eitaa logo
کیهان آنلاین
30.5هزار دنبال‌کننده
46.5هزار عکس
14.4هزار ویدیو
430 فایل
کانال رسمی «روزنامه کیهان»
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 جای خالی یک مستند خوب(۱) 👤 🔸شبکه 13 رژیم صهیونیستی مستندی 52 دقیقه‌ای از جنگ 12 روزه «ایران با رژیم صهیونیستی و ناتو» تهیه کرده و با ترفندهای پیچیده روانشناسی و رسانه‌ای، طوری که بتواند بیننده را «اقناع» کند، کوشیده است خود را پیروز بلامنازع این جنگ جا بزند! این مستند که به وضوح نشان می‌دهد، ده‌ها ساعت کار تحقیقاتی و روانشناسی روی آن انجام شده، مخاطب ایرانی را هم جزو اهداف خود تعریف کرده و سعی دارد در کنار القاء برتری در حوزه‌های مختلف، ضمن روحیه بخشی به بیننده صهیونیست، بیننده ایرانی را مرعوب و منفعل سازد. برای این کار از تکنیک‌های خاص تصویربرداری، موسیقی‌های حماسی و چهره‌های ارشد سیاسی و نظامی بهره‌برداری شده و با یک تدوین قوی، تلاش شده به هدف اصلی یعنی «اسرائیل دست برتر را داشت» برسد. برای باورپذیرتر شدن «دروغ‌های شاخدار»ی که در این مستند به کرات تکرار می‌شود نیز عوامل سازنده این اثر سفارشی، به برخی واقعیات درباره توانایی‌های نظامی و اطلاعاتی ایران، اعتراف می‌کنند. این اعتراف‌ها نه با نیت روایت حقیقت که، برای «باورپذیر» کردن دروغ‌های اصلی صورت می‌گیرد. این مستند باوجود هزینه‌ سنگینی که به نظر می‌رسد برایش شده، گاف‌هایی هم دارد. مثلا یک مقام ارشد این رژیم می‌گوید، برای تجاوز به ایران پیچیده‌ترین و سخت‌ترین عملیات هوائی تاریخ جهان، طراحی شده است و بدین ترتیب و ناخواسته اعتراف به توانایی بالای ایران عزیز می‌کند چرا که «پیچیده‌ترین و سخت‌ترین عملیات نیروی هوائی جهان» قطعا برای مقابله با یک کشور ضعیف طراحی نمی‌شود! در این باره گفتنی‌هایی وجد دارد. بخوانید: 🔻1- شبکه13 (13 channel) از جمله شبکه‌های اصلی، مهم و دولتی رژیم اسرائیل است که جایگاه مهم و پرنفوذی در بین صهیونیست‌ها دارد. برای درک اینکه، این شبکه تلویزیونی یک شبکه معمولی نیست بد نیست بدانیم، این شبکه به همراه شبکه ۱۲ Keshet، دو غول اصلی و پرمخاطب در این سرزمین غصب شده‌اند. پوشش اخبار امنیتی و نظامی، آن هم به شکلی گسترده، جزو دستورالعمل‌های صادر شده برای این شبکه تلویزیونی است و در عین حال، این شبکه برای جذب حداکثر مخاطب از طیف‌های مختلف سنی، به پخش سرگرمی و فیلم‌های سینمایی ‌هالیوودی نیز می‌پردازد. 🔻2-رژیم صهیونیستی به دلیل شرایط خاصی که در آن «جعل» و به کره زمین «تحمیل» شده، و حتی پیش از آن، شرایطی که در طول تاریخ داشته و نفرتی که از این فرقه در دنیا وجود داشته-و امروز معلوم شده این همه نفرت تاریخی بی‌دلیل نبوده است- همیشه برای «بقا» جنگیده است. و رژیمی که از همان بدو جعل، بقای خود را در خطر ببیند، طبیعی است، مثل هیچ کشور دیگری نباشد. نوع معماری ساختمان‌ها، نوع حرف زدن‌ها، نوع برخورد با سایر کشورها، نوع جنگیدن، نوع روایت جنگ، نوع مستند ساختن، نوع نظرسنجی‌هایی که در آن انجام می‌شود و حتی پرسش‌هایی که در این نظرسنجی‌ها مطرح می‌شود را نگاه کنید!‌ با تمام دنیا فرق دارد. در کجای دنیا در نظرسنجی‌ها از مردم سؤال می‌شود «به نظر شما، کشتن کودکان فلسطینی اشکالی دارد یا خیر؟» و اکثریت پاسخ دهند «خیر»؟! 🔸این رژیم، نفوذ ترسناکی نیز در مراکز قدرت و ثروت و علم دارد و سرمایه‌گذاری‌های سنگینی نیز در حوزه رسانه انجام داده و «هالیوود» تنها یکی از نتایج این سرمایه‌گذای‌هاست. همه این موارد و سرمایه‌گذاری‌های سنگین، در چارچوب همان «جنگ برای بقاء» قابل تحلیل است. می‌خواهیم بگوییم، رژیم صهیونیستی به دلیل داشتن آن تفکر آپارتاید و وحشیانه و آن پیشینه تاریک تاریخی که داشته، همواره برای «بقا» با «همه» حتی زنان و کودکان و نوزادان جنگیده است! و در این مسیرِ سیاه و پر از نکبتش یاد گرفته، بدون داشتن رسانه‌های قدرتمند نمی‌تواند در جنگ‌ها و به ویژه در ذهن‌ها پیروز شود! این رژیم یاد گرفته است که، با رسانه می‌تواند، ظالم را مظلوم، قوی را ضعیف، پیروز را شکست خورده، و بالعکس «جا» بزند و امید زیادی دارد با این سرمایه‌گذاری‌ها، جنایات هولناکش در غزه را «سفیدشویی» کند. هیچ کس امروز نمی‌تواند منکر این واقعیت شود که، جنگ نرم و «جنگ روایت‌ها» موازی و کنار جنگ‌های سخت قرار دارند و بعضا یک گزارش، خبر، کاریکاتور، موسیقی، شعر، تحلیل، تصویر یا... مستندی مثل آنچه شبکه 13 رژیم صهیونیستی ساخته، می‌تواند به مراتب کوبنده‌تر و موثرتر از بمب‌های سنگرشکن عمل کند. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_Online
🔰 جای خالی یک مستند خوب(۲) 👤 🔻3- ما در جنگ 12 روزه، کم هزینه‌ ندادیم. شهادت برخی فرماندهان، دانشمندان و مردم عزیزمان در این جنگ، کم هزینه‌ای نبود. اما به صهیونیست‌ها نیز هزینه و خسارت‌های سنگینی وارد کردیم. 🔸فقط به عنوان یک نمونه نزدیک به این اظهارات «لارن ویلکرسون»، سرهنگ بازنشسته نیروی زمینی آمریکا و رئیس سابق دفتر وزیر خارجه وقت آمریکا یعنی «کالین پاول» که دیروز منتشر شد توجه کنید: «ایرانی‌ها اسرائیل را در آن ۱۲ روز در هم شکستند، اگر اسرائیلی‌ها دوباره چنین کنند، چون شکست خواهند خورد از ما انتظار دارند بیاییم و آتش‌ (جنگ) را خاموش کنیم... جنگ با ایران یک جنگ ده ‌ساله خواهد بود، دو تریلیون دلار هزینه خواهد داشت، خون فراوان ریخته خواهد شد و در پایان، سرنوشت این جنگ برای آمریکا مثل سرنوشت ما در جنگ افغانستان خواهد بود (فرار با خفت و خواری). به این ترتیب، امپراتوری آمریکا در بسیاری از جنبه‌ها فروخواهد پاشید. من با جدیت تمام می‌گویم. جنگ با ایران به معنای پایان امپراطوری آمریکا خواهد بود.» اینکه، چرا راوی پیروزی‌های ما بیشتر باید دیگران باشند و منبع تغذیه افکار عمومی ایران از چنین جنگی، رسانه‌های خارجی باشند، مسئله مهمی است. اگر چه صدا و سیما در این مدت برای روایت واقعیت‌های شنیدنی و حیرت‌انگیز این 12 روز، اقدامات شایسته و در خوری تهیه کرده است ولی انتظارات بیشتری هست که به آن اشاره می‌کنیم. 🔻4- در 90 روزی که از جنگ 12 روزه گذشته، چند کار رسانه‌ای در فضای مجازی و از سوی برخی رسانه‌های تصویری درباره این جنگ تولید شده است. رسانه‌های مکتوب نیز از زوایای مختلف به این جنگ پرداخته‌اند. موضوعات نیز بیشتر در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی بوده است. حتی یک برنامه درباره عاشق شدن یک فرد در جریان این جنگ ساخته شده است! 🔸ما نمی‌گوییم، این تولیدات «بد» است یا «قوی» و ضروری نیست، بلکه از آنجا که وسط جنگی که مهم‌ترین سؤال مردم در آن «چه کسی پیروز شد؟» است، به آقای پیمان جبلی، ریاست محترم سازمان صدا و سیما پیشنهاد می‌کنیم با استفاده از کارشناسان خوب این حوزه، یک فیلم مستند (Documentary Film) در خور از ناگفته‌های این جنگ تهیه و خسارت‌های مالی و جانی که بر صهیونیست‌ها تحمیل شد را با زیرنویس عبری منتشر کنند، تا مردم در ایران و حتی ساکنان سرزمین‌های اشغالی بفهمند، پیروز این جنگ ایران بود یا، آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای مرتجع عربی و 32 کشور عضو ناتو؟! @Kayhan_Online
🔰 جهان در آستانه آن پیچ تاریخی!(۱) 👤 🔸دنیا شاهد تحولات شگرفی است. تحولاتی که بعد از جنگ جهانی دوم، کمتر شاهد آن بوده‌ایم. این تحولات در صورت ادامه می‌توانند، تمام دستاوردهای پس از این جنگ را که، با هدف جلوگیری از تکرار چنین جنگ‌هایی ایجاد شده‌اند، یک‌جا «هوا» کند. در آمریکا کسانی به قدرت رسیده‌اند که، از کمترین عقل سیاسی بهره‌مند نیستند و صهیونیست‌ها نیز، چنین دولتمردانی را «بهترین فرصت» برای پیشبرد توهمات «نیل تا فرات» خود می‌بینند، لذا از تجاوز به هیچ کشوری در منطقه، دریغ نمی‌کنند. 🔸آن طرف بین روسیه و اروپا تنش‌ها روز به روز در حال افزایش است. پوتین خود را پیروز بلامنازع جنگ اوکراین می‌بیند و برخی تحرکاتش نشان می‌دهد، از تکرار تجربه اوکراین در دیگر کشورهای اروپایی، بدش نمی‌آید-یا لااقل دوست دارد این طور به نظر برسد- پرواز دادن پهپادها و جنگنده‌ها به آسمان برخی کشورهای اروپایی و برانگیختن خشم و ترس اروپایی‌ها از این تحرکات، از جمله دلایلی است که اروپایی‌ها معتقدند، روسیه زنگ خطر برایشان به صدا درآورده است. تحولات مربوط به ونزوئلا و آمریکا، چین و تایوان و همین‌طور رژیم صهیونیستی و ایران و لبنان و یمن را هم به این شرایط اضافه کنید. آیا دنیا به سمت یک «حس ناامنی» و شاید حتی یک جنگ جهانی پیش می‌رود؟ اگر نه، چرا کشورها به سمت خرید و ذخیر طلا و نقره و به‌طور کلی «دارایی‌های امن» رفته‌اند؟! مگر نه این که در شرایط «حس ناامنی» گرایش به «دارایی‌های امن» افزایش می‌یابد؟ چرا سرمایه‌گذاری در حوزه نظامی به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است؟ در این‌باره گفتنی‌هایی هست: 🔻1-«دانیل کانمن»، وقتی در کتاب «تفکر سریع و کند»، به مبحث «پیش‌بینی» می‌پردازد، به روانشناسی با نام «فیلیپ تتلاک» اشاره می‌کند که به مدت 20 سال روی مسئله «پیش‌بینی تخصصی» مطالعه کرده و سرانجام نتایج پژوهش علمی خود را در سال 2005 در کتابی تحت عنوان «قضاوت سیاسی تخصصی چقدر خوب است؟ چگونه می‌توانیم بدانیم؟» به چاپ رسانده است. نتیجه این پژوهش به‌طور اجمال این است که، وقتی با موجودی به نام انسان سر و کار داریم، پیش‌بینی تقریباً محال است. به عبارتی شاید بتوان امور کوتاه‌مدت را پیش‌بینی کرد ولی امور بلندمدت به سختی و بعضاً غیرقابل پیش‌بینی‌اند. این موضوع را همین ابتدای بحث گفتیم تا نتیجه بگیریم، پیش‌بینی فرجام تحولاتی که بالا به گوشه‌ای از آنها اشاره شد، کار ساده‌ای نیست و هر لحظه ممکن است، اتفاقی رخ دهد که به مثابه یک جرقه عمل کرده و کنترل همه چیز را از دست عُقلا خارج کند. با این پیش فرض با روسیه و ناتو شروع می‌کنیم. 🔻2- ولادیمیر پوتین تا اینجای کار توانسته است در جنگ اوکراین تا حد زیادی به اهدافش برسد. بخش زیادی از خاک این کشور را تصرف کرده و روزی نیست که در آن پیشروی نکند. تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی غرب را نیز تا حد قابل قبولی مهار کرده و با نزدیکی بیشتر به سایر قدرت‌ها مثل چین، برای غرب خط و نشان می‌کشد. نوع مواجهه او در ملاقات آخرش با ترامپ، رد کردن تمام پیشنهاد‌های او، ادامه حملات سنگینش به اوکراین و خط و نشان‌هایی که هر از چند گاهی علیه کشورهای لهستان، استونی، دانمارک و رومانی با ارسال پهپاد و جنگنده می‌کشد، نشانه‌هایی از اعتماد به نفس بالای روسیه در مواجهه با غرب هستند که به نظر می‌رسد، نتیجه همان رضایت و حس پیروزی است. دیروز به نقل از «مارک روته»، دبیرکل ناتو اعلام شد «خطر روسیه کل اروپا را تهدید می‌کند.» و کشورهای عضو باید خود را آماده رویارویی نظامی با این کشور کنند. بنابراین هیچ بعید نیست فردا روزی خبر حمله روسیه به یکی دیگر از کشورهای اروپایی را بشنویم که در این صورت، معلوم نیست بتوان از وقوع یک جنگ جهانی دیگر جلوگیری کرد... 🔻3- تجاوز آمریکا به ونزوئلا نیز با توجه به خودشیفتگانی که در آمریکا روی کار آمده‌اند، اصلاً بعید نیست. ونزوئلا قدرت نظامی بالایی ندارد ولی تا دلتان بخواهد نفت و ثروت طبیعی دارد و همین امر دلیل اصلی طمع آمریکایی به این کشور است. آمریکا پیش از این نیز به دنبال ترور مادورو و به قدرت رساندن یک مهره در این کشور برای تصاحب نفت آن بود ولی موفق نشده است و این بار همان هدف را با بهانه‌ای دیگر یعنی مبارزه با کارتل‌های مواد مخدر دنبال می‌کند. حمله به کشور نفت‌خیزی مثل ونزوئلا شاید منطقه را به آتش نکشد ولی اگر آن را کنار تحولات دیگر دنیا ببینیم، تأثیرات آن را نادیده نخواهیم گرفت. حداقل نتیجه حمله به یک کشور نفت‌خیز عضو اوپک، به‌هم ریختگی بازار نفت و به خطر افتادن امنیت آن خواهد بود که به نفع غرب نیست. در «جدی» بودن این مسئله همین بس که، وزیر دفاع ونزوئلا گفته است جنگنده‌های آمریکایی به سواحل ونزوئلا نزدیک شده‌اند و آمریکا قصد تجاوز به خاک این کشور را دارد. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_Online
🔰 جهان در آستانه آن پیچ تاریخی!(۲) 👤 🔸نشریه آمریکایی «واشنگتن اگزماینر» هم از «آرایش نظامی آمریکا برای تصرف فرودگاه‌ها و بنادر کلیدی ونزوئلا» خبر داده است. رئیس‌جمهور ونزوئلا نیز با اعلام بسیج عمومی و برگزاری رزمایش‌های متعدد، خود را آماده رویارویی نظامی با آمریکا می‌کند. روزها و هفته‌های پیش رو مهم، تاثیرگذار و سرنوشت‌ساز خواهد بود. 🔻4- اما رویارویی احتمالی جبهه ایران و جبهه آمریکا و رژیم صهیونیستی، یکی دیگر از آن احتمالاتی است که می‌تواند، پیامدهای ویژه‌‎ای نه فقط برای منطقه که برای جهان داشته باشد. به ویژه اینکه ایران اهرم‌های فشار متعددی دارد که همه از آن آگاهیم! رژیم صهیونیستی به تنهائی حریف ایران نیست و کمک گرفتن آن از آمریکا، ناتو و برخی کشورهای مرتجع عربی در جنگ 12 روزه، یکی از دلایل محکم ما برای این ادعاست. بنابراین عقل، تجربه و تحولات پس از این جنگ 12 روزه در کنار فهم «دکترین بن‌گوریون»! نشان می‌دهد، این رویارویی را باید «بسیار محتمل» دانست. فلذا لزوماً این طور نیست که این بار حریف، ضربه اول را بزند! این را ما نمی‌گوئیم. «لیبرمن» وزیر جنگ پیشین رژیم صهیونیستی می‌گوید. رئیس حزب «اسرائیل بیتنو» (اسرائیل خانه ما) همین دیروز در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «هرکسی که فکر می‌کند ماجرا با ایران به پایان رسیده، اشتباه می‌کند و دیگران را هم گمراه می‌سازد. ایرانی‌ها همین حالا هم با جدیت مشغول کار هستند؛ هر روز دفاع‌ و توانمندی‌های نظامی‌شان را تقویت می‌کنند. فعالیت‌ها در سایت‌های هسته‌ای از سر گرفته شده است. به‌نظر می‌رسد این بار ایرانی‌ها در تلاشند ما را غافلگیر کنند...» 🔸اما این که چرا باید این رویارویی را «بسیار محتمل» دانست، دلایل متعددی دارد و ما این‌جا می‌خواهیم فقط به یکی از این دلایل اشاره کنیم. 🔸همه می‌دانند، آنچه باعث سیلی خوردن آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ 12 روزه شد، پس از الطاف‌ الهی و توانایی بالای نظامی کشورمان، اتحاد مثال‌زدنی است که بین مردم وجود دارد. صهیونیست‌ها نیز معترفند که، آخرین مرحله از نقشه تجاوزشان به ایران، روی آشوب‌های مردمی تمرکز داشت تا با بهره‌برداری از آن- به خیال خام خود- تجزیه ایران عزیز را کلید بزنند. دشمنِ احمق، سوریه را الگو قرار داده و به دنبال تکرار آن تجربه در کشور قدرتمند ایران بود. آنها با تکیه بر نارضایتی‌های به حقی که به دلیل شرایط اقتصادی بر کشور حاکم شده است، تصور می‌کردند موفق خواهند شد. بعد از سیلی که در این جنگ خوردند، تمرکز اصلی خود را روی شکستن همین انسجام و اتحاد گذاشته و برای این مقصود، روی معیشت مردم و بی‌کفایتی برخی مدیران دولتی حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند. بخشی از راز جهش‌های عجیب و غریب قیمتی و بازی با نرخ دلار و طلا و...در همین نکته نهفته است. بخشی از وضعیت مشوش و به هم ریخته اقتصادی کشور را می‌توان ادامه جنگ 12 روزه دانست! از همین رو است که می‌گوییم، رویارویی مجدد با دشمن را باید محتمل دانست که اگر محتمل نبود، این طور عیان و رسوا با ابزار تحریم و ماشه و رسانه و کانال‌های تلگرامی! به معیشت مردم حمله نمی‌کردند. 🔻5- با درنظرگرفتن این تحولات به هم پیوسته، به نظر می‌رسد جهان در آستانه یک «چندپارگی خطرناک» یا همان «پیچ تاریخی» قرار دارد. در چنین شرایطی، راهبرد کشورهایی مثل کشور عزیز خودمان که در کانون این طوفان بالقوه قرار دارند، نمی‌تواند منفعلانه باشد. 🔸تقویت «توان نظامی»، «انسجام داخلی»، «اقتصاد مقاومتی» و «تنظیم مدیریت کشور متناسب با شرایط» دیگر یک انتخاب نیست، بلکه تنها سپر دفاعی در برابر جنگ ترکیبی دشمن است. آینده‌ نیز محتوم و تحمیلی نیست بلکه ساختنی است. این ما هستیم که با هوشمندی، انسجام و دوری از اختلافات، تعیین می‌کنیم که این آینده، صحنه یک فاجعه خواهد بود یا زمینه‌ساز یک عزت تاریخی دیگر... 🔸این پیچ تاریخی را رهبر معظم انقلاب از سال‌ها قبل دیده و بر وقوع آن تأکید کرده بودند، از جمله و در یکی از تازه‌ترین نمونه‌ها می‌فرمایند؛ «شرایط جهانی روزبه‌روز دارد تغییر پیدا می‌کند. بهروز باشید، [تحلیل] حوادث را در حیطه ذهن خودتان و در حیطه فکر خودتان حاضر و موجود داشته باشید. عزیزان من! ما امروز یا مواجهه با یک پیچِ تاریخیِ مهم هستیم یا در دلِ یک پیچِ تاریخیِ مهم داریم حرکت می‌کنیم؛ این دوّمی شاید درست‌تر باشد. دنیا دارد تغییر می‌کند، [آن هم] تغییرات اساسی؛ تغییرات اساسی و بزرگ را نمی‌شود در ظرف یک هفته و یک ماه و یک سال فهمید؛ اینها به‌تدریج انجام می‌گیرد. باید مسلّط باشید ببینید در دنیا چه دارد اتّفاق می‌افتد، در کشور چه اتّفاقی دارد می‌افتد.»( 22/10/1401) @Kayhan_Online
🔰 ریشه اعتماد به نفس کاذب این جماعت(۱) 👤 🔻۱- تابستان امسال وقتی تنش‌های کهنه مرزی بین کامبوج و تایلند از سر گرفته شد و جنگی خونین به راه افتاد معلوم شد، جرقه این جنگ را، یک مکالمه تلفنی زده است! ماجرا از این قرار بود که خانم «پائونگ‌ترن شیناواترا» نخست‌وزیر تایلند در گفت‌و‌گوی تلفنی با رئیس‌مجلس سنای کامبوج، از موضع ضعف وارد شده و همین امر باعث «تغییر محاسبات دشمن و در نتیجه تصمیم برای حمله به تایلند» شده بود! کار به جایی رسید که دادگاه قانون اساسی تایلند خانم نخست‌وزیر را از قدرت برکنار کرد چرا که او حین مکالمه تلفنی از موضع قدرت ورود نکرده و از «منافع تایلند» نیز دفاع نکرده بود. او وسط یک مکالمه حساس تلفنی بر سر مرزها، رئیس سنای کامبوج را «عمو جان» خطاب کرده بود....! 🔻۲- «واکنش»، نتیجه مشاهده یک «کُنش» و حاصل یک‌سری محاسبات است. این کنش، می‌تواند یک کلمه یا واژه یا جمله از زبان یک مسئول باشد؛ می‌تواند یک اقدام عملی باشد، می‌تواند یک مقاله و گزارش در یک روزنامه یا خبرگزاری رسمی باشد. گاهی اقدام نکردن و حرفی نزدن می‌تواند به مثابه همان «کنش» تلقی شده و نتیجه مشابه داشته باشد. به اعتقاد دادگاه قانون اساسی تایلند، خانم شیناواترا باید از موضع قدرت حرف می‌زد که نزده بود. ضمن اینکه با «عموجان» خطاب کردن طرف کامبوجی، پیام ضعف مخابره کرده بود. بنابراین، «کنش‌ها» مهم‌اند به ویژه وقتی از سوی مقامات، چهره‌ها و رسانه‌های تاثیرگذارد صادر می‌شوند. 🔻۳- کمتر از ۴ ماه است که از تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی به کشورمان می‌گذرد. تجاوزی که هرچند دشمن سیلی سختی از نیروهای مسلح و مردم عزیزمان خورد اما در جریان آن بیش از 1100 شهید دادیم. دیگر نیازی به یادآوری این نیست که این تجاوز، وسط مذاکره با آمریکا انجام شد (همانظور که ترور سید حسن نصرالله هم وسط مذاکرات آتش‌بس صورت گرفت). اینکه دشمن از مذاکره به عنوان «تله» استفاده کرد بر کسی پوشیده نیست. 🔸سؤال این است که، کدام «کنش»‌های کدام اشخاص، جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای باعث تغییر محاسبات دشمن و در نتیجه تجاوز به خاک میهن شد؟ کدام کارها باید انجام می‌شد یا کدام حرف نباید زده می‌شد که دشمن، دچار خطا در محاسبات نشود؟! آیا عملیات‌های وعده صادق یک و دو در محاسبه دشمن نقش داشت؟! 🔸التماس‌های بیمارگونه برخی جریان‌های سیاسی و رسانه‌های رسمی برای مذاکره با ترامپ در، به خطا رفتن محاسبات دشمن و در نتیجه انجام این تجاوز آیا نقش داشت؟! تکرار این التماس‌های مالیخولیایی برای مذاکره مجدد چطور؟ آیا در محاسبات بعدی دشمن لحاظ خواهند شد؟ 🔻۴- وقتی رسانه‌های عبری گزارش روزنامه «جمهوری اسلامی» را عینا به زبان‌های عبری و انگلیسی ترجمه کرده و ضمن بازنشر کامل آن می‌نویسند: «این روزنامه رسمی ایرانی اعتراف کرده است که، ایران و فلسطین در مقابل اسرائیل شکست خورده‌اند...این روزنامه نوشته است که عملیات 7 اکتبر اشتباه بزرگی بود و باعث....»؛ یا وقتی روزنامه سازندگی درست در همان روزی که ترامپ با لذت آمیخته به جنون و خودشیفتگی خاص خود می‌گوید، سردار سلیمانی و دانشمندان ایرانی را کشته، تاسیسات هسته‌ای ایران را بمباران کرده و هر سلاحی که نتانیاهو نیاز داشت به او داده است، روی عکس ترامپ می‌نویسد «تسهیلگر صلح»؛ یا وقتی ترامپ- با عرض پوزش بسیار- می‌گوید کشورها برای بوسیدن باسن من به صف شده‌اند، برخی جریان‌های سیاسی اصرار دارند به این صف بپیوندند، آیا در حال ارسال پیام قدرت هستند یا ضعف؟! دشمن با دیدن این مواضع و کنش‌ها، چه پیامی دریافت کرده و چه محاسباتی با خود می‌کند؟ اگر آقای پزشکیان که با لطف خدای مهربان، از ترور همین آمریکا و رژیم صهیونیستی جان سالم به‌در برد، دیروز به شرم‌الشیخ می‌رفت چطور؟! 🔻ادامه دارد... @Kayhan_Online
🔰 ریشه اعتماد به نفس کاذب این جماعت(۲) 👤 🔻۵- چکیده همه آنچه این جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای آلوده یا ساده‌لوح می‌گویند و می‌نویسند و روی محاسبات حریف تاثیر می‌گذارند- و هیچ‌گاه نیز خساراتی که به مردم و کشور می‌زنند را گردن نمی‌گیرند- این است که «اگر برویم و با آمریکا مذاکره کنیم جنگ نمی‌شود». که در پاسخ باید گفت، مگر الان در جنگ نیستیم؟ مگر وسط مذاکره جنگ نشد؟ مگر ترامپ همین دیروز نگفت ایران باید موشک‌هایش را از بین ببرد، توان هسته‌ای و متحدانش را رها کند و منفورترین و خونریزترین رژیم حال حاضر جهان را به رسمیت بشناسد؟ کدام عاقلی وسط جنگ، روی سلاحش مذاکره می‌کند و متحدانش را رها کرده و خود را مقابل دشمنی بدعهد و کثیف، تنها و خلع سلاح می‌کند؟! 🔻۶- ضرب‌المثلی عامیانه‌ای هست که می‌گوید «اگر کاکتوس اعتماد به نفس تو را داشت، هفته‌ای دوبار زردآلو می‌داد». برخی به جای زردآلو، زعفران و موز هم گفته‌اند. این ضرب‌المثل اشاره به افرادی است که، بنا به دلایلی دچار اعتماد به نفس کاذب و توهم شده‌اند. مثلا کودکی را تصور کنید که، به رغم اشتباهات زیاد و بعضا خطرناک، نه تنها تذکر نمی‌گیرد بلکه، تشویق هم می‌شود. این کودک حتما به تکرار آن اشتباه تمایل پیدا کرده و خود - و شاید دیگرانی را- در معرض خطر قرار می‌دهد. شده حکایت آنهائی که، پس از تحمیل خسارت‌های سنگین اقتصادی به مردم و این اواخر، تحمیل جنگ و 1100 شهید به این کشور، به دنبال تکرار همان اشتباهند. چرا؟ چون نه تنها با آنها برخوردی صورت نگرفته بلکه، با گرفتن پست و بودجه و مقام، دچار چنان توهم و اعتماد به نفس کاذبی شده‌اند که، مدام همان کنش‌های غلط و خطرناک را تکرار می‌کنند. اگرچه معتقدیم، مسئله به این سادگی‌ها هم نیست و بعضا پای نفوذ در جریان است. 🔸در هر جایی از این کره خاکی، وسط یک جنگ بزرگ ترکیبی، اگر فرد، رسانه‌ یا حتی مسئولی، خواستار از بین بردن آن توانایی‌هایی شوند که، دشمن را به عقب رانده است، اگر او را به جرم نفوذی و جاسوس محاکمه نکنند، حتما راهی تیمارستان می‌کنند. @Kayhan_Online
🔰 یک «الگوی آشوب» از لیبی و سوریه تا سودان و ونزوئلا(۱) 👤 🔸سه کشور لیبی، سوریه و سودان طی سال‌های گذشته، درگیر تحولات مشابهی بوده‌اند که، «عبرت‌آموز» است. هر سه کشور پس از تحمل تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی و غیر اقتصادیِ سنگین، وارد چرخه‌ای از ناآرامی‌های داخلی، جنگ و خونریزی و در نهایت فروپاشی شده‌اند و در هر سه، نقش قدرت‌های خارجی ملموس است. سوریه عملا تجزیه شده و قدرت به یک تروریست نشاندار تفویض شده است. در لیبی هر کس در گوشه‌ای از کشور، عَلَم قدرت بلند کرده وکشور فاقد یک دولت مرکزی قدرتمند است و سودان نیز که یک بار در ژوئیه 2011 از سوی قدرت‌ها دوتکه شده بود، دوباره وارد چرخه جنگ داخلی و خونریزی شده است. وضعیتی که این سه کشور در آنند، «وضعیت مطلوب غرب» و «قدرت‌های خارجی» است. در این باره گفتنی‌هایی هست: 🔻1- در لیبی، دیکتاتوری روی کار بود که از قضا، روابط بسیار خوبی نیز با غربی‌ها داشت. دمِ دست‌ترین سند برای این ادعا، وضعیت نیکلا سارکوزی، رئیس‌جمهور پیشین فرانسه است که به جرم دریافت 50 میلیون دلار رشوه از «معمر قذافی»، در زندان به سر می‌برد. سارکوزی بخش قابل توجهی از این رشوه را برای پیروزی در انتخابات خرج کرده و به قذافی قول داده بود، در مجامع بین‌المللی از او دفاع کند. اما همین فرانسه و همین نیکلا سارکوزی در جریان ناآرامی‌های لیبی در سال 2011 در سرنگونی و حتی قتل او، نقش داشتند! کافی است به موضع‌گیری‌های مقامات غربی در جریان ناآرامی‌هایی که به سقوط قذافی منجر شد رجوع کرده، وعده‌هایی را که به مردم و معترضان این کشور داده می‌شد مرور کنید! وضعیت «قدرت» در لیبی پس از سقوط معمر قذافی در سال ۲۰۱۱، به شدت آشفته و مبتنی بر درگیری‌های داخلی بین گروه‌های متعدد رقیب است. 🔸لیبی در عمل به چندپارگی قدرت مبتلا شده است و در حال حاضر در این کشور نفت‌خیز، هیچ دولت مرکزی واحدی که کنترل کامل بر تمام خاک را داشته باشد، وجود ندارد. قدرت در این کشور آفریقایی بین دو نهاد اصلی تقسیم شده است. یک: «دولت موقت ملی» به رهبری «عبدالحمید الدبیبه»، که طرابلس را در اختیار دارد و از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است. دو: دولت رقیب متشکل از مجلس نمایندگان و ارتش ملی لیبی که در شرق این کشور حکومت می‌کند. «عقیله صالح» و «ژنرال خلیفه حفتر» به ترتیب رهبر سیاسی و فرمانده ارتش در این قسمت از لیبی هستند. گروه‌های شبه‌نظامی محلی و قبیله‌ای نیز هستند که در شهرها و مناطق مختلف این کشور، کنترل واقعی را در دست دارند و وفاداری‌شان به نهادهای فوق، متغیر و وابسته به منافع شخصی است! نفت این کشور نیز در اختیار ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، آلمان و اتریش قرار دارد و...لیبیِ امروز، ایده‌آل‌ترین وضعیت ممکن را برای غرب دارد: پر از نفت اما، ضعیف، چندپاره شده و ناآرام تا مبادا برای غرب و متحدان منطقه‌ای آن «شاخ» شود! 🔻2- سوریه نیز با رفتن «بشار اسد»، وارد چرخه‌ای از هرج و مرج، جنگ داخلی و تجزیه شده است. یک تروریست که تا همین چند سال پیش سر می‌بُرید و در لیست تروریست‌های تحت تعقیب آمریکا با جایزه ده میلیون دلاری قرار داشت، از سوی همین آمریکا و غرب در این کشور تربیت و به قدرت رسیده است. رژیم صهیونیستی بخش وسیعی از جنوب غربی این کشور را اشغال کرده و نتانیاهو نیز گفته است، قصد ندارند از این کشور خارج شوند. برای درک بهتر شرایط حاکم بر سوریه، بد نیست بدانید، وقتی ابومحمد جولانی، سرکرده تروریست‌های حاکم شده به سوریه به ریاض رفته بود، نظامیان صهیونیست مشغول اعدام گروهی از شهروندان سوری بودند! و جولانی کوچک‌ترین اعتراض که نه، کوچک‌ترین اشاره‌ای نیز به این امر نکرد! جولانی حتی وقتی صهیونیست‌ها به کاخ ریاست جمهوری در دمشق حمله کردند، دم بر نیاورد! چه کسی بهتر از چنین موجودی برای غرب و رژیم صهیونیستی!؟ 🔸رژیم جولانی خود نیز در حال کشتار هدفمند مسیحیان و علوی‌هاست. همین دیروز سازمان ملل اعلام کرد، 400 هزار نفر از شهروندان سوری از زمان به قدرت رسیدن جولانی آواره شده‌اند. در یک جمع‌بندی می‌توان گفت، رژیم صهیونیستی پس از نابودی زیرساخت‌های نظامی سوریه پس از بشار اسد، آزادانه در این کشور تردد می‌کند، در آن پایگاه نظامی و ایست و بازرسی می‌سازد، آمریکا و برخی دیگر از کشورها نفت آن را می‌برند، سوریه عملا تجزیه و به چند تکه تقسیم شده است چون یک دولت قدرتمند و مرکزی واقعی در آن وجود ندارد و این، همان شرایطی است که غرب، مرتجعین عرب و صهیونیست‌ها بارها در توصیف آن از واژه «وضعیت ایده‌آل» استفاده کرده‌اند. چند روز پیش «دیوید پترائوس»، فرمانده پیشین سنتکام در «نشنال اینترست» نوشت، باید به چنین فردی کمک کرد چون موفقیت جولانی به نفع آمریکاست! دوباره رجوع شود به شعارها و وعده‌های این طیف برای مردم در روزها و هفته‌های منتهی به سقوط دمشق! 🔻ادامه دارد... @Kayhan_Online
🔰 یک «الگوی آشوب» از لیبی و سوریه تا سودان و ونزوئلا(۲) 👤 🔻3- به نظر می‌رسد سودان نیز در حال تجربه مشابهی است؛ با این تفاوت که در 9 ژوئیه 2011 این کشور آفریقایی و غنی از نفت، الماس، مس، سنگ آهن، اورانیوم، آب و....یک بار تجزیه و به دو کشور «سودان» و «سودان جنوبی» تقسیم شد. جالب است بیشتر منابع غنی این کشور در سودان جنوبی است و این می‌تواند پرده از راز تجزیه این کشور بردارد. به عبارتی سودان جنوبی که مملو از ثروت‌های طبیعی است، پیش از این جدا شده است و سودان که امروز درگیر یک کشتار وحشیانه و کم سابقه است نیز، مملو از معادن ارزشمندِ کشف نشده است! طبق تصاویر و گزارش‌هایی که این روزها از سودان منتشر می‌شود، این کشور با مداخلات کشورهایی مثل انگلیس، امارات، قطر و...در حال تجربه روزهای بسیار خونینی است. آن طور که «دیلی میل» اعلام کرده، چیزی بالغ بر 2000 نفر در جریان درگیری‌های داخلی سودان فقط طی 2 روز «سلاخی» (Butchered) شده‌اند! در سودان دو گروه قدرت را در اختیار دارند و مدت‌هاست جنگ بین نیروهای مسلح سودان(SAF) به رهبری «ژنرال عبدالفتاح برهان» و نیروهای پشتیبان سریع به رهبری «محمد حمدان داگلو»(معروف به حمیدتی) جریان دارد. کشتارهای اخیر نیز از سوی نیروهای تحت امر ژنرال حمیدتی که مورد حمایت انگلیس و امارات است، صورت می‌گیرد. در حجم و عمق جنایاتی که در سودان انجام شده همین بس که، حتی در جنگ غزه با آن همه جنایت فجیع، هیچ‌گاه در دو روز، 2000 نفر قتل‌عام نشدند! دقیقا همان کشورهایی که سوریه و لیبی را به این روز انداخته‌اند، در تحولات سودان نیز بازیگری می‌کنند. آنچه تحولات سودان را کمی خاص می‌کند، تحولاتی است که در نهایت، به شرایط امروز این کشور منتهی شده است. یکی از افرادی که در این تحولات نقش‌آفرینی کرده زنی است با نام «آلاء صلاح». زنی در جریان ناآرامی‌های سال 2019 که به سرنگونی عمرالبشیر رهبر وقت سودان منجر شد و به سرعت از سوی جریان‌های غربگرا و غرب به نماد «مبارزه» و «آزادی‌خواهی» تبدیل و به چهره محبوب برخی جریان‌های غربگرا در کشور ما نیز تبدیل شد. گفته می‌شود او اکنون با هزینه شخصی هیلاری کلینتون در لندن مشغول تحصیل و...است! به عبارتی، غرب وقتی با استفاده ابزاری از «زن» مشغول چیدن شرایط منتهی به این روزهای سودان بود، برای سودانی‌ها از آزادی‌خواهی، عدالت، و دموکراسی می‌گفت. برای همین 2000 سودانی که به نوشته دیلی میل، وحشیانه در تنها دو روز سلاخی شدند! 🔻4- در ونزوئلا نیز خبرهایی هست. آمریکایی‌ها می‌گویند قصد دارند به این کشور سرشار از نفت حمله کنند! چرا که از ونزوئلا به سمت آمریکا، مواد مخدر سرازیر می‌شود. اما وقتی ناوهای غول‌پیکر و هواپیما و هزاران موشک و پهپاد راهی دریای کارائیب و سواحل ونزوئلا می‌شود، حتی خود آمریکایی‌ها به این نتیجه می‌رسند که، این حجم از لشکر‌کشی، نمی‌تواند برای مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر باشد. این‌جا نیز غربی‌ها، همزمان از یک زن استفاده می‌کنند. «ماریا کورینا ماچادو»، زن گمنامی است که بزرگ‌ترین افتخارش، مخالفت با مادورو، رئیس‌جمهور ونزوئلا است. با استفاده از جایزه صلح! نوبل و رسانه، فورا از او یک چهره موجه ساخته می‌شود-همان‌طور که تلاش شد از جولانی یک چهره موجه فُکُل کراواتی ساخته شود- ماچادو اما بر خلاف ماهیت جایزه‌ای که گرفته، صلح‌طلب نیست. او جایزه صلحش را به ترامپ تقدیم می‌کند و صراحتا می‌گوید، اگر آمریکا به او در سرنگونی مادورو کمک کند، چاه‌های نفت ونزوئلا را به روی آمریکایی‌ها باز می‌کند. شعارها علیه مادورو نیز شبیه همان شعارهایی است که علیه بشار اسد، قذافی و عمرالبشیر ساخته و به خورد مردم داده می‌شد. دقیقا همین سناریو را می‌خواهند در لبنان پیاده کنند منتهی، با کمی تغییر در شعارها. رژیم صهیونیستی چند روز پس از تیرباران شهروندان سوری در خاک سوریه، یک شهروند لبنانی را که کارگر ساده شهرداری بود، شبانه در خاک لبنان تیرباران کردند! 🔻5- نگاهی به تجربه لیبی، سوریه و این روزها سودان به ‌وضوح از یک «الگوی ثابت» حکایت می‌کند: ایجاد ناآرامی با شعارهای دموکراسی و آزادی‌خواهی، جنگ داخلی، فروپاشی سیاسی و در نهایت، چندپارگی کشور. نتیجه نهائی نیز، ظهور دولت‌های ضعیف، فاقد حاکمیت واحد و غرق در منازعات داخلی است که منابعشان به ‌آسانی در اختیار بیگانگان قرار می‌گیرد. این سناریو، که اکنون نشانه‌هایی از آن در ونزوئلا و لبنان نیز دیده می‌شود، «وضعیت ایده‌آل» غرب برای تسلط بر کشورهای ثروتمند اما غیر وابسته است. علاوه ‌بر منابع غنی و ثروت‌، مطالعه «دکترین بن‌گوریون» نیز در تبیین پشت پرده این تحولات، کمک‌کننده خواهد بود. @Kayhan_Online
🔰 در حسرت دوشیده‌ شدن!(۱) 👤 🔸محمد بن‌سلمان، ولیعهد سعودی به آمریکا سفر کرده است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا هم اعلام کرده که، بن‌سلمان قصد سرمایه‌گذاری 600 میلیارد دلاری در آمریکا را دارد و احتمالا آن را به عدد 1000 میلیارد دلار نیز خواهد رساند. خبرهایی هم از احتمال فروش جنگنده‌های اف-35 به عربستان به رغم مخالفت رژیم صهیونیستی منتشر و اعلام شده، عربستان ممکن است در قبال دریافت این جنگنده‌ها، رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد. آنچه گفتیم، چکیده همه آن چیزی است که، دو روز است باعث شده، آب از لب و لوچه برخی غربگرایان ما سرازیر شود، بدین شکل که، آنها ضمن تمرکز روی عدد 1000 میلیارد دلار، نتیجه می‌گیرند، جمهوری اسلامی ایران چرا مثل عربستان نمی‌تواند چنین قراردادهایی را منعقد کند. آنها این را هم می‌گویند که، «بن‌سلمان» پیامی نیز از تهران برای ترامپ برده است تا مذاکرات از سر گرفته شود! در این یادداشت، ضمن بررسی اینکه، «چرا یک جریان خاص، علاقه دارد هر اتفاقی را که در دنیا رخ می‌دهد، تبدیل به چماقی کرده و بر سر خودمان بکوبد»، به بررسی این خبرها پرداخته و به این نکته مهم نیز می‌پردازیم که، چرا این جریان، در هر رویدادی، دنبال «مذاکره» می‌گردند. 🔻یک- در همین ابتدا به گزارش 30 سپتامبر 2025 (8 مهرماه 1404) خبرگزای رویترز توجه کنید: «عربستان سعودی برای سال 2026 کسری بودجه 3.3 درصد تولید ناخالص داخلی‌اش را پیش‌بینی کرده است، که بالاتر از پیش‌بینی قبلی‌اش یعنی 2.9 درصد است...کسری بودجه سال ۲۰۲۶ این کشور معادل ۱۶۵ میلیارد ریال (۴۴ میلیارد دلار) است. این وزارتخانه کسری بودجه سال ۲۰۲۵ را نیز ۲۴۵ میلیارد ریال (۶۵.۳۳ میلیارد دلار) یا ۵.۳ درصد از تولید ناخالص داخلی اعلام کرده است که از ۱۰۱ میلیارد ریال پیش‌بینی‌شده در بودجه منتشر شده در نوامبر گذشته بیشتر است.» حالا دوستان غربگرا پاسخ دهند: کشوری که بیش از 65 میلیارد دلار کسری بودجه دارد، چگونه می‌تواند 1000 میلیارد دلار در آمریکا سرمایه‌گذاری کند؟! سال 2017 نیز همین بن‌سلمان و ترامپ اعلام کردند، یک قرارداد 350 میلیارد دلاری امضا کرده‌اند که 110 میلیارد دلار آن تسلیحاتی است. این خبر در آن ایام نیز سر و صدای زیادی به پا کرد و آب از لب و لوچه غربگرایان ما آویزان کرد. طبق بررسی‌های رسانه‌ها و مراکز تحقیقاتی همچون «رویترز»، «نیویورک‌تایمز»، «انجمن کنترل تسلیحات» (Arms Control Association) که در واشنگتن‌دی‌سی مستقر است، تنها بخش بسیار کوچکی از این قرارداد، به صورت قراردادهای قطعی و فیمابین (Firm Orders) درآمد و بخش اعظم آن تنها «توافقنامه‌های قصدنامه»(Letters of Intent) یا «مجوزهای بالقوه فروش» باقی ماندند که هیچ ضمانت اجرائی ندارند. واقعیت این است که، هم ترامپ و هم بن سلمان، علاقه‌ عجیبی دارند تا خود را افرادی موفق و توانمند معرفی کنند. لذا اعداد ارقام بزرگ را دوست دارند! بن‌سلمان را نمی‌دانیم اما ترامپ، به شدت دچار خودشیفتگی است و همین حالا که مشغول مطالعه این یادداشت هستید فکر می‌کند، به خاطر موفقیت‌های جهانی و جنگ‌هایی که به صلح بدل کرده-و بعضا این جنگ‌ها تا 3 هزار سال بین برخی کشورها جریان داشته-باید جایزه صلح نوبل را به او می‌دادند. او در همین دیدار نیز به خاطر «وضعیت خوب حقوق بشر در عربستان»، از بن‌سلمان تمجید کرد و وقتی از او درباره قتل فجیع خاشقجی به دستور بن‌سلمان سؤال شد، رسانه سؤال‌کننده را «فیک نیوز» خطاب قرار داد و گفت بن‌سلمان هیچ اطلاعی از آن جنایت نداشت و... 🔻دو- اصلا بیایید فرض بگیریم سعودی‌ها چنین کسری بودجه‌ای ندارند، و سابقه قرارداد مشابه در سال 2017 هم، نمایشی نبوده است. فرض بگیریم پروژه «نئوم» عربستان نیز به خاطر نبود سرمایه و پول، متوقف نشده و آل‌سعود توان سرمایه‌گذاری 1000 میلیارد دلاری را در آمریکا دارد. آیا این پول زبان بسته قرار است به جیب ترامپ برود یا به جیب بن‌سلمان؟! آیا ترامپ، عربستان و به طوری کلی کشورهای نفتی و ثروتمند منطقه را «گاو شیرده» می‌بیند یا نمی‌بیند؟ آیا بارها نگفته، رهبران این کشورها را پول می‌بیند و باید آنها را دوشید؟ پاسخ این سؤال‌ها هم روشن است با یک جست‌و‌جوی ساده می‌توان پاسخ آنها را یافت. حالا دوستان غربگرای ما بفرمایند، وقتی چنین قراردادهای نمایشی را بر سر کشور خودمان می‌کوبید، دقیقا منظورتان چیست؟! منظورتان این است که، چرا ما 1000 میلیارد دلار به جیب ترامپ نمی‌ریزیم؟! اگر بله، یعنی، شما این‌قدر عاشق دوشیده شدن هستید؟! 🔻سه- اما برای یافتن پاسخ این سؤال که «چرا یک جریان خاص، علاقه دارد هر اتفاقی را که در دنیا رخ می‌دهد، تبدیل به چماق کرده و بر سر خودمان بکوبد» لازم است از یک نظریه روانشناسی متعلق به «مارتین سلیگمن» کمک بگیریم یعنی نظریه «درماندگی آموخته شده» (Learned Helplessness). 🔻 ادامه دارد... @Kayhan_Online
🔰 در حسرت دوشیده‌ شدن!(۲) 👤 🔸اما پیش از آن باید یک مقدمه کوتاه را بیان کنیم. این طیف، بنا به دلیلی که در ادامه خواهیم گفت، به شکل غیرعادی شیفته «مذاکره» است. حتی اگر از دل این مذاکره، تجاوز به خاک کشور و شهادت 1100 نفر از هموطنانمان بیرون آمده باشد. حتی اگر این مذاکره، «تله جنگ» بوده و میز مذاکره، بمباران شده باشد. حتی اگر مذاکره کردن را بلد نباشد. حتی اگر طرف مذاکره اعلام و اثبات کند، قصد ندارد امتیازات واقعی بدهد و... چنین جریانی برای اینکه مخاطبانش را اقناع کند، شدیدا نیاز دارد ذهن‌ها را به مرحله «چاره‌ای نیست» برساند. برای این منظور نیز به «اخبار سیاه» و «اقدامات بحران‌زا» نیاز دارد! راه‌اندازی بازی «استعفا»، «مدیریت‌های فشل» و تا حدودی «ناترازی‌ها» را در این چارچوب ببینید! حالا برای تکمیل این پروژه، به یک الگوی موفق نیاز است. این‌جا بن‌سلمان برای این طیف می‌شود، همان الگو! اینجاست که قرار داد 1000 میلیارد دلاری که بالا به چند و چون آن پرداختیم، باید طوری روایت شود که مخاطب تصور کند، این ترامپ است که می‌خواهد 1000 میلیارد دلار وارد عربستان کند! و چرا ایران از عربستان یاد نمی‌گیرد.(کوبیدن این سفر بر سر خودمان) دیروز حتی، روزنامه‌ها و رسانه‌های غیرکاغذی‌شان مدعی شدند که بن‌سلمان پیام «مذاکره» پزشکیان را برای ترامپ برده است! این که پس از متحمل شدن این همه شکست، ناکامی و دیدن بدعهدی و تحمیل خسارت به کشور از دل این مذاکرات، چرا هنوز در هر رویدادی «مذاکره» می‌بینند، احتمالا باز می‌گردد به همان که بالا گفتیم: «درماندگی آموخته‌شده». روانشناسان اجتماعی می‌گویند، ریشه «درماندگی آموخته شده»، بازمی‌گردد به یک فرآیندِ طولانیِ شکست! در چنین شرایطی فرد یا گروه پس از تجربه پی‌در‌پی شکست در یک حوزه خاص، در نهایت به این باور می‌‌رسد که راه دیگری وجود ندارد! و اینجاست که وارد یک «چرخه معیوب تکرار و تکرار و تکرار» می‌شود. به نظر می‌رسد این جریان در مذاکرات متعدد به نتیجه مطلوب نرسیده است و به جای تغییر راهبرد، دچار «درماندگی آموخته‌شده» شده و به این باور رسیده است که «هیچ راه‌حل دیگری وجود ندارد و باید باز هم مذاکره کرد، حتی اگر بی‌فایده باشد». 🔸دکتر «سلیگمان» نقطه مقابل «درماندگی آموخته‌شده» را «خوش‌بینی آموخته‌شده (Learned Optimism) می‌نامد. این‌جا و در موضوع بحث ما یعنی، یک جریان سیاسی با راهکارهای متنوع، «خوش‌بینی واقع‌بینانه» دارد. زیرا می‌داند که اگر یک راه (مانند مذاکره با فلان کشور بدعهد) به نتیجه نرسید، می‌توان از مسیرهای دیگر (تقویت روابط با بلوک‌های دیگر، اقتصاد درون‌زا، ابزارهای بازدارندگی و غیره) به اهدافش دست یابد. این امر به آن جریان، نشاط، پویایی و امیدواری و در نهایت، موفقیت می‌بخشد. 🔻چهار- در یک جمع‌بندی نهائی می‌توان گفت، نوع مواجهه هیستریک جریان غربگرا با تحولات (اینجا سفر بن‌سلمان به آمریکا)، پیش از اینکه بیانگر یک تحلیل واقع‌بینانه از تحولات باشد، پرده از یک الگوی رفتاری روانشناختی بر می‌دارد. این جریان احتمالا به دلیل تجربه شکست‌های متوالی در میادین مختلف از جمله میدان دیپلماسی و مذاکره، که گاه به تحمیل خسارات سنگین به کشور انجامیده، به این باور رسیده است که «چاره‌ای جز مذاکره وجود ندارد» و چنین باوری آن‌ها را در یک چرخه معیوب تکرارِ یک روش شکست‌خورده گرفتار کرده است. در نقطه مقابل، رویکرد مبتنی بر «خوش‌بینی آموخته‌شده»، راه خروج از این بن‌بست ذهنی است. این نگاه بیش از هر چیزی بر «تنوع راهبرد» تأکید دارد. در رویکرد، مذاکره می‌تواند یک «ابزار» در میان ابزارهای متعدد از جمله تقویت اقتصاد درون‌زا، توسعه روابط با دیگر کشورها و... باشد. بنابراین، مشکل اصلی در رها کردن درماندگی و حرکت به سمت یک راهبرد چند بعدیِ انعطاف‌پذیر است که عزت، استقلال و منافع ملی را قربانی توهمِ «فقط یک راه‌حل وجود دارد آن هم مذاکره» نکند. @Kayhan_Online
