eitaa logo
قرارگاه راهبردی جوانان مومن و انقلابی🇮🇷
7.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
340 فایل
امام خامنه ای:کارباید تشکیلاتی باشد. کادر سازی کار تشکیلاتی مطالبه گری تربیت نیرو در طراز انقلاب ✔رسانه تحلیلی خبری قرارگاه راهبردی جوانان مومن و انقلابی ارتباط با کانال @sharheaani
مشاهده در ایتا
دانلود
"متربی" کیست؟ واژه ی دارای تاریخچه ی طولانی در نظریات تربیتی نیست و بیشتر با واژه ی "شاگرد" مورد استفاده قرار گرفته است. در روند تربیت یک تربیت کننده داریم که به قصد رشد و تغییر در فرد یا افراد کوشش هایی را انجام می دهد. این فرد با توجه به واژه ی تربیت، مربی نامیده می شود و فرد یا افراد زیر دست یا تحت تربیت،متربی یا متربیان نامیده می شوند. بنابراین باید متربی را هر فردی بدانیم که با و و برای رسیدن به اهداف ، تغییر ،تحول و مورد توجه قرار می گیرد. اینکه چه کس یا کسان قصد این اهداف را دارند در این بحث مهم نیست اما باید این را تاکید کنیم که متربی تنها یک طرف این کوشش است که ممکن است شرایط متفاوتی داشته باشد. جنس یا سن او تنها نشان دهنده ی میزان این تغییرات است و تاثیری در نیازمندی به تربیت ندارد. همه به تربیت یا رشد نیازمندند اما ممکن است بعضی به زمان های بیشتری اجتیاج داشته باشند. 🌱متربی باید با برنامه شامل روند مستمری گردد. شاید لازم باشد که این نکته مورد تایید قرار گیرد که بهترین نوع تربیت را باید در میان افرادی دید که از این واژه برداشت مناسبی دارند و گاه خانواده ها نیز از آن غافلند و ممکن است آن را با ادب که نوعی قانون آموزی است یکی بدانند. 🌱متربی با برنامه مورد تغییر قرار می گیرد. او ابتدا با توانایی هایی که دارد مورد توجه بوده و سپس با تلاش و کوشش که ممکن است در دوران های مختلف برای همان فرد متفاوت باشد، به تغییرات مورد نظر دست می یابد. این تغییرات در واقع نوعی ابتدای کار محسوب می شوند. تغییراتی که باید زمینه ی رشد انسانی را مهیا سازد. متربی فردی است که می تواند رشد یابد به قله های تعالی برسد و خود را از آن چیزی که هست به آن چیزی که می تواند باشد، برساند. بنابراین دارای اهدافی است که همه جنبه ی انسانی دارند. تحصیلش باید نشان دهنده ی کوشش های انسانی او باشد و همین طور نتیجه ی علم آموزیش در خدمت آدمی و آدمیزاده ها گردد. متربی شخصی است که قادر به رشد می باشد و مربی می کوشد تا او را به آن هدف برساند. بنابراین تعریف شاگرد هم می تواند متربی تلقی گردد اگر هدف از آموزش های او رسیدن به تغییراتی در جهت رشد و تعالی باشد. اگر صرفا انتقال معلومات باشد تنها  ذکر "شاگرد "بودن کافی است. مربےمحور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
