#حضرت_رقیه_س_ولادت
رسیده است به دل های مرده جان بدهد
رسیده است کمی عشق یادمان بدهد
نفس بریده ی نفسیم و آمده ما را
هوای تازه ای در آخرالزمان بدهد
چه دختری که به حظ حضور کوتاهش
جهان خسته و درمانده را تکان بدهد
ستاره ای که در آفاق ناامیدی ها
محبتش به همه راه را نشان بدهد
در آفتاب سیاه قیامت کبری
به هر که دلشده اش بوده سایه بان بدهد
نسیم زلف دل انگیز روضه اش کافی ست
به ما که نقش زمینیم آسمان بدهد
کسی که مثل ابالفضل کاشف الکرب است
رسیده است ز غم ها به ما امان بدهد
رقیه است که دردانه ی حسین شده ست
دوباره فاطمه ی خانه ی حسین شده ست
@hosenih
بهار می رسد از ناز راه رفتن او
گل عفاف شکوفد ز عطر دامن او
حجاب نور شده نقش چشم فاطمی اش
حریر سبز بهشتی نشسته بر تن او
هزار پنجره امید وا شود در دل
به هر طلوع نگاه همیشه روشن او
نگاه بان دمشق است پرچم حرمش
بهشت کوچک دنیا شده ست مدفن او
چه دلرباست کلام رقیه جان حسین
و دلربا تر از آن شد پدر شنیدن او
گلی که نیست به دنیا شبیه و مانندش
دل هزار چو من هست خار گلشن او
کسی که منکر نام رقیه جان شده است
بگو رود به جهنم که هست مدفن او
بهشت منتظر خنده های این دختر
حسین ریخت جهان را به پای این دختر
@hosenih
ز بس به فاطمه او مو به مو شباهت داشت
ملک به خاک قدم های او ارادت داشت
سه سال داشت ولی جاودانه شد تا حشر
چقدر عمر کم این سه ساله برکت داشت
بزرگی از شب میلاد پا رکابش بود
بزرگ زادگی از نوع با اصالت داشت
ستاره ای که در اندازه های خورشید است
شبیه ماه بنی هاشمی سیادت داشت
کسی که شانه ی عباس بوده معراجش
عجیب نیست دل شیر داشت،غیرت داشت
شکار خنده ی او با علیِ اکبر بود
ز بس که خنده ی این نازدانه قیمت داشت
حسین دیده به برق نگاه خواهر خود
عقیله سخت به این کودکش عنایت داشت
به شهرت حسنات جهانی اش سوگند
کسی نگشته به بخشندگی به او مانند
@hosenih
جمال قدسی او آفتاب سیار است
صدای گریه ی او ذولفقار کرار است
چقدر طفل مسیحی دخیل بسته به اشک
چقدر دور ضریحش دل گرفتار است
شفا وزیده به جای نسیم از صحنش
ضریح کوچک او تکیه گاه بیمار است
ز هر چه ناز جهان بود بی نیاز شدم
ز بس رقیه به گریه کنش وفادار است
ز بعد کرببلا قد خمیده ابله پا
حدیث زندگی اش روضه روضه غمبار است
کسی که پرده نشین عفاف زینب بود
اسیر چشم حرامی کوچه بازار است
مسیر کوفه و شام و تمام چل منزل
خراب زخم شکاف سر علمدار است
چه بار ها که سر او به جاده می افتاد
عمو به پیش رقیه چه ساده می افتاد
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_سال_جدید
آقا بیا تا خاکِ تشنه جان بگیرد
تا با قدوم ِسبزتان باران بگیرد
بادستهای مهربانت کن دعایی
شاید دلِ سنگم کمی ایمان بگیرد
@hosenih
ایکاش من هم بیقرارت میشدم تا...
دست مرا هم دامنِ خوبان بگیرد
بیماریام سخت است ، قلبم مُرده آقا
با نسخه ی چشمت مگر درمان بگیرد
خَیرٌ لَکُم هستی به عالَم ، از فراغت
باید که قلب سورهٔ انسان بگیرد
انجیل و تورات و صُحُف ، چشم انتظارند
آقا بیا تا وعده ی قرآن بگیرد
این سالِ نو ، سال ظهورت کاش میشد
ظلم و ستم، با دستتان پایان بگیرد
@hosenih
زائر رسیده جمکران ، مشتاق دیدار
بعداز زیارت میرود سوهان بگیرد
عطرِ گلاب و زعفران و هِل که پیچید
زائر رسیده در هوایت جان بگیرد
شاعر: #سیدمهدی_موسوی_زائر
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_سال_جدید
همچنان میروند ساعت و سال
از نگاهت محول الاحوال
بی تو نوروز نو نخواهد شد
سالها کهنه میشود هرسال
بی تو سرسبزی بهار سیاه
میوه های رسیده حتی کال
@hosenih
آسمان است چون قفس بی تو
بال پرواز نیز بی تو وبال
بر نگشتیم از هوای شما
هر چه از ما شکسته شد پرو بال
در مسیر وصال هم وصلیم
وصل ما نیست در زمان وصال
طالع ما مشخص است : فراغ
هجر تو در بیاید از هر فال
درد هجری کشیده ایم مپرس
که زبان است از بیانش لال
موی بسیار شد سپید از هجر
الف قامت عزیزان دال
بی تو ناموس مسلمین در بند
سرزمین های مسلمین اشغال
گرگ خونخوار کفر از کینه
تیز کرده برای دین چنگال
غصه ای نیست در مسیرشما
خون ما میشود اگر پامال
گاهی اوقات در مسیر ظهور
مانع عده ای است اهل و عیال
گاهی اوقات در مسیر ظهور
مانع عده ای است مال و منال
آرزوی بلند درد سر است
سد راه است گاهی این آمال
دست ما تا ابد نمی افتد
دمی از دامن محمد و آل
اشک ما باز هم سرازیر است
ذهن ما را ببر سوی گودال
@hosenih
روضه ای را بخوان که از مقتل
ذوالجناح آمده است خونین یال
ای به قربان آن شهید که شد
بر سر قتل و غارتش جنجال
بعد از آن خیمه گاه غارت شد
برده شد گوشواره و خلخال
شاعر: #محمدعلی_بقایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مناجات
گر جدا ماندم از آن ماه، ملامت نکنید
چه کنم؟ چرخ فلک سرزده فرمان مرا
@hosenih
چند وقت است نخورده به ضریحش دستم
بفرستید به مشهد، غمِ تهران مرا
گریه ام خنده ندارد، دل من تنگ شده
باز کن گوشه ای از خلوت ایوان مرا
حال شبهای گدا را چه کسی می داند
صبح کن جان جوادت شب هجران مرا
از همین فاصله دور، سلام آقا جان
مهربان! دست بکش موی پریشان مرا
@hosenih
تن بیمار مرا باز در آغوش بگیر
اینقدر طول نده مهلت درمان مرا
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
« گودال قتلگاه ، پُر از عطر سیب بود
تنهاتر از مسیح ، کسی بر صلیب بود»
تفسیرِچیست ، زینت دوشِ نبیّ و خاک !
رفتارِ کوفیانه ی مردم عجیب بود
@hosenih
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
آری ز مِهرِ مادر خود بینصیب بود
او که هِلال ماه ، ز داغش خمیده بود
خَدُّ التریب گشته و شَیبُ الخضیب بود
مادر رسیده بود که دلداریاش دهد
وقتی بدون مُسلم و عون و حبیب بود.....
@hosenih
از لابهلای چکمهی قاتل ، نگاه کرد
ای وای مادرم ، پسرِ تو غریب بود...
مادر تو آمدی که ز رویت حیا کنند
اما ببخش قاتل من نانجیب بود ...
شاعر: #سیدمهدی_موسوی_زائر
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#زیارت_کربلا
شدم خراب زیارت، یکی مرا ببرد
کسی به کرببلای حسین عازم نیست!؟
شاعر: #رضا_دین_پرور
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
هر دل که تویی در آن،مقدس باشد
بیچاره دلی که سرد و نارس باشد
در اوج جوانی ام به قول سعدی
عشق تو و خاندان تو بس باشد
شاعر: #عارفه_دهقانی
@dobeity_robaey
#امام_زمان_عج_مناجات
ای بر فراز چرخ، رسیده خروشتان
طوفان نوح کرده به پاجنب وجوشتان
پیوسته بود بار ولایت به دوشتان
من مهدی ام که ناله ام آید به گوشتان
بیش از هزار سال گذشته زغربتم
جانم به لب رسیده از این طول غیبتم
یک خلق با منند و ندانند کیستم
قومی شدند منکر و گویند نیستم
بیش از هزار سال غریبانه زیستم
چون مادرم به کوه و بیابان گریستم
من وارث غریب غریب مدینه ام
فریاد بی صداست نفس ها به سینه ام
@hosenih
نسل جوان که دیده ی مهدی است سویتان
ای کوثر ولایت ما در سبویتان
با ماست در عیان و نهان گفتگویتان
در هر نفس ظهور من است آرزویتان
دست دعا بلند به سوی خدا کنید
ریزید اشک و بر فرج من دعا کنید
دشمن حقیر عزّت و مجد و غرورتان
فریاد ماست زمزمه ی سوز و شورتان
فتح و ظفر تجلّی فیض حضورتان
تابیده در سراسر اسلام نورتان
قرآن غریب و در طلب یاری شماست
مهدی در انتظار وفاداری شماست
من کشتی نجاتم و در گل نشسته ام
من یوسف و ز دوری یعقوب خسته ام
من داغدار مادر پهلو شکسته ام
در طول غیبتم به شما چشم بسته ام
عمری به سینه حبس شده دادهای من
داد شماست پاسخ فریادهای من
روزی که چشم آل محمّد به خون نشست
روزی که دست جدّ مرا دست فتنه بست
روزی که دست مادر مظلومه ام شکست
روزی که رفت محسن شش ماهه اش زدست
در اوج گریه گرم دعا بود مادرم
بالله قسم به یاد شما بود مادرم
آماده تا که روز ظهورم فرا رسد
فریاد من زکعبه به خلق خدا رسد
پیغامم از مدینه به اهل ولا رسد
در سامرا و در نجف و کربلا رسد
آنجا نوید وصل به خلق جهان دهم
بر شیعه قبر مادر خود را نشان دهم
آماده، ای تمام جوانان پاک جان
آماده، ای همه سپه صاحب الزّمان
آماده، ای سرشک من از چشم تان روان
آماده، ای به مکتب ما داده امتحان
ترک گناه و پیروزی از ما عبادت است
این بهترین مسیر جهاد و شهادت است
@hosenih
لبّیک ای به سینه ی یاران خروش تو
لبّیک ای تمام نداها به گوش تو
لبّیک ای حیات بشر جرعه نوش تو
لبّیک ای لوای حسینی به دوش تو
ای قطره قطره خون دل ما جواب تو
ایثار ماست منتظر انقلاب تو
تو دادخواه خون خدایی بیا بیا
تو آخرین چراغ هدایی بیا بیا
تو زنگ غم زسینه زدایی بیا بیا
تو نجل سیّد الشّهدایی بیا بیا
عالم دهد ندات که الغوث و الامان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان
شاعر: #غلامرضا_سازگار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_زمان_عج_مناجات
ما حلقه اگر به دُر مقصود زديم
از بندگي حضرت معبود زديم
اين الفت ما به دوست، امروزي نيست
يک عمر دم از مهدي موعود زديم
شاعر: استاد #محمدعلی_مجاهدي
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
🌷 #امام_زمان_عج_مناجات_سال_جدید
ما خسته شدیم، یار را برگردان
دلگرمی روزگار را برگردان
معنای بهار، سبزی باغچه نیست
با آمدنش بهار را برگردان
شاعر: #امیر_فرخنده
@dobeity_robaey
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#حضرت_رقیه_س_مدح
امشب قلم مسیر تولا گرفته است
اذن سرودن از خود مولا گرفته است
کار جنون هر شبه بالا گرفته است
بعضی کنایه ها پر ما را گرفته است
خواهم که باز حق سخن را ادا کنم
دستم قلم اگر که قلم را رها کنم
لبریز شد ز عشق و محبت سبوی چشم
دادم به قطره قطره ی اشکم وضوی چشم
وقف جمال آینه شد جستجوی چشم
گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم به روی چشم
چشمی که روشن از جبل النور می شود
سرمه ز تربتش نکشد کور می شود
@hosenih
گفتی بگو مقدمه، گفتم رقیه جان
گفتی بخوان ز خاتمه گفتم رقیه جان
گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم رقیه جان
گفتم، بدون واهمه گفتم رقیه جان
نام رقیه فاطمه باشد به هوش باش
او فاطمه است فاطمه، دیگر خموش باش
در بُعد مادی، ثمر باغ عصمت است
در بُعد معنوی که سراپا قیامت است
این گفته را دلیل و روایت چه حاجت است
دختر به مادرش نرود جای حیرت است
این بی قرین، تجلی سیمای مادر است
یک چشمه ی جدا شده از حوض کوثر است
این گل برای خرمی روزگار، بس
این لاله بر طراوت باغ و بهار، بس
نامش جلالتی است که در ذوالفقار بس
باشد به کارنامه اش این افتخار بس
او را نسب به سوره ی والفجر می رسد
با دست او به گریه کنان اجر می رسد
هرچند هستی اش همه تاراج رفته است
در موج خون به سینه ی امواج رفته است
احرام اشک بسته، به حجاج رفته است
او با سر حسین به معراج رفته است
او تُعرِجُ الملائکه و ذی المعارج است
باب المراد و دختر باب الحوائج است
تا شد کنار شمع خرابه نشین مقیم
فرمود با حسین که ای در غمم سهیم
چون می وزید بر سر زلف شما نسیم
می شد دل رقیه ات از غصه ها دونیم
گفتم به خویش آنکه به نی ربنا کند
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کند؟
حالا که آمدی و نشستی مقابلم
حالا که آمدی و شدی شمع محفلم
حالا که شعله ور شده از وصل، حاصلم
راضی نمی شود به جدایی دگر دلم
بوسه گرفت و رفت که از تاب رفته بود
انگار سال هاست که در خواب رفته بود
@hosenih
بر چهره ی سه ساله کمی ژاله مانده بود
بر زخم های پیکر او ناله مانده بود
رنگی کبود بر رخ چون هاله مانده بود
او مانده بود و آن زن غساله مانده بود
با یک سوال تلخ و جوابی که تلخ بود
آخر چرا شده است همه پیکرش کبود؟
ای نور چشم و دختر غم پرور حسین
یادآور غم و محن مادر حسین
جان تو شد فدای حسین و سر حسین
دست مرا بگیر تو ای دختر حسین
لطفی نما که سختی هجران کشیده ام
چندی شده است کرببلا را ندیده ام
شاعر:حجتالاسلام #سیدروح_الله_موید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#حضرت_رقیه_س_شهادت
ارباب آمده ثمر باغ لاله اش
كرده ظهور فاطمه اى در سلاله اش
امد کسیکه مهجة قلب حسین را
دست خدا سند زده پشت قباله اش
نهج البلاغه هست و مقاتیح و کوثراست
یکروز اکر که ترجمه گردد رساله اش
یکراست میرود بغل شاه کربلا
دست کسی اگر برسد یک حواله اش
اندازه مسیح اولوالعزم زنده کرد
دلهای مرده را دم عمر سه ساله اش
عاشق شدیم و گفت رها کن بقیه را
بنویس روی سنگ نگین یا رقیه را
@hosenih
دختر نگو که مادر باباست بعدازاین
آیینه دار ام ابیهاست بعدازاین
دختر نگو که وارث شمشیر حیدر است
ارثیه دار حضرت زهراست بعدازاین
دختر نگو که غیرت دستان بسته اش
ویران کننده صف اعداست بعدازاین
در اشتیاق زمزمه عمه گفتنش
قلب صبور زینب کبراست بعدازاین
اصلا به گاهواره برایش نیاز نیست
جایش به روی شانه سقاست بعدازاین
غوغاست در ملائکة الله عالمین
دارد برای او صدقه می دهد حسین
در نسل عشق ، شوق سرآمد رقیه است
تفسیری از خدیجه و احمد رقیه است
داود و آدمند فقیران گریه اش
بنیانگذار گریه بی حد رقیه است
پیداست جلوه حسنی در کرامتش
مثل حسن ،کریم زبانزد رقیه است
دیدیم در حساب عدد که مساویِ
رزاق در رساله ابجد رقیه است
آنکس كه با شهامت زینب مدار خود
سیلی به روی حرمله ها زد ، رقیه است
جان باخت پای عشق ولی برد کرده است
چوب یزید را به سرش خرد کرده است
در راه عشق هم قسم زينب است او
كوچه به كوچه هم قدم زينب است او
در هاي و هوي مردم شام و ستمگران
تنها محافظ علم زينب است او
گريه نكرد هرچه كتك خورد ، گريه اش
بر ماجراي قدخم زينب است او
از كربلا به شام پس از رفتن پدر
دلواپسى دم به دم زينب است او
بعد از هزار سال خرابه حرم شدو
در زير سايه حرم زينب است او
دل بى قرار غصه و اندوه زينب است
كوچكترين مجاهد نستوه زينب است
@hosenih
چشمشش به پوشش طبق افتاد گریه کرد
بر مصحفی ورق ورق افتاد گریه کرد
لبهای چوب خورده اورا همینکه دید
یاد کبودی شفق افتاد گریه کرد
دستش توان نداشت كه سر را بغل كند
پس روى خاك بى رمق افتاد گريه كرد
بر حنجر بريده كه دستش رسيد سوخت
كنج خرابه مرغ حق افتاد گريه كرد
بر حال و روز دختر ويران نشين خود
سر از ميانه طبق افتاد گريه كرد
پروانه قسمت سحرش سوختن شده
او با همان لباس اسارت كفن شده
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
.
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e