eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.6هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
632 ویدیو
209 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
⚪️ نگرانی از مرگ، نقطهٔ مشترک انسان‌ها! ✍️ مجتبی عادل‌پور 🔹 انسان‌ها از دیرباز از مرگ ترس داشته‌اند. طیفی که به هیچ دین و آیین الهی پای‌بند نیستند، مرگ را مُهری پایانی می‌دانند بر زندگی‌شان. دنیا برای این دسته، حکم ایستگاه آخر را دارد که بعدش هیچ چیزی نیست. پایانی که پس از آن نیستی مطلق است. آنان روی چیزی قمار کرده‌اند که سراسر باخت است. حال این طیف دم مرگ، حال کسی است که عقربهٔ شانسش در دایرهٔ دوّار روی گزینهٔ پوچ ایستاده! مرگ در زندگی این گروه، نقش مرد قلچماقی را بازی می‌کند که آنان را کشان‌کشان از تمام داشته‌هاشان جدا می‌کند. آنان روزگاری برای رسیدن به دنیا نفس‌نفس زده‌اند و حالا باید سوار قطار مرگ شوند و همه چیز را بگذارند و بگذرند. حق هم دارند برای از دست دادن اندوخته‌هایشان اشک فراق بریزند و زانوی غم بغل کنند؛ چون مرگ این عروس هزار دامادی را که با رنگ و نیرنگ به دست آورده‌اند، قرار است به عقد دیگری درآورد! دل در این پیرزن عشوه‌گر دهر مبند کاین عروسی‌ است که در عقد بسی داماد است در مقابل این طیف، گروهی قرار دارند که بند باورهایشان را به دین گره زده‌اند. آنان پارچهٔ سفید تسلیم را در برابر اسلام بالا برده‌اند و به روشنی می‌دانند در ورای این زندگی، حیاتی دیگر قرار دارد؛ اما این دسته نیز، نگرانی‌ای از جنس خودشان دارند. اینان دل‌آشوب هستند؛ چون این سؤالات را پیش روی خود می‌بینند: آیا سر سالم به قبر می‌برم؟ می‌گویند ابلیس، ایمان انسان را در دم جان دادن می‌دزدد؛ اگر همهٔ کِشته‌هایم بر باد رفت چه؟! ممکن است صندوق اعمالم را از این گردنه به سلامت عبور دهم؟ یعنی می‌توانم لحظهٔ مرگ با ایمان از دنیا بروم و شهادتین را به زبان جاری کنم؟! 🔗 متن کامل در این صفحه @HOWZAVIAN
💠 قرائت چند آیه و چند نکته وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ آیه۵۳-۵۵سوره مبارکه حج ✔️خداوند میفرماید هرپیامبری که فرستادیم شیطان در عمل آن پیامبر خللی وارد کرد. اما خدا جلوی آن را می‌گیرد. ⬅️یعنی هرچند شیطان سنگ اندازی میکند اما کاری از پیش نمیبرد. در تحقق اهداف پیامبرِ خدا توقفی حاصل نمی‌شود؛ چرا که خداوند این القائات شیطان را نسخ میکند. پس شیطان چه میکند؟ دو اتفاق با القائات شیطان رخ میدهد 1️⃣افرادی که قلوبشان مریض است تحت تأثیر این القائات شیطان قرار گرفته و وارد دسته ظالمین میشوند 2️⃣افرادی که دارای روشن بینی هستند و حق را با نگاه نافذشان میبینند با دیدن عمل شیطان میگویند این همان حق است که از جانب پروردگار محقق شده. و در اثر این بینش، ایمانشان افزوده میگردد. خلاصه آنکه 🔹شیطان در مسیر جبهه حق و تحقق اهداف آن نمیتواند خللی وارد کند بلکه جبهه حق را تمحیص میکند. یعنی هم کیفیت ایمان مومنین را بالا میبرد و هم آنهایی که در قلوبشان مرض است را از صف مومنان خارج میکند 🔻این آیات بیانی روشن برای فهم دشمن هستند 🖌 علی محمدی‌راد @HOWZAVIAN
🔸سبک‏باری و سبک‏بالی ✍️ علی خسروی در توصیف بعثت رسول‌خدا(ص) و لحظات آغازین رسالت نقل شده است که فرشتۀ حامل وحی جبرئیل، بازوی پیامبر(ص) را گرفت و فشار داد، یا در بعضی از منابع، بازوی حضرت را گرفت و تکان داد که این تکان دادن می‌تواند به نوعی نشانۀ تکانده و «سبک‌شدن» باشد که مهمترین و ضروری‌ترین پیش نیاز یک زندگی اخلاقی و معنوی است. البته سنگینی و گران‌جانی برای «آن صدر نشین سدره منزل» منتفی و بلاموضوع بوده و آنچه مطرح است متناسب با شأن والای آن حضرت می‌باشد. حضرت موسی(ع) نیز وقتی به رسالت مبعوث می‌شود، خطاب می‏آید: فاخلع نعلیک(طه/۱۲)، مفسران گفته‌اند: مراد از آن ترک تعلقات و سبک شدن است. صائب تبریزی می‌گوید: سبک نساخته از دانه خویش را چون کاه امیـد جـاذبـه از کهـربـا نبـایـد داشـت .. یک‌بار با خود اندیشیدم اگر فقط یک جمله از نهج‌البلاغه را برگزینم، کدام را انتخاب می‌کنم؟ این جمله در ذهنم حضور یافت که صاحب مرتبۀ ارجمند ولایت و پرده‌دارحرم سترخدا و آموزگار بزرگ جهاد اصغر و اکبر می‌فرمایند: تَخففوا تَلحقوا (خطبۀ۲۱)، سبک‌باری و سبک‌بالی شرط وصال می‌باشد. قلب سلیم نیز که تنها وسیلۀ نافع در روز حساب است(شعرا/۸۹)، دلی است که «ز هر چه رنگ تعلق(بل تعین) پذیرد» آزاد باشد. چنان که گفته‌اند دستور زبان معرفت این است: نیستم، نیستی ، هست! ماه‌مبارک رمضان فرصت ارزشمند و قابل اغتنامی است برای سبک ساختن همین جان: اگر به روزه توانی سبک کنی جان را به اوج ‏قرب توانی پرید چون شهباز بگوی ترک تنعم به رغـم‏ خـواهش تن بیا و پرورش جان خویش را پرداز ... @HOWZAVIAN
او کریم است ✍️ احسان قربانی درِ خانه او، جملگی صف کشیده‌اند محتاج‌ها. پیرزنی با چادر گلگلی خود و چهره‌ای که انگار از اضطراب رنگ پریده است ، با دست خود تکه ای از چادر خود را گرفته و دست دیگرش را به کمر خمیده اش زده است. و با اه و ناله از کریم میخواهد تا راهی نشانش بدهد تا زندگی پسر و عروسش به جدایی نکشد. یا مردی میانسال که کت و شلواری سیاه راه راه به تن و کلاه پشمی به سر دارد، با لهجه ترکی از کریم می‌خواهد، پسرش را که برای اندکی قرض در زندان است کمک کند. صف رسید به پسرکی که با حالت کودکانه خود دست خود را به عبای کریم گرفت و با زبان بچه گانه خود برای مادر مریضش که مدتی است سرطان دارد به کریم رو میزد. هر کسی از او طلب حاجت داشت، او دستش را به حالت دعا بلند می‌کرد و دعایی می‌خواند و دستانش از توشه‌ای پر میشد و به محتاجان می‌داد. او کریم است؛ حسن بن علی المجتبی ( سلام الله علیه) @HOWZAVIAN
📋باورِ خواندنی و باورِ دیدنی ✍️ احسان نیله چی بسی فرق است میان آنچه می‌خوانی و آنچه می‌بینی. هر دو را باور می‌کنی؛ ولی علم‌الیقین کجا و عین‌الیقین کجا. با دانش مدرسه‌ای باور کرده‌ام خدا هست و کار خلق و روزی به دست اوست. گاه همین خوانده‌ها را که می‌بینم باز باور می‌کنم؛ ولی این کجا و آن کجا. امشب دوست عزیزی پس از نزدیک به یک‌سال، تماس گرفت و حالی پرسید و تبریکی نثار کرد و گفت: ده میلیون تومان می‌دهم تو خود هر چه صلاح دانستی و داد. کمی بعد به شکل غیر منتظره، آشنای محترمی تماس گرفت و برای هزینه بیمارستان همین مبلغ را خواست. تقدیم شد. هزار و چند کیلومتر میان دهنده و گیرنده فاصله است و من مبهوت و شادان به این کار زیبای خدا می‌نگرم. یادم آمد: چند سال پیش یکی از بندگان خوب خدا مقداری گوشت به ما داد که میان نیازمندان پخش کنم. در این فکر بودم که نیازمندترها را پیدا کنم. صدای اذان بلند شد. جلوی اولین مسجد پارک کردم. پس از نماز، نیازمندی دم در مسجد نشست. عجیب این‌که او درخواست پول نداشت؛ می‌گفت: مردم من بچه‌هام چند ماهه گوشت نخوردن! تقدیم شد. @HOWZAVIAN
... "شعر" یک ملت، جعبه سیاه آن ملت است. ✍️محمدجواد محمودی @HOWZAVIAN
. 🔴 ترخیص عقلانیت زیدآبادی در «حد ترخص» 🔻با حمله به نمادها و حدود شرعی می‌خواهند این بار حس کاهش دینداری را به جامعه مؤمنین القا کنند. @HOWZAVIAN
🔰 در امان امین ▪️به‌بهانۀ دیدار رمضانی رهبر انقلاب با شاعران ✍️ سید محمدحسین دعائی شاید امروز کسانی ندانند یا نپذیرند، اما بدون‌شک آیندگان بر این سخن صحه خواهند گذاشت که در کنار «دین»، «علم»، «اقتصاد» و «امنیت»، تلاش رهبر انقلاب برای اعتلاء «فرهنگ و هنر»، در طول تاریخ این مرز و بوم بی‌نظیر بوده است؛ تا آن‌جا که مثلا اهتمام ایشان به رشد «شعر و ادبیات فارسی»، حتی از ملی‌گراترین ایران‌دوستان نیز دیده نشده است؛ اهتمامی که اگر یک‌دهم آن را هرکدام از حاکمان این سرزمین داشتند، آوازۀ فرهنگ‌دوستی و هنرپروری‌شان گوش فلک را کر می‌کرد. اما چه کنیم که «حجاب معاصرت»، در کنار «هجمۀ شناختی دشمن»، کار را به جایی رسانده است که می‌بینیم. یکی از راهبردی‌ترین پروژه‌های رهبر انقلاب که با هوشمندی و حوصله، آن را در طول سال‌های متمادی دنبال کرده و به ثمر رسانده‌اند، گرفتن ابزار «ایرانی‌گری» از دست دین‌گریزان وطن‌نشناس و تبدیل آن به یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی است؛ پروژه‌ای مبتنی بر فهم عمیق اقتضائات زمان و مکان، حاکی از اعتقاد به ضرورت جذب حداکثری و طراحی‌شده برای فعال‌سازی همۀ ظرفیت‌ها در مواجهه با تهاجم تمدنی غرب. تأکید ایشان بر مواردی مثل: اهمیت محافظت از هویت اصیل ایرانی، ضرورت پاسداشت زبان فارسی، حکمت‌پایه‌بودن شاهنامه و قرائت الهی از نوروز را از همین زاویه باید تحلیل کرد. آری؛ کشاندن پای «شعر» به «ماه خدا» و نشاندن «شاعران» در «حسینیۀ امام خمینی»، یعنی که ادبیات فارسی امروز، در امان امین انقلاب و مسلمان‌شدۀ دست حکیم‌ترین حاکم ایران اسلامی است. پ.ن: بدون‌شک شاه‌بیت سخنان اخیر حضرت آقا در دیدار با شاعران، چیزی جز «ضرورت توجه به جنبۀ رسانه‌ای و تمدنی شعر» نبود. @HOWZAVIAN
. 🔶 عهدی که خداوند از ما گرفت ⚪️ «ﻳَﺂ ﺃﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍْ ﺍﺗَّﻘُﻮﺍْ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻭَﻛُﻮﻧُﻮﺍْ ﻣَﻊَ ﺍﻟﺼَّﺎﺩِﻗِﻴﻦَ» ﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ! ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ. ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ: ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺷﻴﻌﻪ ﻭ ﺳﻨﻲ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺍﺯ «ﺻﺎﺩﻗﻴﻦ»، ﻣﺤﻤّﺪﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤّﺪﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺁﻳﻪ ١٧٧ ﺳﻮﺭﻩ ﻱ ﺑﻘﺮﻩ، ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ، ﺍﻧﻔﺎﻕ، ﻧﻤﺎﺯ، ﻭﻓﺎﻱ ﺑﻪ ﻋﻬﺪ ﻭ ﺻﺒﺮ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﺭﺍ ﺻﺎﺩﻕ ﻣﻲ ﺷﻤﺎﺭﺩ ﻭ ﺁﻳﻪ ١٥ ﺳﻮﺭﻩ ﺣﺠﺮ ﻭ ٨ ﺳﻮﺭﻩ ﺣﺸﺮ، ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥِ ﺭﻧﺞ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺑﺮﻛﻒ ﺭﺍ «ﺻﺎﺩﻕ» ﺷﻤﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. به راستی که امروز مردم مظلوم و مقتدر غزه از مصادیق اصلی صادق به شمار می آیند .زیرا جانانه در برابر مشکلات مقاومت و صبوری نشان داده اند و هم مهاجران رنج کشیده ای هستند که بر اثر سکوت و بی غیرتی یک ملیارد و 700 ملیون مسلمان زیر شدید‌ترین حملات وحشیانه غاصبان سرزمینی و سفاکان بین‌المللی صادقانه بر عهد ایمان و جهاد ایستاده اند که ان الحیاه عقیده و جهاد و قطعا معیت و همراهی نصرت الهی وعده حتمی این صابران و صادقان است ﭘﻴﺎم ﻫﺎ: ١- ﺩﻭﺳﺘﻲ، ﻫﻤﻨﺸﻴﻨﻲ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﻲ ﺑﺎ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﺎﻥ، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻭ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮﻱِ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺍﺳﺖ. ٢- ﺍﺯ ﺭﻫﺒﺮﺍﻥ ﺍﻟﻬﻲ ﺟﺪﺍ ﻧﺸﻮﻳﻢ. ٣- ﺭﻫﺒﺮﺍﻥ ﺍﻟﻬﻲ ﻣﻌﺼﻮم ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﺩ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ. ٤- ﺗﻜﺎﻣﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﻱ ﺍﻳﻤﺎﻥ، ﺗﻘﻮﺍ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﺭﻫﺒﺮ ﻣﻌﺼﻮم ﺍﺳﺖ. ٥ - ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻌﺼﻮﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ. @HOWZAVIAN
💠 تجربه‌ی محبت خدا ✍️ محمدمهدی دستورانی با ارسال نوشتاری به جمع نویسندگان حوزوی پیوست: گاهی با خود می‌گوییم «چرا خدا حداقل یک ذره شیرینی و لذت عبادت و محبتش را به ما نمی‌چشاند تا با خیال راحت‌تر و با هدفی روشن‌تر، زندگی‌مان را خدایی کنیم و خیالمان راحت باشد و مطمئن باشیم؟ حتما باید یک مدت زیادی سختی بکشیم تا به لذتش برسیم؟!!» می‌دانی پاسخ چیست؟ یک پاسخی خودمان می‌توانیم با تجربه‌ی خودمان و زمزمه‌ای درونی، به خودمان بدهیم: «خدا اینکار رو کرده‌ها! میدونی کجا و کی؟ خودتم بهتر میدونی. حدس زدی؟ ماه رمضون! همون روزایی که هرسال منتظرشیم تا برسه و کلی خاطره‌ی خوب ازش داریم. همون روزا که در طول سال وقتی بهش فکر میکنیم، یه حس خوبی داره. همون غروبا و شبایی که یه رایحه‌ی خاص و حس نابی درونمون می‌چرخه. همون وقتای افطار که حس عجیبی بهمون دست میده وقتی میخونیم «اللّٰهم لَکَ صُمْتُ وَ عَلَیٰ رِزْقِکَ أَفْطَرْتُ: الهی، روزه‌ام فقط برای تو بود؛ و فقط با روزی تو افطار می‌کنم». همون روزا که با اینکه گشنگی و تشنگی میکشیم و بی‌حالیم، ولی یه دنیا عشق میکنیم؛ خصوصا شب‌ها موقع دعا، و خیلی مخصوصا شبای قدر». آری؛ پاسخ یکسری از سوالاتمان را در تجربه‌هایمان می‌توانیم بیابیم؛ فقط کافی است گاهی بشویم مصداق آیه‌ی «وَ ذَکِّرْ فإنَّ الذِّکْرَیٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ (ذاریات۵۵)». پاسخ‌هایی از جنس خودمان، که بیشتر از هرچیزی برایمان مطمئن‌تر و دلنشین‌تر است. @HOWZAVIAN
🟢شعار سال و خلع سلاح روشنفکران غرب‌گرا ✍️ احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه بین المللی قم 🔻بیچاره روشنفکران غرب‌زده‌ای که عمری است فریب‌کارانه و به دروغ، نظام مردم‌سالاری دینی را نظامی استبدادی و بی‌اعتنای به مردم و بلکه مردم‌ستیز معرفی کرده‌اند! اکنون می‌بینند که رهبر حکیم و فرزانه انقلاب در کنار همه تأکیداتی که در سه دهه اخیر بر نقش مردم در حکمرانی داشته‌اند، سال ۱۴۰۳ را نیز سال جهش تولید با «مشارکت مردم» نامیده است! این نشان می‌دهد که باور به مردم و تأکید بر نقش بی‌بدیل آنان در حکمرانی، از اصول اصلی «مردم‌سالاری دینی» است. 🔸انتظار داریم، همه جریان‌های سیاسی و فکری نیز فرصت را مغتنم بشمارد و اگر واقعاً مردم را دوست دارد و پیشرفت و تعالی این کشور و ملت را می‌خواهد، راه‌کارها و برنامه‌هایی عملی خود را درباره شیوه‌های نقش‌آفرینی مردم در جهش تولید در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی و علمی ارائه دهد. @HOWZAVIAN
☀️درس شهید بهشتی به مسئولان و روحانیان مشهور ✍️ سلمان رئوفی در صفحه شخصی‌اش آورده است: دو نفر از دوستان که یکی از روحانیون معروف و دیگری از بازاریان مبارز بود در یک کار اقتصادی با هم شریک شده بودند که در اثنا، اختلاف حساب معتنابهی پیدا کردند و با هم درگیر شدند. حقیر تلاش زیادی برای اصلاح فیمابین آنان به عمل آوردم ولی توفیقی حاصل نشد. نهایتاً توافق شد موضوع را نزد شهید آیت الله بهشتی مطرح کنند و قضاوت ایشان را بپذیرند. عازم تهران شدیم و شب منزل آقای بهشتی رفتیم. منزل ایشان در منطقه روبروی حسینیه ارشاد بود که در آن موقع هنوز بخش عمده آن زمین‌های بایر بود. این اولین بار بود که به خانه آقای بهشتی در این منطقه می‌رفتم، خانه‌ای نقلی، تمیز، مرتب و در عین حال ساده. فرش آن موکت بود اما از نظافت می‌درخشید. زندگی و سر و وضع او مثل امام ساده، مرتب و نظیف بود. بهشتی مصداقی از این آیه قرآنی بود که «یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف»(بقره/۲۷۳) نه مانند کسانی که دارایند اما خود را و می‌نمایانند! بعد از پذیرایی مختصر و احوالپرسی، موضوع دعوا به تفصیل بیان شد و شخص عالِم که از دوستان صمیمی شهید بهشتی بود، مطمئن بود که ایشان به نفع او قضاوت خواهد کرد؛ اما شهید بزرگوار به جای این که وارد این معرکه شود، با آن بیان مخصوص به خود داستانی را نقل کرد به این مضمون: دوستانی که شرکت عمرانی را تأسیس کرده بودند نزد من آمدند و گفتند می‌خواهیم برای برکت این شرکت، شما هم سهامدار شوید. گفتم ما طلبه هستیم و سرباز امام زمان عج، مناسب نیست که در این مقولات وارد شویم؛ رزّاق خداست و اگر برای او کار کنیم، روزی ما را خودش می‌رساند. آن گاه که دیدند اصرار آنها نتیجه نداد، تصور کردند انکار من ممکن است برای این باشد که سرمایه‌ای برای مشارکت ندارم لذا پیشنهاد کردند که شما لازم نیست سرمایه گذاری کنید ما خودمان کل سرمایه شرکت را تأمین می‌کنیم، فقط قبول کنید که درصدی از سهام به نام شما شود و سود آن را تقدیمتان کنیم. باز هم به آنها جواب منفی دادم و استدلال کردم دلیل نپذیرفتن صرفاً به خاطر داشتن یا نداشتن سرمایه نیست و اصولاً قصد ندارم در این نوع مسائل وارد شوم؛ اما آن دوستان به اصرار خود ادامه دادند و این بار پیشنهاد کردند که شما شریک شوید و سود آن را نه برای خودتان که برای پیشبرد نهضت و ترویج اسلام صرف کنید. باز هم نپذیرفتم و نهایتاً گفتند ما آماده هستیم بدون اینکه شما آورده‌ای در شرکت داشته باشید، بخشی از شرکت را به نام شما کنیم و صرفاً سود آن را برای مصارف عام المنفعه نهضت در اختیار شما قرار می‌گیرد. اما سرانجام به هیچ نوع، واردشدن در امور اقتصادی به خاطر حفظ زی طلبگی‌ ام نپذیرفتم. با نقل این ماجرا و ملاحظه علو طبع آیت الله بهشتی، طرفین دعوا در خود فرو رفتند و از مطرح کردن یک دعوا بر سر مسائل مادی در محضر ایشان منفعل شدند و مخصوصاً آن که روحانی بود، پاسخی مضاعف را دریافت کرد. شهید مظلوم آیت الله دکتر 📚 کتاب (سیره شهید دکتر بهشتی) ص۱۴۸ @HOWZAVIAN