eitaa logo
کتاب جمکران 📚
10.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
133 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 📙 🖋 🖌 📚کتاب رمان طنزی با موضوع زندگی است. این رمان خاطرات روزنوشت فرزند نوجوان صدام است که درباره حمله پدرش به ، ارتباط او با ، حمله او به و نهایتا، حمله به صحبت می کند و با زبان همه چیز را می گوید و از جنایات پدرش پرده برمی‌دارد. 📖 این رمان که مناسب و است، به قلم و با قلمی جذاب و شیرین وقایع تاریخی را بیان می‌کند. برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/145901 📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔥 🔺چرا ظالمین از حوادث نجات می‌یابند ولی مخلصین به شهادت می‌رسند؟ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
⚫️ سیّد اینجا لو رفته. تورو خدا به حرفم گوش بده... 😭 ✍🏻 در آستانه‌ در اتاق ایستادم. آنچه دیدم برایم باورنکردنی بود: ، و ، و سرشان را خم کرده بودند داخل یک نقشه‌ بزرگ و مشغول صحبت بودند. 🥀پدربزرگ قبلا در مورد اتاق جنگ با من صحبت کرده بود. او می‌گفت: همه‌ تصمیمات جنگی از این اتاق صادر می‌شود و همه‌ آنچه در جبهه در هر نقطه اتفاق می‌افتد را در اتاق جنگ به اطلاع و می‌رساند. من خواستم بپرم توی بغل و او را ببوسم. با این حال حتی قدم هم از قدم برنداشتم. خجالت باعث شد که جلو نروم. ⚠️ کار پیرمرد با این ساختمان را به یاد آوردم و احساس کردم هر لحظه ممکن است این ساختمان را با موشک هدف قرار بدهند. پدربزرگ همیشه می‌گفت: اتاق جنگ در خطرناک‌ترین مکان ممکن، در است و ایشان حاضر نیست که اتاق جنگ، جایی غیر از باشد و این مسئله چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ تفاوتی ندارد. پدربزرگ همیشه می‌گفت: اگر بفهمد که یک نخ عبای ، در یکی از ساختمان‌های است، بلافاصله آن ساختمان را با خاک یکسان می‌کند و این ربطی به جنگ و صلح ندارد. ‼️ پس پیرمرد، فهمیده بود که ساختمان مربوط به است و پشت دیوار آن را علامت گذاشته بود تا ام‌کاهای جاسوسی اسرائیل آن را ثبت کنند. هر لحظه نگرانی‌ام بیشتر میشد. با به یادآوردن کار پیرمرد، به جای این که از و در مورد پدربزرگ سوال کنم فریاد کشیدم: – پیر... پیر... پیرمرد، پیرمرد، امروز ظهر، پشت این ساختمان را علامت گذاشته. آن سه انگار نه انگار که صدای من را می‌شنوند، مشغول بحث بودند. من باز فریاد کشیدم: «، ، ، این جا لو رفته.» 😔 آنها اصلا حرف‌های من را نمی‌شنیدند. به خودم جرئت دادم و رفتم و دست را کشیدم و باز فریاد کشیدم: «این‌جا لو رفته.» بعد گریه کردم و گفتم: «توروخدا ! گوش بده» سرش را بلند کرد و به گفت: «حس می‌کنم، اینجا را هم الان می‌زنند.» 💔 سرش را بلند کرد و به لبخند زد. گفت: «بهتره همین حالا شما ساختمان رو ترک کنید! » سر تکان داد و گفت: «بذار کارمان را بکنیم، انتقال این همه تجهیزات خیلی سخته! » من دست را گرفتم و بوسیدم و فریاد کشیدم: «توروخدا! به حرفش گوش کنید»... 📘برشی از کتاب 🖋به قلم 🚨به‌زودی از انتشارات کتاب جمکران 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
❌ مهلت دادن به اشتباه است. درود و صلوات خدا بر روح پاک بنیان‌گذار انقلاب اسلامی، (ره) که در این روزها باید بیش از پیش یادش کنیم... ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
💯عاشقان سفر در زمان هیچوقت پیش خودشان فکر نمی‌کردند از جنگهای ضاحیه و بتوانند سر از جنگ خندق دربیاورند. آن هم نه توی یک شرایط معمولی، بلکه در بمباران یک مدرسه پسرانه که هیچکس فکرش را هم نمی‌کند کسی زنده بماند چه برسد برود و دالان کشف کند. 📗کتاب «سردار ایرانی» با ماجرای تازه‌ای از ، ما را به دل یک سفر زمان و جنگ و گریزهای سه پسر نوجوان دعوت می‌کند. حامد، حسین و علی، وقتی همه فکر می‌کنند زیر آوار جان داده‌اند، وسط یک دالان عجیبند، دالانی که اتفاقا یک سر ماجرا را به می‌رساند. آقای سید میثم موسویان، با ظرافت به نقش پررنگ ، در جنگهای سی و سه روزه لبنان اشاره کرده‌اند و این بین با اطلاعات ریز و درشتی که در میان دیالوگ‌ها و اتفاقات داستان وجود دارد ما با فضای جنگ‌های ، و هم آشنا می‌شویم. 🔰پدربزرگ حسین، حلقه وصل ما با حزب‌الله است. او مردی است که پسر و عروسش را در جنگ از دست داده و حالا هر بار که پیش حسین می‌آید تا چند روزی را با هم باشند، از خاطرات گذشته، رشادت‌های حاج قاسم و چیزهایی که از او شنیده می‌گوید. پدربزرگ حسین، حرفهای دلنشینی برای گفتن دارد و بعضی فصل‌ها با داستان‌های او همراه می‌شویم تا حسین گره اتفاقاتی را که برایشان پیش می‌آید به کمک درس‌هایی که از پدربزرگش گرفته باز کند. ✅محور کتاب، نوجوانان هستند. سه بچه شیعه‌ای که در دل این ماجرا کم کم به شجاعت و حل مساله قوی‌تری دست پیدا می‌کنند و آخر کار شاید کار را برای طوری سخت کنند که یادش بیاید ارتش حاج قاسم‌ها و عماد مغنیه‌ها تمامی ندارد. 📘کتاب با تصویرگری آقای ، مخاطب را تا آخرین کلمه پای داستان نگه می‌دارد. «سردار ایرانی» که به همت راهی قفسه‌های بازار شده، عرض ارادتی است از جنس کلمه و کاغذ به محضر که دشمن هنوز هم از بردن اسمش می‌ترسد. 📝برشی از کتاب: من از کار حامد و مزخرفات این سعید دیوانه سر درنیاوردم. اما جمله‌ای که سعید به عنوان یک خبر سری به حامد داده بود توی گوشم تکرار شد : «یک سردار ایرانی بزرگ، با روحش، بدنش، عقلش و عاطفه اش و قلبش و تمام وجودش به کمک حزب‌الله آمده.» ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔴 از فتح‌المبین تا طوفان‌الاقصی ✍🏻حسین رجایی، نویسنده یادداشتی با عنوان «بابا حسن در معبد زیرزمینی» با نگاهی به کتاب و آن را برای انتشار در اختیار قرار داده است. متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید: ⛏️بچه که بودم باباحسن همه‌چیزم بود. صلابت و مهربانی توأمان پدربزرگم من را شیفته او می‌ساخت. مثل بیشتر پیرمردهای ، پدربزرگم می‌کرد. البته چندتایی گاو و گوسفند هم داشت. هرچند، بیشتر اوقاتش را پشت دکه مغازه‌اش می‌گذراند. این مغازه‌نشینی البته از روی اختیار نبود، از زمانی اتفاق افتاد که اصابت قطعه‌ای سخت از بالای ، پدربزرگم را از کار افتاده کرد. او را که چهار دهه از عمرش، شناخته شده روستایمان بود و می‌گفتند در مهندسی و طراحی تونل‌های قنات استعداد خاصی داشته است. ✨ من برنامه روزانه پدربزرگم را خوب می‌شناختم. نیمه‌های شب از خواب برمی‌خاست و برای آبیاری زمین‌ها، به دست به دل تاریک صحرا میزد. خروس‌خوان هم که از صحرا برمی‌گشت مستقیم راهی می‌شد. او مؤذن مسجد بود. بعد از نماز، به سراغ تیمار حیوانات می‌رفت و بعد از آن نوبت حضورش در مغازه بود. کنار دستش که در مغازه می‌نشستم داستان‌هایش را برایم می‌گفت. از اینکه چه کار پر زحمتی بوده است: هفته‌ها و گاهی ماه‌ها زندگی دور از خانواده، در دل بیابان‌ها، پنجه در پنجه طبیعت خشک و سخت کویر. کار کردن با بیل و کلنگ، آن هم ده‌ها متر زیر سطح زمین نباید خیلی هم راحت باشد ولی من تا وقتی برای اولین بار در یک گردش تفریحی در تونل‌های تنگ و تاریک قنات قدم نزدم متوجه حقیقت سختی کار پدربزرگم نشدم. او البته آن هنگام دیگر در قید حیات نبود تا بر دستان پینه‌بسته‌اش بوسه زنم. 📺 باباحسن داستان‌های زیادی برایم تعریف کرده بود ولی از چیزی نگفته بود و من هم چیزی نمی‌دانستم تا آن روزی که از صدا و سیما برای مصاحبه با او و مادربزرگم آمدند. بعدها را در تلویزیون دیدم. پدربزرگم می‌گریست و از معجزاتی که موقع کار در تونل در کنار دیده بود صحبت می‌کرد. نام را پیش از آن نشنیده بودم. دوست داشتم بیشتر در موردش بدانم ولی فرصتی دست نداد تا روزی که با کتاب «معبد زیرزمینی» روبرو شدم. 📚پنج‌شنبه گذشته، روزی کم‌نظیر برای روستای ما بود. روستایی که با تقدیم ۷۳ شهید سرفراز، دومین کشور نام گرفته است‌؛ روستای رکن‌آباد شهرستان . هیچگاه این‌همه شور و شوق را در بین اهالی روستا و به‌ویژه در میان کودکان و نوجوانان ندیده بودم. بعد از روزها آماده‌سازی، قرار بود مراسم «هجدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» با حضور مهمانان ویژه کشوری و استانی در برگزار گردد. مراسم با شکوه بسیاری برگزار گردید و با حضور رئیس قوه مقننه از بر کتاب رونمایی شد. نمی‌دانم اتفاقی بوده یا نه، ولی به نظرم شاید هیچ زمانی بهترین از این را نمی‌شد برای برگزاری چنین رویدادی پیدا کرد. اکنون که تونل‌ها، این بار در کار خود را کرده‌اند و بعد از یکسال و اندی جنایات وحشیانه علیه مردم مظلوم این باریکه، شکست تاریخی دیگری را به دنیای استکبار تحمیل نموده‌اند. 🥀 که مراسم پنج‌شنبه برای تجلیل از مجاهدت‌های او و همرزمان مقنی‌اش برگزار شد، استادکار مقنی‌های روستاهای رکن‌آباد و مهرآباد میبد بود. پیش از عملیات او مأمور شد تا تعدادی از مقنی‌ها را برای عملیات ویژه حفر یک تونل مهم به ببرد تا در منطقه‌ای که به دلیل شرایط جغرافیایی، عملیات بر روی زمین پیچیده بود امکان غافلگیر کردن نیروهای دشمن فراهم آید. حفر این تونل ۴۶۰ متری که چندماه زمان برد، گره از عملیات فتح‌المبین گشود. حاج غلامحسین که فردی بسیار پر کار و پر انرژی بود مدتی بعد در جریان برنامه‌ریزی برای حفر تونلی دیگر در منطقه شرهانی، بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسید. مراسم رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «معبد زیرزمینی» اکنون به خاطره‌ای شیرین برای همه ما تبدیل شده است. مطمئنم خاطرات آن تا مدت‌ها در ذهن‌ها باقی خواهد ماند ولی بیش از آن یاد و خاطره سخت‌کوشی‌های شهید غلامحسین رعیت، پدربزرگم حسن رعیت و سایر همرزمان مقنی‌شان است که برای همیشه جاودان خواهد ماند. مجاهدانی که به زیبایی آن‌ها را در تقریظ‌شان، «هنرمندان کلنگ به دست» نامیدند. 📙 🖋 📜جدیدترین اثر تقریظی برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/115929 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
‼️قوم و سگ هار سال‌هاست که با کینه‌توزی و وحشی‌گری، خون مسلمانان را می‌ریزند و از هیچ کاری فروگذار نیستند. انگار که شیطان در وجود به کمال خودش تبلور کرده. 🔹 اما رسول خدا(ص) روزی را بشارت داده‌اند که ذلت یهود، فراتر از یک سخن است، ایشان فرموده‌اند: «قیامت برپا نخواهد شد تا آنکه مسلمانان یهود را بکشند، آن‌ها چنان یهود را بکشند، که یهودی پشت سنگ و درخت پنهان شود و سنگ و درخت صدا بزند؛ ای مسلم! ای بنده خدا! این یهودی است در پشت من بیا و او را به قتل رسان...» 💚 ☀️ را با یاد (عج) آغاز کنیم ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
📚 من توی همین نمایشگاه چشم باز کردم... 🖨تا از خانه چاپ جمکران به غرفه برسیم خواب‌های درهم و برهم می‌دیدم. خواب بازی با رخش یعقوب و یهودی‌هایی که حرف از رفتن می‌زدند. از خواب که بیدار شدم خدارا شکر کردم که سالها گذشته و حالا من وسط نمایشگاهم. 💤اما هروقت که چشمهای کاغذی‌ام روی هم می‌افتد یادم می‌آید که یعقوب وسط ماجرای بدی گیر افتاده و از یک طرف رفقای اش می‌خواهند او را به ببرند، از آن طرف شاه در میدان ژاله دستور تیر داده، راستش حتی گاهی بوی خون می‌شنوم، من ، کارگزار سفارت در زمان شاه پهلوی! ⁉️ حالا اینکه ماجرای یعقوب و سرزمین موعود چه می‌شود به خودش و شما بستگی دارد! به اینکه دلتان بخواهد از صفحه چندم با ماجرای یعقوب همسفر شوید. تا شما فکرهایتان را می‌کنید من باز چرتی می‌زنم، امیدوارم اینبار خواب ببینم یعقوب تصمیم عاقلانه‌تری گرفته است...🤔 📕 تازه‌ترین اثر انتشارات کتاب جمکران 🖋به قلم 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🔺چوگان بازیِ یک صهیونیست! 📖لغت نامه دهخدا در معنی «چوگان» نوشته است: «چوب دستی سرخمیده‌ای که بدان گوی بازی کنند». دهخدا وقتی این یک خط را می‌نوشته بی‌شک نمی‌دانسته آدم‌هایی پیدا می‌شوند که سر چوگان بازی، نقشه رفتن به سرزمین موعود را در سر یعقوب که کارگزار سفارت در است می‌اندازند و باز هم نمی‌دانسته که حسین زحمتکشی پیدا می‌شود و این ماجرا را کتاب می‌کند و به دست می‌سپرد. 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
⁉️سفارت اسرائیل آن هم توی ایران؟! ❌شوخی بدی بود. ☝🏻به نظر می‌آید یادمان رفت بگوییم یعقوب در چه زمانی زندگی می‌کند. او در سال‌های انقلاب و درست وسط اتفاق جمعه سیاه بساط زندگی‌اش را چیده و تازه کتاب با فوت مادرش هم آغاز می‌شود. زندگی یعقوب آنقدر پیچیده است که فقط با یک اشاره تنش‌های درونی‌اش از صد به هزار برسد و کاری کند که نتوانید کتاب را رها کنید. طبیعی است که در آن زمان فرقی بین و و نمی‌گذاشته و برای همه این‌ها سفارت تشکیل داده و کارمند استخدام کرده است. یعقوب هم یکی از آن‌هاست. 🧐 قیمه ها را توی ماست‌‌ها ریختیم؟! اینکه وسط انقلاب خودمان، نویسنده از اسرائیل و و سرزمین حرف می‌زند یک نکته جذاب در کتاب است. در واقع اگر درست نگاه کنیم که جرقه اولین اعتراض علنی امام (ره) بود، می‌خواست ایران برده آمریکا و اسرائیل شود و هم یک حرکت مردمی برای به دست آوردن حق بود. آزادی در پناه اسلام و جمهوریت. حالا قیمه ها را ریخته‌ایم توی ماست‌ها یا تازه معلوم شده اسرائیل نه سر جنگ 12 روزه و این چند ساله که از خیلی وقت پیش فکر نابودی ایران بوده است؟! 💸 کتاب را چه کسانی بخرند؟! کتاب خوب را همه باید بخرند. این کتاب خوب که محتوای مفید و جذابی دارد اگر رمان هم باشد که چه بهتر. اینطوری خیلی‌ها می‌توانند سر بخورند توی ماجراهای کتاب و همزمان که سر از و دیگر در می‌آورند، دلی از عزا هم دربیاورند و کتاب هیجان‌دار بخوانند. 🔴 یعقوب آدمی نیست که به آن افتخار کنید، اما اگر با او همراه شوید ناامیدتان نمی‌کند. 🌹 به مناسبت کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ شناخته شده با نام «جمعهٔ سیاه»؛ رویدادی در جریان اعتراضات که در نهایت به وقوع انقلاب ۱۳۵۷ انجامید. 📙 معرفی کتاب 🖋 به قلم 📜 روایت وقایع دوره پهلوی از زبان یک یهودی برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗 https://ketabejamkaran.ir/157888 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
⁉️«عاقبت اسرائیل چه می‌شود؟!» این سوالی است که خیلی از ماها در این یک سال که از ۷ اکتبر می‌گذرد، از خودمان می‌پرسیم. آرزو می‌کنیم کاش خدای متعال پایان این قوم درنده را در روزگار ما ثبت کرده باشد و به چشم ببینیم که و ریشه آن نژادپرست نابود می‌شود. 📖 «موعود اسراء» کتابی است برای چنین دغدغه‌هایی. دغدغه‌هایی در مورد یهود و ریشه آن، عاقبت آن و ... 💭 در کتاب چه خبر است؟ موعود اسراء،کاوشی علمی وتحقیقی روایی برای پاسخ به سرانجام است. اما برای رسیدن به پاسخ این سوال، از مبدا و ریشه شروع می‌کند. از لحظه تولد بنی اسرائیل و از قرآن که یهود را معرفی می‌کند. 💥نقاط عطف کتاب کدام است؟! کتاب گرچه تخصصی و با پشتوانه پژوهشی تالیف شده اما به زبان عامه و روان نگارش شده است. از طرفی با اطلاعات تاریخی خوبی که در جای جای کتاب گنجانده شده، «موعود اسراء» یک کتاب جامع در مورد یهود و سرنوشت در این قوم است. کتاب با دست گذاشتن روی یک مساله روز و صرف سه سال برای انتشار آن، اطلاعات بسیار خوبی را به بدنه ادبیات کشور آورده است تا اهالی کتابخوان، بتوانند در مورد اسرائیل و بحث های سیاسی دقیق‌تر صحبت کنند. 👤 مخاطب کتاب چه کسانی هستند؟ اجازه بدهید اینطور بگوییم؛ هرکس این کتاب را بخرد و بخواند ضرر نکرده است. اما هرکس این کتاب را هم بخواند هم هدیه بدهد و هم توصیه کند قطعا در غرق شدن اسرائیل نقش دارد. آن هم نه یک نقش کوچک بلکه بزرگ و مهم. چرا که اسرائیل نه با موشک بلکه با آگاهی درست شیعی از تاریخ محو می‌شود. 📙 معرفی کتاب 🖋 به قلم برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗 https://ketabejamkaran.ir/132276 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: ketabejamkaran
🔥 نقطه عطفی در جنگ‌های بود، نه فقط برای و بلکه برای همه جهان. مردم همه دنیا صدای تازه‌ای از مقاومت شنیدند. صدایی قدرتمند و جاندار که همه محاصره و وحشی‌گری را ریشخنده کرده و آن‌ها را به بازی گرفته بود. 📖 «صخره مقدس» رمانی است در ژانر امنیتی و سیاسی که حول موضوع طوفان الاقصی نوشته شده. سارا که ساکن خارج از ایران است دنبال برادرش می‌گردد. برادری که توسط ربوده شده و آرمان‌های مقاومت در میان خونش جاری بوده. حالا سارا نه تنها دنبال برادرش می‌گردد بلکه راهی را می‌رود که نه فقط به برادرش بلکه به همه قله‌های فکری و اعتقادی مقاومت می‌رسد. سارا قرار است جواب خیلی از سوال‌های ما را هم پیدا کند و زمانی به برسد که یکی از پیچیده‌ترین عملیات‌های و در حال شکل‌گیری است. 🔹این نفس‌گیر، برای روزهای متمادی، خوراک فکری خوبی برایتان می‌شود. خوراکی که شاید در این روزهای منطقه غرب آسیا همه ما به آن احتیاج داریم. 📙 کتاب این هفته: 🖋 نویسنده: 📜 اولین رمان با محوریت عملیات غرورانگیز طوفان‌الأقصی 🛍 در طول این هفته می‌تونید این اثر رو با تخفیف ویژه ۲۵ درصدی تهیه کنید. برای ثبت سفارش کلیک کنید👇 🔗 https://ketabejamkaran.ir/151661 💰 قیمت پشت جلد: 285.000 تومان 🎁 قیمت‌ با تخفیف ویژه: 214.000 تومان ✍ 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: ketabejamkaran