eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
416 ویدیو
30 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ظاهرش اشک است اما باطن آن گوهر است پس خوشا چشمی که  پایِ این مصیبت‌ها تر است گریه یعنی غیر این بیرق ندارم مأمنی گریه یعنی باز هم یک بی‌نوا پشت در است اشک‌هایم را امانت می‌دهم دست خودش اشک‌هایی که تمام ثروتم در محشر است ابر و باد و ماه و خورشید و فلک سینه‌زنند خوش به حال هر که جزءِ این سیاهی‌لشکر است راه در خلوت‌سرای او ندارد هر کسی بیشتر می‌سوزد اینجا هر کسی عاشق‌تر است من چه از خود داشتم؟ زهرا به من داد آبرو بانیِ این اشک‌ها، این نوکری‌ها مادر است ما همه عبدیم، عبدِ بچه‌های فاطمه پادشاهی مختصِ ایل و تبارِ حیدر است در دلِ گودال هم آقای کل عالم است این سرِ بر نیزه‌رفته از همه عالم سر است ای که از حالا به فکر اربعینی! غم مخور! مادر سادات فکر کربلای نوکر است :: :: باز هم حرف سنان و روضه‌ی گودال شد روضه از جسمی که در خونِ خودش غوطه‌ور است چشم‌هایش نیمه‌باز و تکیه‌اش بر نیزه‌هاست بیشتر از هر چه فکرِ بی کسیِ خواهر است یک نفر آمد که در گودال سیرابش کند دیر آمد...دیر... دیگر لحظه‌های آخر است شمر! دستت بشکند، کمتر بچرخان نیزه را این گلوی پاره جایِ بوسه‌ی پیغمبر است چیزی از پیکر نمانده، آه! اما ساربان چشمِ نحسش در پیِ دزدیدن انگشتر است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک نصفه‌روز قدر چهل سال خسته شد زینب کنار رأس برادر شکسته شد از دور دید، شمر کجا پا گذاشته اینگونه شد نماز عقیله نشسته شد می‌دید دسته دسته به گودال آمدند می‌دید جسم دلبر خود دسته دسته شد با نیزه‌ای که روی گلویش گذاشتند راه نفس کشیدن ارباب بسته شد خیلی مسیرِ خیمه و گودال را دوید یک نصفه‌روز قدر چهل سال خسته شد ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
بعدِ عباس علمدار شدن کار تو بود اینچنین قافله‌سالار شدن کار تو بود هر چه کاخ اُموی بود خرابش کردی زینبا ! فاتحِ پیکار شدن کار تو بود کوفه تا شام علی‌گونه رجز می‌خواندی دخترِ حیدرِ کرار شدن کار تو بود از کسی غیرِ حسین بن علی دَم نزدی به غمِ یار گرفتار شدن کار تو بود "اُسْکُتوا"یِ تو جهان را به تَحَیُّر آورد همه گفتند جگردار شدن کار تو بود یک تنه جای همه جام بلا نوشیدی از ازل قله‌ی ایثار شدن کار تو بود ای که در وصف تو حیران همه‌ی شاعرها شاه بیتِ همه اشعار شدن کار تو بود کار تو بعدِ برادر به کجاها نرسید ... راهیِ کوچه و بازار شدن کار تو بود چه لگدها که به جای همه طفلان خوردی بعد از آن دست به دیوار شدن کار تو بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
مُحرمی که نباشی در آن، محرم نیست بدون تو ضربان زمین منظم نیست چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را هزار سال بدون تو زندگی... کم نیست خودت بخواه که دست از گناه بردارم که عهدهای منِ روسیاه محکم نیست هزار بار خودت را به ما نشان دادی ولی چه فایده؛ چشمان ما که مَحرم نیست خودم به چشم خودم دیده‌ام که در روضه حلاوتی‌ست که در هیچ جای عالم نیست حوائجم همه در بین روضه یادم رفت غمت چه کرده؟! غم روزگار یادم نیست بیا و روضه‌ی گودال را بخوان آقا مُحرمی که نباشی در آن، مُحرم نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از بس حسن بخشنده و مهمان‌نواز است از عالم و آدم گدایش بی نیاز است از سفره‌اش هر قدر می‌خواهی طلب کن دستِ حسن در بذل و بخشش بازِ باز است زانو بغل کردن دگر معنا ندارد وقتی که آقای کریمت چاره ساز است هر جای عالم چشم می‌چرخانم انگار پرچم سیاهِ «یا حسن» در اهتزاز است استادِ عباس است، باید هم بگویند شير جمل در هر نبردی یکه تاز است در جنگ‌ها، الحق جلودارش نبودند جنگاوری‌اش فخرِ تاریخِ حجاز است :: سجاده را از زیر پایش می‌کشیدند غافل از آنکه مجتبی اصل نماز است اینکه چه‌ها شد در دل کوچه، بماند از چادرِخاکی نوشتن جانگداز است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از بس حسن بخشنده و مهمان‌نواز است از عالم و آدم گدایش بی نیاز است از سفره‌اش هر قدر می‌خواهی طلب کن دستِ حسن در بذل و بخشش بازِ باز است زانو بغل کردن دگر معنا ندارد وقتی که آقای کریمت چاره ساز است هر جای عالم چشم می‌چرخانم انگار پرچم سیاهِ «یا حسن» در اهتزاز است استادِ عباس است، باید هم بگویند شير جمل در هر نبردی یکه تاز است در جنگ‌ها، الحق جلودارش نبودند جنگاوری‌اش فخرِ تاریخِ حجاز است :: سجاده را از زیر پایش می‌کشیدند غافل از آنکه مجتبی اصل نماز است اینکه چه‌ها شد در دل کوچه، بماند از چادرِخاکی نوشتن جانگداز است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تار و پودم! حاصلم! معیارِ ایمانم حسن أمر أمر توست آقا ! من به فرمانم حسن حیف از عمری که در راهِ گدایی نگذرد دل به هر کس غیرِ تو دادم، پشیمانم حسن چارده قرن است پایِ سفره‌ات نان می‌خوریم تا ابد از سفره‌داریِ تو حیرانم حسن هر کجا نامِ تو آمد، مادرت لبخند زد پس به اذنِ مادرت می‌گویم: ای جانم حسن! یک نگاهت سربه‌راهم کرده، ای بابُ الکرم! من به لطفِ نامِ زیبایت مسلمانم حسن رزقِ من افتاده امشب دستِ آقا زاده‌ات اینچنین در خانه‌ی لطفِ تو مهمانم حسن رو به هر کس می‌زنم آخر خرابم می‌کند آخرِ سر، باز دستِ توست درمانم حسن ای که حتی سایبانی هم نداری بر سرت سال‌ها در حسرتِ قبری چراغانم حسن :: داغ‌ها دیدی میانِ کوچه‌ها آقای من! من برایِ خونِ‌دل‌هایِ تو گریانم حسن اینکه با چشمت چه‌ها دیدی نمی‌داند کسی هر کجا حرفی‌ست از کوچه، پریشانم حسن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چگونه دل بکَنَم از لباس ماتم تو چه گریه‌ها که نکردم دو ماه در غم تو نه ما فقط...، همه‌ی کائنات سینه زدند در این دوماه، شب و روز پای پرچم تو در این دو ماه چه دل‌ها که از غمت لرزید چه مُرده‌ها که مسیحا شدند با دم تو چه روضه‌ها که شنیدیم و زنده‌ایم هنوز.. چگونه جان نسپردیم در محرم تو :: هنوز خونِ تو در قتلگاه می‌جوشد... چه کرده با دل عشاق، جسم دَرهَم تو دوباره ماه غم تو تمام شد اما چگونه دل بِکَنم از لباس ماتم تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مسیر عشق بلند است و پای ما لنگ است نفس کشید‌ن‌مان، بی تو مایه‌ی ننگ است گناه، از تو مرا دور کرده، می‌دانم ببین که فاصله‌ی ما هزار فرسنگ است به هر که فکر کنی دل سپرده‌ام جز تو بگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیر حنای من که دگر سال‌هاست بی رنگ است :: شنیده‌ایم که مادر، به بستر افتاده شنیده‌ایم درِ خانه‌ی علی جنگ است دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا... برای گریه‌ی از داغ مادرم تنگ است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غیرِ آغوشت ندارم هیچ مأوایی حسن با دلِ بیچاره‌ی من راه می‌آیی حسن دست من یک لحظه هم از سفره‌ات کوتاه نیست با جذامی هم‌نشینی، بس که آقایی حسن حاتم طائی کجا و سفره‌ی شاهانه‌ات در کَرَم عمری‌ست پرچمدارِ دنیایی حسن جان گرفتم با دمِ «یا مجتبی » «یا مجتبی» هر  «نَفَس افتاده »می‌فهمد مسیحایی حسن حسرتِ دیرینه‌ی ما هم به پایان می‌رسد می‌شود صحنِ تو هم یک‌روز، رؤیایی حسن میمنه تا میسره در انحصارِ خشم توست می‌شکافی قلبِ لشکر را به تنهایی حسن :: چند خطی روضه‌ی مادر برای ما بخوان تو برای روضه‌ی مادر تسلایی حسن با غمِ کوچه خودت را پیر کردی آخرش بس که فکرِ چادرِ خاکیِ زهرایی حسن دست نحسش رفت بالا، کوچه هم بغضش شکست بعد از آن تو ماندی و یک چشم دریایی حسن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چند روزی می‌شود با بُغض صحبت می‌کنی روشنای خانه‌ام! کم استراحت می‌کنی با همان دستی که بالا هم نمی‌آید دگر روزیِ افلاک را هر صبح قسمت می‌کنی هم میان کوچه‌ها و هم میان شعله‌ها با علی جای تمام شهر بیعت می‌کنی بیشتر از خود به فکر روزیِ همسایه‌ای مثل بارانی و بی منت محبت می‌کنی لاقل مرگ مرا هم از خدای خود بخواه نیمه‌شب وقتی که با معبود خلوت می‌کنی :: :: اسم این دیگر گدایی نیست وقتی سال‌هاست بیشتر از حاجت سائل عنایت می‌کنی روز محشر شعله‌ها وقتی مهیا می‌شوند مادرانه می‌رسی ما را شفاعت می‌کنی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هزاران سال نوری قبلِ خلقت خلق شد زهرا  هزاران سال قبل از مریم و آسیه و حوّا  نفهمیدیم انسان است یا انسیة الحورا  علی شد "باءِ" بسم اللهُ و زهرا "نونِ" اعطینا  خدا روز ازل دار و ندارش را به زهرا داد جهان را خلق کرد و اختیارش را به زهرا داد به تعداد ملائک سینه‌چاک و سینه‌زن دارد چه غم دارد که فرزند دلیری چون حسن دارد علی دار و ندار اوست تا جان در بدن دارد کنارش قطره هم انگیزه‌ی دریا شدن دارد ندارم غیرِ عشق فاطمه سرمایه‌ای دیگر ندارم بر سرم جز سایه‌ی او سایه‌ای دیگر امامت می‌کند بر سیزده نور خدا زهرا  شده در اربعین ذکر نجف تا کربلا زهرا  علی می‌بست بر پیشانی‌اش سربند یا زهرا  چه می‌شد داشت صحن و مرقد و گنبدطلا زهرا  فقط با یاد زهرا قلب‌ها آرام می‌گیرند  ملائک از نماز فاطمه الهام می‌گیرند برایم مادری کرده‌ست حتی بهتر از مادر هزاران بوسه از دستان او چیده‌ست پیغمبر  نمی‌دانم بگویم فاطمه یا هستی حیدر  علی "یا فاطمه" گفت و پس از آن فتح شد خیبر  فقط حیدر، فقط حیدر، فقط او لایق زهراست  علی جای خودش دارد، خدا هم عاشق زهراست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e