#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
آنکه عالم همه در دست توانایش بود
مرکز دایرهی غم دلِ دانایش بود
هفتمین حجت معصوم ز ظلم هارون
چارده سال به زندان ستم جایش بود
دل موسای کلیم از غم این موسی سوخت
که به زندان بلا طور تجلایش بود
معنی "قَعر سُجون" باید و "ساقِ المَرضُوض"
پرسی از حلقهی زنجیر که بر پایش بود
یاد حق، همْ نفس گوشهی تنهایی او
آهِ دل، روشنی خلوت شبهایش بود
بس که غم دید ز زندان و ز زندان بانش
زندگیبخش جهان، مرگْ تمنایش بود
نه همین زهر جفا بر دلش افروخت شرر
ز شهادت اثری بر همه اعضایش بود
یوسف فاطمه یارب چه وصیت فرمود
که پس از مرگ همی سلسله بر پایش بود
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ابوطالب_ع_مدح
اى ابوطالب درود ما به جسم و جان تو
اى كه تمجيد از فداكاريت يزدان مىکند
گر تو مخفى داشتى ايمان خود را كردگار
خانهات را پايگاه عشق و ايمان مىكند
اى ابوطالب چنان كز حق حمايت میكنى
اين على يارى از او با تيغ برّان مىكند
گر تو در باطن حمايت از پيمبر مىكنى
او به ظاهر يارى از ختم رسولان مىكند
گر تو تا سرحدّ امكان میكنى يارى ز دين
او طرفدارى ز دين، ما فوق امكان مىكند
آن بنايى را كه با دست نبى وز جهد تو
پايه ريزى شد، على تحكيم بنيان مىكند
اين على بر آرزوهايت تجسم مىدهد
اين على تبليغ حق، ترويج قرآن مىكند
پايههاى بتپرستى را بر اندازد زِ بُن
روزگار بتپرستان را پريشان مىكند
پردههاى جهل را از هم بدرّد تار و پود
كاخهاى شرك را با خاك يكسان مىكند
✍ مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
دمید ماه رجب رؤیتش مبارک باد
به دوستان خدا نعمتش مبارک باد
نزول بارقۀ رحمتش مبارک باد
محمد آمده و بعثتش مبارک باد
که بعثتش حرکت داد چرخ هستی را
که هجرتش برکت بود حقپرستی را
سپیده دم ز حَرا آفتاب برخیزد
فروغ رحمت حق بیحجاب برخیزد
ز صخره صخرۀ آن، عطر ناب برخیزد
سحر که شهر خدایان ز خواب برخیزد
امین مکه رهایی ز مستیاش بدهد
نوید مذهب یکتاپرستیاش بدهد...
بزرگ مرد چهل ساله با رُخی چون ماه
رسیده است و به راز پیمبری آگاه
دهند تهنیتش ز آنچه بگذرد در راه
به این ندا که محمد! تویی رسول الله
بشارتی که عمو زادۀ خدیجه دهد
امید بر دل آزادۀ خدیجه دهد
نفس کشیدن او نکهت خدایی داشت
برای خستهدلان مژده رهایی داشت
به درد مردم محروم آشنایی داشت
که در جهان عرب این همه فدایی داشت
خلوص و صبر و رضا را ز بس به کار گرفت
به نیم قرن جهان را در اختیار گرفت
خلیل نیست ولی بر خلیل ناز کند
به روی عالم، درهای علم باز کند
کلیم پیش رخش سجدۀ نیاز کند
مسیح پشت سر مهدیاش نماز کند
نظر ز آمدن انبیاء والا اوست
بزرگ معجزۀ نون والقلم با اوست
کسی که عالم ایجاد بیقرارش بود
جوامع بشریت در انتظارش بود
رسید و وحدت و آزادگی شعارش بود
چو حُسن خلق سلاحی دراختیارش بود
محمد آمد و آورد هرچه خوبی بود
کتاب او در حکمت به روی خلق گشود
کجاست غیرت عمار و عزم سلمانش
که زنده گشت مدائن ز عدل و ایمانش
کجاست منطق بوذر علیه عثمانش
که کُشت دشمن دین را به تیغ بُرهانش
اگر به راه بزرگان دین برآمدهایم
به کاخهای مجلل چرا در آمدهایم
مدینه از تو به بیتالحرام مینازد
حرم ز فیض تو بر هر مقام مینازد
خدا ز بندگیات بر اَنام مینازد
عرب ز نام تو بر خاص و عام مینازد
ولی دریغ که این افتخار پوشالیست
تمام دعوی اهل حجاز تُو خالیست
از این قبیله که بر خاص و عام حمله کند
گهی به کوفه و گاهی به شام حمله کند
به مسلمین یمن صبح و شام حمله کند
بعید نیست به بیت الحرام حمله کند
خدای قدرت خود را کشیده بر رُخشان
مدافعان حرم میدهند پاسخشان
مدافعان حرم باور علی دارند
به پیش دیدۀ خود خیبر علی دارند
جهاد نامهای از دختر علی دارند
امید مرحمت از همسر علی دارند
قسم به فاطمه محبوب قلب فاطمهاند
مدافعان حرم زینبیتر از همهاند
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
بُگشودهاند باز، درهای مغفرت
روح الامین زَند، آوای مغفرت
نوری دگر گرفت، دنیای مغفرت
فطرس گرفته است، ویزای مغفرت
از درگه حسین، دریای مغفرت
پوشیده از خدا، دیبای مغفرت
این صوت دلنشین، خیزد ز عالمین
صَلّوا عَلی النبی، صَلّوا علی الحسین
شهر مدینه غرق، در صد چمن گل است
در کوچهها گل است، در انجمن گل است
در هر سخن دُر است، در هر دهن گل است
حُب علی گل است، مِهر حسن گل است
ام الائمّه را، در پیرهن گل است
فرموده مصطفی: زهرای من گل است
زین گل دمیده است، یک گل که سرمدیست
در برگ و ساقهاش، عطر محمدیست
امشب امام عشق، مهمان فاطمهست
سرشار نور او، دامان فاطمهست
زین لاله سرخ رو، بُستان فاطمهست
محو نگاه او، چشمان فاطمهست
سُکرِ کلام او، در جان فاطمهست
او جان حیدر و جانان فاطمهست
گلبوسه میزند زهرا به روی او
اما چرا نبی بوسد گلوی او؟
زهرا که نَفْس او، نَفْس پیمبر است
از طفل دیگرش تمدید کوثر است
طفلی که چهرهاش مِرآت داور است
طفلی که بر لبش الله اکبر است
عشق مجسم است، حُسن مصوّر است
با مادرش سخن، میگوید آن وحید
گاه از "انا الغریب" گاه از "انا الشّهید"
آیات عشق را، معنا کند حسین
اسلام ناب را، احیا کند حسین
وقتی قیام خون برپا کند حسین
در عالَم وجود، غوغا کند حسین
قانون بردگی اِلغا کند حسین
وز خون سرخ خویش، امضا کند حسین
آن روز شد سرش، بر نیزه گر بلند
قرآن از او شده است پاینده، سربلند
سنگینتر از فلک، سنگ کرامتش
بر فرق کهکشان، دست عنایتش
جبریل غوطهور در بحر رحمتش
در چنگ قدسیان، دامان رحمتش
از عرش هم گذشت، کوی شهادتش
روزی که وا شود، چتر شفاعتش
آید ز هر کران، فریاد یاحسین
گویند انبیا، مائیم با حسین
نام کبیر او، باب الحوائج است
رأی منیر او، باب الحوائج است
عباس امیر او، باب الحوائج است
مسلم سفیر او، باب الحوائج است
سردار پیر او، باب الحوائج است
طفل صغیر او، باب الحوائج است
"باب الحوائجی" یک منصبش بُوَد
آنکس که چشم خلق، بر زینبش بُوَد
دارد جهان قرار، با ذکر یاحسین
جانپَروَرد بهار، با ذکر یاحسین
گل میدمد ز خار، با ذکر یاحسین
ای دل! نَفَس برار با ذکر یاحسین
جان میکنم نثار، با ذکر یاحسین
شادم به روزگار، با ذکر یاحسین
قدوسیان که مِیْ از جام او زدند
نقش بهشت را با نام او زدند
جانهای خسته را، در دو جهان کفیل
_گم کرده راه_ را داناترین دلیل
با حرز نام توست، پرواز جبرئیل
قربانیات ذبیح، شیدائیات خلیل
با سید الکریم، هستم تورا دخیل
یا ایها العزیز! رحمی بر اين ذلیل
جان مرا بگیر، از خود جدا مکن
دستم گرفتهای، دیگر رها مکن
ای قدر انبیا از آبروی تو
عمرم تمام گشت در گفتگوی تو
با وصف موی تو، با یاد روی تو
جانم به لب رسید، در آرزوی تو
کی میرسد لبم بر خاک کوی تو؟
ای در نماز عشق، از خونوضوی تو
هم چون "مؤید"ت یک نوکرم بخوان
یا در کِشم به خون، یا در بَرم بخوان
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
🌷 #حلول_ماه_شعبان و فرخنده اعیاد شعبانیه بر محبین و ارادتمندان امیرالمؤمنین(ع) مبارک باد.
شعبان شد و ما اگر چه عصیان داریم
بر لطفِ حق امید فراوان داریم
از زمرهی اَیْنَ الرجبیّون ماندیم
امید به وعدههای شعبان داریم
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
↳ @dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
باز پیوند دل و صبر گسستم با اشک
باز پیمانهی پندار شکستم با اشک
باز در پردهی اخلاص نشستم با اشک
باز در خانهی دل پنجره بستم با اشک
دوختم چشم از این پنجره من بر کرمش
چنگ انداخته بر پنجرههاى حرمش
حرم اوست که از عرش عُلا خوبتر است
قبلهی جان و دل مردم صاحبنظر است
به ضریحش نگران چشم امید بشر است
از چراغش همه دم نور خدا جلوهگر است
ما همه پُر ز سؤال و حرمش مسؤول است
زیر آن بقعهی مرفوع، دعا مقبول است
امشب از چیست که عالم به سرود آمدهاند؟
قدسیان صف به صف از عرش فرود آمدهاند
در بر ختم رسولان به درود آمدهاند
عشق و عقل و ادب آن جا به سجود آمدهاند
تا بگویند به او مژدهی میلاد حسین
که شود تازه دلش هر نفس از یاد حسین
دل به شوق آمده و بس که تپیدن دارد
به حریم علوی، میل پریدن دارد
که جمال پسر فاطمه دیدن دارد
نغمهی کودک نوزاد شنیدن دارد
که برد سجده و تسبیح و دعا میخواند
پسر شیر خدا، حمد خدا میخواند
قبل از این روز، یکى روز، نبىّ محمود
رفت در خانهی زهرا و چو در را بگشود
دید زهرا ـ که فدایش همهی مُلک وجود! ـ
با کسى گرم کلام است و کس آن جاىْ نبود
گفت: اى گل که مرا تازهتر از مینویى!
کیست در خانه؟ بگو با که سخن میگویى
گفت زهرا که عیان، سوز من و ساز من است
هم خدا هم نبیاش باخبر از راز من است
در نهان، کودک من، مونس و دمساز من است
من به او همسخن، او نیز همآواز من است
دل من گر چه ز همصحبتیاش شادان است
گاه گاهى سخنش ذکر «انا العطشان» است
اى پدر جان! دل من بر پسرم میسوزد
غم آیندهی او بال و پرم میسوزد
او که گوید ز عطش، من جگرم میسوزد
باغبانا! مگر این یاس ترم میسوزد
قصّهی تشنگى اوست کجا پایانش؟
جان مادر به فداى دو لب عطشانش!
اینک آن غنچهی سربسته شکوفا شده است
آن جنین خندهکنان انجمنآرا شده است
طفل عیسى نفس فاطمه، گویا شده است
مونس خلوت او، کودک زیبا شده است
شجر طیّبهی حُسن ثمر آورده
فاطمه بهر على باز پسر آورده
رحمت از عرش ببارد که حسین آمده است
عظمت سجده گزارد که حسین آمده است
عشق، آرام ندارد که حسین آمده است
حُسن، فریاد برآرد که حسین آمده است
ماه و خورشید، دو آیینهی زیبایى او
فطرس، آزادى خود یافت ز آقایى او
نور ایثار برآمد که حسین آمده است
عمر ظلمت به سر آمد که حسین آمده است
شب غم را سحر آمد که حسین آمده است
از شفاعت، خبر آمد که حسین آمده است
این درختى است که نور شجر از مشعل اوست
برگ آزادى فطرس، ثمر اوّل اوست
ابدى شد دژ توحید ز میلاد حسین
شد روان چشمهی خورشید ز میلاد حسین
آن چه میخواست خدا، دید ز میلاد حسین
پنجمین مرتبه تابید ز میلاد حسین
بر جهان آب حیات است حسین بن على
همه را فُلک نجات است حسین بن على
این حسین است که پیوند به جانها زده است
عَلَم فضل و شرافت به جهانها زده است
پای بر فرق زمانها و مکانها زده است
وز کرم بر سر تاریخ، نشانها زده است
او ز هر قوم و نژاد است اگر چه عرب است
یاد او اشک برآرد چه اگر تشنه لب است
عشق را قافله سالار، حسین است، حسین
نورِ آیینهی اسرار، حسین است حسین
فاتح قلّهی ایثار، حسین است، حسین
روح مردان فداکار، حسین است، حسین
رخ برافروخت که من مهر جهانآرایم
قامت افراشت که من رهبر عاشورایم
پدرش چشمهی ایثارِ وفادارى اوست
مادرش تربیتآموزِ فداکارى اوست
پسرش آینهی قدرت و حقیارى اوست
خواهرش حافظ خونِ همه دم جارى اوست
دخترش شاهد مظلومى او در شام است
چلچراغى که فروزنده از او اسلام است
اى که تکبیر به نامت زده تکبیر! حسین!
موج خونت شده پیروز به شمشیر! حسین!
باده نوشیدهاى از ساغر تقدیر، حسین!
شیرهی جان نبى در عوض شیر، حسین!
نه عجب گر اثر وحى بُوَد در سخنت
که پیمبر بنهاده است زبان در دهنت
چون رسولى که بپرورده رسول اللّهت
با اذان کرده ز اسرار لدن، آگاهت
به خدا! در همه جا بوده خدا همراهت
که بلوغ است همه زندگى کوتاهت
اى رسانده است به سرحدّ خدا بندگیات!
بس بُوَد عزّت ما را خطى از زندگیات
اى حسینى که مسیحا به دمت محتاج است!
گل خورشید به خاک قدمت محتاج است
سبزى توبه به گلْاشک غمت محتاج است
همه کس روز جزا بر کرمت محتاج است
گر جهانى پى تعظیم تو برخاسته است
چه توان کرد؟ خداى تو چنین خواسته است
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🌸ولادت با سعادتِ رحمت واسعهی الهی، باب نجات امت، حضرت سیدالشهدا (علیهالسّلام) مبارک باد.
از روى حسین تا نقاب افکندند
در عالم عشق، انقلاب افکندند
تبریک به طوفانزدگانِ غم و درد!
کشتى نجات را به آب افکندند
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
#دهه_فجر #سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
از افق تابید ماه مرحمت
بر همه شد باز باب مغفرت
آمده دریای بخشایش به جوش
تا در این دریا بشویندت، بکوش
خیز و راهی جانب یزدان بجوی
با سرشک توبه، جان و دل بشوی
قُرب حق جوی و قِرابت را نگر
در دعا کوش و اجابت را نگر
چون که این ماهی عطاگستر بُوَد
ماه شعبان، ماه پیغمبر بُوَد
ماه غفران خواستن از هر خطاست
ماه جبران کردن بُگْذشتههاست
ماهِ پشت پای بر دنیا زدن
دست خود در شاخهی طوبی زدن
ماه رفتن بر سر خوان حسین
دست افکندن به دامان حسین
ماه تقوا و تقدّس یافتن
حکم آزادی چو فطرس یافتن
ماه مُحرم در حریم دل شدن
بندهی کوی ابوفاضل شدن
ماه مولانا علی بن الحسین
انس بستن با علی بن الحسین
ماه پرچمهای نصر افراشتن
جشن میلاد سه مولا داشتن
ماه میلاد سه مرد روزگار
در دبستان خِرد، آموزگار
ماه میلاد سه روح انقلاب
فُلک هستی را سه نوح انقلاب
ماه میلاد سه خوش رفتار عشق
دلبر و دل داده و بیمار عشق
ماه میلاد سه نور عالمین
سیّد سجّاد و عبّاس و حسین
هر سه مست از بادهی "قالوا بلا"
هر سه جانباز قیام کربلا
از پیِ سرکوبی کاخ فساد
هر سه را تا پای جان، عزم جهاد
با اسارت، با شهادت، هر چه هست
باید آخر داد دشمن را شکست
گر شدندی یا اسیر و یا شهید
عاقبت کندند بنیاد یزید
در ره قرآن، ابوالفضل و حسین
از شهادت خوش ادا کردند دیْن
آن که بر پایش سعادت بوسه زد
بندبندش را شهادت بوسه زد
وز پی آنان پی احیای دین
شد اسارت، سهم زین العابدین
تا نماند دِیْنِ دین در گردنش
گردنش را بست در غُل، دشمنش
آن که او را هر نفس معراج بود
از عبودیّت به فرقش تاج بود
در نیایش باز فتح باب کرد
تشنگان فیض را سیراب کرد
در مصاف کربلا بیمار شد
آن توانبخش جهان، تبدار شد
آتش تب شعله زد بر پیکرش
وز عطش میسوخت جان اطهرش
آن خلیلِ عصرِ عاشورای عشق
سوخته در آتش سودای عشق
با بیانش کوفه را محکوم کرد
حقّ خود را بر جهان معلوم کرد
آن سکوت مرگ را در هم شکست
پردهی اوهام را از هم گسست
خطبهها در مسجد و بزم شراب
خوانْد و برْانگیخت مردم را ز خواب
خلق را آگاه کرد از مکتبش
گاه گاهی او و گاهی زینبش
::
در مسیر آن خدایی انقلاب
ملّت ما راه او کرد انتخاب
مرد آزادی ز نسل آن امام
داشت بر دوشش لوای این قیام
خلق را عشق حسینی زنده کرد
مُلک را عزم خمینی زنده کرد
آن که چون دریا برآوردی خروش
تا صدای ظالمان سازد خموش
از خدا خواهد "مؤید" هر زمان
تا برآید سربلند از هر امتحان
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
چراغِ دامنِ محرابِ عشق من تا اوست
مرا به سینه نهان و به دیده پیدا اوست
دل شکستهی خود را به دست او دادم
که اوست دلبر من، اختیار من با اوست
به دیده خاک رهش میکِشم که میدانم
یگانهای که بُوَد قبلهگاه دلها اوست
امید بستهام امشب به رحمت عامش
که ماه پنجم شعبان ز چهرِ زیبا اوست
امام زهد و نماز و دعا که در عالم
به هر کجا که زند عشق خیمه، مولا اوست
مدینه را ز جمالش ستاره باران کرد
که یادگار منا و صفا و بطحا اوست
ز آسمان امامت دوباره کرد طلوع
مهی که آینهدار علی اعلا اوست
ولیّ چارم یزدان کز آدم و عالم
تمامْ بندهی فرمانبَرند و مولا اوست
فروغ دیدهی عُبّاد، حضرت سجاد
کسی که ترجمهی آیههای تقوا اوست
حدیث ماهی و نانهای خشک و دُرّ و نمک
بُوَد عجیب ولیکن بر آن توانا اوست
جمال پنج تن اَر جویی اندر او بنگر
حسن، حسین، محمد، علی و زهرا اوست
کسی که زهد از او کسب میکند "یحیی"
کسی که ناز لبش میکشد مسیحا، اوست
کسی که یوسفِ صدیّق را رهایی داد
به یک شهادتِ طفل از کف زلیخا اوست
کسی که کرد عصا را چو مار، وز نظرش
دوباره مار عصا شد به دست موسی اوست
به جز به "اشهدُ اَن لا اله الّا الله"
کسی که هیچ نیاورده بر زبان "لا" اوست
کسی که حال نمازش به نیشِ مُهلِک مار
نیافت هیچ تزلزل، نداشت پروا اوست
سفیرِ عشق در احیای انقلابِ حسین
امامِ خَلق به فرمان حق تعالی اوست
کسی که کشتی در خون نشستهی دین را
فکند باز بر امواجِ سبزِ دریا اوست
کسی که پرچم خونْ رنگِ دشتِ "ماریه" را
به دست همت خود داشته است برپا اوست
بگو خلیل که یک جا اگر در آتش رفت
خلیلِ در دلِ آتش فتاده، صد جا اوست
اگر به مصلحتی بود مدتی بیمار
حیات بخشِ قلوب و طبیبِ جانها اوست
گل عشيرهی عشق و گلاب عاشورا
که دلنوازترین عطر لالهها با اوست
گهی به اشک و دعا، گاه با نماز و پیام
نگاهداری اسرار کربلا با اوست
شنیدى اَر عظمتهای صبر زینب را
امام زینب کبری، ولی والا اوست
به قتلگاه خرید اَر چه جان او زینب
به هر بلیّه، دل عمّه را تسلّا اوست
دلیل دفن، تنِ بی سر شهیدان را
کفیلِ قافله در سایبان سرها اوست
میان آن همه مردان کربلا، مردی
که ماند و دادِ شهیدان گرفت، تنها اوست
نثار کردن خون با برادرانش بود
خراب کردن کاخ یزیدیان با اوست
بنای ظلم و ستم از کلام او بشکست
اگر اسیر ولیکن امیر دلها اوست
به رغم نرمی آهن به پنجهی "داوود"
کسی که بسته به زنجیر شد سراپا اوست
به دست، سلسله دارد که این رضای خداست
کسی که سلسله جنبان امر دنیا اوست
ز خطبه خواندن او کوفه کرد یادِ علی
کیانِ کوفه به حیرت! که این علی یا اوست؟!
هنوز از در و دیوار مسجد اُمَوی
رسد ندا که چراغ حریم طاها اوست
به وقت خطبهی او از اذان خصم چه غم!
که شامیان همه دانستهاند مولا اوست
مگو موذّن مسجد! اذان بی هنگام
که مفتخر به اذان و اقامه تنها اوست
عزا برای شهیدان، میان کاخِ ستم
کسی که کرد به شام این حماسه اجرا اوست
اگر یزید بپرسد ز چوب منبر هم
کند خروش که او بر حق است و حق با اوست
از این زیاده "مؤید" توان مدحش نیست
که طبع ما چو یکی قطره است و دریا اوست
سلام ما به حریم مقدسش به بقیع!
که در مدینه یکی قبلهی دل ما اوست
شب بقیع به چشم فرشتگان، روز است
در آن حریم که "والشمس" و هم "ضحاها" اوست
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
آفتابی کز تجلی بیقرینش یافتم
در فلک میجُستم اما در زمینش یافتم
ماه من تا پرده از رخسار نورانی گشود
مهر را شرمندۀ نور جبینش یافتم...
این محمد صورت و سیرت، علی اکبر است
آنکه حق را در جمال نازنینش یافتم...
گرچه نامش در شمار چارده معصوم نیست
لیک در انگشتر عصمت نگینش یافتم
در وجاهت در بلاغت در ملاحت در کمال
یادگار رحمة للعالمینش یافتم
در شجاعت چون علی و در سخاوت چون حسن
در عبادت همچو زین العابدینش یافتم...
در مسیر کربلا کز «لا نُبالی» گل فشاند
پای تا سر عشق و سر تا پا یقینش یافتم...
شد روان بر رزم و با او شد روان روح حسین
این حقیقت در وداع آخرینش یافتم
من که سرتا پا گناهم دست حاجت میبرم،
در حضورش؛ چون شفیع المذنبینش یافتم
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
منت خدای را که شب غم سرآمده
صبح وصال با همه خوبی بر آمده
درمشرق جلالت خورشید کربلا
ماهی ز آفتاب فروزانتر آمده
خورشید هم به گرد شکوهش نمیرسد
این ماه کز حریم حسینی بر آمده
زیبا رخی که آمده در خانهی حسین
پیغمبر است یا که علی اکبر آمده؟!
در خَلق و خُلق و صورت و سیرت چنان نبی
باور کن ای مدینه! که پیغمبر آمده
دارد حسین شوق مضاعف که بهر او
تنها نه یک پسر، که بر او یاور آمده
نام علی برای حسین است افتخار
این افتخار با پسرش اکبر آمده
آن خال هاشمی که ز زینب ربوده دل
سیراب بوسهی پدر و مادر آمده
عشق مجسم است که در دیده جلوه کرد
روح مجرد است که در پیکر آمده
گیسوی او روایت حبل المتین کند
ابروی ذوالفقاری او صفدر آمده
کمتر گلی به خوبی او دیده شهرِ وحی
گلخانهای که آن همه گلپرور آمده
زیبایی جمال علی را نداشته است
هرجا ملک به صورت انسان در آمده
قرآن کند وجاهت یوسف بیان ولی
یوسف بیا ببین ز تو زیباتر آمده
از منطقش مپرس که چون مصطفی بُوَد
از صولتش مگوی که چون حیدر آمده
انگشتر رسالت خیرالانام را
از مخزن مشیت حق، گوهر آمده
بهر دفاع از حرم قدس کربلا
این تکسوار عشق، به جان و سر آمده
ششگوشه قبر حضرت او عقل دید و گفت
جانم که پیش پای پدر با سر آمده
از ما سلام باد به ششگوشه مرقدش
آنجا که قبلهی حرم داور آمده
فردا بهشت عاشق و مشتاق زائری است
کامروز عاشقانه سوی این در آمده
منت خدای را که مؤید دوباره هم
مدحتگر حسین و علی اکبر آمده
✍ مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
گفتم: ای دل! به جان رسیدم، گفت:
زچه؟ گفتم: از آن چه دیدم، گفت:
ز چه خم گشته قامتت، گفتم:
از غم هجرِ او خمیدم، گفت:
تو کجا و غمش کجا؟ گفتم:
حق به این فطرت آفریدم، گفت:
خوش بلاییست عشق او، گفتم:
این بلا را به جان خریدم، گفت:
عجب از اشک و آه تو! گفتم:
به خدا! زین دو رو سپیدم، گفت:
با گناهان چه میکنی؟ گفتم:
که علی میدهد نویدم، گفت:
به که دل بستهای؟ بگو؛ گفتم:
کشتهی عشق آن شهیدم، گفت:
دیدهای کربلای او؟ گفتم:
این بُوَد منتها امیدم، گفت:
در مدیحش بگو سخن، گفتم:
من ز پیر خِرد شنیدم، گفت:
که در او بین جلال سَرمد را
صورت و سیرت محمد را
::
دل ز دنیا گسستهام امشب
خوش از این دام رَستهام امشب
تا شود خانهی محبت دوست
دل ز دنیا گسستهام امشب
پیِ تجدیدِ عهد با جانان
همه عهدی شکستهام امشب
در هوای طواف کعبهی عشق
باز اِحرام بستهام امشب
مژده آمد که میرسد از راه
آن نگار خجستهام امشب
به امیدی که دست من گیرد
سر راهش نشستهام امشب
تا ز دیدار او صفا یابد
این دل و جان خستهام امشب
ارمغانم به آستانهی او
بُوَد این گل که بستهام امشب
که در او بین جلال سرمد را
صورت و سیرت محمد را
::
عقل کُل را نظیر میآید
عشق کُل را وزیر میآید
نهر دیگر جدا شد از کوثر
یا که خیر کثیر میآید
بارش رحمت خدا امشب
بر کبیر و صغیر میآید
امشب از تودهی گنهکاران
نالهی "یا مجیر" میآید
هردم از بندگان خاکنشین
بانگ "نِعمَ الاَمیر" میآید
ز سرا پردهی جلال حسین
طُرفه ماهی منیر میآید
کز تجلّای روی زیبایش
مهر گردون، حقیر میآید
پسری داده برحسین، خدا
که پدر را نظیر میآید
اوست روح کرامت و کرمش
خلق را دستگیر میآید
شیری از بیشهی علی برخاست
که چو او شیرگیر میآید
خونِ خونِ خداست دربندش
که چنین دلپذیر میآید
او علی اکبر است و در مدحش
نغمه از عقل پیر میآید:
که در او بین جلال سرمد را
صورت و سیرت محمد را
::
چرخ دین، جلوهای دگر دارد
ماهی از مِهر، خوبتر دارد
آسمان را بگو برون آرد
ماه از این خوبتر، اگر دارد
پسری در کمال زیبایی
جای در دامن پدر دارد
شد ز لطف خدا حسین، پدر
پسرت یا علی! پسر دارد
جای زهرا در این میان خالیست
کز رُخ طفل، بوسه بر دارد
نیست زهرا ولی بُوَد زینب
که چو جان طفل را به بر دارد
دید حق، بر حسین و داغ دلش
کز غم "سَیدُ البَشر" دارد
خواست کز خاطرِ خطیر حسین
این غم جانگداز بردارد
داد او را یگانه فرزندی
که نشان از پیامبر دارد
میکند یاد جدّ اَطهر خویش
تا به رخسار او نظر دارد
او علی اکبر است و در وصفش
این سخن را مَلَک ز بر دارد:
که در او بین جلال سرمد را
صورت و سیرت محمد را
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e