با متربی تنبل و کسل چه کنیم؟ 🔷🔹روحیه عدم فعالیت متربی عدم فعالیت و تنبلی گاهی موقت و گذرا است و گاهی مزمن و بیمارگونه. گاهی تنبلی ناشی از بیکاری است. اگر بیکاری داوم داشته باشد به یک بیماری مزمن تبدیل می شود. اگر تنبلی به صورت یک عادت و بیماری در آمده باشد باید، طی دوره ای کوتاه یا طولانی مدت درمان شود. راه های درمان نسبت به افراد و روحیات و شرایط آن ها مختلف است.  بعضی از این راه ها عبارتند از:  ۱- ایجاد انگیزه ی فعالیت با اموری مثل برگزاری مسابقات از آسان تا سخت با شیب ملایم. ۲- تشویق به موقع و قرار دادن پاداش هایی برای فعالیت. ۳- عدم سختگیری و پرهیز از هر چیزی که موجب احساس سختی کار می شود. ۴- ایجاد حس اعتماد و توکل در افراد با اموری مثل عدم سرزنش و عدم حساسیت و ایراد نگرفتن از شخص و ذکر خدا و تکیه بر قدرت و حمایت او. ۵- پرهیز از شِکوه و شکایت در حضور شخص و جلوگیری از گله گذاری و شکوه و نق زدن و غر زدن توسط او.  ۶- کمک به نظم در برنامه ریزی و انجام فعالیت ها در زمان خود و عدم تأخیر در انجام آن ها. ۷- ایجاد امیدواری و رفع نگاه بدبینانه و ناامیدی در شخص ۸- توجه به گذر زمان و کمبود وقت. 🔸یکی ازنکاتی که در زدودن این روحیه موثراست آن است که باتوجه به شناختی که مربی ازعلایق و استعدادهای متربی پیدا می کند به او مسولیت هایی درحلقه و سپس در پایگاه و مجموعه بدهد والبته با مراقبت از آفات مسولیت.  🔸ازدیگرنکات ، هماهنگی با خانواده متربی جهت اعطای مسولیت هایی در منزل و مطالبه از اوست. مهم ترین نکته دراین مورد همان شناخت استعداد و علایق فرد و سِیر دادن او در همان مسیر است تا ازاین کسالت بیرون آید. مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
آزادی در تربیت کسی که بتواند آسایش ، روان و آزادی فعالیت را از متربی نگیرد و با این همه او را از انجام بسیاری کارهای بی حاصل باز دارد و به سوی کارهای دشوار بکشاند، چنین کسی می داند که چگونه می توان این قضایای به ظاهر متناقض را با هم سازش داد و اوست که به یکی از رازهای پی برده است. 📌 می بایست اجازه دهد آزادانه اظهار نظر کند و هرچه دل تنگش میخواهد بگوید اما در عین گوش دادن فعال به سخنان و گفته های او بتواند گفته ها و نظریاتش را به سمت کمال و هدایت سوق دهد. در مورد نقش در تربیت ، سخنانی از بزرگان وجود دارد که شاید سرگروه هایی که تا به حال این شیوه را اتخاذ نکرده اند به این امر اهتمام بیشتری داشته باشند. 〽️شهید بهشتی در این باره چنین می گوید: «به فرد فرصت اظهار نظر بدهید! بگذارید یک حرف پرت بزند، بگذارید یک استدلال غلط بکند، یک نتیجه غلط بگیرد و حتی تا آنجا که خسارت شکننده ندارد دنبال این نتیجه غلط برود و خودش یک تجربه به دست بیاورد، تجربه های تلخی که این بچه ها خودشان با اعمال حق اختیار به دست می آورند از یک کتاب نصیحت سعدی و فردوسی و لقمان بالاتر است، از یک مجموعه حدیث امامان و پیامبران بالاتر است و حتی می تواند از همه قرآن برای او ارزنده تر باشد. خود قرآن می گوید من کتاب نصیحت و هدایت هستم، برای چه کسی؟ انسان انتخاب گر، تو با این کار زمینه نقش قرآن را از بین می بری... نمی گویم بچه ها تا مرز خطرهای شکننده آزاد بروند، ولی بچه های قالبی، پژمرده ، و در خود فرو رفته و فاقد قدرت و انتخاب آزاد را برای آینده نسازیم. بچه ها آن روزها در حیاط خانه یک بازی می کردند، اما حالا، بچه تکان نخور! این کار را نکن! بچه می شود یک موجود کزکرده ی عقده ای که از هر فرصتی برای انتقام گیری از محیط ناسازگار استفاده می کند.» همه بچه ها توان تربیت یافتن را دارند، اگر چه تمام استعدادها را نداشته باشند و تنها در وجود آن ها یک استعداد باشد. مرحوم ملا حسین کاشانی می گوید: از جمله دقایق هر تعلیم و تربیت این است که معلم، دانشجو را تا می تواند تلویحا نه تصریفا با مهربانی نه با سرزنش از بدخویی منع کند، زیرا بی پرده سخن گفتن پرده ی هیبت را می درد و شنونده را بر اقدام به مخالفت ، دلیر و گستاخ میگرداند، و حرص او را به اصرار برمی انگیزاند. پس عزیزان سرگروه بدانید که می توان با روش آزادی به یک تربیت و خوب و عالی دست یافت. مربی محور، نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
⚪️مربی، رفیق متربی نیست...  باید توجه داشته باشیم که هیچکدام از ما رفیق نیستیم، بلکه مربی دلسوز و ناصحی هستیم که برای هدایت از "در دوستی" با او وارد می شویم و درست به همین دلیل است که باید مواظب باشیم هیچگاه رابطه عاطفی ما و متربی به مرحله تنزل پیدا نکند. نوجوان تا وقتی در عالم فیلم های هندی سیر می کند، کل رفاقت را در این می داند که "یک دوست" حتی حاضر باشد جانش را فدای دیگری نماید. اما کار تربیت یعنی خروج از دنیای تخیل و آرزوهای بی پایه و اساس و ورود به دنیای واقعیت ها. در دنیای تربیت، دوستی برای دوستی معنا ندارد بلکه در این وادی، هدف از دوستی رشد، تعالی و هدایت انسان هاست.  مربی باید در دایره ارتباط کلامی خود با متربی به مرور زمان، انتظارات، هنجارها و ارزش های گروه را به متربی انتقال دهد تا او را از سردرگمی و بلاتکلیفی خارج نموده و با اهداف گروه آشنا نماید. در ارتباط شناختی هم هنر مربی به آن است که در روح و روان متربی  نفوذ کند و ضعف ها و توانمندی های او را بشناسد تا بتواند برای هرکس نسخه ای منحصر به فرد و مناسب روحیات وتوانمندی های او را تدوین کند. وبالاخره از آنجا که تشویق، تقویت کننده رفتار مثبت در متربی است مربی به ناچار با اعضای گروه ارتباط تشویقی و تنبیهی نیز دارد. تشویق می تواند در گروه با بذل توجه به فرد صورت پذیرد. اما یادمان باشد که مرز ارتباط تشویقی با افراد آن است که آنان را دچار توهم خود برتر بینی نسبت به سایرین نکند. برای امور پیش پا افتاده، ابتدایی و تکراری صورت نپذیرد و به گفتار و رفتار متربی نسبت داده شود و نه شخصیت او. همچنین برای موفقیت در بکارگیری ابزار تشویق باید مراقب بود که در دام "خطای هاله ای" گرفتار نشویم یعنی دلیل ما برای تشویق فرد، داشتن صدای خوب، صورت نیکو، هوش سرشار، خانواده متدین و موفق و توان مالی و از این دست نباشد. به هر حال اگر تاکنون نتوانسته اید رفتار مورد نظر خاصی را در فرد نهادینه نمایید و در رفتار سازی موفق نبوده اید حتماً برای یک بار هم که شده تشویق فرد در حضور جمع را تجربه کنید. ✍ م.انصاری مربی محور، نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
