eitaa logo
کرامت
16.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
19 فایل
﷽ ♦️ کرامت؛ کانون رشد و آموزش مربی تراز انقلاب اسلامی 🔶️ روابط عمومی @keraamat 🔶️ پیام رسان بله: https://ble.ir/keraamat_ir 🔶️ اینستاگرام: instagram.com/keraamat_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┄┅═✧❁🏴🖤🏴❁✧═┅┄ 🌕 جای پای خورشید 🔰 قسمت پنجم 🔸️ سخنران از یاری امام می‌گوید... واقعا من چگونه می‌توانم امامم را یاری کنم؟ کارهای مختلفی که می‌توانم انجام دهم را در ذهن مرور می‌کنم... درسم را خوب بخوانم؟ در رشته خود اول باشم؟ تخصصم را زیاد کنم تا بتوانم در جایی راهبردی کار کنم؟ با علمم گرهی از گره‌های کشورم را باز کنم؟ خوب ورزش کنم و بدنی قوی داشته باشم؟ فعالیت‌های هنری انجام دهم و اثرگذاری کنم؟ وارد معلمی و استادی شوم تا بتوانم شاگردانی دین‌مدار تربیت کنم؟.... 🔹️ همین طور مشغول فکر کردن هستم که با صدای جیغ و خنده زهرا به خودم می‌آیم... علیرضا هم از صدای زهرا بیدار شده و شروع به گریه می‌کند... افکارم را رها می‌کنم... 👩‍👦 علی‌رضا را در آغوش می‌گیرم تا کمی آرام شود ... زهرا در کنارم با دوستانش مشغول نقاشی و بازی است که هیجان بازی او را به وجد آورده بود.... نگاهی به او می‌کنم و می‌گویم... چه نقاشی قشنگی کشیدی زهرای مامان! بیا برام تعریف کن اینا چیه کشیدی؟ با خوشحالی به سمت من برمی‌گردد و یکی یکی از چیزهایی که کشیده برایم تعریف می‌کند... با یک دست، نقاشی زهرا را نگه داشته و نگاه می‌کنم... با دست دیگرم، علی‌رضا را در آغوش گرفته‌ام و شیر می‌دهم... حواسم از یک طرف به حرف زدن‌های شیرین زهراست و از طرفی به مراسم... 🏴 سخنرانی هم تمام شده و روضه خوان شروع به خواندن کرده... انگار امشب همه چیز دست به دست هم داده تا گمشده خود را پیدا کنم... 💔 شب پنجم محرم است... شب عبدالله ابن حسن... نوجوون‌های هیئت همراه با روضه خوان شروع به خواندن کرده‌اند... سربند یا حسین، می‌بندم رو سرم با این سن کمم، با تو همسنگرم خیمه شد مدرسه‌ام، روضه درسای من لبیک یا حسین، مشق شبهای من یه نوجوونم، که جوونه، زده عشقت توو دلم به غیر اسمت، ننوشتم، توو کتاب و دفترم بیا شبیه عبدالله، منو جدا کن آقاجون هرجا که حرف یاری بود، منو صدا کن آقا «مولا رو منم حساب کن» .... 🔹️ صدای بچه‌ها حال و هوای خاصی به هیئت می‌دهد... همه وجودم سرشار از شعف می‌شود و انگار جواب سوالم را به روشنی می‌یابم... من چگونه می‌توانم امام خودم را یاری کنم؟ ✴️ در سکوتم! ولی همه وجودم فریاد می‌زند: مامانِ زهرا و علی‌رضا بودن! کاری که جز من هیچ کس نمی‌تواند انجام دهد... خدای من... چقدر پر شور... چقدر هیجان‌انگیز... اگر من مامان خوبی برای زهرا و علی‌رضا باشم... اگر الان، من وجودشون رو از محبت خودم سیراب کنم... اون‌ها هم‌ می‌تونن این اشعار رو بخونن که مولا رو منم حساب کن... مولا رو منم حساب کن... 🌱 ادامه دارد... ┄┄┅═✧❁🏴🖤🏴❁✧═┅┄ @keraamat_ir