🔰 ژاپن بازهم عذرخواهی میکند؟!
👤 #امینالاسلام_تهرانی
امروز ۱۵ مرداد برابر با ۶ اوت سالروز...
🔸در بحبوحه جنگ جهانی دوم و پس از سالها نبرد خونین میان نیروهای متفقین و متحدین، آمریکا تصمیمی خطرناک، بیرحمانه و بیسابقه گرفت: استفاده از بمب هستهای برای تسلیمکردن ژاپن! در ۶ اوت ۱۹۴۵ (۱۵ مرداد ۱۳۲۴)، بمبی با نام «پسر کوچک» از سوی بمبافکن آمریکایی Enola Gay بر شهر هیروشیما فرود آمد و در کسری از ثانیه، دهها هزار غیرنظامی را به کام مرگ فرستاد. آمارهای اولیه از مرگ حدود ۷۰ هزار نفر در همان روز نخست حکایت داشت، رقمی که در ماههای بعد با احتساب مجروحان و مبتلایان به بیماریهای ناشی از پرتوهای رادیواکتیو، به بیش از ۱۴۰ هزار نفر رسید.
🔸 این اقدام از سوی آمریکا نهتنها آغاز عصر هستهای بود، بلکه مرزهای اخلاق در جنگ را به طرزی بیسابقه جابهجا کرد. واشنگتن که خود را مدافع آزادی، صلح و ارزشهای انسانی معرفی میکرد، بدون هشدار قبلی و در شرایطی که گزینههای دیپلماتیک همچنان روی میز بود، از کشندهترین سلاح ساختهشده بشر استفاده کرد.
🔸در سالهای پس از پایان جنگ جهانی دوم، دولت ژاپن سنتی دیپلماتیک و نمادین را پایهگذاری کرد که طی آن، نخستوزیر وقت کشور هر ساله در ۱۵ اوت (۲۴ مرداد، روز تسلیم رسمی ژاپن در ۱۹۴۵) بیانیهای صادر میکند که به «بیانیه روز پایان جنگ» شهرت دارد.
🔸حالا رسانههای ژاپن از جمله «ژاپنتایمز» به نقل از دفتر نخستوزیری این کشور اعلام کردند که «شیگرو ایشیبا» قصد ندارد در هشتادمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم که ژاپن در آن خود را تسلیم کرد، بیانیهای صادر کند. این رسانه در مورد خودداری نخستوزیر از صدور چنین بیانیهای که هر ۱۰ سال یکبار به شکل سنتی صادر میشود، نوشت: «ایشیبا تصمیم گرفته است که ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ (۱۵ آگوست ۲۰۲۵)، یعنی هشتادمین سالگرد تسلیمشدن کشورش در جنگ، نظر خود را در قالب بیانیه نخستوزیر ژاپن اعلام نکند.»
🔸ژاپنتایمز اضافه کرد: «ایشیبا همچنین در نظر دارد که این بیانیه را ۱۱ شهریور ۱۴۰۴ برابر با دوم سپتامبر، تاریخی که ژاپن سند تسلیم را در سال ۱۹۴۵ امضا کرد، اعلام کند، اما بعید است چنین اعلام و بیانیهای در آن روز ارائه شود.» این موضعگیری باعث فشار هرچه بیشتر به خصوص از سوی حزب حاکم لیبرال دموکرات به رهبری ایشیبا مبنی بر برکناری وی از این حزب شده است. این در حالی است که با توجه به شکست اخیر این حزب در کسب اکثریت در انتخابات «مجلس مشاوران»، ایشیبا با بحران داخلی مضاعفی دست بهگریبان است. باید توجه داشت که صدور چنین بیانیههایی توسط نخستوزیران ژاپن از سوی سایر کشورهای جهان به خصوص کرهجنوبی و چین که تحت تجاوز نظامی ژاپن رنج بردهاند، به دقت مورد توجه است. حالا پرسش این است که آیا قرار است چیزی به طور اساسی در ژاپن تغییر کند؟ آیا این تغییرِ محتمل با شهامت انتقاد از آمریکا برای حمله هستهای همراه خواهد بود؟!
#نگاه
https://kayhan.ir/001KBf
@Kayhan_Online
🔰 جنگهایی که تمام نمیشوند!
👤 #امینالاسلام_تهرانی
امروز ۲۸ مرداد برابر با ۱۹ اوت مصادف است با سالروز...
🔸حمله به عراق در سحرگاه ۲۰ مارس ۲۰۰۳ (۲۹ اسفند ۱۳۸۱) با دستور مستقیم «جورج بوش»، رئیسجمهور وقت آمریکا، و حمایت نزدیک «تونی بلر»، نخستوزیر «بریتانیا»، آغاز شد، عملیاتی که با نام «شوک و وحشت» شناخته شد و طی آن هزاران موشک کروز و بمب هوشمند بر بغداد و شهرهای کلیدی عراق فرود آمد.
🔸بوش این جنگ را در چارچوب «جنگ با ترور» پس از حوادث ۱۱ سپتامبر توجیه کرد و مدعی وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق شد، هرچند هیچگاه چنین سلاحهایی کشف نشد! سقوط سریع «صدام حسین»، دیکتاتور سوداییِ عراق، درآوریل همان سال، خلأ قدرت گستردهای ایجاد کرد و زمینه را برای جنگهای فرقهای، رشد گروههای تروریستی و تلفات سنگین غیرنظامیان عراقی فراهم ساخت که در سطور آتی به آن خواهیم پرداخت.
🔸تأثیرات سوء این جنگ همچنان باقی است؛ بهویژه اینگونه جنگها که با هدف ساقطکردن ساختار سیاسی و نظامی یک کشور صورت میگیرد؛ باید گفت تا اطلاع ثانوی هیچ بیگانۀ متجاوزی آزادی و رفاه را برای کشوری به ارمغان نبُرده است، حتی اگر دیکتاتور سودایی آن کشور را نیز ساقط کرده باشد!
🔸از دل این وضعیت، شورشهای خونین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸، جنگهای فرقهای در بغداد و شهرهای جنوبی، و در نهایت ظهور گروههای افراطی همچون «القاعده عراق» و بعدها «داعش» در سال ۲۰۱۴ سر برآورد. پیامدهای این جنگ داخلی گسترده که میلیونها آواره، صدها هزار کشته و ویرانی زیرساختهای عراق را در پی داشت، هنوز نیز پایان نیافته و حتی با وجود اعلام شکست نظامی داعش، ناامنیهای مزمن، کشمکشهای سیاسی و تداوم حضور نیروهای آمریکایی نشان میدهد که سایه جنگ ۲۰۰۳ همچنان بر سر عراق سنگینی میکند.
🔸فرجام تلخ چنین جنگهایی ریشه در ماهیت مداخلهگرانه و بیرونی آنها دارد؛ زیرا معمولاً با شعارهایی همچون «آزادی» یا «دموکراسی» آغاز میشوند، اما در عمل (جدا از اینکه متجاوزان دغدغه آن شعارها را ندارند و فقط منافع خود را جستوجو میکنند) بدون شناخت عمیق از ساختارهای اجتماعی، تاریخی و فرهنگی کشورِ هدف پیش میروند و با برهمزدن نظم موجود، شکافهای قومی، مذهبی یا قبیلهای را تشدید میکنند.
🔸از سوی دیگر، مردم محلی اغلب این مداخلات را نه «آزادسازی»، بلکه «اشغال» میدانند و همین امر مقاومت و خشونت را تشدید میکند. در نتیجه، بهجای ثبات و توسعه، جنگهای طولانی داخلی، بیاعتمادی به نهادهای خارجی و ویرانی اقتصادی برجای میماند؛ و این همان چرخهای است که باعث میشود پایان رسمی جنگها هرگز به معنای پایان واقعی بحران نباشد.
#نگاه
https://kayhan.ir/001KOb
@Kayhan_Online
🔰 روزی که آلمان ابرقدرت و جهانی اسیر موج جدید استعمار اروپا شد
#امینالاسلام_تهرانی
امروز ۲ سپتامبر برابر با ۱۱ شهریور...
🔸در تاریخ ۱۹ ژوئیه ۱۸۷۰ (۲۸ تیر ۱۲۴۹ شمسی)، فرانسه به پروس (که بخش اصلی آلمان آینده بود) اعلان جنگ داد و جنگ فرانکو-پروس آغاز شد؛ این جنگ به رهبری «اتو فون بیسمارک»، صدراعظم پروس، با هدف اتحاد آلمان و تضعیف فرانسه طراحی شده بود و با پیروزیهای سریع پروس در شرق فرانسه، از جمله محاصره متز، ادامه یافت.
🔸رقابت امپریالیستی قدرتهای اروپایی در دوره جدید امپریالیسم از حدود ۱۸۷۰ (۱۲۴۹ شمسی) تا ۱۹۱۴ (۱۲۹۳ شمسی) منجر به گسترش بیسابقه استعمار در قارههای آفریقا، آسیا و اقیانوسیه شد، که این امر جهان را به سمت یک اقتصاد جهانی یکپارچه سوق داد اما با هزینههای سنگین همراه بود. قدرتهایی مانند بریتانیا، فرانسه، آلمان، بلژیک و ایتالیا برای دستیابی به منابع خام مانند لاستیک، نفت، طلا و الماس، و همچنین بازارهای جدید برای محصولات صنعتی خود، وارد رقابتی شدید شدند که نتیجه آن تقسیم تقریباً کامل آفریقا در کنفرانس برلین ۱۸۸۴-۱۸۸۵ (۱۲۶۳-۱۲۶۴ شمسی) بود، جایی که مرزهای مصنوعی بدون توجه به قومیتها و فرهنگهای محلی ترسیم شد و منجر به بهرهکشی اقتصادی گسترده گردید.
🔸از منظر اجتماعی و فرهنگی، این رقابت امپریالیستی ویرانیهای عمیقی بر جوامع مستعمره وارد آورد، زیرا اروپاییها با ادعای «مأموریت متمدنسازی»[!]، فرهنگهای بومی را سرکوب کرده و سیستمهای اجتماعی را مختل کردند. ورود فناوریهای پیشرفته مانند تلگراف و سلاحهای مدرن، مقاومت محلی را درهم شکست و منجر به کشتارهای گسترده شد، در حالی که بیماریهای اروپایی مانند آبله جمعیتهای بومی را نابود کرد و تقسیمات نژادی عمیقی ایجاد نمود که تا امروز ادامه دارد.
🔸در نهایت، رقابت امپریالیستی تنشهای دیپلماتیک و نظامی را در سطح جهانی تشدید کرد و مستقیماً به جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ (۱۲۹۳ شمسی) منجر شد. تشکیل ائتلافهای رقیب مانند اتحاد سهگانه (آلمان، اتریش-مجارستان، ایتالیا) و اتفاق سهگانه (بریتانیا، فرانسه، روسیه) برای حفظ تعادل قدرت، رقابت تسلیحاتی را افزایش داد و بحرانهایی مانند بحران مراکش ۱۹۰۵-۱۹۰۶ (۱۲۸۴-۱۲۸۵ شمسی) و بحران بوسنی ۱۹۰۸ (۱۲۸۷ شمسی) را ایجاد کرد که جرقههای اولیه جنگ بودند. این رقابت نه تنها جنگهای استعماری کوچکتری مانند جنگ بوئرها در آفریقای جنوبی ۱۸۹۹-۱۹۰۲ (۱۲۷۸-۱۲۸۱ شمسی) را به وجود آورد، بلکه جهان را به سمت یک درگیری جهانی سوق داد که میلیونها کشته برجای گذاشت و نقشه سیاسی جهان را بازسازی کرد، از جمله پایان امپراتوریهای قدیمی و ظهور آمریکا و ژاپن به عنوان قدرتهای جدید (که خود داستان آنها هم به همین تلخی است).
🔸در کل، این دوره جهان را با میراثی از استعمارزدایی ناقص، درگیریهای قومی ناشی از مرزهای مصنوعی، و نابرابریهای اقتصادی روبهرو کرد که تأثیرات آن تا دوران مدرن ادامه دارد.
#نگاه
https://kayhan.ir/001KZk
@Kayhan_Online
🔰 مـروری بـر تاریخ سیاه استعمار
👤 #امینالاسلام_تهرانی
🔸استعمار غرب به عنوان یک فرآیند سیستماتیک بهرهکشی و سلطه بر جوامع غیراروپایی، از اوایل قرن پانزدهم میلادی (اوایل قرن هشتم شمسی) آغاز شد و عمدتاً توسط پرتغال و اسپانیا رهبری گردید، دو کشوری که در پی منافع اقتصادی و مذهبی، جهان را به عرصهای برای غارت تبدیل کردند. زمینه اصلی این پدیده، سقوط قسطنطنیه در سال ۱۴۵۳ میلادی (۸۳۲ شمسی) توسط امپراتوری عثمانی بود که مسیرهای تجاری سنتی اروپا به آسیا را مسدود کرد و اروپاییان را وادار به جستوجوی راههای دریایی جدید برای دسترسی به ادویه، طلا و منابع دیگر نمود، اما این جستوجو نه بر پایه کاوش علمی، بلکه بر پایه طمع و خشونت بنا شد که منجر به نابودی فرهنگها و جوامع بومی گردید.
🔸روند استعمار اولیه با تمرکز پرتغال بر اکتشافات دریایی ادامه یافت و به سرعت به یک ماشین بهرهکشی تبدیل شد که منافع اقتصادی را بر زندگی انسانها اولویت داد. پس از مرگ هنری دریانورد، پرتغالیها مسیرهای آفریقایی را گسترش دادند و در سال ۱۴۹۸ میلادی (۸۷۷ شمسی)، واسکو دا گاما با رسیدن به هند، مسیر دریایی جدیدی گشود که نه تنها تجارت ادویه را انحصاری کرد، بلکه منجر به سلطه نظامی بر بنادر آسیایی و آفریقایی گردید و هزاران نفر را قربانی خشونت استعماری کرد.
🔸اسپانیا به عنوان دومین استعمارگر اولیه، با حمایت از سفر کریستف کلمب در سال ۱۴۹۲ میلادی (۸۷۱ شمسی)، ورود به قاره آمریکا را آغاز کرد و این کشف را به فاجعهای برای بومیان تبدیل نمود که میلیونها نفر را از طریق بیماری، بردگی و کشتار از بین برد.
🔸پس از سلطه اولیه پرتغال و اسپانیا بر استعمار، هلند به عنوان یکی از نخستین کشورهایی که به این روند پیوست، در اواخر قرن شانزدهم میلادی (اواخر قرن دهم شمسی) وارد عرصه شد و با تمرکز بر تجارت دریایی و بهرهکشی اقتصادی، امپراتوری خود را گسترش داد که اساساً بر پایه طمع شرکتهای تجاری مانند شرکت هند شرقی هلند (VOC) در سال ۱۶۰۲ میلادی (۹۸۱ شمسی) بنا نهاده شد، شرکتی که نه تنها تجارت ادویه را انحصاری کرد بلکه با اختیارات شبهدولتی، خشونت سیستماتیک را برای کنترل منابع به کار گرفت و جوامع محلی را به نابودی کشاند.
🔸استعمارگران اولیه پرتغال و اسپانیا، با ورود به قاره آمریکا و آفریقا، جنایتهایی هولناک را مرتکب شدند که نه تنها میلیونها انسان را نابود کرد، بلکه تمدنهای باستانی را به طور سیستماتیک ویران نمود و میراثی از بردگی و استثمار برجای گذاشت، نشاندهنده اینکه استعمار غرب اساساً بر پایه خشونت و طمع بنا شده بود و هرگونه ادعای تمدنسازی آن پوششی برای فجایع انسانی بود.
🔸هلندیها و انگلیسیها، به عنوان استعمارگران بعدی، با گسترش امپراتوریهای خود در آسیا، آفریقا و آمریکا، فجایعی را رقم زدند که بر پایه سرمایهداری بیرحمانه و نژادپرستی بنا شده بود و جوامع بومی را به نابودی کشاند، در حالی که این اقدامات را با ایدئولوژی برتری نژادی توجیه میکردند و استعمار را به نمادی از ویرانی سیستماتیک تبدیل نمودند.
🔸روند برچیده شدن استعمار کلاسیک، که بر پایه کنترل مستقیم سیاسی و اقتصادی مستعمرات توسط قدرتهای اروپایی بنا شده بود، از اواخر قرن هجدهم میلادی (اواخر قرن دوازدهم شمسی) با جنبشهای استقلالطلبانه در قاره آمریکا آغاز گردید و این فرآیند نه به عنوان یک اصلاح داوطلبانه از سوی استعمارگران، بلکه نتیجه مبارزات خونین مردم تحت ستم بود که استعمار را به عنوان یک سیستم بهرهکشانه و غیرانسانی افشا کرد، در حالی که قدرتهای اروپایی اغلب با خشونت و سرکوب به این تغییرات پاسخ دادند و میراث نابرابری را حفظ نمودند.
🔸در آمریکای لاتین، تأثیرات استعمار به شکل نابرابری اجتماعی و اقتصادی عمیق و ادامه سلطه اقتصادی غرب از طریق نئوکلونیالیسم برجای مانده و نشان میدهد که استقلال سیاسی به معنای پایان بهرهکشی نبود، بلکه استعمارگران با ابزارهای جدید مانند سرمایهگذاریهای خارجی و مداخلات نظامی، کنترل خود را حفظ کردند و جوامع محلی را در فقر نگه داشتند.
#دریچهای_به_جهان
https://kayhan.ir/001KiC
@Kayhan_Online
🔰 این اسرائیل همان اسرائیل است!
👤 #امینالاسلام_تهرانی
امروز ۱۶ سپتامبر برابر با ۲۵ شهریور، سالروزِ...
🔸کشتار صبرا و شتیلا یکی از تاریکترین فصلهای جنگ داخلی لبنان و مداخله نظامی رژیم آپارتاید اسرائیل در این کشور بود که در بستر اشغال بیروت غربی توسط ارتش اسرائیل در ژوئن ۱۹۸۲ (خرداد ۱۳۶۱) شکل گرفت. پس از خروج نیروهای سازمان آزادیبخش فلسطین از لبنان بر اساس توافق ۲۸ اوت ۱۹۸۲ (۶ شهریور ۱۳۶۱)، رژیم اسرائیل همچنان کنترل مناطق کلیدی را حفظ کرد و با حمایت از شبهنظامیان مسیحی فالانژ، به دنبال تضعیف نفوذ فلسطینیان و متحدان شیعه آنان بود.
🔸رژیم اسرائیل، که اردوگاههای پناهندگان فلسطینی صبرا و شتیلا را - محل اسکان هزاران غیرنظامی آواره از ناکبا ۱۹۴۸ (۱۳۲۷) - محاصره کرده بود، به جای حفظ امنیت، راه را برای ورود نیروهای فالانژ باز کرد. این کشتار از ۱۶ سپتامبر ۱۹۸۲ (۲۴ شهریور ۱۳۶۱) آغاز شد و تا ۱۸ سپتامبر (۲۶ شهریور ۱۳۶۱) ادامه یافت، در حالی که ارتش اسرائیل اطراف اردوگاهها را مهر و موم کرده و از هرگونه دخالت خارجی جلوگیری میکرد تا قتلعام در کمال آرامش صورت پذیرد!
🔸نقش رژیم اسرائیل در این جنایت، فراتر از تسهیل لجستیکی، به سطح مسئولیت مستقیم میرسد، جایی که فرماندهان ارشد مانند «آریل شارون»، وزیر دفاع وقت، از سابقه خشونت فالانژیستها آگاه بودند اما عمداً چشمپوشی کردند. حتی گزارش کمیسیون «کاهان»، که در ۸ فوریه ۱۹۸۳ (۱۹ بهمن ۱۳۶۱) توسط خود رژیم منتشر شد، صراحتاً شارون را به دلیل «عدم پیشگیری از کشتار» و «نادیده گرفتن خطرات» مسئول دانست و او را مجبور به استعفا کرد، هرچند این اقدام نمایشی بیش نبود و همین جنایتکار بعدها تا جایگاه نخستوزیری رژیم نیز پیش رفت.
🔸تخمین تعداد قربانیان صبرا و شتیلا همچنان موضوع اختلاف است، اما گزارشهای معتبر مانند «بیبیسی» و سازمان ملل، بین ۸۰۰ تا ۳۵۰۰ کشته را تأیید میکنند، که اکثریتشان زنان، کودکان و سالمندان فلسطینی بودند و اجسادشان با نشانههای شکنجه و تیرباران جمعی یافت شد.
🔸رفتار رژیم اسرائیل در قبال فلسطینیان، از کشتار صبرا و شتیلا در ۱۶ تا ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۲ (۲۴ تا ۲۶ شهریور ۱۳۶۱) تا جنایات کنونی در غزه، نشاندهنده الگویی مستمر از بیاعتنایی به حقوق بشر و نقض قوانین بینالمللی است. در صبرا و شتیلا، ارتش اسرائیل با محاصره اردوگاههای فلسطینی و تسهیل ورود شبهنظامیان فالانژ، زمینهساز قتلعام هزاران غیرنظامی شد، در حالی که گزارش کمیسیون کاهان (Kahan Commission) در ۸ فوریه ۱۹۸۳ (۱۹ بهمن ۱۳۶۱) تنها به مسئولیت «غیرمستقیم» مقامات بسنده کرد و عدالت واقعی را نادیده گرفت.
#نگاه
https://kayhan.ir/001KoB
@Kayhan_Online
🔰 خاندان سلطنتی انگلیس خانوادهای در بحران
#امینالاسلام_تهرانی
🔸«جفری آپستین»، سرمایهگذار مالی آمریکایی با ارتباطات گسترده در میان نخبگان جهانی، از اوایل دهه ۲۰۰۰ متهم به سوءاستفاده جنسی از دختران نوجوان و قاچاق جنسی آنها شد که این اتهامات ریشه در فعالیتهای او در جزیره خصوصیاش در ویرجین و اقامتگاههای لوکسش داشت...
🔸در ۲۰۲۵، همزمان با وعدههای «دونالد ترامپ» برای انتشار فایلها، دادستان کل اسناد محدودی را منتشر کرد، اما وزارت دادگستری در ژوئیه ۲۰۲۵ (تیر ۱۴۰۴) اعلام کرد هیچ فهرست مشتری وجود ندارد و افشای بیشتر توجیهی ندارد.
🔸چنانکه به اشاره آمد، در پرونده جفری آپستین، نام «پرنس اندرو»، دوک یورک، از اعضای خاندان سلطنتی انگلیس به طور قابلتوجهی مطرح شد، به ویژه به دلیل اتهامات «ویرجینیا گیوفره» که ادعا کرد در سال ۲۰۰۱ (۱۳۸۰ شمسی) در ۱۷ سالگی توسط آپستین و ماکسول به پرنس اندرو معرفی شده و مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته است...
🔸این اتهامات منجر به رسوایی بزرگی برای خاندان سلطنتی شد که در ۱۳ ژانویه ۲۰۲۲ (۲۳ دی ۱۴۰۰) ملکه «الیزابت دوم» را وادار کرد عناوین نظامی و حمایتهای سلطنتی پرنس اندرو را لغو کند، و او در فوریه ۲۰۲۲ (بهمن ۱۴۰۰) با پرداخت مبلغی نامعلوم با گیوفره به توافق رسید تا پرونده حقوقی بسته شود، هرچند او اتهامات را رد کرد؛ این رسوایی جایگاه خاندان سلطنتی را خدشهدار کرد.
🔸علاوهبر رسوایی «پرنس اندرو» در پرونده آپستین، گزارشهای جدید حاکی از آن است که تنها چند هفته پس از اعلام عمومی طرد جفری آپستین ظاهراً «سارا فرگوسن»، عضو دیگری از خاندان سلطنتی، پیامی پر از احساسات برای او نوشته و او را «دوست عالی» خود توصیف کرده است! خبری که در همین چند روز اخیر منتشر شد و توجههای مردم و رسانهها، به ویژه منتقدین خاندان سلطنتی، را به خود جلب کرد.
🔸جدا از پرونده پُرسروصدای آپستین، خاندان سلطنتی در سالهای اخیر با موج دیگری از رسواییها روبهرو شده که اعتبار آن را بیش از پیش خدشهدار کرده است؛ در ژانویه ۲۰۲۳ (۱۱ بهمن ۱۴۰۱)، انتشار کتاب خاطرات «پرنس هری»، که حاوی اتهامات تند علیه خانواده سلطنتی از جمله «شاه چارلز» و «کیت میدلتون» بود، شکاف عمیقی ایجاد کرد و منجر به قطع روابط خانوادگی شد، در حالی که هری و «مگان مارکل»، همسر وی، از سال ۲۰۲۰ (۱۳۹۸ شمسی) از وظایف سلطنتی کنارهگیری کرده بودند و در مصاحبههایشان مانند گفتوگوی با «اوپرا وینفری» در مارس ۲۰۲۱ (اسفند ۱۳۹۹) اتهاماتی چون نژادپرستی در دربار را مطرح کرده بودند.
#نگاه
https://kayhan.ir/001Kvx
@Kayhan_Online
🔰 تکفیریهایی که به اسرائیل کُرنش میکنند!
👤 #امینالاسلام_تهرانی
🔸چندروز پیش سرکرده شورشیانِ سلفی-تکفیریِ حاکم بر سوریه و رئیس هیئت تحریرالشام، «ابومحمد الجولانی» در توجیه تلاشهای رژیمِ خود برای دستیابی به توافق امنیتی با رژیم آپارتاید اسرائیل- که گفته میشود بسیار هم نزدیک است- اعلام کرد که او نسبت به خطر وقوع ناآرامیهای جدید در منطقه، در صورت عدم دستیابی سوریه و رژیم صهیونیستی به توافق امنیتی، هشدار میدهد. الجولانی در نشست هماندیشی که در نیویورک توسط مرکز آمریکایی «پژوهشکده خاورمیانه» برگزار شد، اعلام کرد: «این ما نیستیم که باعث مشکلات برای اسرائیل میشویم. ما از اسرائیل میترسیم، نه اینکه عکس آن باشد.» او همچنین گفت که سوریه تازه از یک جنگ داخلی که یک دهه و نیم ادامه پیدا کرد، خارج شده است؛ البته بدون اینکه اشاره کند یکی از آتشبیاران این معرکه نحس، خود او و دار و دستهاش بودهاند.
🔸او پیش از آن هم در سخنانی به مذاکره با رژیم اسرائیل اشاره کرده و گفته بود: «مذاکرات امنیتی با اسرائیل ممکن است در روزهای آینده به نتایجی منجر شود.
🔸در صورت موفقیت توافق امنیتی، امکان دستیابی به توافقهای بیشتر وجود دارد، اما صلح و عادیسازی روابط فعلاً در دستورکار نیست.» یعنی عادیسازی بدونِ نامِ عادیسازی! روشن است که الجولانی با اشاره به «مذاکرات امنیتی» با اسرائیل و امکان «توافقهای بیشتر» بدون ذکر صریح «عادیسازی»، در واقع به دنبال همکاری عملی با اسرائیل است، اما از این اصطلاح اجتناب میکند تا حساسیتهای پایگاه اجتماعی و ایدئولوژیک خود را تحریک نکند.
🔸با ارتباطات آشکار شده توسط رئیس سابق MI6 که به روابط مخفیانه لندن با تحریرالشام از یک یا دو سال پیش از سقوط دمشق اعتراف کرد و این پیوندها را در تسهیل تغییر حکومت و «بازگشت دیپلماتیک بریتانیا به سوریه» اساسی دانست، و تأیید دستیار وزیر امورخارجه آمریکا، از دیدارهای دیپلماتیک در دمشق برای دریافت پیامهای مثبت و بازسازی چهره الجولانی به عنوان یک رهبر عملگرا و متفکر، همراه با لغو جایزه ۱۰ میلیون دلاری آمریکا برای دستگیری وی، واضح است که اسرائیل نباید وحشتی از رژیم الجولانی داشته باشد و اگر هم وحشتی باشد باید وارونه باشد.
🔸الجولانی نه یک تهدید مستقل، بلکه مهرهای در بازی غرب است که برای منافع واشنگتن و... عمل میکند و باید از آمران خود در MI6 و CIA بترسد، نه اینکه اسرائیل را به چالش بکشد، زیرا هر انحرافی از خط غربی میتواند به سقوط سریع او منجر شود. پس در این میان ترس الجولانی از آمریکا و غرب و عاملِ مبسوط الید آن در منطقه، رژیم اسرائیل، کاملاً موجه است؛ هر عاملی از آمر خود میترسد!
#نگاه
https://kayhan.ir/001L2M
@Kayhan_Online
🔰 امنیتِ منفصل امنیتِ همیشه در تهدید
👤 #امینالاسلام_تهرانی
🔸رویکردهای «دونالد ترامپ» در سیاست خارجی، بهویژه سیاست «اول آمریکا» (America First)، که بر کاهش تعهدات یکجانبه آمریکا و افزایش سهم متحدان در هزینههای دفاعی تأکید دارد، نگرانیهای عمیقی را در میان کشورهای آسیایی مانند ژاپن و کرهجنوبی ایجاد کرده است، زیرا این رویکرد میتواند تعهدات امنیتی بلندمدت آمریکا را کلاً محدود کند و متحدان آمریکا را در برابر تهدیدات منطقهای آسیبپذیر کند.
🔸این نگرانیها منحصر به ژاپن و کرهجنوبی نیست و کشورهای دیگری مانند فیلیپین، تایوان و استرالیا را نیز در بر میگیرد، که امنیتشان بهشدت به تعهدات آمریکا وابسته است و رویکرد ترامپ میتواند به تضعیف شبکههای دفاعی منطقهای منجر شود و نفوذ چین را افزایش دهد.
🔸چنانکه گفته شد، امنیت کشورهای آسیایی مانند ژاپن، کرهجنوبی، فیلیپین، تایوان و استرالیا به طور تاریخی به شکل «امنیتِ منفصل»، با وابستگی به آمریکا، تأمین شده است، که این سنخ امنیت به دلیل اتکا به یک قدرت خارجی، ذاتاً «امنیتِ همیشه در تهدید» است.
#سرویس_خارجی
https://kayhan.ir/001L8z
@Kayhan_Online
🔰 آمریکـا ؛ دولتِ جنـگ تـاریـخ ملتی که بر خــــون بنا شد
👤 #امینالاسلام_تهرانی
🔸اشاره: تاریخ آمریکا، از لحظه کشف قاره تا امروز، در لایههای عمیق خود حکایتی واحد را تعریف میکند: گسترش قدرت از مسیر خون و آتش. از پاکسازی قومی و نابودی بومیان در قرون نخستین، تا جنگهای داخلی که ملت را علیه خود شوراند؛ از امپریالیسم تازهنفس پس از قرن نوزدهم و تصرف سرزمینها در فراسوی اقیانوسها، تا جنگ سرد با شبکهای از درگیریهای نیابتی و عملیات روانی؛ از افغانستان و عراق به عنوان نمونههای «جنگهای بیپایان»، تا اقتصاد و سیاستی که بر ستونهای صنایع نظامی بنا شده است؛ تمام این فصلها یک محور مشترک دارند: اتکا به قدرت نظامی به عنوان ابزار اصلی پیشبرد اهداف.
🔸شواهد تاریخی و اسناد آرشیوی نشان میدهد که در سه قرن نخست پس از ورود اروپاییها، جمعیت بومیان آمریکا از حدود ۵۵ میلیون نفر به کمتر از شش میلیون نفر کاهش یافت. این سقوط جمعیتی ناشی از ترکیبی مرگبار از بیماریهای وارداتی مانند آبله، سرخک و آنفلوآنزا، جنگهای بیرحمانه و نابودی زیرساختهای معیشتی بود.
🔸 «پاکسازی قومی» شاید در دوران مدرن وارد زبان سیاست شده باشد، اما در مورد تاریخ اولیه آمریکا، این مفهوم کاملاً مصداق دارد.
🔸جنگ افغانستان بهسرعت به یک اشغال تمامعیار بدل شد. نیروهای ناتو و آمریکا ناچار به مقابله با شورشیان طالبان شدند که پس از سقوط اولیه، جنگ چریکی را آغاز کرده بودند. هزینههای این جنگ به سرعت سر به فلک کشید؛ بیش از دو تریلیون دلار خرج شد و هزاران سرباز آمریکایی و صدها هزار افغان کشته یا معلول شدند.
🔸در مارس ۲۰۰۳م (اسفند ۱۳۸۱ش)، واشنگتن به بهانه وجود «سلاحهای کشتار جمعی» در عراق، عملیات «آزادی عراق» را آغاز کرد. این ادعا، براساس گزارشهای اطلاعاتی بعداً بیاعتبار شده، پایه توجیه حمله بود.
🔸با وجود هزینه بیش از ۱.۹ تریلیون دلار، تلفات صدها هزار عراقی و بیش از چهار هزار سرباز آمریکایی، واشنگتن سرانجام در دسامبر ۲۰۱۱م (آذر ۱۳۹۰ش) به طور رسمی نیروهای رزمی خود را خارج کرد؛ اما این خروج، عملاً به تولد گروه داعش و بحران جدیدی در منطقه رسید و بهانه جدید برای بازگشت به عراق!
🔸آمریکا از آغاز قرن بیستم، ساختار اقتصادی خود را بهگونهای شکل داده که جنگ، نه یک حادثه استثنایی، بلکه بخشی از چرخه تولید و رشد باشد. صنایع نظامی، که پس از جنگ جهانی دوم با نام «مجتمع صنایع- نظامی» (Military- Industrial Complex) شناخته شدند، به بزرگترین بخشهای سودآور کشور بدل گشتند. این شبکه پیچیده شامل شرکتهای سازنده تسلیحات، پیمانکاران دفاعی، لابیهای سیاسی و نهادهای تحقیقاتی است که حیاتشان به تداوم درگیریهای واقعی یا بالقوه وابسته است.
🔸در مجموع، آینده آمریکا- اگر مسیر کنونی حفظ قدرت از طریق مداخله نظامی ادامه یابد- ترکیبی از خشونت خارجی و ضعف داخلی خواهد بود. ابزارهای جنگ ممکن است تغییر کنند و باهوشتر شوند، اما رسالت اصلیشان همان خواهد بود: ایجاد توهم سلطه جهانی، حتی در شرایطی که قدرت واقعی رو به زوال است. تاریخ نشان میدهد قدرتهای بزرگ پیش از سقوط، معمولاً دورهای از نمایش پرزرقوبرق قدرت را تجربه میکنند تا افول را پنهان کنند؛ آمریکا نیز اکنون در چنین مرحلهای بهسر میبرد: یک قدرت رو به افول که آیندهاش همچنان با خون نوشته خواهد شد، اما اینبار، خونریزی ممکن است بیش از آنکه نشانه برتری باشد، علامت ضعف و پایان یک عصر باشد.
#دریچهای_به_جهان
https://kayhan.ir/001LCu
@Kayhan_Online
🔰 از متحدین تا ناتو اتحادهایی که دود میشوند!
👤 #امینالاسلام_تهرانی
🔸در سیزدهم اکتبر ۱۹۴۳ (بیستودوم مهر ۱۳۲۲)، درست در میانه طوفان جنگ جهانی دوم، دولت ایتالیا تحت رهبری مارشال «پیترو بادوگلیو» و با تأیید «ویکتور امانوئل سوم»، رسماً علیه آلمان نازی اعلام جنگ کرد و به صف متفقین پیوست. این چرخش ناگهانی، که پس از سقوط رژیم فاشیستی «بنیتو موسولینی» رخ داد، بیش از آنکه یک واقعه نظامی خاص باشد، هشداری تاریخی برای اتحادهای شکننده امروز به نظر میرسد، اتحادهایی که ظاهراً مستحکماند اما زیر فشارهای داخلی و خارجی فرو میپاشند.
🔸ایتالیا، که سالها یکی از ارکان محور رم- برلین- توکیو بود، حالا بیش از ۲۰۰ هزار سرباز خود را علیه متحد سابق بسیج کرد و این اقدام را در ساعت ۴ بعدازظهر اعلام نمود تا از اشغال کامل جلوگیری نماید. این رویداد، گویی یادآوری برای شکنندگیهایی مانند آنچه امروز در ناتو شاهدیم، است؛ جایی که اختلافات داخلی میتواند کل ساختار را تهدید کند. اسناد تاریخی تأکید میکنند که این تغییر مسیر، نمادی از شکست ایدئولوژیهای اقتدارگرا در برابر واقعیتهای ژئوپولیتیک بود.
🔸فراتر از میدان جنگ، اهمیت این اعلام جنگ در فروپاشی محور فاشیستی نهفته بود و امید را به ملتهای اشغالشده بازگرداند. ایتالیا با این چرخش، از یک شکستخورده به شریکی در بازسازی اروپا تبدیل شد و در کنفرانسهای پساجنگی نقش ایفا کرد.
🔸در دنیای امروز، ۱۳ اکتبر ۱۹۴۳ (بیستودوم مهر ۱۳۲۲) مستقیماً اتحادهای شکننده را یادآوری میکند، بهویژه ناتو که با چالشهایی مانند عدم سرمایهگذاری اروپا در امنیت، ناپایداری سیاسی داخلی و اصطکاکهای داخلی روبهرو است.
🔸در نهایت، این رویداد تاریخی گویی برای تأکید بر این نکته مناسب است که اتحادها باید بر پایه منافع پایدار بنا شوند، نه تهدیدات، و ناتو امروز بیش از همیشه به این درس نیاز دارد تا از فروپاشی جلوگیری کند، اما این نکته را نباید از یاد بُرد که بر مبنای سیاسیِ کشورهای تشکیلدهنده ناتو اساساً «منافع پایدار» بیمعنی مینماید.
#نگاه
https://kayhan.ir/001LGE
@Kayhan_Online
🔰 از کوبا تا اوکراین؛ وقتی غرب در آستانه فاجعه میایستد
👤 #امینالاسلام_تهرانی
🔸بحران موشکی کوبا در اکتبر22 اکتبر ۱۹۶۲ (30 مهر ۱۳۴۱ شمسی) لحظهای بود که جهان تا لبه پرتگاه هستهای پیش رفت. آمریکا، پلیسِ خودخوانده و نامشروعِ جهان، با کشف سایتهای موشکی اتحاد جماهیر شوروی در کوبا، که البته تهدیدی فوری برای هژمونیِ استعماریِ آمریکا بود، به جای گفتوگوی فوری، رویکردی تهاجمی در پیش گرفت و با «قرنطینه» دریایی کوبا، خطر جنگ را به اوج رساند.
🔸بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ (۱۳۴۱ شمسی) نشان داد که دیپلماسی، در شرایطی استثنایی و با خوشاقبالی، میتواند فاجعه را دور کند، اما نمیتوان همیشه به این شانس امیدوار بود.
🔸اگر قرار است از فاجعهای بدتر از ۱۹۶۲ (۱۳۴۱ شمسی)- فاجعهای که البته به وقوع نپیوست!- جلوگیری شود، غرب باید از رویکردهای جنگطلبانه دست بکشد، اما شواهد کنونی نشان میدهد که تنشهای امروز ممکن است به سرانجامی فاجعهبار ختم شوند، چون در بر همان پاشنه میچرخد.
#نگاه
https://kayhan.ir/001LSO
@Kayhan_Online
🔰 نقشههایی که با خون و فریب ترسیم شدند
👤 #امینالاسلام_تهرانی
امروز ۵ آبان برابر با ۲۷ اکتبر سالروز...
🔸جنگ اول بالکان در ۲۷ اکتبر ۱۹۱۲ (۵ آبان ۱۲۹۱ شمسی) نقطه عطفی در تاریخ پرتلاطم منطقه بالکان بود، زمانی که نیروهای عثمانی در برابر حملات هماهنگ صربستان، بلغارستان و یونان در هر سه جبهه ناچار به عقبنشینی شدند. این درگیری، تنها سه ماه به طول انجامید و در دسامبر همان سال با پیمانی شکننده پایان یافت...
🔸نقشه جدید منطقه، که پس از پیمان آتشبس در دسامبر ۱۹۱۲ (آذر ۱۲۹۱ شمسی) ترسیم شد، نه بر اساس خواست مردم بومی، بلکه بر مبنای منافع قدرتهای بزرگ شکل گرفت. مرزهای تازهای که در این پیمان کشیده شد، بهگونهای طراحی شده بود که نه تنها اختلافات قومی و مذهبی را حل نکرد، بلکه آنها را تشدید کرد.
🔸جنگ اول بالکان، در نهایت، تلخترین درس تاریخ منطقه را به نمایش گذاشت: اینکه آزادی ظاهری تحت سایه مداخله غرب، نه تنها به رهایی ملتها منجر نمیشود، بلکه آنها را در چرخهای از وابستگیِ یکسویه و نزاع گرفتار میکند.
#نگاه
https://kayhan.ir/001LWA
@Kayhan_Online