🌷 سیصد و هفتاد گل
سیصد و هفتاد گل را سمت میدان میبرند
شانهها پروانهها را تا گلستان میبرند
میچکد اشک از تن هر کاشی فیروزهای
یک به یک تابوتها را زیر باران میبرند
بادها در چارباغ ارغوانی روی دوش
لاله جای برگهای سرخِ آبان میبرند
زیر تابوت است دست شیخ لطفالله هم
دستها جان را به مسجد، سوی جانان میبرند
در رگ گلهای نقش چلستون خون میدَوَد
چون برایش شانهها پروانه مهمان میبرند
فوج فوج از آسمان خیل ملائک میرسند
پیکر عشّاق را شهر صفاهان میبرند
#اکرم_هاشمی
#روز_حماسه_و_ایثار_اصفهان
💠 @kalemaat 💠
🌷 سیصد و هفتاد مَشک
یادت میآید شهر من آن ماه آبان را
بر شانههایت رود تابوت شهیدان را
با سیصدوهفتاد زورق در دل دریا
روز شگرفی بود الحق در دل دریا
یا سیصدوهفتاد مشکِ از عطش لبریز
با رمز یا زینب به لب، با شور رستاخیز
یا سیصدوهفتاد شمشاد جوان در صف
تشییع شد بر دست دریاهای جان بر کف
دریای جمعیت، خروشان، بیکران، موّاج
از چارباغ آن لالهها را برد تا معراج
یا سیصدوهفتاد حسنیوسف پرپر
چشم و چراغ دیدههای منتظر بر در
یا سیصدوهفتاد بیت ناب آئینی
شعر حماسی انقلابی مکتبی دینی
*
یادت نمیآید مگر ای شهر، آبان را
بر دوش مردم کاروانی از شهیدان را
از داغ سنگین خم به ابرویت نیاوردی
از بال خونین خم به ابرویت نیاوردی
در صبح هجرت پل به پل پیوند میبستی
عصرش سر رزمندهها سربند میبستی
از صبح تا مغرب کفن آماده میکردی
عصرش لباس رزم در میدان میآوردی
از صبح، استقبال گرم سروپیکرها
عصرش پی اعزام گردان صنوبرها
صبحش نسیمی از قیامت داشت اسفندت
عصرش هوای استقامت داشت اسفندت
این است اگر معنایی از ایثار میخواهند
این است اگر در عاشقی معیار میخواهند
با چشم خود دیدی چه مادرها چه مادرها
در جمعیت دنبال قاسم ها و اکبرها
*
از یاد بردی شهر من آن ماه آبان را
بر شانههایت کاروانی از شهیدان را
با زندهرودت زنده بودی یا شهیدانت
عریان نبینم شاخهها را در خیابانت
از شرم بر پیشانیاش ای رود جاری شو
خون در رگ غیرت! بجوش و زود جاری شو
آن سیصدوهفتاد سرو و لاله احیانأ
چیزی نگفتند آن زمان در موقع رفتن
پرسیدهای مادرْشهیدان از چه غمگینند
از خانه تا مسجد چهها در راه میبینند
حرمت بدار این خون دلهای مجسّم را
بشناس از نامحرمان ای شهر! محرم را
ای شهرِ بانوی امین! امنیّتت از چیست
آزادی ای نصفجهان، آزادیات از کیست
ای برگهای زیر پا افتادهی آبان!
طوفان میآید عنقریب این روزها... طوفان
#زهرا_سپهکار
#روز_حماسه_و_ایثار_اصفهان
💠 @kalemaat 💠
🌷 سیصد و هفتاد بیت خونآلود
خبر چه بود، که بوی فراق میآمد؟
حماسه بود که با اشتیاق میآمد
خبر نیامده آتش گرفت نصفجهان
خبر چه بود، که اینقدر داغ میآمد؟
خبر به گوش درختان آخر پاییز
شبیه آه جگرسوز باغ میآمد
درست در خنکای اواخر آبان
صدای سیصد و هفتاد داغ میآمد
سیاه بود شب اصفهان، برای همین
نه یک چراغ که صد چلچراغ میآمد
درازی صف تابوت و دوشها گفتند
قصیدهای که به سبک عراق میآمد
تهِ قصیده کجا بود؟ من نمیدانم
سر قصیده که از چارباغ میآمد
درست سیصد و هفتاد بیت خونآلود
قصیده بود که با این سیاق میآمد..
چه آهها که از این ماجرا به گردون رفت
چه گریهها که از این اتفاق میآمد
دوباره عطر شهیدان در این غزل پیچید
چه بوی دلکشی از این اتاق میآمد
#عباس_شاهزیدی
#روز_حماسه_و_ایثار_اصفهان
💠 @kalemaat 💠