eitaa logo
کانال رسمی استاد جواد حیدری
5.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
442 ویدیو
153 فایل
💻کارشناس ارشد کلام اسلامی مدرس حوزه و دانشگاه کارشناس پاسخگویی به شبهات 🌐پاسخگویی شبهات اعتقادی 🆔 @khameneieshQ
مشاهده در ایتا
دانلود
💎اخلاق در زندگی گفتگوی صمیمی کارشناسان‌ مرکز ملی پاسخگوئی استاد حیدری و دهقانی«زیدعزهما» در تلوزیون اینترنتی آینه معرفت با موضوع:راهکارهای احساس رضایتمندی و نشاط در زندگی 1⃣گام اول:رعایت ۳ قانون طلائی ۱)برای اطرافیان وقت بگذاریم: الف‌)وقت گذاری برای گفتگوی عاطفی‌، گردش و تفریح و... ب)وقت گذاری ما می‌بایست از نوع فعال باشد نه منفعل ۲)آموختن مهارت‌های زندگی: دست از توهم همه چیز دانی برداریم به تخصص احترام بگذاریم و خود را عقل کل ندانیم چرا که با مراجعه به متخصص او راهکارهای فراوان و مطمئن‌تری پیش روی ما قرار خواهد داد، مهارت‌های زندگی آموختنی است لذا با مراجعه به اساتید مجرب، مطالعه کتاب و... مهارت افزائی کنیم ۳)متعهد به تغییر شویم: وقتی فرد به این باور و نتیجه رسید که از زندگی رضایتمندی ندارد و آن لذت و بهره‌ای را که باید از زندگی بِبَرد را نمی‌بَرَد می‌بایست متعهد به تغییر شود. تغییر عبارتست از: پذیرفتن خطا و اشتباهات خود، بدون انکار و توجیه کردن آنها. تغییر ما را وارد یک عرصه و میدان جدید می کند. متعهد به تغییر بودن یعنی اشتباهات خود را کوچک نشماریم، از اشتباهات خود پشیمان باشیم، از اشتباهات خود متنفر باشیم. مثلاً خانم می‌تواند با کمترین امکانات موجود نهایت تلاش را برای رضایتمندی از زندگی و شادکامی بکار ببرد. چنین خانمی تعهد در تغییر دارد و به دنبال بالندگی در زندگی است. 2⃣گام دوم: هر شخصی مسئولیت رفتار خود را بر عهده بگیرد این ۲جمله را نصب العین خود کنیم ۱- زندگیِ خوب از من آغاز می‌شود نه از طرف مقابل. هر فردی باید در زمین سبز و زیبای زندگی نقش خود را به خوبی ایفا کند و منتظر پیش قدم شدن طرف مقابل نباشد. ۲- من قدرت انتخاب دارم: درست است که همه‌ی شرایط زندگی دست من نیست اما افکارم که دست خودم هست. لذا باید فکر لجبازی، قهر و انتقام، دشمنی و دعوا را از سر بیرون کرد. یعنی در برابر بداخلاقی و عصبانیت و یا خدای ناکرده فحاشی طرف مقابل، ما فحاشی نکنیم. یک باور غلطی که برخی افراد جامعه دارند، این هست که می‌گویند با هر فردی می‌بایست مثل خودش رفتار کرد. در صورتی که باور صحیح این است که با هر فردی باید مثل خودم رفتار کنم. اصل اولیه‌ی قرآنی این است که: « ادفع بالتی هی احسن» بدی را با خوبی پاسخ دهیم. لذا نباید همانند طرف مقابل رفتار کرد بلکه می‌بایست به گونه‌ای رفتار کنیم که در شأن ماست. در روایت داریم در مقابل بی‌ادبی دیگران سکوت کنیم. البته این نکته نباید فراموش گردد که اصل اولیه‌ی قرآنی این است که بدی را با خوبی پاسخ دهیم اما گاهی برخی افراد از خوبی سوء استفاده می‌کنند و شاعر می‌گوید: « خوبی که از حد بگذرد جاهل خیال بد کند» در اینگونه مواقع چون بحث عمد و علم و آگاهی مطرح هست مثل وقتی کودکی عمدی کار خطا انجام می‌دهد تغافل نمی‌کنیم بلکه باید با چنین افراد برخورد قهرآمیز داشته باشیم اما روش قهرآمیزی که همراه با بدی نیست یعنی طبیبانه عمل کنیم: اگر طبیب برای بیمار دارو تجویز کرد ولی بیمار نسخه‌ی اولیه را مصرف نکند نوبت به عمل جراحی می‌رسد اما در عمل جراحی نیز باید اصل نرمش فراموش نشود نباید پزشک تیغ جراحی را با شدت در شکم بیمار فرو کند. افرادی که از خوبی و محبت سوء استفاده می‌کنند یا در کودکی تحقیر و تمسخر شده‌اند و یا در کودکی هر آنچه خواسته‌اند در اختیارشان قرار داده شده است، لذا اینها از درون تهی هستند و می‌خواهند این تهی بودن را با نقاب تکبر جبران کنند. در مورد شیوه‌ی برخورد با افراد مغرور و خود شیفته باید به کتابهائی که در این زمینه هست مراجعه شود 3⃣ گام سوم: تعاملات منفی را کنار بگذاریم. ریشه‌ی نارضایتی چیست؟ وجود تعاملات منفی انتقادات تحقیر آمیز و تخریب کننده، سرزنش‌های مکرر میزان نارضایتی را افزایش می‌دهد امیرالمومنین‌‌علی‌علیه‌السلام فرمودند: «سرزنش که زیاد شود آتش لجاجت شعله‌ور می‌گردد» لذا می‌بایست تغییر را از اصلاح زبان آغاز کرد تغییر: از تحقیر به تکریم، از تهدید به ترغیب از تنبیه به تشویق. یک قاعده‌ی مهم در زندگی: روش مهمانی هست، در خانواده به همدیگر به چشم مهمان نگاه کنیم همانگونه که برای مهمان خانه و سر وضع ظاهری خود را مرتب می‌کنیم، عملکردمان در زندگی با همدیگر همانگونه باشد، یعنی محترمانه با هم رفتار کنیم. زیرا احترام به مراتب بالاتر از محبت است چون شخصیت طرف مقابل حفظ می‌شود علامه‌ طباطبائی فرمودند:ادب یعنی ظرافت در عمل. لذا هر چه ظرافت در رفتار بیشتر باشد جذابیت و محبوبیت بیشتر می‌گردد 4⃣ گام چهارم: بپذیریم کامل و بدون نقص نیستیم. توجه به این امر سبب می‌گردد: ۱) از اطرافیانمان انتظار کامل بودن نداشته باشیم ۲) اشتباهات دیگران را به سادگی بپذیریم 🇮🇷کانال رسمی استاد جواد حیدری 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4071489550C59c970ae1b
7ـ تناسخ ـ استاد یاسین.mp3
زمان: حجم: 861.3K
#نقد_تناسخ #آیا_تناسخیه_برای_تئوری_خود_دلیل_و_برهانی_دارند_؟ #عقل_نقل_آیات_روایات 🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110♨️
بداء نزد شیعه چه مفهومی دارد؟ بداء در لغت به دو معناست: 1️⃣ یکی آشکار شدن و وضوح، 2️⃣ و دیگری رأی تازه ای پیدا کردن. ✍️ اما بداء در اصطلاح، به معنی تغییر سرنوشت و تقدیر الهی در مورد انسان بر اثر اعمال پسندیده و یا ناپسند او می باشد. 🔰 مخالفان بداء آن را به معنای لغوی گرفته اند و به همین جهت، انتساب آن را به خداوند محال می دانند. در حالی که موافقان بداء، تعریف اصطلاحی خاصی را که مغایر با تعریف لغوی آن است، مدّ نظر قرار داده اند و این مفهوم، یعنی تأثیر عمل و رفتار پسندیده وناپسند، یا مؤمن و غیر مؤمن بودن شخص در تحوّل مشیّت الهی، امری است که نزد مخالفان بداء نیز مورد قبول واقع شده است؛ زیرا آنها نیز تأثیر دعا و صله رحم و صدقه و سایر اعمال نیک در رفع مقدرات و قضا و قدر الهی و تغییر آنها را می پذیرند. 💢 بداء دارای دو قسم است: 1️⃣ ۱. بداء محال: آن چیزی است که به همراه تبدیل و تغییر رأی در علم ذاتی خداوند باشد. 2️⃣ ۲. بداء ممکن: عبارت است از اینکه رویدادهایی بر خلاف مقتضیات و محالات عادی ظهور پیدا کنند، مانند مرگ شخصی که اصلاً احتمال مرگ او داده نمی شد و یا شفای مریضی که اصلاً امیدی به صحتش نبوده است. 📌 این گونه دگرگونی ها، نسبت به انسان، دگرگونی به شمار می رود؛ اما در مقایسه با خدای متعال اصلاً دگرگونی محسوب نمی شود؛ بلکه خداوند از روز نخست به این قضیه علم داشته است؛ به عبارت دیگر، آنچه برای ما پنهان بوده، خدا آن را آشکار کرد؛ نه اینکه چیزی برای خداوند مخفی بود و هم اکنون برای او ظاهر شد. ✅ پس بداء به این معنا که در ناحیه علم ذاتی خداوند تبدیل و تغییر حاصل شود، محال بوده و شیعیان این را قبول ندارند؛ اما اگر فعل خداوند تغییر و تبدیل یابد، چه فعل تکوینی باشد (مانند مرگ شخص) و چه تشریعی (مانند حکم تغییر قبله)، این محال نیست و این، همان چیزی است که شیعه در بحث بداء به آن اعتقاد دارد. 💎کانال رسمی استاد جواد حیدری💎 •┈┈••✾••┈┈• @javadheidari110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسش خداوند به امامان عصمت داده است ولی ما را از آن محروم ساخته است آیا این تبعیض نیست؟ پاسخ:۸نکته‌ی معرفتی⬇️ 1⃣ابتدا باید واژه‌ی تبعیض معنا شود تبعیض‌یعنی:خلاف عدل‌ 2⃣سپس باید واژه‌ی عدل معنا شود عدل‌یعنی:«وضع‌الشی‌فی‌موضعه» هر چیزی را جای خود قراردادن سوال:جای هر چیزی را خدا بهتر می‌داند یا ما؟معلوم است خدا بهتر می‌داند لذا انسان اساساً حق‌ندارد برخدا اتکیت بی‌عدالتی‌زند 3⃣ازجمله اعتقادات ما درباره خداوند اين است که او عالم به رفتار تمام مخلوقاتش حتي قبل از خلق آنان نیز هست شاهد ما روایت ايوب بن نوح است ایشان در نامه‌اي از امام هادي عليه‌السلام پرسيدآيا خداوند قبل از آفريدن موجودات به آن‌ها علم داشته؟ امام در پاسخ او نوشتند:«خداوند قبل از آفريدن موجودات به آنان عالم بود همان‌گونه كه بعد از آفريدن به آنها علم دارد»📚کليني،اصول‌کافي،ج ۱،ح۴ 4⃣ما یک فاعل داريم و یک قابل درقالب مثالي تبیین می‌گردد:ليوان آبي را در نظر بگيریم اين ليوان آب حدي از آب را در خود جاي مي‌دهد لذا به‌هيچ‌عنوان نبايد انتظار داشته باشیم در اين ليوان به‌اندازه يک پارچ آب جا بگيرد بعلاوه اینکه هيچ نقصي نيز به اين ليوان وارد نيست بنابراین کسي حق ندارد بگويد: چرا آب لیوان کمتر از آب پارچ است همه‌ی ما انسان‌ها نيز قابليتي داريم عيناً مثل همین مثالي که بيان شد 5⃣ پيامبران و امامان علیهم‌السلام نیز داراى اراده‌ی بشرى هستند لذا باید براى تحصيل هر چه بيشتر مقامات معنوى به سعى و تلاش بپردازند تا اهل صبر،جهاد،زهد،تقوا و... باشند بعلاوه اینکه خداوند علم دارد به ۱)قابليت پيامبران و امامان براى تحصيل مقامات معنوى ۲)شايستگى آنان براى عهده‏‌دارى مسؤليت هدايت جامعه درحقيقت همان قابليت‌وشايستگى آنان است كه موجب برگزيدگى آنان براى امامت شده است آيات و روايات فراوانى بر اين دو واقعيت گواهى می‌دهدازجمله سوره‌سجده/۲۴⬇️ «وجعلنا‌منهم‌ائمه‌يهدون‌بامرنالما‌صبروا و كانوابايتنايوقنون‏»اهل‌بیت دربالاترین مرتبه‌صبر ویقین‌اند‌فلذا کسی به گرد‌پایشان هم نمی‌رسد 6⃣ همچنين بايد توجه‌شود سپردن هر مسؤليتى همراه با دادن امكانات لازم است و امامت جامعه از اين قاعده مستثنانيست ازاين‏رو خداوند آنان را از علم لازم براى عهده‏‌دارى مسؤليت امامت بهره‏‌مند گردانده‌است شاهد ما فراز ابتدائی دعاى ندبه هست آنجائی كه درباره دليل برگزيدگى امامان توضيح مي‌دهد:«بعد‌ ان‌شرطت‌عليهم‌الزهد‌فى‌درجات‌هذه‌الدنيا الدنيه‌وزخرفهاوزبرجهافشرطوالك‌ذلك‌و‌ علمت‌منهم‌الوفاء‌به‌فقبلتهم‌و‌قربتهم...» 7⃣توجه داشتن به اینكه عصمت موهبتى به‌عنوان پايه هست و معصومان بااراده خويش و با سعى و تلاش و عبادت و دعايى كه به درگاه خداوند دارند به مقامات عالی‌ترى از عصمت دست می‌يابند ناگفته نماند همين عبادت‏ها و صبر و جهادهاى بيشتری که با اختیار و اراده انجام می‌شود موجب برترى برخى از پيامبران بر ديگر پيامبران مى‌شود«تلك‌الرسل‌فضلنا بعضهم‌على‌بعض‏»سوره‌طه/۱۱۴ 8⃣مثال:نمره‌ی‌۱۸و۲نمره لطف‌استاد استاد به دانشجویان می‌گوید در پایان ترم هردانشجویی نمره ‌۱۸کسب کرد۲نمره به او لطف‌می‌کنم تا۲۰شود آخرترم فقط۱۴نفر نمره‌ی ۱۸ کسب می‌کنند سایرین که۱۸نشدن‌حق‌اعتراض‌ندارند البته علم استاد محدوداست قبل از امتحان نمی‌داند چه کسی۱۸کسب‌می‌کند ولی خدا با علم ازلی می‌دانست این بزرگواران منهای لطف با اختیار خود نسبت به دیگران در بالاترین رتبه قرار‌می‌گیرند و بعد از خلقت ظاهری با شایستگی و اختیار خود نمره‌ ۱۸را کسب‌خواهندکرد لذا این۲نمره را از اول بهشون‌داد و خلقت‌نوری و... همین۲نمره‌‌ لطف‌خداست تمام انسانها در مقام انسانیت و مختار بودن مساوی خلق شدند لذا بر اساس همین اختیارشان می‌توانند قابلیت‌هایشان را کم و زیاد کنند ظرفیت مختار بودن برای همه‌ یکسان‌است خدا از ازل بر اعمال اختیاری همه انسانها علم دارد الطاف خاص خدا از ازل به خاطر علم به قابلیتهای اختیاری برخی از انسانها تعلق گرفته است لذا کسی حق‌اعتراض‌ندارد چون با اختیار خود نتوانسته همانند و همرتبه‌ی عملکرد آنان عمل کند ✅نتیجه اینکه ✔️بنا بر آن چه گفته شد عصمت موهبتى امامان، به جهت مسؤليتى‌است كه براى هدايت جامعه برعهده آنان گذاشته‌شده‌است قطعا اهل‌بیت و انبیا منهای لطف خاص حضرت حق به این مقامات نمی‌رسیدند به عبارت دیگر این بزرگواران هر مقام منزلتی دارند به برکت الطاف خاص باری تعالی است ✔️تبصره:البته فراموش نکنیم زمینه‌ی دریافت این لطف خاص را خود این بزرگواران با اختیار خود فراهم نموده‌اند و خداوند نیز از ازل به این زمینه‌سازیِ اختیاری علم‌داشته و لذا این الطاف خاص از همان ابتدا به آن بزرگواران تعلق‌گرفته‌است و اين ‌يک اصل عمومى و يك سنت الهى است،بدون آن‌که تبعيض ناروايى صورت‌گرفته باشد ✔️کتاب عدل‌الهی استاد محمدبیابانی‌اسکویی مطالعه گردد @javadheidari110
⭕️ شبهه برخی می گویند: «حدیث غدیر راازحیث سند تمام می‌دانیم ودلالت این حدیث برامامت وخلافت حضرت علی علیه السلام را هم قبول می کنیم ولی دراین حدیث اشاره نشده که حضرت علی بعداز رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم بلافاصله امام است؛ لذا به جهت جمع باسایر ادله، او(علی علیه السلام) را خلیفه چهارم می‌دانیم. پاسخ به شبهه : 1⃣اولا: هیچ دلیلی برخلافت خلفای قبل از حضرت علی علیه السلام وجود ندارد تابخواهید بین ادله جمع کنید. 2⃣ثانیا: باجمع حدیث غدیر (من کنت مولاه فعلی مولاه )و حدیث ولایت (هوولی کل مومن بعدی )که درآن تصریح شده به( بعدی) می توان فهمید که حضرت علی سلام الله علیه خلیفه بلافصل (جانشین بدون واسطه)بعدازپیامبراکرم است ؛ زیرا مطابق احادیث صحیح السند پیامبر اکرم درباره علی علیه السلام فرمودند: وهو ولی کل مومن بعدی : واوسرپرست هرمومنی بعدازمن است . این بعدیت ظهور دراتصال دارد . 3⃣ثالثا: ظهور خود حدیث غدیر خصوصا با قرائن حالیه ومقالیه دراین است که حضرت علی علیه‌السلام خلیفه بلافصل پیامبراکرم است. 4⃣رابعا : مفادحدیث غدیر آن است که حضرت علی علیه السلام سرپرست همه مسلمین حتی این سه خلیفه است واین باخلافت بلافصل سازگاری دارد . 5⃣خامسا : اگرمقصود، امامت حضرت علی علیه السلام بعداز عثمان( خلیفه سوم )است‌ پس چرا عمربن خطاب درروز غدیر خم به حضرت علی علیه السلام تبریک گفت واورامولای خود وهر مؤمنی خطاب کرد؟! @javadheidari110
8ـ تناسخ ـ استاد یاسین.mp3
زمان: حجم: 862.8K
#نقد_تناسخ #آیا_تناسخیه_برای_تئوری_خود_دلیل_و_برهانی_دارند_؟ #عقل_نقل_آیات_روایات 🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110♨️
💠 حدیث روز 💠 🔻حضرت امام صادق علیه السلام: ❇️ الذُّنُوبُ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ الْبَغْيُ وَ الذُّنُوبُ الَّتِي تُورِثُ النَّدَمَ الْقَتْلُ وَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ الظُّلْمُ وَ الَّتِي تَهْتِكُ السُّتُورَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الَّتِي تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا وَ الَّتِي تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ وَ الَّتِي تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَوَاءَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْن‏ گناهی كه نعمت ها را تغيير مى دهد، تجاوز به حقوق ديگران است. گناهى كه پشيمانى مى آورد، قتل است. گناهى كه گرفتارى ايجاد مى كند، ظلم است. گناهى كه آبرو مى بَرد، شرابخوارى است. گناهى كه جلوى روزى را مى گيرد، زناست. گناهى كه مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خويشان است. گناهى كه مانع استجابت دعا مى شود و زندگى را تيره و تار مى كند، نافرمانى از پدر مادر است. 📚علل الشرايع ج 2، ص 584 ، ح 27 ‌ •┈┈••✾••┈┈• @javadheidari110
هدایت شده از حقیقت شیعه
21.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مناظره‌ای که ۳ سال طول کشید! 🔻وقتی کارشناس تحدی میکند ولی بجای پاسخ به آن فرار میکند! 👈موضوع اهل بیت علیهم‌السّلام در کتب شیعه 💥ببینید و انتشار دهید 🚩کانال حقیقت شيعه 🆔 @hagigatshia14
💠 پرسش: تولد کودک به صورت ناقصُ الخلقه، چگونه با عدالت خداوند سازگار است؟ ...................................................................................................................................... ✍️ جهت رسیدن به پاسخ، نکاتی تقدیم حضور می‌شود: نکته اول: توجه داشته باشیم: انسان هایی که به صورت مستقیم و بدون دخالت پدر و مادر و همچنین خارج از سیر جنینی و بر اساس حکمت الهی برای آفرینش زمینی انسان؛ خلق شدند، آدم و حوا بودند. نه ناقص الخلقه بودند و نه بیمار. اراده ی حکیمانه ی خالق هستی چنین اقتضا نمود تا نسل آدم و حوا بر اساس سیر طبیعی خاصی ادامه پیدا کنند. و این سیر از نظم و قانونی که حضرت حق در عالم هستی به ودیعت گذاشته، پیروی می کند. نکته ی دوم: جهان هستی، داری نظم و قانون خاصی هست که هر عملی، عکس‌العمل متناسب با خود را به دنبال دارد و هیچ امری در این دنیا بدون علت نیست. بله ممکن است ما به خاطر محدودیت علمی ریشه ی اتفاقات را کشف نکنیم اما این مساله به معنای نداشتن علت و سبب نیست. وقتی برای علت‌یابی ِ ناقص الخلقه بودن فرزند عزیزی به متخصص مراجعه کنیم، متوجه می‌شویم که این فرزند یا در ناحیه ی نطفه و یا در جنین مادر مشکل ژنتیکی یا مشکلات دیگری داشته است که منجر به تولد ناقص ایشان شده است. پس مشکل را در سیر طبیعی تولد فرزندان دنبال کنیم نه اینکه عدالت خدا را نشانه رویم.! ممکن است پرسیده شود: مگر خدا نمی‌تواند جلوی این نقص را بگیرد؟ خواهیم گفت: هرچند خداوند قادر بر این کار هست ولی همانگونه که عرض شد: حکمت خداوند بر این تعلق‌گرفته است که نظم این جهان، حفظ و امور بر اساس اسباب و مسببات جاری شود و نه بر اساس امور خارق العاده و اعجازگونه. صادق آل محمد در روایتی نورانی چنین می فرمایند: «أَبَى‏ اللَّهُ‏ أَنْ‏ يُجْرِيَ‏ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب‏»؛ « خدا از آن ابا دارد كه چيزها را جز به اسباب آنها روان‏گرداند». (1) پس فهم کردیم: خداوند هر چيز را جز از راه اسباب طبيعى آن عملى نمى‏سازد. نکته ی سوم: به حال که فرزند نازنینی بر اساس مشکلات، خواسته و یا ناخواسته، دانسته و یا نادانسته پا به عرصه ی گیتی گذاشت: پروردگار عالَم، آنکه قادر و حکیم است بدون بر هم زدن نظم و قوانین موجود در هستی؛ هر شخصی را به‌اندازه ی ظرفیتش مکلَّف و از او تکلیف می‌خواهد و نه بیشتر. چه زیبا می فرماید: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»؛ «خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى‏كند». (2) کسی که از جهت جسمی سالم هست، به‌مراتب تکالیف و مسؤولیت سنگین‌تری نسبت به فرد ناقص، دارد. نکته ی چهارم: خداوند با لطف و رحمت خاص خود، عمل کمِ شخص ناقص‌الخلقه را مساویِ عمل کثیر شخص سالم قرار می‌دهد. نکته ی پنجم: همیشه، مسیر تلاش و کوشش برای افراد باز بوده و افراد می‌توانند با تلاش مضاعف به موفقیت‌های بالایی برسند. چه بسیار انسان‌های ناقص‌الخلقه‌ای که با فکر و مشورت و تلاش، قله‌های پیروزی و موفقیت را فتح کرده‌اند که انسان های سالم در آرزوی رسیدن به آن مقامات و موقعیت ها هستند. نکته ی ششم: چرا عالم هستی را منحصر در دنیا کرده ایم؟ بر اساس آموزه های اعتقادی ما که بر آمده از عقل و قرآن و روایات است؛ نوعی پاداش ویژه که در قیامت و نسبت به برخی افراد تعلق می گیرد وجود دارد که بدان «عِوَض» گفته می شود. چون فرزند در مبتلا شدن به این بیماری هیچ‌گونه دخالت و تقصیری نداشته است، پروردگار عالم در قیامت این نقیصه را جبران کرده و این جبران به‌گونه‌ای است که آن فرد و دیگران، آرزو می‌کند کاش در دنیا سختی‌های بیشتری می‌کشیدند تا از این پاداش و لطف الهی بهره مند گردند. (3) پی‌نوشت ها: 1. كافي، ج‏1، ص: 183 2. بقره/286 3. كافي، ج‏2، ص: 255 💎کانال رسمی جواد حیدری💎 •┈┈••✾••┈┈• @javadheidari110
💠 حدیث روز 💠 💎 سه شاخصه شیعه واقعی 🔻 امام محمد باقر علیه السلام: اِنَّ بَعْضَ اَصْحابِهِ قالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِداكَ، اِنَّ الشَّيعَةَ عِنْدَنا كَثيرُونَ، فَقالَ: هَلْ يَعْطِفُ الْغَنِىُّ عَلَى الْفَقيرِ؟ وَ يَتَجاوَزُ الْمُحْسِنُ عَنِ الْمُسيءِ وَ يَتَواسُونَ؟ قُلْتُ : لا . قالَ عليه السلام: لَيْسَ هؤُلاءِ الشّيعَةُ، اَلشّيعَةُ مَنْ يَفْعَلُ هكَذا بعضى از اصحاب امام باقر عليه السلام به ايشان عرض كردند: شيعه در جامعه ما زياد است. امام فرمود: آيا بى‌نياز نسبت به نيازمند عطوفت و مهربانى می‌كند؟ و آيا نيكوكار از خطاكار می‌گذرد؟ و در مسائل مالى به همديگر كمك مى كنند؟ گفتيم: خير. فرمود: پس اينها شيعه نيستند چون شيعه كسى است كه اينطور عمل كند. 📚 بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۳۱۳ ‌ ‌ •┈┈••✾••┈┈• @javadheidari110