🔰 آیا پایان ماه عسل صهیونیست‌ها در سوریه نزدیک است؟!(۱) 👤 🔻1- بامداد جمعه بود که خبر رسید، وقتی نظامیان صهیونیست در حال انجام عملیاتی برای دستگیری  سه شهروند سوری در منطقه «بیت جن» بودند، «اولین مواجهه جدی» خود را با جوانان سوری تجربه کردند. جوانان خشمگین سوری که طی یک سال گذشته، همه‌جور تحقیر و تجاوزی را از سوی صهیونیست‌ها و تروریست‌های جولانی تجربه کرده‌اند، ضمن حمله به نظامیان صهیونیست، 6 نفر از آنها را زخمی کردند که حال سه نفر از آنها وخیم است. این‌جا بود که هواپیماها و پهپادهای صهیونیست وارد عمل شده و برای نجات جان نظامیان خود، مردم و خانه‌ها را هدف قرار می‌دهند. حتی خبرهایی در برخی رسانه‌های عربی منتشر شده است که نشان می‌دهد، شماری از نظامیان صهیونیست به دست جوانان سوری اسیر شده بودند اما پس از حملات هوائی رژیم صهیونیستی که طی آن 20 ساختمان مسکونی تخریب شد، از سرنوشت آنها خبری در دست نیست. ارتش رژیم صهیونیستی واحدی در «اداره اطلاعات» خود دارد با عنوان «واحد سانسور نظامی» که آنجا تعیین می‌شود اخبار تلفات و خسارات این رژیم به چه شکلی رسانه‌ای شود! صِرف وجود همین واحد یعنی، آمار و ارقامی که رژیم صهیونیستی از تلفات و خساراتش ارائه می‌دهد، دستکاری شده و کمتر از میزان واقعی است. به این نکته هم توجه کنید که طبق پروتکل «هانیبال»، مصوبه سال 2011 ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی، هیچ صهیونیستی نباید زنده به دست دشمن بیفتد! بنابراین هیچ بعید نیست چند نظامی صهیونیستی که گفته شده بود اسیر شده‌اند، در حملات هوائی این رژیم و همراه با آن 20 شهروند سوری کشته شده و سپس با بالگردهایی که رسانه‌های عبری نوشته‌اند، به بیمارستان «شیبا» منتقل شده باشند.  🔻2- سقوط دمشق 8 دسامبر 2024(18 آذر 1403) رخ داد؛ یعنی حدود یک سال پیش و رژیم صهیونیستی در این یک سال، هر اقدامی-تاکید می‌شود- هر اقدامی را که می‌خواسته علیه این کشور و مردمانش انجام داده است. از اشغال بخش‌های وسیعی از جنوب غربی سوریه (و رسیدن به چندکیلومتری دمشق) تا بمباران تمام زیرساخت‌های نظامی و حتی ساختمان‌‌های دولتی و کاخ ریاست جمهوری این کشور. رژیم صهیونیستی حتی در خاک سوریه پایگاه‌های نظامی و ایست‌های بازرسی برای بازجویی از مردم ایجاد و رزمایش نظامی نیز برگزار می‌کند! بدون آن که لازم ببیند از دمشق اجازه بگیرد! چندی پیش نیز تصاویری از حضور بی‌سابقه نتانیاهو، بنی‌گانتس و چند مقام دیگر صهیونیست در خاک سوریه خبرساز شد. تمام این اتفاقات روی هم می‌توانند، انگیزه لازم و کافی به جوانان سوری بدهند تا آنچه را که بامداد جمعه در «بیت جن» رخ داد - و به قول ستون‌نویس الاخبار «محاسبات اسرائیل در سوریه را به هم ریخت»- رقم بزنند.  🔻3- به نظر می‌رسد با تحولات منطقه «بیت‌جن»، ماه عسل صهیونیست‌ها در سوریه تمام شده است و آنها دیگر نمی‌توانند مثل گذشته، به راحتی در این کشور جولان دهند، حتی اگر رژیم جولانی بخواهد! قطعا صهیونیست‌ها دست به هر اقدامی ‌خواهند زد تا سوریه را از دست ندهند ولی مردم سوریه نیز ادامه این وضع را نمی‌خواهند. بررسی تحولات سوریه نیز نشان می‌دهد سوری‌ها همچنان از حضور اشغالگران صهیونیست و تروریست‌های جولانی و جنایاتشان خشمگین هستند. پس از لو رفتن عملیات رژیم صهیونیستی در این شهرک، و کشته شدن شماری از شهروندان سوری به دست صهیونیست‌ها، جمعیت زیادی از مردم سوریه برای نخستین بار در یک سال گذشته، ضمن برپایی تظاهرات ضدصهیونیستی پرچم این رژیم را آتش زدند. ضمن اینکه، موفقیت جوانان سوری در هدف قرار دادن نظامیان صهیونیست که به نوشته نشریه عبری «والا» به فرار نظامیان صهیونیست و جا گذاشتن خودروی نظامی‌شان در محل منجر شد، می‌تواند خشم‌های فروخورده‌ زیادی را زنده کند. شاید تا همین یک ماه پیش کسی در سوریه- از ترس رژیم دست نشانده جولانی که کشتار وسیعی را در سوریه علیه علوی‌ها و دروزی‌ها به راه انداخته بود و همین‌طور از ترس نظامیان صهیونیست-جرات انجام فعالیت علیه اشغالگران صهیونیست را نداشت اما آنچه در «بیت جن» رخ داد نشان داد، آنها جرات لازم را پیدا کرده‌اند. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_Online
🔰 آیا پایان ماه عسل صهیونیست‌ها در سوریه نزدیک است؟!(۲) 👤 🔻4- رژیم صهیونیستی و ایضا آمریکا، با استفاده از تجربه غزه تلاش ‌می‌کنند کشورهای دیگر را مرعوب و مطیع سازند. لبنان را از دچار شدن به سرنوشت غزه می‌ترسانند تا حزب‌الله را خلع سلاح کند؛ ونزوئلا را هم از سرنوشت این باریکه می‌ترساند تا مادورو به نفع یک چهره غربگرا از قدرت کناره‌گیری کند. این سیاست - با کمی بالا و پایین- در سوریه نیز دنبال شده است که نتیجه آن، به قدرت رسیدن یک چهره به شدت واداده در برابر غرب و رژیم صهیونیستی است. اتفاقات بامداد جمعه در «بیت جن»، در واقع مقابله با این سیاست بود. سوری‌ها متوجه شده‌اند، وضع موجود بهتر از دوران بشار اسد نیست و هرچه زمان جلوتر می‌رود، تحقیر و عقبگرد بیشتر و بیشتر می‌شود. رژیم صهیونیستی و آمریکا بارها و به صراحت گفته‌اند، وضعیت سوریه، ایده‌آل آنهاست و می‌خواهند ایران، لبنان و... مثل سوریه شود! اما سوریه جمعیتی بالغ بر 30 میلیون نفر دارد که 87 درصد آنها مسلمانند. جمعیت سوریه تقریبا 15 برابر جمعیت غزه و وسعت آن نیز 507 برابر این باریکه است. ضمن اینکه اوضاع رژیم صهیونیستی وخیم‌تر از آن چیزی است که نتانیاهو جلوی دوربین‌های تلویزیونی می‌گوید. اقتصاد این رژیم به طور کامل از هم فروپاشیده و این رژیم با کمک‌های آمریکا و مرتجعین عرب سرپاست و مهاجرت معکوس نیز به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است. و این سوای از اختلافات داخلی است که این سرزمین اشغال‌شده را دربر گرفته است. بنابراین بعید است بتوانند حریف شورش مسلحانه یک کشور 30 میلیون نفری شوند! 🔻5- در یک جمع‌بندی می‌توان گفت، نباید به اتفاقی که بامداد جمعه در «بیت جن» رخ داد، به عنوان یک درگیری نظامی ساده نگریست. این اتفاق، پاسخ به یک سال اشغال، تحقیر و سیاست «ترس و ارعاب» بود که تلاش می‌کرد با الگو قرار دادن غزه، ملت سوریه را هم به زانو درآورد. نکته بسیار تعیین‌کننده در این واقعه، خودجوش و مردمی بودن آن است. این عملیات، نه توسط یک گروه نظامی سازمان یافته، که از دل توده‌های مردم و جوانانی برخاست که نمی‌خواهند بیش از این تحقیر شوند. اکنون سؤال اساسی این نیست که رژیم صهیونیستی چه واکنشی نشان خواهد داد، بلکه این است که آیا جرقه «بیت جن» می‌تواند به آتش‌افروزی بزرگ‌تر در سراسر سوریه تبدیل شود؟ با توجه به بافت جمعیتی ۳۰ میلیونی و وسعت استراتژیک این کشور، پاسخ مثبت است. این یک حقیقت است که، رژیم منفور صهیونیستی، با اقتصادی ویران، اختلافات داخلی عمیق و وابستگی مطلق به حامیان خارجی، ظرفیت مدیریت یک قیام گسترده مردمی در کشوری به این عظمت را ندارد.  @Kayhan_Online