با متربی تنبل و کسل چه کنیم؟ روحیه عدم فعالیت متربی عدم فعالیت و تنبلی گاهی موقت و گذرا است و گاهی مزمن و بیمارگونه. گاهی تنبلی ناشی از بیکاری است. اگر بیکاری داوم داشته باشد به یک بیماری مزمن تبدیل می شود. اگر تنبلی به صورت یک عادت و بیماری در آمده باشد باید، طی دوره ای کوتاه یا طولانی مدت درمان شود. راه های درمان نسبت به افراد و روحیات و شرایط آن ها مختلف است.  بعضی از این راه ها عبارتند از:  ۱- ایجاد انگیزه ی فعالیت با اموری مثل برگزاری مسابقات از آسان تا سخت با شیب ملایم. ۲- تشویق به موقع و قرار دادن پاداش هایی برای فعالیت. ۳- عدم سختگیری و پرهیز از هر چیزی که موجب احساس سختی کار می شود. ۴- ایجاد حس اعتماد و توکل در افراد با اموری مثل عدم سرزنش و عدم حساسیت و ایراد نگرفتن از شخص و ذکر خدا و تکیه بر قدرت و حمایت او. ۵- پرهیز از شِکوه و شکایت در حضور شخص و جلوگیری از گله گذاری و شکوه و نق زدن و غر زدن توسط او.  ۶- کمک به نظم در برنامه ریزی و انجام فعالیت ها در زمان خود و عدم تأخیر در انجام آن ها. ۷- ایجاد امیدواری و رفع نگاه بدبینانه و ناامیدی در شخص ۸- توجه به گذر زمان و کمبود وقت. 🔸یکی ازنکاتی که در زدودن این روحیه موثراست آن است که باتوجه به شناختی که مربی ازعلایق و استعدادهای متربی پیدا می کند به او مسولیت هایی درحلقه و سپس در پایگاه و مجموعه بدهد والبته با مراقبت از آفات مسولیت.  🔸ازدیگرنکات ، هماهنگی با خانواده متربی جهت اعطای مسولیت هایی در منزل و مطالبه از اوست. مهم ترین نکته دراین مورد همان شناخت استعداد و علایق فرد و سِیر دادن او در همان مسیر است تا از این کسالت بیرون آید. مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
⁩کار تشکیلاتی در نهج البلاغه بی نظمی آفت کار فرهنگی و تربیتی سفارش امیرالمومنین(ع) به رعایت تقوا و رعایت نظم در کارها همراه با نگاهی است، یعنی می توانیم آن را در کارهای جمعی یا همان کار تشکیلاتی استفاده کنیم.... ایشان می فرمایند: در کارهایتان نظم داشته باشید؛ الف) کارهای شخصی و فردی؛ ب) کارهای جمعی و گروهی؛ این نظم در جمع هم میتواند معانی مختلفی داشته باشد وقتی از کسی سؤال می کنند نظم یعنی چه؟ می گوید: یعنی هر چیزی را در جای خودش قرار دهیم؛ آیا قرار دادن کتاب در کتابخانه و قراردادن البسه در کمد و یا قرار دادن وسایل آشپزخانه به ترتیب در کنار یکدیگیر رعایت نظم است؟ تا حدی می توان گفت: بله، این رعایت نظم است، اما کنار هم چیدن فقط رعایت نظم نیست بلکه به عدالت و انصاف چیدن خیلی مهم تر از چیدمان تنهاست؛ ما در زندگی شخصی باید نسبت به لوازم اطراف که مادی است و همچنین لوزام زندگی و حیات که معنوی است، عدالت را رعایت کنیم؛ مثلا عدالت در نظم یعنی وسایل مورد نیاز یک کودک را پایین تر قرار دهیم تا بتواند به آسانی از آن استفاده کند؛ وسایل خطرناک را در دسترس کودک قرار ندهیم تا در غفلت ما خودش را به خطر بیاندازد؛ این می شود انصاف؛ برای وسایل حساس مکانی را در نظر بگیریم که دچار آسیب نشوند، از وسایل زندگیمان به نحو احسنت مواظبت کنیم؛ انصاف و نظم در شهرسازی یعنی به فکر عبور و مرور معلولین نیز باشیم... در حیات معنوی هم باید رعایت عدالت و انصاف کنیم اینکه هر حرفی نزنیم، هر چیزی بشنویم به هر چیزی نگاه نکنیم یا نظم فکر و اعتقادی ما دچار خدشه نشود؛ سخن گفتن، خندیدن، شوخی، بحث و جدل، گوش دادن، محبت کردن، تنبیه، تشویق، تأیید یا رد کردن، همنشینی، صله رحم، عبادت و در کنار خانواده بودن قسمت کوچک از حیات معنوی ما است که باید در آن رعایت عدالت، انظباط، انصاف و اخلاق بشود... در کار که حیات معنوی و است، نظم، عدالت، انصاف و اخلاق حرف اول را میزند، متربی باید با یک نحوه آموزش و یه نحوه رفتار در مجموعه مواجه باشد و اگر حس کند بی نظمی و بی انصافی در مسائل جاریِ فعالیت فرهنگی، نحوه آموزش و همچنین طرزِ برخورد و رفتار است سعی میکند خود را از مجموعه دور کند و تلاش مسئولین و مربیان عزیز راه به جایی نمیبرد... البته یأس و ناامیدی متربی کمترین عکس العمل است، شدت عکس العمل به شدت بی نظمی بستگی دارد و شدت عکس العملها میتواند مشکلات مجموعه را بیشتر کند، اگر دانش پژوه ما ، فعال فرهنگی ما و متربی ما مجموعه را ترک کند میتواند دیگران را نیز با خود همراه کند، آن هم با استدلال قویی ای مثل بی نظمی و بی عدالتی و بی انصافی، مثلاً اینکه تعدادی از متربیان نورچشمی هستند و دیگران مورد توجه نیستند و مسائلی مانند این... هر عقل سلیمی این استدلال را میپذیرد البته اگر واقعاً این ضعفها وجود داشته باشد... بزرگترین گروهها و حلقه های فرهنگی است، آفتی که اکثر مراکز فرهنگی به آن دچار هستند، مراکز و گروههایی که دچار چالش میشوند، ریزش دارند، حرکتشان بسیار کند است و نمیدانند مشکلاتشان چیست و از چه ناحیه ای ضربه میخورند باید اول نگاه به نظمشان بیاندازند... لازم است مجدداً عرض شود نگاهتان به مقوله نظم خیلی وسیع باشد، کوچکترین برنامه ها و رفتارها باید نظم داشته باشند، باید از یک قائده ی منطقی و دینی بهره مند باشند، باید پشت اش به استدلالات قوی و اصول اخلاقی و دینی گرم باشد، مستدل و مستحکم در مقابل هر هجمه و سؤال محکم بایستد و میدان را به تعارضات و شبهات و اخلالها ندهد... مثلاً اگر یک متربی راجع به یک رفتار یا برنامه سؤال کرد باید بتوانید با استدلال منطقی و عقلی جوابش را بدهید تا جایی که برنامه و رفتار شما را برگرفته از تعالیم دینی بیابد؛ هرچند این مسئله نیز آفتی دارد و آن شعاری بودن اقتباسها و استدلالهاست، یعنی نباید شعار دهیم که ما به دستورات دینی و اخلاقی عمل میکنیم بلکه باید در عمل آن را عرضه کنیم... ✍حجة الاسلام خاتمی خوانساری مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
✍ چــــــرا تربیٺـــــــــ؟... تربیت فرایندی است که در سراسر عمر انسان اتفاق می افتد و جنبه دارد. اسلام به تربیت جانبه فرد معتقد است. 🔸 تعلیم و تربیت یعنی فرد در ابعاد : الف• فکری و عقلانی ب• معنوی ج• اخلاقی د• اجتماعی و• عاطفی ه• بدنی 🔸 تعلیم و تربیت یعنی کردن به تا بهتر تشخیص دهد. در یک جمله ساده امیر مومنان(ع) می فرمایند : علم آن است که در کلمات و متوقف شود و درجه علم آنست که در و وجود انسان ظاهر شود . 🔸 از ویژگےهای تربیت اسلامی آن است که در تمام تلاش های انسان، یک را دنبال می کند و آن عبادت و بندگی . ⇐ اهداف تربیت اسلامی عبارتند از : ١. خود و خود ٢. دهی علم وحکمت ٣. دینی مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
