🖥 #روایت_دیدار | نشان همدلی
📝 خردهروایتهایی از گپوگفت رسانه ریحانه KHAMENEI.IR با اقشار مختلف مردم در اولین شب عزاداری ایام شهادت حضرت فاطمةالزهرا سلاماللهعلیها؛ در حسینیه امام خمینی(ره)؛ ۱۴۰۴/٠٨/٣٠
🔸 توی صف نماز جماعت نشسته بودیم. خانم میانسالی که کنارم بود گفت: «خدا کنه حضرت آقا بیاد.»
با انشاءالله پاسخش را دادم. ادامه حرفش را گرفت: «دخترم سال قبل اومده بود دیدار. هر بار حرفش میشد دلم ضعف میرفت؛ اما هیچ رابطی نداشتیم.»
🔹 با تعجب گفتم: «پس چطوری دعوت شدین؟» دست راستش را نشانم داد و گفت: «یه انگشتر داشتم، یادگاری مادر خدابیامرزم بود. ماجرای لبنان که پیش اومد، رفتم دفتر امامجمعه و اهدا کردم به لبنان. چند روز پیش از دفتر امامجمعهمون زنگ زدن، گفتن سهمیه داریم برا دیدار.»
🔸 وقتی حضرت آقا به حسینیه آمدند، همه به سمت نردهها هجوم بردند. دست همان خانم را بین جمعیت دیدم؛ همان دست بیانگشتری که ساق دست سبزرنگ داشت.
📆 شماره ١١
🖥 ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس
رسانه «ریحانه» را دنبال کنید.
📲 @khamenei_reyhaneh
🖥 #روایت_دیدار | پرتره یک زن آفریقایی
📝 خردهروایتهایی از گپوگفت رسانه ریحانه KHAMENEI.IR با اقشار مختلف مردم در اولین شب عزاداری ایام شهادت حضرت فاطمةالزهرا سلاماللهعلیها؛ در حسینیه امام خمینی(ره)؛ ۱۴۰۴/٠٨/٣٠
🔸 مثل گروه سرود بودند. هرکدام یک شال زرد دور گردنشان بسته بودند تا همدیگر را گم نکنند. بین جمعیت، مثل زنبورهای یک کندوی عسل بودند که با اولین نگاه میتوانستی تشخیصشان دهی. کنار یکیشان نشستم. شبیه پرترهی یک زن آفریقایی بود، با تمام جزییات. لبخند که میزد بین دندانهای یکدست سفیدش چند دندان طلای بامزه خودنمایی میکرد. کلکسیون اکسسوریهای رنگووارنگ بود و صورت مشکیاش بین روسری سفید خواستنیتر شده بود. این بار او پیشدستی کرد و سر حرف را باز کرد: «شما اهل ایرانی؟»
🔹 تا حالا از شنیدن حروف الفبا از دهن یک زن رنگینپوست آنقدر خوشحال نشده بودم. به پهنای صورت لبخند زدم و گفتم: «بله شما اهل کجایید؟»
🔸 صحبتهایمان گل انداخت و فهمیدم امکلثوم اهل آفریقاست و چند سالی است در قم همراه همسرش درس طلبگی میخواند. وقت نماز که شد، از سنگینی بلند شدنش فهمیدم باردار است. چشمکی زدم و گفتم: «بچه اولتونه کلثوم خانم؟»
🔹 خون که دوید توی صورتش خندهام گرفت. با دستهای حنابستهاش عدد پنج را نشان داد و فهمیدم به کاهدان زدهام. چهار بچه در خانه دارد و این آخری پنجمین فرزندش است.
🔸 آقا که آمد کلثوم را دیدم. انگار امیدش به دیدن آقا از همهی ما بیشتر بود.
📆 شماره ١٢
🖥 ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس
رسانه «ریحانه» را دنبال کنید.
📲 @khamenei_reyhaneh
🖥 #روایت_دیدار | خستگی معنا ندارد
📝 خردهروایتهایی از گپوگفت رسانه ریحانه KHAMENEI.IR با اقشار مختلف مردم در اولین شب عزاداری ایام شهادت حضرت فاطمةالزهرا سلاماللهعلیها؛ در حسینیه امام خمینی(ره)؛ ۱۴۰۴/٠٨/٣٠
🔸 هنوز دوساعتی مانده بود تا مراسم شروع شود. نوزاد کوچکش را توی سرهمی بافت قرمزرنگی پیچیده بود و بغل گرفته بود. چشمهایش خسته بودند. صف که به انتها رسید، یک گوشه پیدا کرد و نشست. یکساعتی که گذشت، پسرک از خواب بیدار شد. نوپا بود و مدام اینطرف و آنطرف میرفت. خسته بود؛ اما پیاش میدوید. مراقبش بود. وقت نماز با مهرها مشغولش کرد. کنارش نشستم و گفتم: «خسته نباشید. با بچه خیلی سخته.» خندید و گفت: «اینجا که خستگی نداره. خستگی نداره اگه چشممون به جمال آقا روشن بشه.» پسرک مشغول مهرها شده بود، که نمازمان را بستیم.
🔹 بعد از نماز، همان وقتی که جمعیت از جا بلند شد و شعار داد، همان وقتی دستها مشت شد و پیش رفت، دیدمش که پسرک را قلمدوش کرده و میخواهد هرطور که شده چشمش را به جمال زیبای آقای روشن کند.
📆 شماره ١٣
🖥 ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس
رسانه «ریحانه» را دنبال کنید.
📲 @khamenei_reyhaneh
2.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 اشاره رهبر انقلاب به ایستادگی حضرت زهرا(س) در مقابل غصب حکومت توسط نااهلان
🖤 در ایام شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها، هر شب، یک بخش از سخنرانی قدیمی حضرت آیتالله خامنهای در اوایل دههی ۵۰ شمسی را در رسانه ریحانه Khamenei.ir بشنوید🖤
📝 #حقیقت_عظیم
🖥 ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس
رسانه «ریحانه» را دنبال کنید.
📲 @khamenei_reyhaneh
4.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها
👈 «او سیب گلاب باغ پیغمبر بود!»
▪️دادند به حکمت و به لطفی به شما
از این همه سوره، سورۀ کوثر را
کوتاهترین سورۀ قرآن یعنی
کوتاهترین راه رسیدن به خدا
▪️زهرا از هر چه گفتهآمد سر بود
ما دیگر گفتهایم و او دیگر بود
پیوند گلِ محمدی با سیب است
او سیب گلاب باغ پیغمبر بود
👈 بیژن ارژن؛ ۱۳۸۷/۰۶/۲۵
📝 #حقیقت_عظیم
📲 @khamenei_poems