#حضرت_عباس_ع_شهادت
رویش را قرص ماه باید بکشد
چشمانش را سیاه باید بکشد
نوبت به لبان خشک عباس رسید
نقاش چقدر آه باید بکشد
✍️ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عباس_ع_شهادت
فرازی از یک #قصیده
بر لب آبم و از داغ لبت میمیرم
هر دم از غصهٔ جانسوز تو آتش گیرم..
تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم
آیت قهر، بیان شد ز لب شمشیرم
سایهٔ پرچم تو کرد سرافراز مرا
عشق تو کرد عطا، دولتِ عالمگیرم
کربلا کعبهٔ عشق است و منم در احرام
شد در این قبلهٔ عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آبِ روان، تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود، حجّ من و تقدیرم
زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک
تا کنم دیده فدا، چشم به راهِ تیرم
ای قد و قامت تو معنی «قدقامت» من
ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم
وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود
بیرکوع است نماز من و این تکبیرم
بدنم را به سوی خیمهٔ اصغر مبرید
که خجالت زده زآن تشنهلب بیشیرم
تا کند مدح ابوالفضل، امام سجّاد
نارسا هست «حسان»! شعر من و تقریرم
✍️ #حبیب_الله_چایچیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عباس_ع_شهادت
کوفه به نامردی از یسار و یمین ریخت
بر سر مشکت قمر به مکر کمین ریخت
آب شدی ساقی از خجالت قولت !
ای به فدای سرت که آب زمین ریخت
کودک ششماهه میل آب ندارد
دل خوری از مشک تو رُباب ندارد
چشمبهراهت نشسته تا که بیایی
عشق رقیه به تو حساب ندارد
میرسد از خیمهها صدای رقیه
«عَمی العباس» آشنای رقیه
چهرهی درهمشکستهات خبرم کرد !
دلنگران گشتهای برای رقیه
بغض بدی مانده در گلوی حسینت
گریه نکن مرد ! روبروی حسینت
حرمله با هلهله به سمت حرم رفت
درخطر افتاده آبروی حسینت
شاه غریبت ببین سپاه ندارد
رفتن من بی تو خیمه راه ندارد
چاره بیندیش چارهساز دوعالم
این حرم محترم پناه ندارد
یکتنه یک لشکری برای حسینت
بعد تو پاشیده شد قوای حسینت
من که پس از تو رسیدهام دمِ گودال
وای بر احوال خیمههای حسینت
✍️ #وحید_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عباس_ع_شهادت
نسیم آمده با سوز آه سرد به خیمه
نمانده است به جز رنگ و روی زرد به خیمه
شتافت سمت فرات و سکینه در دل خود گفت:
کمی بنوش عمو! تشنه برنگرد به خیمه
همینکه تیر به مشکش نشست، شد متحیر
نگاه کرد به مشک و نگاه کرد به خیمه
همینکه تیر به چشمش نشست هلهله برخاست
حواس تیر به مرد و حواس مرد به خیمه...
نگاه کوه به سوی خیام مانده مبادا
نگاه چپ بکند باد هرزهگرد به خیمه
عمو، عمود حرم بود و با تمام وجودش
نمیگذاشت جسارت کند نبَرد به خیمه...
✍ #عاطفه_جوشقانیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عباس_ع_شهادت
صدایی آمد از دریا که مردی بر زمین افتاد
و بر رخسار زرد مادری در خیمه چین افتاد
زدند آنقدر سویش تیرهای بی هوا اما
نیفتاد از نفس تا این که مشکش بر زمین افتاد
چنان بر سرو قدی که جهان در سایه سارش بود
تبر زد بارها دشمن که از بالا چنین افتاد
به جای دست، تیری که به چشمش بود شد حائل
زمانی که به روی خاکها از صدر زین افتاد
فلک وقتی رکاب خالیاش را دید زد فریاد
که از انگشتری آسمانهایم نگین افتاد
✍ #موسی_علیمرادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عباس_ع_شهادت
تا تو بودی خیمهها آرام بود
دشمنم در کربلا ناکام بود
تا تو بودی من پناهی داشتم
با وجود تو سپاهی داشتم
تا تو بودی خیمهها پاینده بود
اصغر ششماههی من زنده بود
تا تو بودی خیمهها غارت نشد
گوشوار بچهها غارت نشد
تا تو بودی دست زینب باز بود
بودنت بهر حرم اعجاز بود
تا تو بودی چهرهها نیلی نبود
دستها آمادهی سیلی نبود
تا که مشکت پاره و بی آب شد
دشمنت در خنده و شاداب شد
پهنهی پیشانیات در هم شکست
خیمهات مثل حسین از پا نشست
ای که تو دست خدائی داشتی
هستیات را بر زمین بگذاشتی
ای که زینب خواهرت گردیده است
فاطمه دور سرت گردیده است
آنکه طاق ابروانت را شکست
بعد تو بر سینهی یارت نشست
بعد تو دشمن هیاهو میکند
وحشیانه بر حرم رو میکند
✍ مرحوم #حبیب_الله_چایچیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عباس_ع_شهادت
دریا به موج زلف کمندش اسیر بود
آب شریعه تشنهی کام امیر بود
مشکی به عمقِ دیدِ حرم روی دوش داشت
حتّی فرات پیش نگاهش حقیر بود
یک آبگیر غلغله از روبهان پست
پیش یلی که اصل و تبارش ز شیر بود
با آرزوی خندهی اصغر به آب زد
ساقی نبود، منجی طفل صغیر بود
دریا عقب کشید و تلاطم فرونشست
مثل همیشه هیبت او بینظیر بود
نوحانه پا به عرصهی طوفان خون نهاد
موسای نیل علقمه خود موج گیر بود
مردانه دست بیعت سرخی به مشک داد
او از نژاد برکهی سبز غدیر بود
همراه آب جان به کف مشک میسپرد
با آب مشک، چشم و دلش هم مسیر بود
باید به داد تشنهی ششماهه میرسید
فرصت نمانده بود و زمان، دیردیر بود
مرد رشید علقمه با عزم راسخش
میتاخت سوی خیمه ولی سربهزیر بود
از آنطرف نگاه سهساله به شوق آب
در انتظار مشک عموی دلیر بود
لبهای دخترک چو لب کودک رباب
مجروح زخم دشنهی خشک کویر بود
✍️ #مصطفی_متولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عباس_ع_شهادت
چو دید تشنهی لبهای خشک او دریاست
به آب خیره شد و نالهاش زدل برخاست
که آب! از چه نگردیدی از خجالت آب؟
تو موج میزنی و تشنه یوسف زهراست
ز یکطرف تو زنی نعره از جگر در بحر
ز یکطرف به حرم بانگ العطش برپاست
قسم به فاطمه هرگز تو را نمینوشم
که در تو عکس لب خشک سیدالشهداست
ز خون دیدهی من روی موج بنویسید
که از تمامی اطفال تشنهتر سقّاست
خدا گواست که با چشم خویشتن دیدم
سکینه را که لبش خشک و دیدهاش دریاست
درون بحر همه ماهیان به هم گویند
حسین تشنه و سیراب وحشی صحراست
نوشتهاند به لبهای خشک من ز ازل
که تشنهکام گذشتن ز بحر، شیوهی ماست
ز شیر خواره برایت پیام آوردم
پیام داده که: ای آب! غیرت تو کجاست؟
صدای نعرهی دریا به گوشِ جان بشنو
که موج آب هم این طُرفه بیت را گویاست
سلام خالق منّان سلام خیرالنّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس
✍️ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عباس_ع_شهادت
به نام آب، به نام فرات نام شما
من آفريده شدم كه كنم سلام شما
نوشتهاند به روي جبين ما دو نفر
شما غلام حسين و منم غلام شما
خوشا به حال پروبال اين كبوترها
گهي به بام حسين و گهي به بام شما
تو آن هميشه امامي و ما همان مأموم
به قامتي كه گرفتيم با قيام شما
تو ماه بودي و نزديك آبها كه شدي
تمام علقمه پا شد به احترام شما
هزار باده، هزاران پياله میروئید
همینکه تير رسيد و شكست جام شما
همینکه نالهي ادراك اخايتان پيچيد
شكست قامت طوبائي امام شما
مسير علقمه را بوي انكسار گرفت
چه حس بیرمقی بود در كلام شما
به حالوروز بلنداي تو چه آوردند
تمام علقمه پر گشته از تمامِ شما
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عباس_ع_شهادت
مشک برداشت که سیراب کند دریا را
رفت تا تشنگیاش آب کـند دریا را
آب روشن شد و عکـس قمر افتاد در آب
ماه میخواست که مهتاب کند دریا را
تشنه میخواست ببیند لـب او را دریا
پس ننوشید که سیراب کند دریا را
کوفه شد علقمه، شقّ القمری دیگر دید
ماه افتاد که محراب کند دریا را
تـا خجالت بکشد، سرخ شود چهرهی آب
زخم میخورد که خوناب کند دریا را
ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس
تا در آغوش خودش خواب کند دریا را
آب مهریّهی گل بود والّا خـورشید
در توان داشت که مرداب کند دریا را
روی دست تو ندیده است کسی دریا را
چون خدا خواست که نایاب کند دریا را
✍️ #سیدحمید_رضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عباس_ع_شهادت
بر لب آبم و از داغ لبت میمیرم
هر دم از غصهی جانسوز تو آتش گیرم
مادرم داد به من درس وفاداری را
عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم
گاه سردار علمدارم و گاهی سقا
گه بهپاس حرمت گشت زنان، چون شیرم
بوتهی عشق تو کرده است مرا، چون زر ناب
دیگر این آتش غمها ندهد تغییرم
گر مرا شور و جوانی و بهار عمر است
از خزان تو دگر ای گل زهرا پیرم
غیرتم گاه نهیبم زند از جا برخیز
لیک فرمان مطاع تو شود پاگیرم
تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم
آیت قهر بیان شد ز لب شمشیرم
سایهی پرچم تو کرد سرافراز مرا
عشق تو کرد عطا دولت عالمگیرم
کربلا کعبهی عشق است و من اندر احرام
شد در این قبلهی عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حج من و تقصیرم
زین جهت دست بهپای تو فشاندم بر خاک
تا کنم دیده فدا، چشمبهراه تیرم
ای قد و قامت تو معنی «قد قامت» من
ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم
وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود
بی رکوع است نماز من و این تکبیرم
جسدم را بهسوی خیمهی اصغر نبرید
که خجالتزده زان تشنهلب بی شیرم
✍️مرحوم #حبیب_الله_چایچیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عباس_ع_شهادت
دلی به وسعت پهنای عرش بالا داشت
لبی به وسعت مهریههای زهرا داشت
کنار علقمه در سجدهگاه چشمانش
نداشت هیچکسی را فقط خدا را داشت
اگرچه قطره آبی میان مشک نبود
ولی کرانهی چشمش هزار دریا داشت
هدر نرفت ز پرتاب چلهها، تیری
امیر علقمه ازبسکه قدّ و بالا داشت
همینکه در وسط گیرودار، گیر افتاد
عمودی آمد و فرقش شکست تا جا داشت
درست وقت نزولش، همه نگاه شدند
رشید بود و زمین خوردنش تماشا داشت
حسین بود و علیاصغر شهید شده
کنار علقمه اما هنوز سقا، داشت...
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net