✍ اهداف تربیت اسلامی تربیت فرایندی است که در سراسر عمر انسان اتفاق می افتد و جنبه دارد. اسلام به تربیت جانبه فرد معتقد است. 🔸 تعلیم و تربیت یعنی فرد در ابعاد : الف• فکری و عقلانی ب• معنوی ج• اخلاقی د• اجتماعی و• عاطفی ه• بدنی 🔸 تعلیم و تربیت یعنی کردن به تا بهتر تشخیص دهد. در یک جمله ساده امیر مومنان(ع) می فرمایند : علم آن است که در کلمات و متوقف شود و درجه علم آنست که در و وجود انسان ظاهر شود . 🔸 از ویژگےهای تربیت اسلامی آن است که در تمام تلاش های انسان، یک را دنبال می کند و آن عبادت و بندگی . ⇐ اهداف تربیت اسلامی عبارتند از : ١. خود و خود ٢. دهی علم وحکمت ٣. دینی مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
هدایت شده از نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
4_5807454464671482264.pdf
حجم: 602.2K
مباحثی پیرامون سرگروه، متربی و حلقه مربےمحور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
✍ چــــــرا تربیٺـــــــــ؟... تربیت فرایندی است که در سراسر عمر انسان اتفاق می افتد و جنبه دارد. اسلام به تربیت جانبه فرد معتقد است. 🔸 تعلیم و تربیت یعنی فرد در ابعاد : الف• فکری و عقلانی ب• معنوی ج• اخلاقی د• اجتماعی و• عاطفی ه• بدنی 🔸 تعلیم و تربیت یعنی کردن به تا بهتر تشخیص دهد. در یک جمله ساده امیر مومنان(ع) می فرمایند : علم آن است که در کلمات و متوقف شود و درجه علم آنست که در و وجود انسان ظاهر شود . 🔸 از ویژگےهای تربیت اسلامی آن است که در تمام تلاش های انسان، یک را دنبال می کند و آن عبادت و بندگی . ⇐ اهداف تربیت اسلامی عبارتند از : ١. خود و خود ٢. دهی علم وحکمت ٣. دینی مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
⁩کار تشکیلاتی در نهج البلاغه بی نظمی آفت کار فرهنگی و تربیتی سفارش امیرالمومنین(ع) به رعایت تقوا و رعایت نظم در کارها همراه با نگاهی است، یعنی می توانیم آن را در کارهای جمعی یا همان کار تشکیلاتی استفاده کنیم.... ایشان می فرمایند: در کارهایتان نظم داشته باشید؛ الف) کارهای شخصی و فردی؛ ب) کارهای جمعی و گروهی؛ این نظم در جمع هم میتواند معانی مختلفی داشته باشد وقتی از کسی سؤال می کنند نظم یعنی چه؟ می گوید: یعنی هر چیزی را در جای خودش قرار دهیم؛ آیا قرار دادن کتاب در کتابخانه و قراردادن البسه در کمد و یا قرار دادن وسایل آشپزخانه به ترتیب در کنار یکدیگیر رعایت نظم است؟ تا حدی می توان گفت: بله، این رعایت نظم است، اما کنار هم چیدن فقط رعایت نظم نیست بلکه به عدالت و انصاف چیدن خیلی مهم تر از چیدمان تنهاست؛ ما در زندگی شخصی باید نسبت به لوازم اطراف که مادی است و همچنین لوزام زندگی و حیات که معنوی است، عدالت را رعایت کنیم؛ مثلا عدالت در نظم یعنی وسایل مورد نیاز یک کودک را پایین تر قرار دهیم تا بتواند به آسانی از آن استفاده کند؛ وسایل خطرناک را در دسترس کودک قرار ندهیم تا در غفلت ما خودش را به خطر بیاندازد؛ این می شود انصاف؛ برای وسایل حساس مکانی را در نظر بگیریم که دچار آسیب نشوند، از وسایل زندگیمان به نحو احسنت مواظبت کنیم؛ انصاف و نظم در شهرسازی یعنی به فکر عبور و مرور معلولین نیز باشیم... در حیات معنوی هم باید رعایت عدالت و انصاف کنیم اینکه هر حرفی نزنیم، هر چیزی بشنویم به هر چیزی نگاه نکنیم یا نظم فکر و اعتقادی ما دچار خدشه نشود؛ سخن گفتن، خندیدن، شوخی، بحث و جدل، گوش دادن، محبت کردن، تنبیه، تشویق، تأیید یا رد کردن، همنشینی، صله رحم، عبادت و در کنار خانواده بودن قسمت کوچک از حیات معنوی ما است که باید در آن رعایت عدالت، انظباط، انصاف و اخلاق بشود... در کار که حیات معنوی و است، نظم، عدالت، انصاف و اخلاق حرف اول را میزند، متربی باید با یک نحوه آموزش و یه نحوه رفتار در مجموعه مواجه باشد و اگر حس کند بی نظمی و بی انصافی در مسائل جاریِ فعالیت فرهنگی، نحوه آموزش و همچنین طرزِ برخورد و رفتار است سعی میکند خود را از مجموعه دور کند و تلاش مسئولین و مربیان عزیز راه به جایی نمیبرد... البته یأس و ناامیدی متربی کمترین عکس العمل است، شدت عکس العمل به شدت بی نظمی بستگی دارد و شدت عکس العملها میتواند مشکلات مجموعه را بیشتر کند، اگر دانش پژوه ما ، فعال فرهنگی ما و متربی ما مجموعه را ترک کند میتواند دیگران را نیز با خود همراه کند، آن هم با استدلال قویی ای مثل بی نظمی و بی عدالتی و بی انصافی، مثلاً اینکه تعدادی از متربیان نورچشمی هستند و دیگران مورد توجه نیستند و مسائلی مانند این... هر عقل سلیمی این استدلال را میپذیرد البته اگر واقعاً این ضعفها وجود داشته باشد... بزرگترین گروهها و حلقه های فرهنگی است، آفتی که اکثر مراکز فرهنگی به آن دچار هستند، مراکز و گروههایی که دچار چالش میشوند، ریزش دارند، حرکتشان بسیار کند است و نمیدانند مشکلاتشان چیست و از چه ناحیه ای ضربه میخورند باید اول نگاه به نظمشان بیاندازند... لازم است مجدداً عرض شود نگاهتان به مقوله نظم خیلی وسیع باشد، کوچکترین برنامه ها و رفتارها باید نظم داشته باشند، باید از یک قائده ی منطقی و دینی بهره مند باشند، باید پشت اش به استدلالات قوی و اصول اخلاقی و دینی گرم باشد، مستدل و مستحکم در مقابل هر هجمه و سؤال محکم بایستد و میدان را به تعارضات و شبهات و اخلالها ندهد... مثلاً اگر یک متربی راجع به یک رفتار یا برنامه سؤال کرد باید بتوانید با استدلال منطقی و عقلی جوابش را بدهید تا جایی که برنامه و رفتار شما را برگرفته از تعالیم دینی بیابد؛ هرچند این مسئله نیز آفتی دارد و آن شعاری بودن اقتباسها و استدلالهاست، یعنی نباید شعار دهیم که ما به دستورات دینی و اخلاقی عمل میکنیم بلکه باید در عمل آن را عرضه کنیم... ✍حجة الاسلام خاتمی خوانساری مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
⁩کار تشکیلاتی در نهج البلاغه بی نظمی آفت کار فرهنگی و تربیتی سفارش امیرالمومنین(ع) به رعایت تقوا و رعایت نظم در کارها همراه با نگاهی است، یعنی می توانیم آن را در کارهای جمعی یا همان کار تشکیلاتی استفاده کنیم.... ایشان می فرمایند: در کارهایتان نظم داشته باشید؛ الف) کارهای شخصی و فردی؛ ب) کارهای جمعی و گروهی؛ این نظم در جمع هم میتواند معانی مختلفی داشته باشد وقتی از کسی سؤال می کنند نظم یعنی چه؟ می گوید: یعنی هر چیزی را در جای خودش قرار دهیم؛ آیا قرار دادن کتاب در کتابخانه و قراردادن البسه در کمد و یا قرار دادن وسایل آشپزخانه به ترتیب در کنار یکدیگیر رعایت نظم است؟ تا حدی می توان گفت: بله، این رعایت نظم است، اما کنار هم چیدن فقط رعایت نظم نیست بلکه به عدالت و انصاف چیدن خیلی مهم تر از چیدمان تنهاست؛ ما در زندگی شخصی باید نسبت به لوازم اطراف که مادی است و همچنین لوزام زندگی و حیات که معنوی است، عدالت را رعایت کنیم؛ مثلا عدالت در نظم یعنی وسایل مورد نیاز یک کودک را پایین تر قرار دهیم تا بتواند به آسانی از آن استفاده کند؛ وسایل خطرناک را در دسترس کودک قرار ندهیم تا در غفلت ما خودش را به خطر بیاندازد؛ این می شود انصاف؛ برای وسایل حساس مکانی را در نظر بگیریم که دچار آسیب نشوند، از وسایل زندگیمان به نحو احسنت مواظبت کنیم؛ انصاف و نظم در شهرسازی یعنی به فکر عبور و مرور معلولین نیز باشیم... در حیات معنوی هم باید رعایت عدالت و انصاف کنیم اینکه هر حرفی نزنیم، هر چیزی بشنویم به هر چیزی نگاه نکنیم یا نظم فکر و اعتقادی ما دچار خدشه نشود؛ سخن گفتن، خندیدن، شوخی، بحث و جدل، گوش دادن، محبت کردن، تنبیه، تشویق، تأیید یا رد کردن، همنشینی، صله رحم، عبادت و در کنار خانواده بودن قسمت کوچک از حیات معنوی ما است که باید در آن رعایت عدالت، انظباط، انصاف و اخلاق بشود... در کار که حیات معنوی و است، نظم، عدالت، انصاف و اخلاق حرف اول را میزند، متربی باید با یک نحوه آموزش و یه نحوه رفتار در مجموعه مواجه باشد و اگر حس کند بی نظمی و بی انصافی در مسائل جاریِ فعالیت فرهنگی، نحوه آموزش و همچنین طرزِ برخورد و رفتار است سعی میکند خود را از مجموعه دور کند و تلاش مسئولین و مربیان عزیز راه به جایی نمیبرد... البته یأس و ناامیدی متربی کمترین عکس العمل است، شدت عکس العمل به شدت بی نظمی بستگی دارد و شدت عکس العملها میتواند مشکلات مجموعه را بیشتر کند، اگر دانش پژوه ما ، فعال فرهنگی ما و متربی ما مجموعه را ترک کند میتواند دیگران را نیز با خود همراه کند، آن هم با استدلال قویی ای مثل بی نظمی و بی عدالتی و بی انصافی، مثلاً اینکه تعدادی از متربیان نورچشمی هستند و دیگران مورد توجه نیستند و مسائلی مانند این... هر عقل سلیمی این استدلال را میپذیرد البته اگر واقعاً این ضعفها وجود داشته باشد... بزرگترین گروهها و حلقه های فرهنگی است، آفتی که اکثر مراکز فرهنگی به آن دچار هستند، مراکز و گروههایی که دچار چالش میشوند، ریزش دارند، حرکتشان بسیار کند است و نمیدانند مشکلاتشان چیست و از چه ناحیه ای ضربه میخورند باید اول نگاه به نظمشان بیاندازند... لازم است مجدداً عرض شود نگاهتان به مقوله نظم خیلی وسیع باشد، کوچکترین برنامه ها و رفتارها باید نظم داشته باشند، باید از یک قائده ی منطقی و دینی بهره مند باشند، باید پشت اش به استدلالات قوی و اصول اخلاقی و دینی گرم باشد، مستدل و مستحکم در مقابل هر هجمه و سؤال محکم بایستد و میدان را به تعارضات و شبهات و اخلالها ندهد... مثلاً اگر یک متربی راجع به یک رفتار یا برنامه سؤال کرد باید بتوانید با استدلال منطقی و عقلی جوابش را بدهید تا جایی که برنامه و رفتار شما را برگرفته از تعالیم دینی بیابد؛ هرچند این مسئله نیز آفتی دارد و آن شعاری بودن اقتباسها و استدلالهاست، یعنی نباید شعار دهیم که ما به دستورات دینی و اخلاقی عمل میکنیم بلکه باید در عمل آن را عرضه کنیم... ✍حجة الاسلام خاتمی خوانساری مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf