بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#عليرضا_شريف
▶️
حالا كه زخمهای تو مرهم گرفته است
بانو تمامِ خانهی من غم گرفته است
سِنّي نداشتی چقدر پير میروی!
شرم از قدِ هلالِ تو حالم گرفته است
كِز كرده خاطراتِ تو را میكند مرور
يکگوشه خانهدارِ تو ماتم گرفته است
جز چند تكهی كفنی بينِ بُقچه چيست؟
بر ديده میگذارد و محكم گرفته است
بانو گُمان نمیكنی اندازهی تو را
تابوت سازِ خانه كمی كم گرفته است
بوسه حسين بر كفِ پايِ تو میزند
امشب برای عمرِ كَمت دم گرفته است
لحظه به لحظه غسلِ تو را پير میشوم
از زندگی نفس به نفس سير میشوم
@hosenih
با زخم بالِ پر زدنت سرخ گشته است
گلبرگهای ياسمنت سرخ گشته است
در لحظههای شُستنِ از زيرِ پيرهن
مثلِ غروب پيرهنت سرخ گشته است
چندين و چند جايِ تنِ تو شده كبود
چندين و چند جايِ تنت سرخ گشته است
اين زخمِ سينه بد قِلِقي میكند هنوز
سرباز كرده و كفنت سرخ گشته است
وا شد گِره ز روسریات وای بر دلم
از زيرِ گوش تا دهنت سرخ گشته است
از بس كه آستين به دهن گريه میكند
از بُغض صورتِ حسنت سرخ گشته است
از غُصه سر به چوبهی تابوت میزنم
جان میكَنم من از تو ولی دل نمیكنم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حسن_لطفی
▶️
اسماء بریز آب که قلبم مذاب شد
این مرد از خجالت این چهره آب شد
اسماء بریز آب که آتش گرفته ام
دیدی چگونه خانه من هم خراب شد
من چند بار شسته ام و هم نیامد
خونت هنوز میچکد از زخم تازهات
این سنگ غسل شاهد پهلوی سرخ توست
ای خاک بر سرم چه کنم با جنازهات
@hosenih
دریاب حال کودکانِ خودت را ببینشان
با گریه آستین سر دندان گرفتهاند
حالا كه وقت بردن تابوت مادر است
از من نشان خانهی سلمان گرفتهاند
حالا عزای کندن قبر گرفتهام
حالا برای بردن تابوت ماندهام
این جای تیغ کیست که بر بازوی تو است
این نقش دست کیست که مبهوت ماندهام
@hosenih
آه ای غرور من پس از این وقت تسلیت
لبخندها به دیدن یار و تو میرسند
برخیز ذوالفقار نبرد مرا ببند
فردا برای نبش مزار تو میرسند
باید که چند قبر برایت درست کرد
باید مرا به جای تو در قبر جا دهند
دست پدر رسید تو را گیرد از علی
شاید که زخم آتش در را شفا دهند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حسین_رستمی
▶️
آن شب میان خانه مراسم گرفته بود
پیوند اشکهای علی بود و خونِ رود
بودند زینب و حسنین و زنی که داشت
میریخت آب و غیر همینها کسی نبود
@hosenih
محرم نداشتند به جز آستینشان
گریهکنان روضهی دستی که شد کبود
آن قدر غسل او به نوازش شبیه بود
انگار که فاطمه در خواب رفته بود
تا این که دست کوه به بازوی رود خورد
لرزید زانوانش و آتشفشان نمود
پروانهها دویده به بالین شمع و بعد
میسوختند و باز به بالا رسید دود
@hosenih
دودی که پلکهای خدا را به هم کشید
یک قطره هم چکید به آن خانه در فرود
فرمود سجدههای به تن را قیام کن
دارد قیام عرش خدا میشود سجود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حسن_لطفی
▶️
میشويمت كه آب شوم در عزای تو
يا خويش را به خاک سپارم به جای تو
قسمت نبود نيت گهواره ساختن
تابوت شد تمامی چوبش برای تو
@hosenih
گر وا نمیشدند گرههای اين كفن
دقمرگ میشدند ز غم بچههای تو
خون جای آب میچكد از سنگ غسل تو
خون میچكد كه زنده كند ماجرای تو
در بود و شعله بود و در افتاد روی تو
گم شد ميان خندهی مردم صدای تو
در بود و شعله بود و از آن در عبور كرد
هر كس كه بود نيمهشبی در دعای تو
@hosenih
حالا زمان غسل تو فهميدهام چرا
روی تو را نديد کسی تا شفای تو
تنها نه جای دست كبودی به چهرهات
آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#مصطفی_متولی
▶️
زينب تو را به جان من آرام گريه كن
مثل برادرت حسن آرام گريه كن
مي دانم آب ميشوي از داغ مادرت
مانند شمع انجمن آرام گريه كن
@hosenih
كمتر به اين شمايل نيلي نگاه كن
سيلي مزن به صورتت آرام گريه كن
اينقدر خاک بر سر و روی خودت مريز
قدری كنار اين بدن آرام گريه كن
@hosenih
دستم رسيده است به زخمي عميق وای
زينب بيا بگو به من آرام گريه كن
حالا بيا به ياد حسين غريبمان
بنشين و پای اين كفن آرام گريه كن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#سيدهاشم_وفایی
▶️
اشکم گرفته راه چشمان ترم را
تا ننگرم روی گل نیلوفرم را
بگذار ای غم سر به روی دامن من
تا که نثار تو کنم چشم ترم را
@hosenih
در سینهام یک آسمان فریاد دارم
اما گرفته بغض راه حنجرم را
جان از تنم مشتاق پرواز است اما
دردا شکسته سنگ غم بال و پرم را
اطراف چشم ماه خاموشم کبود است
سیلی سیه کرده عذار همسرم را
ای اختران آسمان دیدید امشب
شستم به اشک خود گل نیلوفرم را
ای اشکها راه نگاهم را ببندید
تامن نبینم اشک های دخترم را
@hosenih
بر قبر خاموش گلم ای غم چنان شمع
هر شب بزن آتش تمام پیکرم را
با یار خود عهد وفائی بستهام من
دراین ره آخر میدهم جان و سرم را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#رحمان_نوازنی
▶️
شب است و بغض سکوت و صدای گریهی آب
تمام غصهی عالم نشسته در محراب
نگاه کن که ببینی چگونه می بارد
مصیبت از در و دیوار خانۀ ارباب
@hosenih
برای غسل شب قدر آمده امشب
فقط خدا و رسولش به منزل مهتاب
بنای زندگیش را به آب می شوید
الهی صبر علی را به فاطمه دریاب
به قطره قطره سرشکش دخیل می بندد
بر آن ضریح کبود و شکسته و بیتاب
@hosenih
چه آب ها که سراسیمه غسل می کردند
برای آنکه نماند در آن بدن خوناب
چه می رسد به علی از مرور خاطره ها
که ناله های صبورش ندارد امشب تاب
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#رضا_رسول_زاده
▶️
این سرخجامهی بدنش را عوض کنم؟
یا دستمال زخم تنش را عوض کنم؟
افتادهام به پای پرستوی زخمیام
شاید که قصد پر زدنش را عوض کنم
@hosenih
اسما بیا کمک بده هنگام غسل یاس
وقتش شده که پیرهنش را عوض کنم
پر کرده خون تازه زمین حیاط را
باید دوباره من کفنش را عوض کنم
زینب نشسته پشت در و ... یاد فاطمه است
باید که جای سوختنش را عوض کنم
@hosenih
باید که بعد رفتن زهرا به شیوهای
رویای هر شب حسنش را عوض کنم
تقدیر ما نوشته خدا و نمیشود
شام فراق دلشکنش را عوض کنم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#مهدی_رحیمی
▶️
شب بود و میرفتند مادر را بشویند
با اشکها جان پیمبر را بشویند
@hosenih
شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند
با اینکه باید ابتدا سر را بشویند
تطهیر میشد آب در واقع چرا که
با آب بیمعنی ست کوثر را بشویند
باران ضرر دارد برای یاس سالم
اینها چگونه یاس پر پر را بشویند؟؟؟
گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟
@hosenih
بعد از عبور آب و دست از سمت بازو
جای تو جا دارد که حیدر را بشویند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#سیدرضا_موید
▶️
ای هردو جهان قبضه به مشتت زهرا
از داغ پدر خمیده پشتت زهرا
@hosenih
رازی که نگفتی پسرت صادق گفت
آن ضرب غلاف تیغ کشتت زهرا
⏭
رفتی و تنی سوخته از تب بردی
آرام مرا به جان زینب بردی
@hosenih
با آمدنت به خانهام فاطمه جان
نه سال صفا دادی و یک شب بردی
⏭
از داغ تو من به خویشتن میپیچم
این نسخهی دردیست که من میپیچم
@hosenih
تو دست مرا ز بند وا کردی و لیک
من دست تو در بند کفن میپیچم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#غلامرضا_سازگار
▶️
ای با تمام هستی خود یاور علی
در بیت وحی حامی و هم سنگر علی
چون شد که در بهار جوانی خزان شدی
ای یاس مصطفی گُل نیلوفر علی
@hosenih
با دفن مخفیانه ی تو در دل زمین
هفت آسمان خراب شده بر سر علی
وقتی نفس به قلب تو پیچید پشت در
می خواست روح، پر زند از پیکرِ علی
با تازیانه اجر رسالت به دست تو
تقدیم شد به پیش دو چشم تر علی
در لحظه ي غروب غم انگیزِ مرگِ تو
گویی رسیده بود شب آخر علی
دست خدایی تو چون از کار اوفتاد
نیرو گرفت خصم ستم گستر علی
یارب چه می شود که گذارم به باغ وحی؟
صورت به قتلگاه گُل پرپر علی
وقتی که گوشواره ز گوش تو شد جدا
افتاد لرزه بر بدن دختر علی
ای اولین شهیده ی راه علی بمان
آخر به خاطر دل غم پرور علی
@hosenih
ای طایر شکسته پر بوستان وحی
اینقدر بال بال مزن در بر علی
«میثم» بر آستان ولایت نظاره کن
بی فاطمه شکسته شده محور علی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#مهرداد_توماری
▶️
ای داغ عشق بر جگر خون فشان تو
وی لاله زار زخم ، تن ارغوان تو
ای آخرین بهانهی شادابی علی!
در اول بهار رسیده خزان تو
@hosenih
ای ماه روشن شب قدر من ، آفتاب
پنهان شده ست در نظر مهربان تو
در آزمون عشق علی صبر می کنی
اما چه سخت میگذرد امتحان تو
با ضعف شانه بر سر دردانه میکشی!
ای من فدای خستگی بازوان تو
@hosenih
دیدم زمان غسل تو ، دریای سرخ من!
در خون نشسته بود کران تا کران تو*
پنهان شدی که حافظهی چند قرن بعد
از نالههای خاک بگیرد نشان تو
*مصرع از مرحوم حسین منزوی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih