📚 نویسنده تربیتی کیست؟ نویسندگی تربیتی چیست؟!
✍ مرتضی رجایی
✍شما را نمیدانم، ولی خودم تا پیش از اینکه اولین بار اصطلاح "نویسنده تربیتی" را به کار ببرم، آن را از کسی نشنیده بودم و در جایی نخوانده بودم و به خیال خودم، این ترکیب زاییده ذهن من بوده است.
✍چه فرقی میکند که نویسنده تربیتی ابداع من باشد یا نه؛ ولی قطعاً اینکه معنا و مفهوم مشخصی از آن در ذهن داشته باشم با اینکه نتوانم به روشنی برای دیگران توضیحش دهم خیلی فرق میکند. وقتی این اصطلاح را به کار میبرم و گروهی با نام "کانون نویسندگان تربیتی" راه انداختهام که حدود ۵۰۰ عضو دارد، لازم است خودم بدانم نویسنده تربیتی کیست و نویسندگی تربیتی چیست. همانطور که باید بتوانم آن را به دیگران توضیح دهم و آنها را متقاعد کنم که چنین نویسندهای، با عموم نویسندگان فرقی یا فرقهایی دارد.
✍ساده بنویسم، تا شما هم ساده بخوانید، بلکه به همین سادگی هم درک کنید: نویسنده تربیتی کسی است که افزون بر داشتن سطح قابل قبولی از مهارت نویسندگی، دغدغه تربیت انسان و پرورش مخاطبان در جهت هدفی خاص را هم دارد و هنر نویسندگیاش را در این زمینه به کار میگیرد.
✍خودم هم میدانم که این تعریف کافی نیست و تنها با داشتن دغدغه تربیت و تلاش برای به کار بستن هنر نویسندگی در جهت پرورش مخاطب، نمیتوان نویسنده را دارای وصفی تازه همچون "تربیتی" دانست.
✍شاید درستتر آن باشد که بگوییم: نویسندگی تربیتی هم مثل بسیاری شاخههای نویسندگی - همچون داستاننویسی - قواعدی دارد که تا در سبک نگارش نویسنده نهادینه نشود، تفاوت نوشته او با دیگر نوشتهها چندان مشخص نخواهد بود. اما اینکه این قواعد دقیقاً چیست و چگونه میتوان آنها را فرا گرفت و در آنها خبره شد، چیزی است که بعید میدانم در جایی اثر مستقلی دربارهاش پیدا شود.
✍با این همه، قصد دارم نکاتی را که پراکنده در این باره خواندهام، با تأملاتی که گاه و بیگاه داشتهام در هم بیامیزم و چیزهایی بنویسم برای روشنتر شدن این راه؛ چیزهایی که نه ادعای اصول نویسندگی تربیتی بودن آنها را دارم و نه قاعده بودنشان را؛ چیزهایی که مینویسم تا راهی باز شود برای اندیشیدن و گفتوشنود در این باره، تا شاید کمکم بدانیم چه باید بکنیم و چطور باید نویسنده تربیتی پرورش دهیم.
#تربیت
#نویسندگی
#نویسندگی_تربیتی
#نویسنده_تربیتی
#کانون_نویسندگان_تربیتی
.#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
☑️ سخن اول؛ گفتگو درباره «روحانیت امروز»
🔻سیدیاسر تقوی
🔸علیرغم آنکه نظم اجتماعی ایران معاصر، متأثر از عملکرد درست یا نادرست روحانیت است، گفتگو پیرامون آن از منظر جامعهشناسی دین و روحانیت سهم ناچیزی در رسانههای حوزوی و حتی رسانههای علوم انسانی دارد. تا جایی که میتوان گفت به جز سایت فکری- تحلیلی مباحثات و برخی گاهنامههای مکتوب، پایگاه متنوع و مؤثر چندانی در این حوزه مشاهده نمیشود. اصحاب علوم انسانی و اساتید حوزه علمیه تمایل خوبی برای گفتگو پیرامون ظهور و بروز اجتماعی روحانیت و مطالعات انتقادی دینداری از خود نشان میدهند، اما چرا تاکنون این دست مطالعات و طرح آن در رسانههای حوزوی مغفول واقع شده و کمتر درباره آن سخن گفته شده است؟ در اینباره دلایلی قابل اشاره است:
🔸۱. رسالت تبلیغ: برخلاف تصور ابتدایی، روحانیت همواره توجه ویژهای به رسانه داشته و در استفاده از رسانههای نوین پیشگام بوده است؛ اما رسالت مهم این نهاد، یعنی تبلیغ و تبیین معارف دین موجب شده عمده فعالیتهای رسانهای حوزویان و نیز انتظار اساتید و علمای حوزه از کارکرد «رسانه» معطوف به امر تبلیغ، تولید و توزیع محتوای دینی و نیز ارائه خدمات مرتبط با امور معنوی زندگی باشد. از این رو نگاه ثانوی و بیرونی به روحانیت محدود در مسائلی شده که بتواند جایگاه تبلیغی روحانیت را ارتقاء دهد. به طور مثال روحانیت بارها در آسیبشناسی تبلیغی خود تلاش کرده که حضور خود را به عنوان مبلغ مورد مطالعه، ارزیابی و آسیبشناسی قرار دهد و متناسب با آن مهارتهای اجتماعی خود را تقویت کند. اما این مطالعات بیشتر در سطح مهارتافزایی و تربیت مبلغ بوده و از سوی نویسندگان و محققان این عرصه عمق بیشتری پیدا نکرده است.
🔸۲. مسأله مرجعیت: نظم سازمان روحانیت با بزرگتری مراجع تقلید شکل گرفته است. قوام این نظم عموما بر دوش کرسیهای اخلاق بوده که مناسبات اساتید و شاگردان و نیز حوزویان و مردم را سامان میبخشیده است. روحانیت بیش از آنکه به مطالعات پسینی درباره عملکرد خود بپردازد، تلاش کرده است که با آموزههای اخلاقی و هنجارهای داخلی، نقش بهتری در عرصه عمومی ایفا کند. در این نگاه راهبر اخلاقی و هویتی روحانیت خود مرجع تقلید است و اوست که با تبیین شرایط و مصادیق حوزههای علمیه را راهبری میکند. اما به میان گذاشتن مرجعیت به مثابه موضوع مورد مطالعه از منظر علوم اجتماعی، با ادبیات حاکم بر مناسبات روحانیت سنخیت ندارد. لذا این بررسیهای انتقادی عموما از سوی نواندیشان و نخگبان جوان حوزه صورت میپذیرد. و از آنجا که این مطالعات انتقادی به ارزیابی عملکرد مرجعیت میانجامد و مطالبات تحولخواهانه به همراه دارد، به نوعی پای در کفش بزرگان نهادن قلمداد میشود و مطرود و مهجور است.
🔸۳. دوران سیاستورزی: با استقرار جمهوری اسلامی و مشغولیت روحانیت در عرصههای سیاسی، گفتگو پیرامون روحانیون و حوزههای علمیه دلالت سیاسی پیدا کرده است. از سوی دیگر، سخن از کارآمدی نظام سیاسی و سیاستهای کلان کشور نیز دلالتهای حوزوی و مرتبط با روحانیت دارد. طبیعی است در چنین شرایطی، گفتگو درباره روحانیت به سختی صورت میپذیرد و هزینهساز است. به عبارت دیگر، از آنجا که روحانیت پشتوانه نظری نظام سیاسی تلقی میشود، گویی دگراندیشی در نظم کنونی آن، نظام سیاسی را تهدید میکند و در مقابل آن تلقی میشود. حال آنکه استقرار نظام اسلامی میتواند بستری باشد برای گفتگوی آزاد علمی جهت تقویت بیش از پیش عملکرد روحانیت در عرصههای اجتماعی و سیاسی
🔸در میان این موانع و آفتها، جمع کوچکی از طلبههای حوزوی دغدغهمند در حوزه علوم اجتماعی گرد هم آمدهایم تا جدیتر درباره «روحانیت امروز» گفتگو کنیم. «روحانیت امروز» پایگاهی فکری- تحلیلی است که تلاش دارد از منظر علوم انسانی، وضعیت دینداری در ایران و عملکرد روحانیت معاصر را مورد بحث و گفتگو قرار دهد. ما در این مسیر دست همه اساتید، صاحبنظران حوزه و دانشگاه و دانشجویان و فضلای حوزه و نویسندگان و محققان را به گرمی میفشایم و از آنها دعوت میکنیم تا در این تلاش کوچک ما را کمک کنند.
🔗 به روحانیت امروز ملحق شوید
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
❌ کارگاه آموزشی خبرنگار در میدان
🔻با موضوع: #خبرنگاری در میدان بحران های اجتماعی
🔹با تدریس استاد سید علی میررضوی
مدرس دوره های خبرنگاری و داری سابقه مطبوعاتی و مدیریتی در: خانه مطبوعات تهران و خبرگزاری های تسنیم، فارس، مهر، ایسنا و ...
🔸به همراه تخفیف ۱۰۰% دوره مجازی «خبرنگاری در #شهر_مجازی» و #اعطای_گواهینامه معتبر و مزایای دیگر…
📅 از سلسه برنامه های سوگواره بین المللی ملت امام حسین(ع) در #قم
🌀کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
🌐 https://soogvareh.com/khabarnegar/
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
💠 خط مقدم من و تو
✍️ سیده الهام موسوی
دل در این روزهای پرالتهاب جایی را میطلبد.
او باشد و نجوای آرام اولیای خدا
او باشد و رقص پرچم های سرخ یا حسین
او باشد و عطر یاس و سیب چادر مادر
او باش و صدای طنین انداز الله اکبر عاشقان شهادت
او باشد...
دل من آسوده بگیر که خط مقدم تو همین جاست.
میان همین کانالها ،گروهها،برنامهها و دنیای لجنزار مجازی
یک قدم بردار میبینی همان نجوا و تکبیرها و حتی رقص پرچمها را!
مگر یادت رفته حرف شهید بلباسی را ؟
به همسر خود میگوید: در این دنیا هرچه دارم از کار فرهنگی است که انجام دادم.
اگر توجه کنی میبینی اکثریت شهدا این زمان حال ما اهل #کار_فرهنگی بودند.
شهید ذوالفقاری ، شهید محمد خانی و...
دل من! دل بده به قلم و بنویس؛ تا در زمین پر مین پا بگذاری و با هر کلمه مینی را خنثی کنی.
مگر نمی خواهی عطر خوش شلمچه را دوباره احساس کنی؟ بگذار کلمه کلمه نوشتههایت بوی عطر چادر مادر بگیرد. قربة الله بنویس.
بسمالله...
#جنگ_نرم
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💢قربانیان کمسن و سال جنگ شناختی
✍️ انتشار یادداشت حجتالاسلام محمد رنگینکمان، عضو تحریریه مدادالفضلاء در روزنامه وطن امروز
در روزهایی قرار داریم که کشور عزیزمان بتازگی بعد از مدتی ناامنی و التهاب به آرامش همیشگی خود رسیده است. در میان اخباری که از این التهابات و درگیریها شنیده میشد حضور نوجوانان و جوانان به عنوان معترض در خیابانها بود؛ آنانی که هنوز مدرسه میروند و به عنوان دانشآموز شناخته میشوند. شنیدن این خبر سوالاتی را مطرح میکند که پاسخ و مواجهه درست با آن میتواند عاقبت نسلی را از گمراهی به سمت نور هدایت کرده و منجی آیندگان کشور باشد؛ براستی نقش نهادهای آموزشی، فرهنگی و پرورشی کشور که کارشان تربیت نسلی برای تداوم آرمانهای انقلاب است، در این آشوبها کجا بود و مسؤولان مربوط چه پاسخی برای این مهم دارند؟ نوجوانان و جوانانی که تا چند صباح دیگر باید بر صندلیهای مسؤولیت این مملکت تکیه بزنند و اداره کشور به آنها سپرده شود و آیندهسازان کشور محسوب میشوند، چرا در این برهه حساس سنی که هر حرکت درست یا غلط میتواند مانند حرکت مهرههای شطرنج عمل کرده و آینده آنان را بسازد یا به تباهی بکشاند، باید در زمین دشمن بازی کرده و به دروازه کشور خودشان گل بزنند؟! چه کسی به فکر تربیت این نسل است؟! چه کسی ضامن این بیاخلاقی و این نوع نگاههای نادرست در جوانان است؟! آیا جوانان ما جای اینکه تاریخ مستند انقلاب را از زبان خودمان بشنوند، باید شاهد آن باشیم که دیگران برایشان تحریف کنند که روایت ناصواب به آنها ارائه شود و گذشته این کشور برایشان وارونه جلوه داده شود؟! چرا به این درک نرسیدهایم که امروز جنگ، جنگ روایتهاست، اگر روایت نکنیم، روایت میشویم و درست یا غلط روایتمان میکنند؛ باید در این برهه حساس تاریخی بدانیم که همه در قبال این ماجراها مسؤولیم، همه باید برای ارتقای فرهنگی نسل آینده انقلاب تلاش کنیم؛ نباید اجازه دهیم جوانان قربانی بیمبالاتی مسؤولان بیمسؤولیت شوند. شاید الان اندکی برای این حرفها دیر باشد، آن روزی که رهبر حکیم انقلاب هشدار تهاجم فرهنگی را داده بودند باید به فکر این روزها میبودیم و برای امروزمان برنامهریزی میکردیم و نسل امروزمان را نجات میدادیم؛ از طرفی هم این فضاهای مجازی و بازیهای رایانهای که هیچ محدودیت و بزرگتری ندارد، همه جوانان را به خود مشغول و از دنیای واقعی جدا کرده و آنان را در مسیری قرار داده که هرگز به صلاح آینده کشور نیست و افکار فرزندان این مرز و بوم و روح لطیف آنان را به سوی خشونت سوق داده و باعث ایجاد ناهنجاریهای روحی و در نتیجه ابتذال در میان فرزندان عزیز این کشور شده است. در چنین شرایطی باز هم بعضی میگویند چرا نوجوانان در درگیریها حضور دارند؟! به نظر چه چیزی میتواند برای یک نوجوان جذابتر از این باشد که هر آنچه را در دنیای مجازی برایش به تصویر کشیدهاند، در دنیای حقیقی با آن مواجه شود و تمام آن هیجانات ناشی از دنیای مجازی و حرکات اکشن را در واقعیت پیاده کند و از آن لذت ببرد؟ آیا واقعا دستگاههای متولی برای فرزندان کشور برنامهای دارند؟ یا باید هر روز بیشتر از دیروز شاهد ابتذال و از هم گسیختگی فرهنگی و پرپر شدن جوانان و نوجوانان کشور باشیم!؟
آیا زین پس دستگاههای فرهنگی باز هم برای کارهای فرهنگی و نهادها و کانونهای ریز و درشت شهرستانهای کشور برنامه و بودجهای ندارند؟ یا فقط علاقهمندند بودجههای کشور را صرفا در جهت خرابیهای برآمده از اغتشاشات- که حاصل عدم تربیت نسل جدید بوده- هزینه کنند! نهادهایی که خودشان یک طرف این ماجرا بوده و به نوعی مقصر شناخته میشوند، زیرا اگر کسی کمترین کاری در راستای کودک و نوجوان کرده باشد میداند همیشه نهادها درگیر کمبود بودجه بوده و پول ندارند تا خرج تربیت فرزندان کشور کنند. به همین دلیل بعد از گذشت چند سال اگر این نهاد وابسته به دولت و حکومت باشد رو به کسالت میرود و دیگر رمقی برای ادامه کار نخواهد داشت و اگر برآمده از مردم و خودجوش و جهادی باشد، یا کارش را بسیار محدود کرده یا به تنگنای اقتصادی خورده و تعطیل میشود. این امر مصیبتی است در این کشور که امید است مسؤولان مربوط با تغییر رویکرد و عزم مضاعف و با استفاده از جوانان نخبه در اتاقهای فکر و مراکز تصمیمساز برای این مهم فکر اساسی کنند تا دیگر شاهد چنین اتفاقات تلخی در نسلهای آینده کشور نباشیم
#جنگ_نرم
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌 خطر علوم منقطع از وحی
✍️ محمدحسین مطهری
زیست مدرن مبتنی بر نظام فکری سکولار، نخبگان جامعه را در شکوفایی حداقلی نگاه میدارد.
🔹وقتی که شناختشناسی مدرن، دایره علم معتبر تو را در #عقل و #تجربه محدود سازد، تو تنها به یافته هایی میتوانی اعتماد کنی که در قالب تجربه یا تعقل منهای #وحی جاداشته باشد.
🔹وقتی که انسانشناسی مدرن، #انسان را فقط در بعد مادی تعریف کند و بشناسد، و هیچ اصالت و پایداری و دوامی برای بعد معنوی و روحانی انسان قائل نباشد، از ظرفیت و افق عظیم و آینده تمام نشدنی که در انتظار انسان است، غافل مانده است.
🔹وقتی که جهانشناسی مدرن، خدا را در گوشه ای از کلیسا میبیند و او را مالک و حاکم و مولا و مدیر و قانونگذار عالم نمیداند، طبیعی است که وقتی وارد سیاست و فرهنگ و اقتصاد و تربیت میشود، مجبور است مفاهیمی مانند #عدالت و #آزادی و #حقوق و #رشد را آنطور که عقلش میفهمد تعریف کند و اجرا کند و با دنیایی از نواقص و نارسایی ها و ناکامی ها در تعریف و اجرا مواجه شود.
🔹وقتی که اخلاق و سیاست و حقوق مدرن، علومی منقطع از وحی شدند، مفاهیمی مانند خوبی و بدی، هنجار و ناهنجار، مطلوب و نامطلوب، با سلیقه بشری تعریف و تغییر پیدا میکند و در این بین، نمیتوانیم با حقیقت این مفاهیم روبرو شویم.
🔸ما با زیست فردی و اجتماعی و علمی و فکری و رفتاریِ مدرن، چشم خود را بر حقیقتی بسته ایم که بدون آن، نمیتوانیم عالم را بفهمیم؛ چه در عرصه سیاست و چه تربیت و چه اقتصاد و چه فرهنگ و این بلای بزرگی بود که در عهد رنسانس پایه گذاری شد و پذیرفته شد.
🔴اینجاست که #نخبه، هرچقدر هم ممتاز و پرتلاش و کارآمد و موفق باشد، در محدوده عقل و تجربه محصور میشود و اجازه ندارد حقیقت را با اتصال به داده های وحیانی خطاناپذیر و حضوری دریابد. به همین خاطر، هرچقدر که در نظامفکری مدرن، بدنبال #رشد و تربیت نخبه باشیم، بازهم نمیتوانیم زوایای فراوانی از رشد را برای او به ارمغان بیاوریم.
#ایران #نخبگان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
▪️مسیح علینژاد؛ سانسورچی!
✍️ دانیال بصیر
یکی از موضوعاتی که در این چند سال اخیر مورد بحث و مناقشه قرار گرفته و در میان بخشی از مردم و افکار عمومی بسیار شنیده میشود، مسئله زنان و حقوق آنان است که نماد دفاع از این مسئله در رسانهها ضد ایرانی "مسیح علینژاد" معرفی شده است.
"علینژاد" امروز به لطف امپراتوری رسانهای و دلارهای نفتی تبدیل به یک ابرقهرمان شده است که ظاهری دارد و باطنی؛ ظاهری که به دنبال احیا و ایفای حقوق زنان است و باطن و پنهانی که تمامیت آزادگی زنان سرزمین را هدف قرار داده است.
سرویسهای امنیتی - اطلاعاتی آمریکا خوب میدانند که سرمایهگذاری روی "مسیح علینژاد"، خبرنگار دست چندم ایرانی، وادار کردن دستگاه وزارت خارجه آمریکا و مایک پمپئو یا سایر مقامات قضایی آمریکا برای گرفتن عکس با این شخص و حمایتهای بی وقفه، چقدر ثمرات مثبتی برای جنایات ضدبشری آمریکا علیه ایران خواهد داشت. آنها به خوبی درک کردهاند که تصویر وزیر امور خارجه امریکا در کنار علینژاد صرفا یک عکس ساده نیست بلکه اهرم فشاری است در تحریم علیه حاکمیت ایران و نشان دادن چهرهای خوش خط خال در کنار مردم ایران در دفاع از حقوق زنان، کودکان کار، رفع تبعیض و.. در کل در کنار مردم ایران قرار گرفتند تاثیر رسانهای خوبی برایشان خواهد داشت.
"علینژاد" با فعالیت در رسانههای عربی - عبری - غربی از شبکههای مجازی گرفته تا برنامههای تلویزیونی «صدای آمریکا» و «اینترنشنال» سعی دارد خود را مدافع حقوق زنان و محرومان معرفی کند و هرگونه صدایی را تبدیل به اعتراض و ناهنجاری کند. اما آنچه او در این هیاهوهای رسانهای دنبال میکند، سانسور و نادیده گرفتن نقش زنان پیشرو و موفق است. هدف وی سانسور موفیقت زنان کشور ایران است که در تمام عرصهها از تحصیل گرفته تا عرصههای بین المللی و ورزشی خوش درخشیدند، دیده شدند، به جهان مخابره کردند که ما نه تنها آزادیم بلکه آزادگانی هستیم که به راحتی میتوانیم سختترین عرصهها را فتح کنیم.
او تلاش میکند با کمک ساخت چند کلیپ توسط شبکه «من و تو» و «اینترنشال»، به عمده مخاطبانش که پای صحبتهای او مینشیند و از زوایه نگاه او به تاریخ ایران و هویت ایرانی، مینگرند، القاء کند که زن ایرانی در تاریکخانه سنت و تعصب اسیر بوده و او چُنان ناجی سوار بر اسب سفیدی از راه خواهد رسید و یک تنه به جنگ تمام این تبعیضها و خشونتها خواهد رفت.
چیزی که "علینژاد" باید بداند این است که زن ایرانی دارای هویت است، دارای شناسنانه است؛ زن ایرانی امروز به راحتی میتواند در جامعه حضور داشته باشد. زن ایرانی نیازی به فعالیتهای مبتذل، مضحک و ضدمردمی امثال آزادی یواشکی و چهارشنبههای سفید او ندارد.
زن امروز ایرانی توان دفاع از حقوق خود را دارد و میتواند در تمامی عرصهها خوش بدرخشد و این نتیجه کار ژورنالیستی و مبتذل و مضحک مسیح و امثالهم نیست بلکه محصول آگاهی و آزادگی است که به برکت انقلاب اسلامی نصیب زنان سرزمین شده است.
#حجاب
#رسانه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌تعلقات
✍️ سیده الهام موسوی
یادم میآید اواخر ماه رمضان، حس و حال دم عید داشت؛
منم از همان کودکی عاشق لباس بودم؛ خصوصا لباس نوی عید.
مدام با خودم میگفتم:
یعنی ایندفعه لباسم چه رنگیه؟سبز؟ آبی؟ نه اصلا من صورتی دوست دارم...
خانه پدربزرگ، مانند دل پدربزرگ، وسیع و زیبا بود...
هر گاه مناسبتی پیش میآمد، آنجا دور هم جمع میشدیم،
این دورهمیها برای ما بچهها حکم عروسی داشت چون تا میرسیدیم
وسط حیاط خانه بساط خاله بازی و گرگم به هوا را راه میانداختیم.
مادر صدایم کرد.
میدانستم که مادر به خاکی بودن دست و پا حساس است. کمی آن طرفتر، زیر نخلهای حیاط، حوض را دیدم و سریع خودم را رساندم
تا دستی به آب بزنم و بعد بروم پیش مادر.
خدای من؛ لباس چین دار...
مادر مثل همیشه لبخندی شیرین بر لب داشت،
و لباس چین دار سبز را با دو دستش بالا گرفته بود و به من گفت: زود بیا بپوش عزیز دلم!
قند در دلم آب شده بود؛
از فکر اینکه با این لباس زیبا دور حیاط بچرخم و چینها در هوا باز شوند در پوست خود نمیگنجیدم.
چقدر آن روزها خوش بودیم،
کودکی یعنی دنیای بدون تعلق و برای همین، سراسر شادی است...
کودکی یعنی شاد شدن با کمترین دلیل، حتی یک لباس سبز چین دار.
انگار هر چه بزرگتر شدیم،
دلگیر تر شدیم، سختگیرتر شدیم،
و در نهایت لب به ناشکری گشودیم!
پس چه شد آن همه حس زیبا؟
آن همه دل خوشی بی آلایش؟
آری، ما تعلقاتمان زیاد شد است.
درگیر خودمان و دنیای دور و برمان شدیم!
برای همین کودکی که با کوچکترین دلیل خوشحال میشد،امروز با کمترین کاستی زمین و زمان را به هم میدوزد.
شاید این تعلق ما، ریشه در آرزوهای دور و درازمان دارد. غافل از اینکه هر لحظه، گرگ اجل به ما نزدیکتر میشود و ما بیهیچ توشه در پی آمال خویش میدویم «انّا لله و انّا الیه راجعون...»
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔹حقیقت نزدیک است
✍️ فاطمه ابنعلی عضو تحریریه بانو مجتهده امین در روزنامه سراج نوشت
ما خواهان انقلاب در ایران هستیم. وضعیت کنونی جامعه آزارمان میدهد. ما به دنبال آزادی هستیم.
اکنون در ایران انقلاب فمینیستی روی داده و زنان با تظاهرات، شعارنویسی روی دیوار، ناسزا به پلیس، حمله به همنوع و کشیدن چادر از سرش و... میخواهند به حقشان برسند. این را آن روزی متوجه شدم که در منزل اقوام کانال ایران اینترنشنال را نگاه میکردم. با تماشای آن متوجه شدم در ایران جنگ خیابانی رخ داده و مردم دارند به نیروهای امنیتی و پلیس چیره میشوند. در ادامه هم یک کلیپ تاثیرگذار برای این انقلاب پخش شد که مرا تحت تاثیر قرار داد.
در راه، خدا را شکر کردم که در یک کشور امن هستم و این وقت شب در خیابانهای تهران با آرامش تردد میکنم در حالی که عدهای در ایران، درگیر آشوب و ناامنی فزایندهای هستند که پلیسشان رقم زده!
تاسف تمام وجودم را گرفته بود. احساس گیجی و سر درگمی میکردم. مثل همین سطرهایی که نزدیک است از تناقض فروبپاشند!
در کتاب بسیار ارزشمندی خواندم خاصیت حق این است که دائمی و سودمند است حتی اگر بین سر و صدای باطل گم شود یا مثل آب گوارای رودخانه، روی آن را کف گرفته و از چشم ما به طور موقت مخفی شود. البته همیشه هم حق مظلوم و بی سر و صدا نیست؛ گاهی آنقدر عیان است که چه حاجت به بیان؟! فقط باید انگشت اشاره را سمت آن گرفت تا دیگران به راحتی آن را ببینند.
در شرایط حاضر وضعیت حق خیلی محسوس و آشکار است! واضح ست ما تنها کشوری بودیم که بعد از انقلاب، در مدت کوتاهی بیسوادی را ریشه کن کردیم و از ۳۵درصد به ۹۵درصد باسواد رسیدیم؛ با جهاد سازندگی به اکثر روستاها و شهرهای محروم امکانات آب، برق، تلفن و گاز رساندیم؛ در پزشکی، نانو و هسته ای جهش چشمگیر داشتیم؛ نصف دانشجوهای دانشگاه زن هستند و قبلا ۶٪ بودند؛ ۶۰هزار نفر پزشک زن داریم و قبلا ۳۵۰۰ نفر بودند؛ بیش از ۴۰۰۰نفر زن نویسنده داریم و قبل از انقلاب ۱۰نفر، یعنی رشد ۴۰هزار درصدی داشتیم! ۴۹فدراسیون ورزشی فعال برای زنان داریم و قبلا ۱۰ رشته فعال داشتیم. واضح است چنین پیشرفتهایی تنها در شرایط آزاد و امن پدید میآید. رژیم قبل ۳۵سال وقت داشت و به آن رسوایی آماری رسید و جمهوری اسلامی ۴۰سال در شرایط جنگ و تحریم با این آمار؛خودتان مقایسه کنید!
امروز عمق راهبردی ایران را باید از مرزهای هند تا اروپا و آفریقا جستجو کرد. از دلبستگی مسلمانان لکنهو و کشمیر به انقلاب تا حمایتهای نرمافزاری و معنویِ زکزاکی و یارانش در نیجریه.
ما به فلسطین سلاح دادیم تا با مقاومت، عزت و خاکش را حفظ کند؛ ما در انظار همگان، با هدایت و حمایت همه جانبه از ملت عراق و سوریه، شاخ غول داعش را شکستیم. ما در شجاعت بخشیدن به زن مسلمانِ غیر ایرانی برای حضور با حجاب در عرصههای ورزشی تاثیرگذار بودیم؛ ما ورزشکاران مسلمان کشورهای دیگر را تشجیع کردیم که در مسابقات، رژیم صهیونیستی را به رسمیت نشناسند.
در جنگ نیابتی یا بهتر بگویم جنگ جهانی در خاک اوکراین، شمعدانیهای(شاهد) ایرانی خارِ چشم دشمنان ملت ایران شدند. بله! ما در شرایط تحریمِ همه جانبه به مرز دانش پهپادی و موشکی رسیدهایم و فناوری ایرانی، در هماورد جبهه نظام سلطه(ناتو) با مخالفانش، نقش تعیین کننده پیدا کرده است. در نبرد تمدنی مقاومت با ارتجاع عرب در یمن، آن هم در وضعیت محاصره، امتداد ایدئولوژی انقلاب اسلامی، مجهزترین ارتشهای منطقه را زمینگیر کرده و به سرمایهگذاران خارجی که سر ذخایر ملت یمن سفره پهن کردهاند با شجاعت هشدار داده که بساطشان را جمع کنند و گرنه...
آری! ما خواهان انقلابیم. ما آزادی معنوی میخواهیم؛ ما از چپ و راست، شرق و غرب و رسانههایشان خسته شدهایم؛ ما نیاز به آزادی فکر و اندیشه داریم نه آزادی فمنیستی و بیبندوباری از سوی کسانی که با تحریم، شرایط سخت اقتصادی را برایمان درست کردهاند. ما به یک انقلاب در سبکِ گفتوگو نیازمندیم. باید کنار هموطن خود بایستیم، دست چپ را روی شانهاش بگذاریم و با انگشت اشارهی دست راست حقیقت را نشانش بدهیم. «حقیقت نزدیک است»؛ با نیمنگاهی میتواند آن را ببیند. باید باد بهاری و دم مسیحاییِ «تبیین» بر مردم بوزد تا چشمها بیدار و عقلها زنده شود. اگر ندیده و نشنیدهاند، کوتاهی از ماست. مدتها قبل بزرگی گفت بروید تبیین کنید و برای ملت بگویید تا به خودشان افتخار کنند. نگفتیم؛ تناقضهای مخرب به وجود آمد.
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
یادداشت فاطمه ابن علی،عضو تحریریه بانو مجتهده امین
https://serajonline.com/News/OnlineNewsItem/13853
.
🔻بررسی حقوق زنان سیاه پوست آمریکایی
✍️ مقاله میناسادات حسینی، عضو تحریریه بانو مجتهده امین
📌پذیرفته شدن مقاله در همایش ملی حقوق بشر آمریکایی وثبت مقاله در پایگاه علمی سیویلیکا
https://civilica.com/doc/1540507/
#مقاله
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN