「بسم‌رب‌المهدی」

با دقیقه‌هایی که با امام زمان می‌گذرونید حالتون چطوره؟ برامون بگید یه کم گپ بزنیم: _🌼@ZEYNAB_21

اگر ما با بلندترین صدا فریاد بزنیم: «آقا بیا!» اما تو دلمون نیامدنشون رو ترجیح بدیم، یا حضور و ظهور ایشون رو مزاحم منافع خودمون بدونیم، آقا دلمون رو می‌بینن و صدای دلمون رو می‌شنون، نه فریادهای بی‌پایه و اساسمون رو. ما هنوز تکلیفمون رو با خودمون و آقا روشن نکردیم. ما هنوز به آداب حرف‌زدن با آقا مؤدب نشدیم، چطور به خودمون اجازه می‌دیم که با این هیاهو و غوغا، آمدنشون رو طلب کنیم؟! 🖇برشی از کتاب کمی دیرتر نوشته‌ی سید مهدی شجاعی #ورق_ورق #چشم‌به‌راه✨ 『مهامی باش』

با نهایت تأثر و تأسف، پایان سه ماه تعطیلی، عشق و حال و فرا رسیدن ماه مهر و بازگشاییِ مدارس و دانشگاه هارو خدمت تمامیِ دانش آموزان و دانشجویان پیشاپیش تسلیت عرض می نماییم...💔🤦🏻‍♀️ ═══✼❉❉✼═══ 『مهامی_باش』

خدیجه به خانه ای می آید که زینتی جز حضور همیشگی ملایک ندارد ؛ خانه ای که جز صدای محمد هیچ موسیقی دل نشینی را نمی شناسد ؛ خانه ای که افق های روشن آسمان ، چشم به آستان بی آلایش آن دوخته اند . #سالروز‌ازدواج‌حضرت‌محمدو‌حضرت‌خديجه 『مهامی‌باش』

『هوالقَهـــار』

دست کرد توی کیسه‌اش و چیزی را بیرون کشید. به مرور پیشانی فراخ، چشم‌های درشت، بینی استخوانی و محاسن بلند و پیچ دار ابو لولو از کیسه بیرون آمدند. خون قطره قطره از حنجره‌اش می‌ریخت روی زمین. مرد، سر را به سمت آن دو نفر نزدیک کرد. طوری که بخواهد آن‌ها را بترساند. آن‌ها خودشان را عقب کشیدند. مرد قهقهه زد و سری که صاحبش سه ماه بود فرصت خاراندنش را نیافته بود، چند دور چرخید. دکتر و حجت بی اختیار بلند شدند، حجت با کلاش مسلح خیز برداشت که... _ با این کتاب وارد یه ماجرای هیجان‌انگیز می‌شی... قصه‌ای که با ابهام شروع می‌شه اما در ادامه شگفت‌زده‌ت می‌کنه! زندگی یه زوج دانشجوی ایرانی که در شهر «نیس» فرانسه زندگی می‌کنن و دوست دارن فرزند زمانۀ خودشون باشن؛ اما با یه اتفاق مهیب، نظر همۀ مردم شهر نسبت به اونا تغییر می‌کنه... 🖇به قلم فائضه غفار حدادی، که از انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده. #ورق_ورق 『مهامی باش』

از حس‌وحالِ شما🥺💛 #چشم‌به‌راه✨ 『مهامی باش』

「هوالحکیم」

تار و پودم، تو بگو با دلِ تنها چه کنم؟...❤️‍🩹 امروز روز بزرگداشتِ شاعرِ پرآوازه‌مون شهریار(: #بر_بام_وطن 『مهامی باش』