوش🌱
بسم الله الرحمن الرحیم|🌿
سلام :)🌱
ماه‌رمضان‌را‌آمدھ‌بودخانھ. بھ‌علےمےگفٺ« امسال‌ماھ‌رمضون‌ازخدا اهدےالحسنیین‌راخواسٺم ؛ یاشهادٺ‌یازیارٺ. » هرشب‌باموٺورعلےمےرفٺنددعاےابوحمزه. هرسےشب! وقٺےدعارامےخواندند، ٺوےحال‌خودش‌نبود. نالھ‌مےزد. دادمےڪشید، استغفار مےڪرد. ازحال‌مےرفٺ. ازدعاڪھ‌برمےگشٺند، گوشھ‌ےحیاط، مےایسٺادنمازشب‌مےخواند. زیراندازهم‌نمےانداخٺ. هنوزدسٺش‌خوب‌نشدھ‌بود؛ نمے ٺوانسٺ‌خوب‌قنوٺ‌بگیرد. باهمان‌حال، العفو مےگفٺ.گریھ‌‌مےکرد. مےگفٺ« ماھ‌رمضون‌‌ڪھ‌ٺموم بشھ‌، من‌هم‌ٺموم‌مےشم. » منبع:یادگاران، جلد هشٺ‌ڪٺاب ، ص 75 🌱|@martyr_314
یہ‌نشدن‌هایےهست ڪہ‌اولش‌ناراحت‌میشۍ... ولےبعدا‌‌میفهمےچہ‌شانسے آوردےڪہ‌نشد... خداحواسش‌بهت‌هست... ڪہ‌اگہ‌تومسیرش‌باشے بهترینارو‌برات‌رقم‌میزنہ... :) 🌱|@martyr_314
در طوفان زندگے،غم و شادے انسان در هم آمیختہ است. در لابہ‌لاے این تجربہ‌هاےگوناگون و فراز و نشیب‌ها انسان و ملتے موفق اسٺ ڪہ هدف خود را گم‌نڪند و راه‌خود را با پشتکار و استقامت ادامہ دهد. ❤️ 🌱|@martyr_314
گُفت: ‌اسکِله ‌چه‌ خَبر..؟! گُفتَم: مُنتظر شُماست‌ بِری شَهید شی خَندید و رَفت.. وَقتی پیکَرش‌ رو‌ آوردَݩ‌ گِریه‌اَم ‌گِرفت گفتم: مݩ شوخی کَردَم تو چِرا شَهید شُدی.. 🌱|@martyr_314
داشتم خونه رو مرتب میکردم حسین گوشه ی آشپزخونه نشسته و به نقطه ای خیره شده بود اونقدر غرق افکار خودش بود که هر چه صداش کردم جواب نداد رفتم جلوش و گفتم: حسین؟! ... حسین؟! ... کجایی مادر؟! یهو برگشت و بهم نگاه کرد گفتم: حسین جان! کجایی مادر؟!خندید و گفت: سر قبرم بودم مامان از تعجب خنده ام گرفت .بهش گفتم: قبرت؟! ... قبرت کجاست مادر جون؟! گفت: بهشت زهرا سلام الله علیها ردیف ۱۱ قطعه ۲۴ شماره ۴۴ چیزی نگفتم و گذشت ... وقتی شهید شد و دفنش کردیم به حرفش رسیدم با کمال تعجب دیدم دقیقا همون جایی دفن شده که اون روز بهم گفته بود پشتم لرزید ، فهمیدم اون روز واقعا سر قبرش بوده... کبوترانه پریدید مادر 🌱|@martyr_314