eitaa logo
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
762 عکس
71 ویدیو
50 فایل
مهلت شرکت در پویش کتاب «به رنگ صبر» ۱ تا ۳۰ آذر ۱۴۰۴ 🏆 ۱۰ جایزه ۲۰۰ هزار تومانی به قید قرعه🏆 نذر فرهنگی کتاب: 6104338631010747 به نام زهرا سلیمانی ارتباط با ما: @Z_Soleimani تبلیغات: @xahra_rezaei23
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان تعطیلات خوش میگذره؟! 🌿🏔🏕 خستگی‌ها در رفته إن شاءالله؟ 😉 کیا آماده هستن برای یه شروع پرقدرت؟! 💪🏻 ما إن شاءالله از شنبه همخوانی کتاب فروردین ماه رو شروع می‌کنیم. تهیه کردین دیگه کتاب‌های فصل بهار رو؟! اینجا معرفی کرده بودیم 👇🏻 https://eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab/2189
سلام و رحمت تعطیلات خوش گذشت؟! 😉 ما اومدیم با معرفی اولین کتاب پویش در سال ۱۴۰۴ 🤩 تو این روزهای باقی مونده از فروردین ماه می‌خوایم پای خاطرات مادر دو شهید بشینیم؛ راضیه خانم صادقی، عروسِ خانواده‌ای شهید پرور و انقلابی که ۱۱ شهید تقدیم انقلاب کردند. 🥀 کتاب روایتی خوندنی و عبرت‌انگیز از داستان زندگی و صبر بی‌نهایت حاج خانوم هست. خاطراتی که خانم صادقی نقل کرده‌اند، دل بزرگی می‌خواد که با نهایت عشق پای اونها بشینه و روزهایی که او لحظه لحظه‌اش را تجربه کرده، درک کنه. با ما همراه باشین و خاطرات زیبای این مادر عزیز رو از دست ندین 😉 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📘📘📘 نُه سالِ تمام بود که مجیدم را از دست داده بودم و حتی یک تکه از وجودش را هم نداشتم. این سال‌ها بارها خواب شهیدانم را می‌دیدم و دلم خوش بود به حضورشان؛ تا اینکه یک شب اسحاق به خوابم آمد و گفت: «مادر! شیخون زیاد اومدی و رفتی، از این به بعد گلزار شهدا برو و مجید رو تنها نذار.» بیدار که شدم، مطمئن بودم همین روزها مجیدم برمی‌گردد. پاییز سال ۷۴ بود که از بنیاد شهید تماس گرفتند و خبر دادند پیکر شهیدتان پیدا شده. سر از پا نمی‌شناختم؛ قرار بود به دیدار عزیزم بروم. هم شاد بودم و هم سرگردان. چه دیداری بود دیدار مادر و فرزند بعد از سال‌ها انتظار! روبه‌روی حاجی که ایستادم، هر دو سکوت کردیم. می‌دانستم پشت این سکوت، حرف‌های نگفته و فریادهای در سینه مانده‌ی این سال‌ها خوابیده که اگر مجال گفتن پیدا کند، دیگر کسی جلودارش نیست. با حاجی راهی بهشت معصومه (س) شدیم. قرارم سر آمده بود. همه‌جا را چشم می‌گرداندم تا عزیزم را پیدا کنم. تابوتی را نشانم دادند. بوی مجید به مشامم رسید. دویدم به سمت تابوت. استخوان‌های در کفن پیچیده را بغل گرفتم و بارها بوسیدم. چقدر مجیدم کوچک شده بود؛ عین بچگی‌هایش، نه، خیلی کوچک‌تر از آن! 📚 برشی از کتاب ✍🏻 سکینه صفرزاده انتشارات حماسه یاران 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ روش‌های تهیه کتاب 🔹 خرید نسخه الکترونیک از فراکتاب: 🔗 http://www.faraketab.ir/b/256765?u=82039 🟣 کد تخفیف ۵۰ درصد: madaran 🔹 خرید نسخه چاپی از کتابرسان: 🔗 https://B2n.ir/arooshaj 🟣 کد تخفیف ۲۰ درصد: madaran ⚠️ متاسفانه کتاب نسخه صوتی ندارد. 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف🇮🇷
✳️ روش‌های تهیه کتاب #عروس_حاج_غلامحسین 🔹 خرید نسخه الکترونیک از فراکتاب: 🔗 http://www.faraketab.i
إن شاءالله همخوانی کتاب رو از فردا تو گروه همخوانی کتاب‌های پویش، شروع می‌کنیم. 👇 https://eitaa.com/joinchat/2443837746C2e2480d3a6 ❗️گروه مختص خانم‌هاست❗️ 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘📘📘 آجان حرف هایی می زد که نمی شد باور کرد از زبان یک زن بی سواد هست. وقتی دورش جمع می شدیم، می گفت: «از خوبی های دیگران برای خودتون یه دیوار بسازید و ببرید تا اون بالابالاها؛ اما تا بدی دیدید از اونا، فقط یه آجرش رو از این دیوار بردارید؛ همین. اگه کل دیوار رو بخوای خراب کنی، خیلی ناانصافیه والله! آدم باید مهربونی رو از خدا یاد بگیره.» 📚 برشی از کتاب ✍🏻 سکینه صفرزاده انتشارات حماسه یاران 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab