📹 شکوفه‌های پاییزی 👆 روایت نویسنده و راوی کتاب «پاییز آمد» از زندگی شهید احمد یوسفی 🔹️ در مراسم شانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در زنجان، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «پاییز آمد»، روایت زندگی خانم فخرالسادات موسوی و سردار شهید احمد یوسفی، فرمانده واحد مهندسی، رزمی سپاه ناحیه زنجان، منتشر شد. 💻 Farsi.Khamenei.ir

سلام دوستان عزیز آخرین روز مهر ماه بخیر 🍁 دیروز متن تقریظ رهبر انقلاب برای کتاب #پاییز_آمد منتشر شد. ما توی پویش کتاب مادران شریف بهمن ماه ۱۴۰۱ این کتاب زیبا و عاشقانه رو با هم خوندیم. ☺️ از لینک پایین، پست معرفی کتاب داخل کانال، بریده‌های کتاب و نظراتی که اون زمان منتشر کردیم رو میتونین بخونین و استفاده کنین. 👇🏻 🔗 https://eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab/165 ✨✨✨ ✳️ روش‌های تهیه کتاب #پاییز_آمد : 🔹 خرید نسخه صوتی از فراکتاب: 🔗 http://www.faraketab.ir/b/146665?u=82039 🟣 کد تخفیف ۵۰ درصد: madaran 🔹 خرید نسخه چاپی از کتابرسان: 🔗 https://B2n.ir/payezamaad 🟣 کد تخفیف ۲۵ درصد: aban1403 (مهلت استفاده تا ۴ آبان برای همهٔ کتاب‌ها) 🔹 نسخه الکترونیک کتاب در اپلیکیشن‌های طاقچه و فیدیبو موجود است. 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab

سلام سلام ☺️ عصر خوش 🌿 ما اومدیم با اعلام اسامی برندگان پویش مهر ماه یعنی کتاب #عصرهای_کریسکان این ماه ۶۰ نفر از دوستان این کتاب رو مطالعه‌ کردن: ۲۸ نفر نسخه صوتی ۲۵ نفر نسخه الکترونیک و ۷ نفر هم نسخه چاپی این هم ۱۰ برنده‌ی خوش‌شانس این ماه 🥳🤩 خانم‌ها: ۱. محبوبه آقاجانی ۲. صدیقه سادات فلسفیان ۳. مرضیه علوی تبار ۴. مریم شعله‌ور ۵. بهناز صادقی ۶. فاطمه سلیمان بیگی ۷. زینب سادات صدری ۸. نسرین ایوبی ۹. فاطمه پورسیف‌اللهی ۱۰. فاطمه حضوری مبارکتون باشه 💐 إن شاءالله به زودی جوایز تقدیم عزیزان میشه 😉 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab

برای شروع یک کتاب متفاوت و عجییییب آماده‌اید!؟ 📚

«ام علاء» را خوانده‌اید؟ پیشنهاد می‌کنم قبل از خواندن این کتاب کمی تأمل کنید! خصوصاً اگر تفکرات فمنیستی دارید و فکر می‌کنید مشکلات بچه‌داری، شوهرداری و خانه‌داری دست و پایتان را سخت بسته است. اگر مشکلات‌تان در حد اختلاف با خواهرشوهر، جاری و شب‌بیداری‌های کودکتان و لجبازی‌های نوجوانتان یا درآمد کم همسرتان است، اصلاً به این کتاب فکر هم نکنید؛ چون آن‌وقت مجبور می‌شوید آنچه که تاکنون از خودتان ساخته‌اید را از پشت بام یک ساختمان چند طبقه پایین بیاندازید تا خمیرمایه‌ی وجودی‌تان بشکند و دوباره از اول خودتان را بسازید. هرگز فکر نمی‌کردم می‌شود با هجده تا بچه در یک خانه شصت‌متری زندگی کرد و شاکر بود. فکر می‌کردم آسمان خانه هرچقدر بیشتر باشد، آرامش اهالی خانه بیشتر است، فارغ از اینکه آسمانِ قلب بانوی خانه هرچقدر بزرگ‌تر باشد به همان اندازه اهالی خانه صبورتر و مسئولیت‌پذیرتر و با‌ایمان‌تر و آرام‌تر می‌شوند. حتی اگر بچه‌ی آن خانه نباشند. حرفم را جدی بگیرید و این کتاب را نخوانید. اگر خواندید و مثل قبل ماندید سال‌ها عذاب وجدان آزارتان می‌دهد. لااقل موقع خواندن کتاب یک قلم و کاغذ دست بگیرید و تمام سختی‌های «ام علاء» را در آن بنویسید، بعد تمام سختی‌های خودتان را کنارش بنویسید. آنگاه اگر سختی‌های شما بیشتر بود به خودتان حق بدهید که کم‌طاقت و ناشکیبا باشید و اگر نبود از او بخواهید خودش و شهدایش دستتان را بگیرند، همان‌طور که دست نویسنده‌ی کتاب را گرفتند. امروز می‌خواهم به زیارتش بروم پای زنانگی‌ام لنگ می‌زند. نیاز به درمان دارم. #ام_علاء #قم_حرم_مطهر #س_غلامرضاپور 🌱🌱🌱 سلام و رحمت 🌹 ما اومدیم با معرفی کتاب پویش آبان ماه 📖 کتاب خواندیِ #ام_علاء روایت زندگی امّ الشهدا فخرالسادات طباطبایی ✍🏻 به قلم خانم سمیه خردمند انتشارات شهید کاظمی بانویی با ۱۸ فرزند که سال‌ها در خانه‌ای ۶۰ متری و وقفی همسایه‌ی امیرالمومنین (علیه السلام) بود و یک‌سال و نیم هم اسیر در زندان‌های بعث عراق ... مادری که ۷ نفر از خانواده‌اش رو تقدیم اسلام کرد همسرش؛ چهار پسرش؛ برادرش؛ دامادش؛ و البته خودش و همهٔ زندگیش رو ... می‌خوایم از ام علاء درس صبر و گذشت و توسل بگیریم، چیزهایی که تو زندگی امروز خیلی جاشون خالیه. اگر دوست دارین تو مطالعهٔ این کتاب عجیب و درس‌آموز با ما همراه باشین تشریف بیارین اینجا 👇🏻 @madaran_sharif_pooyesh_ketab ❇️ روش‌های تهیه کتاب با تخفیف ویژه، گروه همخوانی کتاب و اطلاعات بیشتر همه و همه داخل کانال پویش اطلاع‌رسانی میشن 😉 👈🏻 ضمنا طبق روال همیشه، در پایان ماه ۱۰ جایزهٔ ۱۰۰ هزار تومانی هم به قید قرعه تقدیم دوستانی میشه که کتاب رو کامل مطالعه کرده باشن 🥳🎁 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab

#بریده_کتاب #ام_علاء 📘📘📘 حرف‌های خاله بیدارمان کرد. همان امیدهای همیشگی. خاله از یأس و ناامیدی بدش می‌آمد. اعتقاد زیادی به دعا داشت و همیشه می‌گفت دعا صخره را سوراخ می‌کند. سوالی توی چشم بعضی از زن‌های فامیل و همسایه بود. آن هم اینکه با این همه دعا، چرا عمادالدین و عزالدین را از دست دادید؟ خاله ام علاء می‌دانست فامیل و همسایه این حرف‌ها را پشت سرش می‌زنند، اما همیشه سرش را بالا می‌گرفت و می‌گفت: «خوشحالم که پسرم مرگ با عزت داشت و فدای دین شد. وظیفه‌ی ما دعا کردن بود که انجام دادیم. ولی خدایی متعال تقدیر بهتری براشون رقم زد. حالا هم شاکرم. مطمئن باشید اگر همه‌ی پسرهام شهید بشن، باز هم شاکرم و افتخار می‌کنم.» حالا که احساس مادر بودن را چشیده بودم، هضم این حرف‌ها برایم سخت بود. می‌دانستم قلب مادر به قلب اولادش گره می‌خورد و جدایی مادر و فرزند خصوصاً برای همیشه، دل بزرگی می‌خواهد و ایمانی راسخ که خاله ام علاء داشت ... 📚 برشی از کتاب #ام_علاء خاطرات ام الشهدا فخرالسادات طباطبایی ✍🏻 به قلم سمیه خردمند نشر شهید کاظمی 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab