🔸ققنوس آرامش
✍ علیرضا مکتب دار
زندگی محل آمد و شد حوادث گوارا و ناگوار است. رویدادی خوشایند، باردار حادثه ای تلخ و واقعه ای ناگوار، پروراننده رخدادی شیرین. و این است اساس اصطکاک که گرمای لازم برای حرکت ارابه زندگی را فراهم می آورد. پس از دل تلخی، شیرینی زاید و در باطن شیرینی، شرنگ جدایی و ناپایداری جاری است.
«در پی هر خنده آخر گریه ای است
مرد آخربین مبارک بنده ای است»
سختی به چشم انسان بیشتر می نُماید تا آسانی، چرا که حتی شهد آسایش را زهر فراق به کام انسان تلخ می سازد، اما به هر روی، باز از خاکستر همان سختیها و اضطرابها، ققنوس آرامش سر برمیدارد و در آسمان زندگی پرواز می کند.
و به گفته صائب تبریزی:
«آرامش است عاقبت اضطرابها»
#آرامش
#اضطراب
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
👤 کاش با مردم حرف بزنیم
✍️مجید ابطحی
از طرح هدفمندی یارانهها و طرح صیانت گرفته تا #طرح_نور؛ هرطرح و برنامهای هرقدر هم کارشناسی شده و عاقلانه باشد، تا برای مردم #تبیین نشود یا شکست میخورد یا آنطور که باید به هدف نمیرسد!
🔹در این میان طرحهای فرهنگی به تبیین بیشتری نیاز دارند، آن هم طرحی مانند #طرح_نور که حساسیت بیشتری دارد؛ چرا؟ چون #توپخانهی دشمن آمادهی حمله است که هر فعالیتی از جبههی حق را تخریب و تحریف کند!
🔹حجم زیادی از بانوانی که مخاطب این طرح هستند، نمیدانند بدحجابیشان چطور بنیان #خانوادهها را از بین میبرد، چقدر بر #اضطراب دختران و پسران جوان میافزاید، از بین رفتن حریم محرم و نامحرم چه رابطهای با افزایش آمار #طلاق دارد و... . این آثار اجتماعی و فردی بدحجابی باید روشن شود!
🔹با این تبیین، مردم برخوردِ حاکمیت با بیحیایی را، نه《دعوای دوتار مو》، بلکه《دفاع از حریم خانواده و انسانیت》میبیند!
ای کاش با مردم حرف بزنیم!
#تبیین
#طرح_نور
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔵 آرامش در تلاطم؛ فرمولی برای عبور از بحران
🖊 حسین انجدانی
زندگی انسانی در مدار اضطراب و امید معنا مییابد و مؤمن میان دو قطب اضطراب و امید زندگی میکند؛ اضطرابی که اگر منطقی و متعادل باشد، موتورِ تحرک است و امیدی که اگر واقعبینانه باشد، توانِ استمرار میبخشد. اما هنگامی که اضطراب به هیجان فلجکننده بدل شود یا امید به توهم آسودگی فروغلتد، هر دو به مانع بزرگ حرکت تبدیل میشوند. مؤمن، نه بیاضطراب است تا در غفلت بماند، و نه در اضطراب غرق میشود تا از حرکت بایستد. این ظرافت راهبری روح، هم در سیرهی انبیاء تجلی دارد و هم در آموزههای قرآن کریم که پیامبر را «مبشّر و منذر» خوانده است: انسان باید هم بیم را بداند و هم افق نجات را ببیند؛ بیخوف نباید کرد و بیرجا نباید نشست. نسبت اضطراب و امید، در منطق قرآن، نسبتی دیالکتیکی است؛ چنانکه خداوند میفرماید: «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً» یعنی بیم و امید را توأمان نگاه دارید؛ خوف، برای آگاهی از خطر؛ و رجا، برای پویایی راه.
بحرانهای فردی و جمعی ما دو رخ دارند: یک رخ عینی مسئله (همان مخاطرهی خارجی یا داخلی که باید فهم شود) و رخ درونی واکنش ما: پاسخ روانی، فرهنگی و عملی که تعیینکنندهی سرنوشت است. بسیاری از شکستها نه از ضعف ابزار که از اسارت دل و ذهن آغاز شدهاند. جامعهای که در هیاهوی اضطراب، تحلیل را رها کند، به تندباد تصمیمات شتابزده و به ورطهی یأس کشیده میشود؛ و جامعهای که امید را بدون پیمودن راههای عقلانی و اخلاقی تبلیغ کند، به فریب کاذب دچار میآید. بنابراین نخستین الزام، «تفکیک دو سطح واقعیت و واکنش» است: فهم صحیح مشکل؛ اما فهم صرف کافی نیست مگر آنکه به برنامه و عمل معقول متصل گردد.
از مجموعهی آیات و روایات و تجربهی عقل عملی، یک فرمول عملی و سنجیده نمایان میشود که اگر در متن زندگی فردی و جمعی جاری گردد، خروج از بحرانی که اضطراب تولید کرده است ممکن میگردد. این فرمول، زنجیرهای است از نُه مؤلفه که هر یک شرط مؤثر دیگریاند و هر جا حلقهای ناقص بماند، عبور ممکن نیست:
۱. درک صحیح مشکل و تحلیل واقعبینانه، نه انکار خوشباورانه و نه بزرگنمایی مصیبتزا؛ شناخت، شرط عقلانی اقدام و مقدمهی نجات است.
۲. پرهیز از ناامیدی و ایمان به وعدههای الهی و به امکان تدبیر انسانی؛ زیرا ناامیدی خود زلزلهی هویت است.
۳. تفکر تحلیلی و زمان کافی برای تدبّر؛ خواندن اسناد، رجوع به دانش و تاریخ نمونهها؛ اندیشه بدون عمل بیثمر و عمل بدون اندیشه بیخطر است. هر بحران، در دل خود بذر گشایش دارد، اگر خردورزی، جای اضطراب را بگیرد.
۴. مطالعهی تخصصی و جستوجوی دانش موضوعی؛ در هر بحران، متخصصان راهگشا هستند؛ فقر علم، فقر راهبرد است.
۵. مشورت عالمانه، «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ»؛ خرد جمعی سدّ حوادث میسازد. مشورت، تمرین عقل جمعی است. جامعهای که اهل مشورت نباشد، در بحران، به استبداد نظر گرفتار میشود و خود را میفرساید. «وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» دستور الهی است برای آنکه حتی پیامبر نیز از خرد جمعی مدد گیرد، تا امت در ساختار تصمیم، شریک شود.
۶. استمداد از غیب و توکل، توسل، دعا، صدقه و طلب نصرت؛ این پیوند قلب به ملکوت، نیروی درونی حرکت را تولید میکند. توکل، نیروی درونی را از اضطراب آزاد میکند، توسل، امید را زنده نگاه میدارد، دعا، افق نجات را میگشاید و صدقه، تقدیر را به سمت رحمت میبرد.
۷. حرکت سریع و حسابشده و اقدام بهموقع؛ تعلل، فرصت را میرباید و اضطراب را تولید میکند.
۸. استقامت و مداومت و استمرار در عمل عقلانی؛ پیروزی اغلب محصول پافشاری طولانی است نه تکضربها. هیچ بحرانی با سکون حل نمیشود. حرکت رمز خروج است و استقامت ضمان دوام آن.
۹. صبر؛ صبر به معناى ایستادن بیتحرک نیست؛ بلکه ثبات قدم همراه اقدام هوشمند است. جامعهای که صبر را بهانهی سکوت میگیرد، از حقیقت آن بیخبر است؛ صبر یعنی ایستادن با معرفت، نه ماندن با ملامت.
این زنجیره، ترکیب پویای عقل و ایمان است؛ عبور از بحران، راز همافزایی این دو حوزه است: عقل نقلی و استمداد از غیب، تحلیل واقعیت و همزمان امید به مدد الهی. این سلسله، اگر در جان انسان و جامعه جاری شود، بحرانها تمرین خواهند بود؛ و اضطراب، شتابدهندهی رشد خواهد شد. هر فتنهای فرصتی برای پالایش ميشود و هر تنگنایی، پلی برای تعالی.
مشکل از آنجا آغاز میشود که ما تنها بخشی از این فرمول را بهکار میگیریم: گاهی فقط دعا میکنیم، بیحرکت؛ گاهی فقط حرکت میکنیم، بیتفکر؛ گاهی تحلیل میکنیم، بیتوکل. و این ناتمامبودن، علت ناکامیهای مکرر ماست. لذا سختی، خود زایشگاه گشایش است، اگر انسان، مؤمن بماند و مجاهد بایستد.
#سختی
#اضطراب
#نویسندگان_حوزوی_تهران
@howzavian_tehran