✳️ حسینی: قرارداد دفاعی دوجانبه ایران و آمریکا زمینهساز کاپیتولاسیون شد
#مریم_السادات_حسینی ، نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر، سخنران بعدی این همایش بود که ذیل موضوع «آمریکا و روابط نظامی و تسلیحاتی ایران در دوره پهلوی» سخنان خود را چنین آغاز کرد: در فضای برآمده از جنگ سرد و بهویژه بعد از کودتای 28 مرداد 1332 روابط نظامی و تسلیحاتی ایران با غرب و در رأس آن آمریکا گسترش یافت. در حقیقت یکی از مهمترین پیامدهای کودتا همین روابط نظامی ایران و آمریکا بود که در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ش شدت یافت. این روابط در نهایت به قراردادهای پایاپای مبادله نفت با سلاح منجر شد.
این محقق و نویسنده افزود: این حجم فزاینده خریدها در حالی بود که ایران استراتژی نظامی مستقلی در منطقه نداشت و عنصر پیشبرنده منافع غرب در برابر شوروی و تضمینکننده مطمئن انتقال نفت از شرق به غرب محسوب میشد.
حسینی در ادامه وارد بحث زمینهها و علل روابط تسلیحاتی ایران و آمریکا شد و گفت: در بحث از علل این روابط باید به فضای عمومی جنگ سرد توجه شود. اولین ارتباطهای نظامی ایران و آمریکا به دوران اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم برمیگردد. اولین قرارداد در این زمینه درست پس از پایان غائله آذربایجان امضا شد.
او افزود: پس از آن اصل 4 ترومن مطرح شد و براساس آن آمریکا با هدف مقابله با تهدیدات شوروی، کمکهای بسیاری تسلیحاتی و نظامی به ایران کرد و این خریدهای تسلیحاتی کلان صرفا به قصد تثبیت سلطنت پهلوی و تثبیت موقعیت ایران به عنوان ژاندارم آمریکا در خاورمیانه انجام میشد تا دیوار نفوذناپذیری مقابل شوروی باشد.
حسینی در بخش بعدی سخنان خود به پیمان سنتو اشاره کرد و گفت: قرارداد دفاعی دوجانبهای که ۱۴ اسفند ۱۳۳۷ در پی پیمان سنتو بین ایران و آمریکا امضا شد، نقطه پایانی بر روند ادغام ارتش ایران در نیروهای نظامی آمریکا بود و ارتش ایران را به طور کامل به حمایت آمریکا وابسته کرد. همین قرارداد به حوادث بعدی از جمله کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳ منجر شد.
موضوع بعدی که در سخنان این محقق تاریخ و سیاست مطرح شد، علل تجهیز تسلیحاتی ایران از سوی آمریکاییها بود که در آن ضمن اشاره به مقابله با تهدیدات شوروی و کشورهای عرب منطقه و نیز حفظ جریان نفت به این موضوع اشاره شد: صنایع اسلحهسازی آمریکا از پایان جنگ ویتنام دچار سستی و رکود شده بود و تداوم روند تسلیح ایران به بقا و گسترش این صنایع کمک میکرد؛ بنابراین لازم بود خریدهای تسلیحاتی به طور گسترده صورت گیرد.
حسینی در ادامه به حجم و هزینه زیاد خریدهای تسلیحاتی اشاره کرد و گفت: خریدهای تسلیحاتی شاه اغلب غیرهوشمندانه بود. شاه به دنبال اسلحهی گرانتر بود نه اسلحه بهتر؛ به همین دلیل گرانترین جنگنده موجود یعنی اف ۱۴ را خریداری کرد؛ درحالیکه اسرائیل حاضر نبود این جنگندههای گرانقیمت را بخرد و به جای آن، جنگنده اف ۱۵ را خرید که تقریبا یکچهارم اف ۱۴ قیمت داشت و جدیدتر و کارآمدتر بود.
این محقق سخنان خود را در بحث فروش تسلیحات به ایران چنین ادامه داد: علاوه بر فروش خود تسلیحات، شبکهای هم برای فروش کارشناسان آن تسلیحات شکل گرفته بود؛ یعنی شرکتهای بزرگ تسلیحاتی در پی فروش سلاح، ضرورت یادگیری کار با آن را نیز یادآور میشدند و آن را منوط به اعزام کارشناسان خود میکردند تا مبالغی نیز به این شکل دریافت کنند.
او افزود: یک ترفند دیگر فروش هم منوط کردن یک فروش به فروشی دیگر بود؛ مثلا فروش قطعهای را موکول به خرید کالای نظامی خاصی میکردند.
حسینی در بحث از هزینههای سنگینی که ایران بابت خرید تسلیحات آن هم بدون کار کارشناسی پرداخت میکرد به مثال شرکت گرومن اشاره کرد و گفت: این شرکت سازنده اف ۱۴ بود و به دلیل هزینه سنگین تحقیقات و ساخت این هواپیما در معرض ورشکستگی قرار داشت، اما ایران موافقت کرد که کل هزینه تحقیقات و تمام هزینه راهاندازی خط تولید این هواپیما را پرداخت کند. حتی ایران برای خرید این جنگندههای گرانقیمت مجبور شد رشوههای کلانی هم بدهد. به علاوه چون این جنگنده برای نیروی دریایی ساخته شده بود و ایران برای عملیات در خشکی به آنها نیاز داشت هزینه گزافی هم برای متناسبسازی آن با عملیاتهای دلخواه ایران پرداخت شد.
نمونه دیگری که در صحبتهای این محقق و نویسنده به آن اشاره شد تانکهای چیفتن بودند که او درباره آنها اظهار کرد: این تانکها، که از انگلستان خریداری شده بودند، نقطه ضعف بزرگی داشتند و آن گرمای شدید موتور بود که باعث میشد پس از ۳۰ دقیقه کار کردن از شدت گرما متوقف و خاموش شوند. در جنگ تحمیلی در عملیات نصر چندین عراده از این تانکها بدون حرکت ماندند و رها شدند.
ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛
eitaa.com/iichs_ir
https://instagram.com/iichs.ir
https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug