eitaa logo
نویسندگان جریان
607 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
156 ویدیو
30 فایل
🌱در جریان باشید. 🌱ادمین: @aseman311 🌱لینک ناشناس https://daigo.ir/secret/71786372654 🌱کانال انتشارات @jaryane_zendegi 🌱زیرنظر مجموعه فرهنگی تربیتی کتاب پردازان @ketabpardazan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
خدای خوبم امروز، این ماه عزیز، ماه عفو و مغفرت است. آمده‌ام که بر تو توکل کنم، پس مرا از متوکلان بااخلاص خود قرار بده. خدای مهربانم بنده‌ای دلشکسته‌ام که جز درگاه تو پناهی ندارم. اگر به تو توکل نداشته باشم، نه قراری دارم و نه امیدی. ای مهربان‌تر از پدر و مادرم، کلمه‌ی توکل را بارها تکرار کرده‌ام، و تو از حال من داناتری. اگر توکلم به تو ضعیف است، آن را افزون کن، چرا که توانم در برابر بالا و پایین دنیا و گذرگاه‌های سختش اندک است. توکلی نصیبم کن تا به فضل و کرمت کامروا شوم. خدایا توکلم را چنان قوی کن که در سختی‌ها آرام بمانم. مرا از کسانی قرار بده که گره‌ها را تنها به دستان تو می‌سپارند. اگر راه بسته شد، یقینم بده که تو بهترین راه را می‌گشایی. ✍سیده الهام موسوی 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
نفس به سختی سینه را می شکافد و لب ها به آرامی حرکت میکنند تا راز دل را به گوش معبودشان برسانند:الهی دراین ماه رحمت،نیکی را چون آبی زلال بر ظرف خشکیده جان تشنه ام روان گردان و چونان محبوب و پسندیده ام کن که در هر قدم راه آن را بیابم و در هر نفس نشانی از آن ببینم و زشتی را برایم ناپسند قرارده آن گونه که حتی فکر آن مورد کراهت و تنفرم باشد و دل و جانم را آزار دهد چونان دور که سایه شب از روشنایی روز. الهی به سوی خودت هدایتم نما و درجه ام را آنگونه قرار ده که آتش جهنم برایم حرام باشد. آنگونه برایم حرام کن چنانکه آفتاب بر شب ای فریاد رس دادخواهان به یاری ات امیدوارم که تو پناهی همیشگی برای دل های شکسته و جان های ضعیف هستی،بندگی تو را خواهانم و در این راه از تو یاری می‌طلبم ✍رقیه سادات ذاکری 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
« غرفهٔ دخترانهٔ شهدای فاطمیون» از فضای بیرونی آن مشخص بود که ارتباطی با دخترانِ شهدای تیپ فاطمیون سوریه دارد. فضایِ به قول خودم راهیان نوری داشت. از سربندهایی که زده بودند به ذهن آمد . دختری دعوت می‌کرد تا دیدن کنیم از غرفه‌شان. وقت تنگ بود و هنوز غرفه‌های دیگری را ندیده بودیم. سمت چپ‌م میزِ کتابی بود برای فروش. خواهرم به سمت میز رفت تا کتابی را که پسندیده بگیرد. با لبخند نگاه می‌کردم دخترِ غرفه دار را.صبر کردم تا سوالم در ذهنم خوب و سنجیده شود. کنجکاو بودم تا بدانم آیا واقعا دختران شهدا می‌گردانند غرفه را؟ پرسیدم. دخترِ شهید همراه با بغضی که از گلو می آمد پاسخ داد. حالش را فهمیدم. حیف که اطراف‌مان پر بود از مرد. وگرنه در آغوشش می‌گرفتم‌. مردمِ شریفِ افغانستان در میانِ ملت خودمان مورد پذیرش نبودند؛ چه برسد شهدای آنها.لبخند زدم و دستم را برای آشنایی جلو بردم. خواهرم هم. همان چند دقیقه که میهمان‌شان بودیم دلم شاد و لبم خندان شد. ✍مائده اصغری 🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊 💠 @jaryaniha 🌱 در جریان باشید.
دعای روز دهم ماه مبارک رمضان.mp3
زمان: حجم: 1.88M
گوینده: حدیث انصاری زاده تدوین: فاطمه ‌کرباسفروشان نویسنده: سیده الهام موسوی تولید شده در استودیو جریان 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان.wav
حجم: 19.55M
گوینده: حدیث انصاری زاده نویسنده: رقیه سادات ذاکری تولید شده در استودیو جریان 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
بسم الله الرحمن الرحیم ماه غفران الهی دارد به نیمه می رسد و نمی دانیم چقدر شامل مغفرت شده ایم.گویا در این روزهای دهه ی دوم که منتهی به شب های قدر می‌شوند به ما تقلب می رسانند تا کمی سراغ اصل کاری برویم و دوربینی که برافراشته بود برای جستن خطاهای دیگران به سمت خودمان برگردانیم و راحت‌تر با گره‌های کارمان آشنا شویم. نوبت آن است که به خود برسیم و نگاهی به وضع خویش کنیم. حالا شاید بتوانیم تمرین کنیم که به خواسته های دل، عفیفانه و پر قدرت جواب رد بدهیم. حقیقتا آن ها که به عیب دیگران کار ندارند بهترین زینت را دارند . در قدم بعدی دو گوهر آرامش دنیا را مسئلت کنیم؛ «قناعت» و «کفاف». قناعتی که باز تمرین نخواستن است و راضی بودن، و کفاف رضایت در حد گذران زندگی و کندن دندان طمع! تمرین که کردیم. دل که از دنیا و ما فیها قرار گرفت، امید است که صعود کنیم به پله های انصاف و عدل! وقتی بیشتر از پرداختن به غیر، سراغی از عیوب خودمان گرفتیم و بیشتر از دغدغه های دنیایی، قلبمان برای آخرت تپید؛ حالا به «انصاف» و «عدل» نزدیک‌تر می شویم. تا قبل از این، اگر تماما دنبال حق خود بودیم، حالا بیشتر از آن، حق دیگران برایمان مهم می‌شود و تمرین می‌کنیم آن را تمام و کمال بپردازیم. حالا شاید رویمان شود از صفت عیب‌پوشی و پرده‌پوشی خدا برای شب های قدر یاری بگیریم. شاید قدر و اندازه مان کمی بیشتر شده باشد! ✍ آمنه افشار 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان.wav
حجم: 29.67M
گوینده: ستاره غلام نژاد نویسنده: آمنه افشار تولید شده در استودیو جریان 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
✋سلام خدمت اعضای محترم کانال نویسندگان جریان. 🔹ما هرسال در ماه مبارک رمضان تعدادی تمرین طراحی می‌کنیم تا کنار هم در فضای نورانی رمضان عزیز بنویسیم. 🗒تمرینی که این روزها مشغولش هستیم رو اینجا هم میذاریم. اگر دوست داشتید شما هم با ما همراه باشید و برامون بنویسید .‌✍ اینجا بفرستید‌ @fahimf5
تیم روایت تصمیم گرفتن حسسسسابی در موضوع دست شما رو باز بذارن.😇 البته با یک شرط کوچولو اونم اینکه👇 «ماجرایی که برامون مینویسید ؛ یا خودتون تجربه کرده باشید و یا خاطره یکی از اطرافیان و آشنایانتون باشه. » پس بسم الله بگید و یکی از موضوعات زیر رو انتخاب کنید و تجربه دلنشین‌تون رو برامون بنویسید.‌ ۱. ماجرای افطاری دادنی که برکتی رو به زندگی‌تون آورده یا ابتدا براتون سخت بوده اما همه امور افطاری طوری خوب پیش رفته که اصلا فکرش رو نمی‌کردید. 😃 ۲. همزمانی ماه رمضان و خانه تکانی‌های نزدیک نوروز که تونسته باشه سبب زنده شدن معنای دلتکانی در ذهن شما بشه.✨ ۳.خاطره سخت ترین روزه ای که گرفتید، یا شیرین ترین روزه، یا روزه‌ای که به هر دلیلی براتون خاص بوده. 👌 ۴. اگر با هیچ کدوم از این موضوع ها خاطره‌ای ندارید میریم سراغ گزینه آخر:«هرچه میخواهد دل تنگت بگو» یعنی هر خاطره ای که فکر می کنید دوست داشتید یک روزی جایی ثبت بشه و دیگران از تجربه شما بهره ببرن برامون بنویسید. منتظریم تیم روایت و تاریخ شفاهی جریان. ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نویسندگان جریان
تیم روایت تصمیم گرفتن حسسسسابی در موضوع دست شما رو باز بذارن.😇 البته با یک شرط کوچولو اونم اینکه👇
بسم الله النور از استطاعت تا دعوت یادش بخیر! ماه رمضان قبل، چقدر زیاد ذوق و شوق دیدنِ خانه خدا داشتم و هنوز هم دارم. کلاس‌های آموزشی کاروان از همان ابتدای ماه مبارک شروع شد. ۵ جلسه در شبهای ماه رمضان بود. به همراه همسرم، افطار می‌کردیم و با عجله به سمت محل برگزاری کلاس می‌رفتیم. هر جلسه با یک بُعد از این سفر عشق، آشنایمان می‌کردند و لبریز از اشتیاق و تمنا می‌شدیم. بعد از کلاس آنقدر حس سبکبالی پیدا می‌کردیم که انگاری به سوی خانه بال درمی‌آوردیم و پرواز می‌کردیم. آموخته‌ها را مرور می‌کردیم. وسایل و لباس‌های احرام‌مان را مدام زیر و رو می‌کردیم و قلبی که دیگر طاقت نداشت. قلبی که این قفسه سینه برایش تنگ بود و می‌خواست هرچه زودتر خودش را در صحن مسجد‌النبی و مسجدالحرام ببیند. قلبی که کم طاقتی‌اش را اشک می‌کرد و از چشم‌هایم سرازیر می‌شد. در کنار همه‌ی اینها، من یک نگرانی هم داشتم. هر زائر باید قبل از سفر آزمایش خون بدهد و توسط پزشک سازمان حج معاینه شود. جواب آزمایش خون من رضایت‌بخش نبود. پزشک بدلیل کمبود آهن شدید، برگه سلامت پزشکی‌ام امضا نکرد و به من یک ماه فرصت داد تا مجدد آزمایش بدهم و اگر میزان آهن رو به افزایش می‌بود، امضا می‌کرد. از طرفی پزشک متخصص معرفی شده از طرف سازمان، بخاطر ناراحتی‌های معده و روده‌ام، احتمال بیماری سیلیاک داده بود. از ۶ ماه قبلش درگیر پروسه خرید فیش و ثبت‌نام و اگر و امّاهایش بودم. روزهای سختی گذراندم تا خیالم بابت کارهای اداری راحت شد و مطمئن شدم اسمم بین حاجیان ثبت شده است. اما حالا مشکل پزشکی، مجدد مرا در برزخ رفتن یا نرفتن قرار داده بود. یک ماه رمضان را هر خوراکی که فکر می‌کردم خون‌ساز است، خوردم. آنقدر ارده و شیره خوردم که نزدیک بود کهیر بزنم. چقدر زیاد اسفناج، محمره، قیساوا و داروهای خون‌ساز خوردم و عاجزانه از خدا طلب عافیت و حج می‌کردم. شبهای قدرم فقط یک خواسته از خدا داشتم، از ته ته قلبم، با همه وجودم و استیصال: اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام. بعد از ماه مبارک مجدد آزمایش دادم، کمبود آهن همچنان بود ولی نسبت به آزمایش قبلی خیلی خیلی بهتر بود و جواب بیماری سیلیاک منفی بود. جواب آزمایش برای پزشک رضایت‌بخش بود و فرم سلامت پزشکی من تیک خورد و واقعا نامم جزء حجاج آن سال نوشته شد. اگر مستطیع باشی، فیش حج تهیه کنی، ثبت‌نام بدون نقص داشته باشی و همه ملزومات سفر را هم خریده باشی، تا دعوت نشوی و در ماه رمضان نامت جزء ضیوف الرحمن ثبت نشود، حاجی نخواهی شد. و من حج‌ام را از شبهای قدر با امضای امام زمانم گرفتم. او امیرالحاج است و خودش پای تقدیر حاجی شدنِ همسفرهایش امضا می‌کند. ✍الهام فرح‌بخش 🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊 💠 @jaryaniha 🌱 در جریان باشید.
بسم الله النور خدایِ من وقتهایی که شانه‌هایم زیر بار گناهان سنگینی می‌کند و لوح دلم، تیره و تیره‌تر می‌شود، کم طاقت می‌شوم و در برابر قضا و قَدَرَت، سرِ عصیان برمی‌آورم. در آن لحظه چه کسی به یاریِ منِ بیچاره خواهد شتافت جز تو ای مولای بخشنده و قوی؟ پروردگارم، ماه رمضان دارد به نیمه می‌رسد و من سخت مضطربم که نکند از این مهمانی، توشه‌ای برندارم. خدایا مرا از آلودگی‌ها پاک ساز و در برابر آنچه که نمی‌دانم و برایم مقدر شده، صبور بگردان و مرا همنشین دوستدارانت قرار بده تا به مدارِ تکرار اشتباهات و گناهانم رجوع نکنم. آمین یا رب العالمین ✍الهام فرح بخش.