eitaa logo
روابط عمومی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
9.2هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
367 فایل
مرجع رسمی اخبار، اطلاعیه‌ها و مطالب آموزشی و پژوهشی اختصاصی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) 🖥 لینک کانال: @iki_ac_ir 💠 ارتباط با مدیریت: @admin_iki_ac_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 تبدیل ایران به و در پرتو ولایت فقیه ✳️ آیت‌الله کعبی استاد حقوق اساسی دانشگاه و مؤلف کتاب مبانی تحلیلی نظام جمهوری اسلامی دانشگاه: شورای نگهبان نباشد، دیکتاتوری‌ می‌شود. 🔴 قانون اساسی ظرفیتی را مهیا کرده است تا با نظارت و هدایت، جمهوری اسلامی ایران را به و تبدیل کند. ✳️ آیت‌الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری و عضو پیشین شورای نگهبان و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت: 🔸 قانون اساسی به صورت پیشرفته و هوشمندانه حقوق ملت و آزادی‌های عمومی را تضمین کرده است. مردم از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران با مشارکت در انتخابات‌ها به نوعی قانون اساسی را تایید کردند. 🔹 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برگرفته از فقه اهل بیت(ع)، اجتهاد اصیل بر مبنای مقتضیات زمان و نگاه تمدنی به اسلام ناب محمدی است. 🔸 در اصول قانون اساسی، شاهد ترکیب هنرمندانه اسلامیت، جمهوریت، عقلانیت، معنویت، ایمان، علم، پیشرفت، عدالت، استقلال، اقتدار، عزت، آزادی‌های عمومی، مردم‌داری، مهر و محبت، ایستادگی، مقاومت در مقابل دشمن و عزت در سیاست خارجی با یکدیگر هستیم. همچنین تلفیق ماهرانه دین و دنیا و شریعت با مدنیت در این قانون مشاهده می‌شود. 🔹 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به‌گونه‌ای تدوین شده که نوین اسلامی و تحقق پیشرفت و عدالت را دارد. بر اساس همین قانون و در آن، ولی فقیه در رأس نظام اسلامی بر قوای سه‌گانه نظارت و آن‌ها را هدایت می‌کند. 🔸 قانون اساسی ظرفیتی را مهیا کرده است تا با نظارت و هدایت، جمهوری اسلامی ایران را به و تبدیل کند. 🔹 (ره) و شهدا و احیای ظرفیت‌های ملی توسط جوانان به عنوان انقلاب اسلامی در قانون اساسی گنجانده شده است. ، توانمند، مومن، انقلابی و مبتکر، در سال‌های گذشته پیشرفت‌های بزرگی برای ایران اسلامی رقم زدند و در آینده نیز این حرکت شکوهمند و افتخار آفرین ان‌شاءالله ادامه خواهد داشت. 🔸 تداوم پیشرفت علمی و ایجاد اقتصاد قوی به موجب اصول 43 تا 55 قانون اساسی تحقق یافتنی و شدنی است. 🔹 معنویت، اخلاق، عدالت و مبارزه با فساد در اصول مربوط به حقوق ملت از اصل 19 تا 43 قانون اساسی آمده است. در سایر اصول به ویژه اصول دوم و سوم قانون اساسی نیز بر خودکفایی، استقلال و همبستگی تاکید شده است. این فضلیت‌ها براساس قانون اساسی قابل دستیابی و تحقق هستند. 🔸براساس اصل دوم قانون اساسی، دیپلماسی و سیاست خارجی ما باید بر مبنای عزت، حکمت و مصلحت باشد و این اصل به نوعی تاکید بر هوشمندانه دارد. 🔹 در قانون اساسی توجه ویژه‌ای به مسلمانان شده و توصیه گردیده است که نسبت به اهتمام ورزیده شود. 🔸 براساس اصول مربوط به خانواده، قانون اساسی به نیز توجه و نگاه ویژه دارد. با تحقق این اصول می‌توان شاهد در زندگی مردم بود. یکی از اصول ثابت قانون اساسی این است که مدیریت نظام جمهوری اسلامی ایران باید بر مبنای ، و اصل باشد. 🔹 قدرت ، ، احیای ظرفیتهای اجتماعی و بهره‌مندی از منابع طبیعی نیز به عنوان اصول مهمی در قانون اساسی در نظر گرفته شده است. 🔸 قانون اساسی به صورت پیشرفته و هوشمندانه و آزادی‌های عمومی را تضمین کرده است. مردم از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران با در انتخابات‌ها به نوعی قانون اساسی را تایید کردند. 🔹 شورای نگهبان نهادی برای در مقابل دیکتاتوری و نهادی امین در و اسلامی بر اساس فقه اسلامی است. 🔸 شورای نگهبان نماد مردم‌سالاری دینی است و استبداد و دیکتاتوری حاکم می‌شود. 💠 کانال و سایت مؤسسه‌ امام خمینی(ره) 🔰 https://eitaa.com/iki_ac_ir 🔰 https://iki.ac.ir ☎️ 02532113627
مطیع رهبر، مثل سید حسن (قدس الله نفسه الزکیه) 🔸من کسی را در بین دوستانی که می‌شناسم، ندیده‌ام که مانند جناب سید حسن نصرالله نسبت به مقام معظم رهبری باشد. او می‌فرمود: «شما خیال نکنید ما منتظریم آقا امر کنند تا ما کاری را انجام دهیم. اگر احتمال دهیم که کاری را دوست دارند، انجام می‌دهیم، چون برای ما ثابت شده که خدا به ایشان فهم و بصیرتی داده که به ما نداده است. او چیزهایی می‌فهمد که ما نمی‌فهمیم. او جز رضای خدا چیزی نمی‌خواهد. یعنی اگر احتمال بدهیم ایشان چیزی را دوست دارند، دنبال آن احتمال می‌رویم، چه برسد به این‌که دستور بدهد.» 🔸وای به حال من که رهبری دستور بدهد که فلان کار را بکنم و انجام ندهم، یا بگوید چنین کاری را نکنم و من با پررویی انجام دهم! چقدر آدم می‌تواند پست بشود؟ من و شما باید سعی کنیم این وظایف را در هر حالی خوب بشناسیم. آن‌چه می‌توانیم و قادر هستیم عمل کنیم. اما این‌که برای من چه سودی داشته باشد، برایم مهم نباشد، زیرا به من خواهد گفت: «اصلاً تو چه داری، و که هستی؟ اگر می‌خواهی چیزی باشی، او باید تو را بالا ببرد. پس باید کاری کنی که او دوست دارد.» 🔸الحمدلله خدا رهبری به ما داده – از عمق دلم عرض می‌کنم – که من در طول تاریخ در بین رهبران مسلمان اعم از شیعه و سنی، کسی را نمی‌شناسم که به این جامعیت باشد؛ از علم، از تقوا، از سیاست، از تدبیر، از سعه صدر، از صبر، از حلم، از دلسوزی، از خیرخواهی برای دوست و دشمن. برای دشمن خود هم بدی نمی‌خواهد، مگر این‌که امر الهی و وظیفه دینی باشد. این را مقایسه کنید با رهبران دیگری که چند سالی حکومت می‌کنند و بعد از دوران رهبری‌شان که از مصونیت می‌افتند، باید به زندان بروند. همین نخست‌وزیر سابق اسرائیل نبود که به زندان بردند؟! آن رئیس‌جمهور فرانسه نبود که اکنون دادگاهی شده است؟! حتی در دادگاه و قانون خودشان محکوم هستند. آن زمانی هم که سرکار هستند، مردم می‌دانند این‌ها چه فسادهایی می‌کنند، اما خب چاره‌ای ندارند. 🔸خدا به ما کسی را داده که دشمنانش هم نتوانسته‌اند نقطه سیاهی در زندگی‌اش پیدا کنند. منصفانشان اعتراف کرده‌اند که هیچ‌کس در سیاست مثل او در صفا و پاکی ندیده‌ایم. آیا این برای ما نعمت و افتخار نیست؟! چطور می‌توانیم این نعمت را شکر کنیم؟ اگر خدای نکرده تار مویی از ایشان کم بشود، چه کسی می‌تواند جای ایشان را بگیرد؟ البته خزانه خدا خالی نیست. وقتی امام از دنیا رفت، ما تو سرمان می‌زدیم که چه کسی می‌تواند جای ایشان را بگیرد. الحمدلله خدا نسخه بدلش را در خزانه‌اش داشت و آورد و ما نمی‌شناختیم. حالا هم هست، خزانه خدا خالی نیست. اما تا آنجا که ما می‌شناسیم، جانشین مناسبی برای ایشان نمی‌شناسیم. 🔺آیت الله مصباح یزدی(قدس سره)، ۱۳۹۴/۱۲/۱۸ 🏴 @mesbahyazdi_ir ══════••✾••═════ 🏢 روابط‌عمومی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) 🖥 @iki_ac_ir
رابطه مردم و حکومت؛ فرمانبری و فرمانروایی یا ...؟ 🔸عده اى چنین استدلال مى‌کنند که حکومت دو نوع بیشتر ندارد و حکومت اسلامى به اعتراف خود طراحان و نظریه پردازان آن دموکراتیک نیست، پس حکومت دیکتاتورى خواهد بود! چون پیروان ولایت فقیه مى‌گویند ولىّ فقیه نیز در واقع از طرف خدا اذن حکومت دارد و این طور نیست که مردم او را تعیین و به این مقام نصب کنند؛ پس در حکومت مبتنى بر نظریه ولایت فقیه دموکراسى وجود ندارد. 🔸اما...واقعیت این است که حکومت منحصر به این دو نوع نیست و ادعاى ما این است که حکومت اسلامى هیچ یک از دو نوع مذکور نمى‌باشد. بر اساس نظریه حکومت اسلامى، مردم و حکومت دو طبقه نیستند که یکى بالا و دیگرى پایین، یکى فرمانده و دیگرى فرمانبردار باشد، بلکه همه، از حاکم و رعیت، در برابر قانون یکسان و برابر هستند. به هنگام تولد، روى پیشانى هیچ کس عنوان «حاکم» یا «ولىّ فقیه» یا «سلطان» یا «رییس جمهور» نوشته نشده و کارگزاران حکومت از همین مردمند و با دیگران هیچ تفاوتى ندارند. 🔸در حکومت اسلامى، رابطه مردم با حکومت نه چنین است که حکومت آقا و مردم نوکر باشند و نه برعکس که مردم آقا و حکومت نوکر باشد، بلکه همه یکسانند. در این جا آنچه در واقع انجام مى‌شود نوعى تقسیم کار است و آن کسى که دستور مى‌دهد فراتر از همه ما است؛ از این روى نه دولت و حکومت فرمانروا است و نه مردم، بلکه فرمان دهنده حقیقى خداى مردم است. 🔸در این جا حاکمیت از آنِ آفریننده و صاحب اختیار همه مردم است. در مقابل حکم او تمام مردم یکسانند، چه پیغمبر و امام و ولىّ فقیه باشند و چه از شهروندان عادى. حتى اگر برده اى با پیامبر یا امام یا ولىّ فقیه به عنوان رهبر مسلمین، نسبت به یک موضوع حقوقى اختلاف پیدا کنند، وقتى نزد قاضى مراجعه کنند، باید یکسان کنار هم بنشینند و قاضى هم باید با آنها یکسان سخن بگوید.(*اشاره به داستان رفتار قاضی در اختلاف شخص یهودی با امیرالمومنین علیه السلام) 🔸پیامبر نیز حق ندارد به دل خواه خود، هر چه که خواست به مردم دیکته کند، تا روزى گفته شود چون مردم او را انتخاب نکرده اند و حکومت بر وفق خواست مردم نیست، پس حکومت، دیکتاتورى و حاکم نیز دیکتاتور است! پیامبر و غیر او، هرگز حق ندارند حتى یک کلمه بر خلاف حکم خدا حکمى صادر کنند. او، و به طور کلى حاکم اسلامى، مجرى قانون است؛ اما نه قانون مردم بلکه قانون خدا. او فرمانبردار است، اما نسبت به خدا. از خودش هیچ اراده اى ندارد: وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الاَْقاویلِ لاََخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمینِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتینَ ؛ یعنى اگر پیامبر‌(صلى الله علیه وآله) سخنى را به دروغ بر ما ببندد و قانونى را که ما وضع نکرده ایم، بگوید این قانون خدا است، ما به سختى با او برخورد مى‌کنیم 🔸بنابراین او که پیامبر الهى است حق ندارد چیزى از پیش خودش بگوید، چه رسد به امام یا ولىّ فقیه. اگر بخواهد در بعضى از موارد مقررات خاص حکومتى وضع کند (احکام حکومتى)، آن هم باید با اجازه خداوند متعال باشد. 🔸پس همه نسبت به خداى متعال بنده و مطیع و یکسان هستند، فقط مسؤولیت و مأموریتى به حاکم اسلامى داده شده که احکام الهى را در زمین اجرا کند. این نیز بدان جهت است که با توجه به ضرورت وجود حکومت در جامعه، وجود یک سلسله مقررات و قوانین الزامى است و براى اجراى قوانین و نیز حل اختلافاتى که در فهم و عمل به قانون پیش مى‌آید، هر جامعه اى نیاز به یک مجرى و فصل الخطاب دارد که در مقام اجرا بتواند حرف آخر را بزند و اختلافات را حل کند. 🔸اگر بنا باشد هر کسى بگوید به نظر من قانون این را مى‌گوید و قرائت من از قانون این است، اختلافات حل نمى‌شود. 📚 كاوش ها و چالش ها-جلد دوم ، صفحه ‌۱۱۵ 📱 @mesbahyazdi_ir ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روابط‌عمومی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) 🖥 @iki_ac_ir