eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
45.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
374 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
چه غم گر گنه کار و نامه سیاهم علی بن موسی الرضا داد راهم امام رئوفی که عالم فدایش کرم کرد و داد از عنایت پناهم سراپا شدم غرق دریای رحمت نگویید دیگر که غرق گناهم همه روی گردانده بودند از من رضا کرد با چشم رحمت نگاهم به جز دامن آل عصمت نگیرم به غیر از رضای رضا را نخواهم چو می‌خواست راهم دهد از کرامت عطا کرد، سوز دل و اشک و آهم اگر خوار بودم، اگر پست بودم رضا داد قدرم، رضا داد جاهم شدم خاک پای امام رئوفی که بر شهریاران کند پادشاهم گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم اگر چه گنه کار و آلوده هستم ز صهبای «لاتقنطوا» مست مستم سزد پا به بال ملائک گذارم که بر دامن این ضریح است دستم هم از جان بر این آستان رخ نهادم هم از دل بر این پنجره رشته بستم امام غریبان ولی نعمتم شد که عمری سر سفرۀ او نشستم به حبّ تو دادار را می‌ستایم به مهر تو معبود را می‌پرستم به پیمانه‌ای هستی‌ام را بسوزان به رویم میاور که پیمان شکستم به من در ز رأفت گشودی وگرنه تو بالای بالا و من پست پستم گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم خوشا آن غریبی که یارش تو باشی قرار دل بی‌قرارش تو باشی خوشا آن که تنها تو را دوست دارد چه خوش‌تر اگر دوستدارش تو باشی بر آن محتضر می‌برم رشک هر شب که شمع شب احتضارش تو باشی خوش آن‌ خانه‌بردوش دور از دیاری که هم خانه و هم دیارش تو باشی خوشا آن گدائی که تنهای تنها کناری نشنید، کنارش تو باشی خوشا آن تهی‌دست بی برگ و باری که در این چمن برگ و بارش تو باشی خوشا آن که یک عمر پروانه‌ات شد که یک لحظه شمع مزارش تو باشی شعاری به پیشانی خود نوشتم خوشا آنکه تنها شعارش تو باشی گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم تو آئینه‌ی طلعت کبریائی جگر پاره‌ی خاتم الانبیائی تو قرآن، تو توحید، تو دین، تو ایمان تو زهرای مرضیه، تو مرتضائی تو بدرالولایه، تو شمس الائمه تو مولا علی بن موسی الرضائی تو یاسین، تو طاها، تو کوثر، تو قدری تو کعبه، تو مروه، تو سعی و صفایی تو یار غریبانی و خود غریبی تو تنهائی و با همه آشنائی زهی جاه و رفعت، زهی لطف و رأفت که نه از خدا و نه از ما جدائی چو برخیزم از خاک، در حشر گویم علی بن موسی، کجائی؟ کجائی؟ به جان جوادت پی بازدیدم سه جائی که خود وعده دادی بیائی گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم نبی را به خاک حجاز است و ایران دو کس پاره‌ی تن، دو تن بهتر از جان مطاف ملک، فاطمه در مدینه علی بن موسی الرضا در خراسان یکی مدفنش بوسه گاه خلایق یکی خانه‌اش سوخت از نار سوزان رواق یکی سر بر افلاک برده مزار یکی مانده با خاک یکسان یکی در فراق پسر دل پر از خون یکی در عزای پدر دیده گریان یکی روز شد دفن در شهر غربت یکی شب غریبانه‌ تر از غریبان الهی زبان مرا وقت مردن به این بیتِ ترجیع، گویا بگردان گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این جاست کـه هر دلبر و دلداده بیاید هم شخص گرفتار هم آزاده بیاید در این حرم قدس که باغی ز بهشت است هـرکس به توّلای تو دل داده بیاید پُر نور شود آینۀ بود و نبودش آن کس که چو آئینه‌دلان ساده بیاید این‌جا میِ توحید به زوّار ببخشند هـر دل که بُوَد تشنۀ این باده بیاید پرواز ز خود تا به خدا از حرم توست از بهر سفر هرکه شد آماده بیاید این گنبد و گلدسته نشانی‌ست که گوید هرکس که بهشتی‌ست از این جاده بیاید بر سر در این کعبۀ امیّد نوشتند هرکس که به کارش گره افتاده بیاید از حق طلب جلب رضای تو نماید هرگاه «وفائی» سر سجّاده بیاید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ساحلِ امنم تو باشی، فکر طوفان نیستم تا در آغوش توأم در بندِ هجران نیستم هر چه پیش آید، خوش‌آید در مسیر مشهدت درد اگر از یار باشد، فکر درمان نیستم بس که لطفت شامل هر روسیاهی بوده است وقتِ حاجت خواستن، سر در گریبان نیستم اینکه جَلد گنبدت ماندم، خدا را شاکرم اینکه عُمرَم در حرم سر شد پشیمان نیستم قول دادم زیر پای زائرانت جان دهم من خودم را می‌شناسم، سست پیمان نیستم کاش آغازِ تمامِ صبح‌هایم با تو بود... حسرتش را می‌خورم اهل خراسان نیستم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غمگین رسید و بعد کمی گریه، شاد شد ای خوش به حال زائرتان خانه‌زاد شد خوشبخت آن‌کسی‌ست که در ذهن زائران ناگاه پیش پنجره فولاد یاد شد.... هرخادمی وظیفه‌ای از خالقش گرفت جارو کشیدنِ حرمت سهم باد شد خورشید زد به گنبد زردت؛ از آن به بعد بازار زَرگران خراسان کساد شد ارث تو جود بود و به دست پسر رسید اینگونه شد که نام محمد، جواد شد... حرف از نیاز شد به شما رو زدیم ما کم خواستیم، لطف کریمان زیاد شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آسمان دلگیر بود اینجا، زمینش خسته بود قرن‌ها بال کبوتر، پای آهو بسته بود سرزمین عشق بود اما سلیمانی نداشت ملک عاشق‌ها هزاران سال سلطانی نداشت تا نوشت آیات هجرت را برایش سرنوشت آمد و خاک خراسان قسمتی شد از بهشت بعد از آن هر قلب غمگین، کنج گوهرشاد بود قبله‌ی دل‌های خسته، پنجره فولاد بود چشم وا کن کور مادر زاد! گنبد را ببین نور صحن عالِم آل محمد را ببین چشم وا کن پاره‌ای‌ از پیکر پیغمبر است یا علی گویان بیا! همنام جدش حیدر است گوش کن اینجا دل هر سنگ می‌گوید رضا سینه‌ی نقاره با آهنگ می‌گوید رضا عشق می‌گوید رضا و نور می‌گوید رضا مشهد از نزدیک و قم از دور می‌گوید رضا آب سقاخانه‌ی تو، خونِ غیرت می‌شود آهوی تو، شیر میدان شهادت می‌شود آمدیم این بار از دست تو، ای مولای عشق! مثل یارانت بگیریم اذن میدان دمشق ای شهید عشق! لب تر کن، تو از روی کَرَم نام ما را هم ببر، بین شهیدان حرم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔹تجلیل از برخی مفاخر آیینی مشهد🔹 سلام! اهل خراسان! بهشت مال شماست جهان، فدايي خورشيد بي مثال شماست و روشنايي افلاك از هلال شماست خوشا به حال شما! چون كه حال، حال شماست مجاوران دلآگاه! التماس دعا رسيده ام به قدمگاه، التماس دعا به محض اين كه رسيدم، دلم به شور افتاد گذار تشنه به پيمانه‌اي طهور افتاد نگاه غرق گناهم به كوه نور افتاد و چشم «خواجه» گمانم به اين سطور افتاد به خاكبوسي‌ات اي شاه! آمدم رحمي «فقير و خسته به درگاه آمدم رحمي» براي حضرت سلطان و لطف دربارش، كسي كه شعر بگويد، خدا نگهدارش! «سراج» ماست به عالم، عيون اخبارش فداي مرثيه خوانان ماه رخسارش ! فرشتگان غزلخوان در اين مكان جمعند «حضور مجلس انس است و شاعران جمعند» به يمن شعر «مؤيّد»، غزل، مؤيَّد شد به لطف حضرت سلطان، «شفق» زبانزد شد شُكوه شعر «شكوهي» از آن سرآمد شد كه «رستگار» شد و بيقرار مشهد شد جهان و هر چه در آن است از امام رضاست و نام ديگر «هاشم»، همان «غلامرضا»ست غبار غربت و ماتم كه هست بر تن دوست كشانْد اهل جهان را به سمت مدفن دوست شبي كه سر بگذاريم روي دامن دوست «توان واژه كجا و مديح گفتن دوست؟» به عزّت و شرف «لا اله الّا الله»! گذشت «خسرو» شيرين سخن از اين درگاه گذشتم از در و ديدم چقدر زائر داشت امام، گوشه‌ی چشمي به شعر «فاخر» داشت در اين حريم كسي كه دلي مسافر داشت چه خوب، شعر «نگارنده» را به خاطر داشت: «به ملّتي كه مرامش بُوَد مرام حسين من احترام گزارم به احترام حسين» در اين فضاي بهشتي، نشاني از غم نيست شبيه اين حرم جانفزا به عالم نيست چگونه از تو بخواند كسي كه «محرم» نيست؟ شميم روضه‌ی «قانع» در اين هوا كم نيست به شوق آتش عشقي كه جان «آذر» داشت هميشه صحن، هوايي پُر از كبوتر داشت چگونه می‌شود از اصل ماجرا ننوشت؟ رهين لطف رضا بود و از رضا ننوشت غريب بود و از آن يار آشنا ننوشت كسي شبيه «رسا» مدح را رسا ننوشت به آستان رفيعش دخيل بايد بست به ياد «شاهد» دلخون «آستانه پرست» فداي قامت «سروي» كه محو قامت اوست! وجود پاك «ترابي»، تراب «تربت» اوست ضمير سبز «زرافشان»، پُر از محبّت اوست وفاي هر چه «وفايي» به يُمن طلعت اوست بگو به اهل خراسان كه سخت «بندار»ند به سمت قبله ي هشتم نماز بگزارند رضا به هر كه نظر كرد، شور و حال گرفت «كمالپور» از اين آستان، كمال گرفت درخت طبع «بقا»، رنگ اعتدال گرفت و «قهرمان» غزل‌ها از او مدال گرفت هميشه سير غزل‌هايشان صعودي بود وجود «قدسيِ» «جودي»، عجب وجودي بود خوشا دمي كه به يعقوب، پيرهن برسد! غريب باشي و پيغامي از وطن برسد نسيم از دم «فرّخ» به انجمن برسد غزل به دست كريم اباالحسن برسد لب صبور «صبوري» چقدر صامت بود! و پاي ثابت روضه، هميشه «ثابت» بود شبي كه صحبت انگور هست و پيمانه دوباره بر سرم آوار مي‌شود خانه اماممان كه غريب است، پس غريبانه بيا ز داغ بسوزيم مثل «پروانه» به ياد باب جوادش پُر از «بهار» شويم خدا كند كه از اين باب، «رستگار» شويم! من از قم آمده‌ام، آشيانه‌ام آن‌جاست مقيم ساحل عشقم، كرانه‌ام آن‌جاست رها در اين حرمم، آب و دانه‌ام آن‌جاست دلم هوايي اين‌جا و خانه‌ام آن‌جاست بگو كجا بروم جز حريم حضرت يار كه شعر، كار من است و رضاست «صاحبكار» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آب و جارو می‌کنم با چشمم این درگاه را ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را چشم‌هایی را که حیران‌اند پشت «لا اله» در خراسان تو می‌بینند «اِلّا الله را» این تجلی‌گاه سلطان ازل، این کوه نور برده است از یادها الماس نادرشاه را با زبان بی‌زبانی بشنو از نقّاره‌ها «وال من والاه» را و «عاد من عاداه» را ای خراسانی‌ترین خورشید، روشن کن مرا ما که می‌دانی نمی‌دانیم راه و چاه را من زیارت‌نامه خواندم، شعرهایم مانده است وقت داری تا بخوانم چند دفتر آه را؟ بیت‌هایم خانه بر دوش‌اند مانند خودم راستش دعبل شدن سخت است این درگاه را راز پهلوی تو ماندن را نمی‌دانم ولی آخرش می‌پرسم از شیخ بهایی راه را... شعر من با دوستت دارم به پایان می‌رسد کاش می‌دادی جواب این جملهٔ کوتاه را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گرفته نورِ خود از گنبد و مناره‌ی مشهد که هست قابلِ رؤیت مَه و ستاره‌ی مشهد شده‌ست گرم، دل از عشقِ پر شراره‌ی مشهد که کرده‌ام هوسِ دیدن دوباره‌ی مشهد شده دلم همه را نائب الزیاره‌ی مشهد رئوف آل محمد، همه کس است برایم غبار چوب‌پرش هم مقدس است برایم محبتش به مُحبش مشخص است برایم رواق‌های حریمش که نه، بس است برایم، طواف حاشیه و گوشه و کناره‌ی مشهد "حرم" که عرش خدا نیست دلپذیرتر از آن که نیست جای دگر در صفا شهیرتر از آن به وصف آن قلمِ شاعران فقیرتر از آن که هست دایره‌ی واژگان حقیرتر از آن، که واژه داشته باشد به استعاره‌ی مشهد غزل به وصف حریمش رسد به اوج طراوت حرم نگو که لطافت، حرم نگو که قیامت اگر که زائر عرش است زائرش به روایت درست هست بگوییم در مقامِ شباهت: جنان خلاصه‌ای و کبریا عصاره‌ی مشهد غنی‌تر است هر آنکس در این حریم گداتر کنار پنجره تا می‌شود دو چشمِ گدا، تر رسد صدای رضا یا رضا به گوش رساتر حرم در عالم معنا ز جنت است فراتر که نیست جنتِ حق در قد و قواره‌ی مشهد کمک بگیر ز اولاد با سخاوت زهرا که شامل تو شود رحمت مداوم آن‌ها بگیر "امانِ مِنَ النار" را ز رأفت مولا که هم ضمانت عقباست، هم ضمانت دنیا فدای برگه‌ی تضمینیِ دوکاره‌ی مشهد فدای  گنبد زردِ به خطِ ثُلث مُنَقَّش حرم که گرمیِ شوقش زند کنایه به آتش فدای جزء به جزئش، به آن توازُنِ دلکَش که ریسه، گنبد و ایوان، به لفّ و نشرِ مُشَوَّش شبیه تاج و نگینند و گوشواره‌ی مشهد جمال حضرتِ ما را مه و ستاره ندارد دلی که تنگ شده جز وصال چاره ندارد خودت برو حرمش حاجت اشاره ندارد که کار خیر نیازی به استخاره ندارد برو که فاقدِ معناست استخاره‌ی مشهد گمان نکن که توانِ قیاس با حرمش هست به هر کجای جهان یک شناس با حرمش هست به قاب‌ها چقَدَر عکس خاص با حرمش هست دلت گرفت، مجالِ تماس با حرمش هست که حفظ کرده‌ام از کودکی شماره‌ی مشهد دمِ طلوع و دمِ مغرب و به وقت شفایی رسد ز صحن عتیقش به گوش عرش، صدایی چه شوکتی! چه شکوهی! چه لحظه‌ای! چه صفایی! همیشه کوک نباشد صدای ساز و صدایی شبیهِ نغمۀ موسیقیِ نقاره‌ی مشهد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دل از جهان بریده... به اینجا رسیده‌ام یک عمر بال و پر زدم اما رسیده‌ام این قطعه با تمام زمین فرق می‌کند از فرش تا به عرش معلّی رسیده‌ام با قلب من سکوت حرم حرف می‌زند اینجا به درک به عالم معنا رسیده‌ام از این به بعد صحبت لب‌تشنگی خطاست وقتی به پای‌بوسی دریا رسیده‌ام کی بی شفای این دل درمانده می‌روم وقتی میان صحن مسیحا رسیده‌ام من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم با یک نگاه خود بگو آیا رسیده‌ام؟ توفیق خاکبوسی تو لطف خواهری‌ست اینجا به فضل دختر موسی رسیده‌ام قلبم کبوتر حرم زینب قم است در هر سلام منتظر یک علیکُم است :: مهر تو را زلالی باران نوشته‌اند فردوس را، ز خاک خراسان نوشته‌اند با هر ترنمِ «وَ أنا مِن شُروطِها» حب تو را قبولی ایمان نوشته‌اند ای مهربان! تبسم هر روزهٔ تو را صبح سپید مردم ایران نوشته‌اند در سایهٔ تجلی شمس‌الشموسی‌ات خورشید را چراغ شبستان نوشته‌اند وقت طواف قبلهٔ هفتم رسیده است ما را، ز خیل گوشه‌نشینان نوشته‌اند بسته به چشم‌های تو شد سرنوشت ما یک خندهٔ رضایت تو شد بهشت ما :: هر کس به یک نگاه تو دل داد، یا رضا از بند غصه‌ها شده آزاد یا رضا بار نخست از سوی آزادی آمدم اما دلم به دام تو افتاد یا رضا از مرقد کریمه رسیدم که شد دلم یک یا کریم صحن گُهرشاد یا رضا با هر فراز جامعه شد هم‌صدای من در صحن جامع رضوی، باد یا رضا بال و پر دلم شده آیات مهر تو در بین حجره‌های پریزاد یا رضا در صحن انقلاب تو، شد منقلب دلم از بس کنار پنجره فولاد یا رضا ـ حرف از زیارت و حرم و کربلا زدم گفتم ز عیدی و شب میلاد یا رضا من دست خالی آمده‌ام توشه دست توست اذن طواف کعبۀ شش‌گوشه دست توست :: بند آمده زبان ز شکوه زبانزدت بسته دخیل، عالم هستی به گنبدت باب‌الاجابت همهٔ اهل عالم است حلقه به حلقه، پنجره فولاد مرقدت بر تار و پود فرش حرم خورده دل گره از بس گره‌گشا شده هر رفت و آمدت «باب الجواد راه ورودی به قلب توست» امشب شفیع ما شده جود محمدت تا هست روضهٔ تو، به جنت چه حاجتی‌ست؟ دارد بهشت، حسرت دیدار مشهدت بیت‌الحرام در نظرم جلوه می‌کند وقت طواف ارض و سما گرد گنبدت دارد زیارت تو ثواب هزار حج جانم فدای نام تو «یا ثامن الحُجج» :: ای آفتاب جود و سخا أیها الرئوف آیینهٔ امید و رجا أیها الرئوف تو ملجأ توسل هر دلشکسته‌ای امشب بگیر دست مرا أیها الرئوف دیدم به محضر تو رسیده‌ست شاعری حتی گرفت از تو عبا أیها الرئوف خود را به حلقه‌های ضریح تو بسته است درمانده‌ای برای شِفا أیها الرئوف در این حرم ملائکه هم از نگاه تو دارند التماس دعا أیها الرئوف می‌گفت عارفی که خدا را قسم دهیم امشب همه به حق تو یا أیها الرئوف حالا کنار پنجره فولاد آمدیم با اشک و آه و شور و نوا أیها الرئوف اذن عروج، اذن رهایی، به دست توست جا مانده‌ایم از شهدا أیها الرئوف ما را به روز حشر و جزا رو سپید کن این کشتگان عشق خودت را شهید کن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باید به قدّ عرش خدا قابلم کنند شاید به خاک پای شما نازلم کنند دل می‌کنم از آن‌که دل از تو بریده است دل می‌دهم به دست تو تا بی‌دلم کنند امشب کمیت شعرم اگر لنگ می‌زند فردا به لطف چشم شما دعبلم کنند ایمان راستین هزاران رسول را آمیخته اگر که در آب و گلم کنند، شاید خدا بخواهد و با گوشه‌چشمتان بر رتبه‌ی غلامی‌تان نائلم کنند وقتی سرشت آب و گلم را ازل خدا بر آن نوشت رعیت سلطان ارتضی از برکتت نبود اگر، نان نداشتیم باران نبود، غیر بیابان نداشتیم سوگند بر تو ای سر و سامان زندگی بی‌تو نه سر که این همه سامان نداشتیم این حوزه‌ها نفس به هوای تو می‌کشند لطفت اگر نبود، مسلمان نداشتیم ای آرزوی هر سفر دل! از ابتدا ما قبله‌ای به غیر خراسان نداشتیم ما رعیت ری‌ایم که سلطان به جز رضا ارباب جز حسین در ایران نداشتیم خون حسین در رگ و در ریشه‌ی من است علم رضا معلم اندیشه‌ی من است چشم امید بر در لطف تو بسته است هر زائری که گوشه‌ی صحنت نشسته است بارانی است حال و هوای دو دیده‌ام اینجا همیشه کاسه‌ی چشمم شکسته است از باب جبرئیل به پابوست آمدن از آسمان‌رسیده و رسمی خجسته است آن پیرمرد تشنه در آن گوشه‌ی حرم از راه دور آمده و سخت خسته است با صد امید حاجت این‌بار خویش را با پارچه به پنجره فولاد بسته است وا شد گره ز پارچه، حاجت روا شده‌ست یعنی که زائر حرم کربلا شده‌ست با یاد خاطرات سفر با عشیره‌ام بر عکس یادگاری با صحن، خیره‌ام از بس دلم شکسته برای زیارتت با اشک شوق گرم وضوی جبیره‌ام یاد غروب‌های زیارت هنوز هم گاهی پی دو جرعه‌ی جامع کبیره‌ام «یا قادة الهداة و یا سادة الولاة» «مستبصرٌ بشأنکم» این است سیره‌ام از بس گناه دور و برم را گرفته است چون تک‌درخت خشک میان جزیره‌ام ما هم شنیده‌ایم که فرموده‌ای شما هستم در انتظار ظهور نبیره‌ام دعبل کجاست تا بنویسد در این فراز عجل علی ظهورک یا فارس الحجاز 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش بنویسی مرا هم جزو این دل‌داده‌ها با شفق‌ها، با مؤیدها و اکبرزاده‌ها هر کسی بی‌ادعاتر بود، بالاتر نشست آبرومندند در درگاه تو، افتاده‌ها آب سقاخانه و عطر ضریح و گَرد صحن مست کردی شاعرانت را تو با این باده‌ها این غزل‌ها، این نفس‌ها، پر شد از عطر حسین بی‌‌ رگِ غیرت نمی‌خوانند شعر، آزاده‌ها با قلم‌ها، با علم‌ها، رو به میدان می‌روند همدل یاران مهدی، در صف آماده‌ها راه قم - مشهد، پس از آن: راه مشهد - کربلا با نگاه تو غزل هستند، حتی جاده‌ها کاش بنویسی رضا جان! اسم ما را هم به لطف با شفق‌ها، با مؤیدها و اکبرزاده‌ها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
"ابر" می‌خواست زائرت باشد آب شد قطره قطره باران شد "نور" می‌خواست خادمت باشد چلچراغ میان ایوان شد زندگی زیر پای زائرها آروزی قدیمی کوه است و چه خوشبخت بود سنگی که آمد و مرمر شبستان شد حرمت جانْ پناه زائرهاست شب شعر تمام شاعرهاست تا به دعبل دو بیت بخشیدی شاعران رزقشان فراوان شد علم، طفلی‌ست پای مکتب تو که سخن‌ها شنیده از لب تو سخنت واژه واژه حرف به حرف مکتب درس‌های ریّان شد سر تعظیم را فرود آورد مرد مغرورِ صابئی مذهب صبح وقتی رسید کافر بود عصر با دیدنت مسلمان شد ماه در دست، راه افتادی تو به ما راه را نشان دادی نقشه را غرق نور کردی و بعد خاک پای تو نامش ایران شد کشورم صحن انقلاب شماست چون اباصلت در رکاب شماست نقشه لبریز آفتاب شماست همه‌ی شهرها خراسان شد! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e