#حضرت_زهرا_س_مدح
یک عمر شدی نیمهٔ شب ها بیدار
گفتی چقدر به جای من استغفار
دریایِ سخاوتی و مهریهٔ تو
شد خرج شفاعتِ منِ عصیانکار!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#قبرستان_بقیع
#موسی_علیمرادی
▶️
چون لاله ایم و قسمت ما غیر داغ نیست
محویم در سراغ تو از ما سراغ نیست
پروانه ی بقیع تو هر چند عالم است
اما درآن میان خبری از چراغ نیست
@hosenih
هر کس که بیش خونجگرت شد گرفت تاج
دل خون تر از انار کسی بین باغ نیست
بی بام تو کبوتر تو تیره بخت شد
ورنه پری سپید تر از بال زاغ نیست
@hosenih
سخت است در هوای غم تو تنفسی
از تنگی دلم نفسی را فراغ نیست
هم چون غبار زائر قبرت همه شوند
تقدیر دهر را به جز این ره سراغ نیست
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_صادق_ع_شهادت
#مجتبی_صمدی
▶️
کاش میشد به دل غمزده سامان بدهم
به دو چشمان کویرم نمِ باران بدهم
پیِ تو روضه به روضه همه جا رفتم من
نگرانم که ندیده رُخ تو جان بدهم
@hosenih
گُنهم حال تو را سخت به زحمت انداخت
چقدر هدیه به درگاه تو عُصیان بدهم ؟
خبط من یوسف من باعث این غیبت شد
حقم اینست که من تن سوی زندان بدهم
خویِ حیوانی من بُرد ز تو دورم کرد
حیف باشد به خودم منصب انسان بدهم
بزن امّا تو بیا چشم مرا خُشک نکن
که فقط فخر به این دیدهء گریان بدهم
با همه بی سر و پایی تو رهایم نکنی
ولی افسوس که من عشق تو ارزان بدهم
حال که آمده ام گر که برانی ز درت
چه جوابی به دل زار و پریشان بدهم
جان مادر دل ما را به مدینه برسان
عوضش هر چه بخواهی بخدا، آن بدهم
با تو خواهم به بقیع و غم آن گریه کنم
تا که شاید به دلِ سوخته درمان بدهم
@hosenih
تو بیا روضه بخوان حضرت صادق چه کشید
تا که جان پای غم ناطق قرآن بدهم
جدّ تو روی زمین خورد همه خندیدند
باید از دیدهء خود اشکِ فراوان بدهم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#میثم_مومنی_نژاد
▶️
نور را در کوچه ی ظلمت کشیدن مشکل است
پا برهنه در پی مرکب دویدن مشکل است
@hosenih
آسمان گر بر زمین افتد ، قیامت میشود
آسمانی را به روی خاک دیدن مشکل است
خوشه ی انگور ، تیره چون دل منصور بود
دانه دانه مرگ را بر لب چشیدن مشکل است
خانه ی آتش گرفته ، روضه خوان مادر است
ناله ی زن را زپشت در شنیدن مشکل است
@hosenih
قاتلی برادشت یک شمشیر....پیغمبر رسید
ده نفر با اسب در مقتل رسیدن مشکل است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#مجتبی_قاسمی
▶️
ما عاشق و دلبسته و حیران شماییم
تا روز ابد ریزه خور خوان شماییم
عشق است غلامی ز غلامان شماییم
در هر دو جهان دست به دامان شماییم
ای آیت حق ، گوش به فرمان شماییم
ای خاک مزارت شده آرامش دل ها
احیای بقیع و حرمت خواهش دل ها
حبت سبب مستی و آسایش دل ها
اشک غمتان علت بخشایش دل ها
ما تا به ابد مضطر و گریان شمائیم
@hosenih
در نیمه ی شب قلب شریفت که شکستند
سجاده کشیدند و ره میکده بستند
این بد دهنان جملگی از نطفه ی پستند
رفتید پیاده همه بر اسب نشستند
زین غم همگی پاره گریبان شماییم
آتش به در خانه یتان تا که رسیده
اشک بصرت از غم ناموس چکیده
یاد علی و کوچه و آن قد خمیده
رنگ از رُختان با غم مسمار پریده
ما نیز خراب غم پنهان شماییم
با بغض پدر حرمت فرزند دریدند
پشت سر مرکب نفست را که بریدند
با بد دهنی خدمتتان تا که رسیدند
از محضرتان غیر ادب هیچ ندیدند
ما ریزه خور این همه احسان شمائیم
@hosenih
ناموس شما شکر که آواره نگردید
با خنجرشان حنجرتان پاره نگردید
طفلت ز عطش واله و بیچاره نگردید
حتی سخن از غارت گهواره نگردید
ما سینه زن جد پریشان شماییم
ای بر غمتان گشته ملائک همه گریان
با زهر شدی کشته و عالم همه نالان
تا لحظه ی آخر دو لبت گفت حسین جان
قربان تو گردم که شدی تشنه وعریان
ما هیاتی از خیل محبان شماییم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#محمود_ژوليده
▶️
بخدا سخت ترین لحظه ی عمرم این بود
که شبیه دل زینب جگرم خونین بود
دستِ بسته، دلِ شب، در پیِ استر، گریان
چون اسیریِ حرم، خاطره ای غمگین بود
@hosenih
یاد غمهای رقیه، جگرم را سوزاند
و همین روضه برای دل من تسکین بود
وسط شعله ی آتش، نفسم بند آمد
وای بر قاتل زهرا، به لبم نفرین بود
ناصبی بود و به مادر، بد و بیرا میگفت
بد دهن بود و فقط بر لب او توهین بود
ریسمان بسته چو مولام، کشیدند مرا
این جفا از خلفا، یک عمل ننگین بود
تن خود را سپرِ اهل حرم میکردم
در دفاعِ حرم فاطمه سهمم این بود
با وجودیکه اهانت به نهایت دیدم
باز هم تلخ ترینَش، به نظر شیرین بود
هیچکس زیر سم اسب تنم را نَفِشرد
یاد گودال ولی سینه ی من سنگین بود
نیزه و خنجر و شمشیر و سنانم نزدند
کِی چو جدم، تنم از خون سرم رنگین بود
@hosenih
اهل بیتم که گرفتار اراذل نشدند
عمه افسوس، اسیر سپهی بی دین بود
وای از دغدغه ی عمَّتِیَ المضروبه
چشمِ شامی چقدَر سوی حرم بدبین بود
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#احمد_شاکری
▶️
باز هم سوخته انگار درِ این کوچه
نمکی خورده به زخمِ جگرِ این کوچه
من از این کوچه از این راه بدم میآید
بس که شوم است همیشه خبرِ این کوچه
@hosenih
اینکه عمامهاش افتاده زمین یعنی که...
ازدحامی شده انگار سرِ این کوچه
پیرمردی وسطِ راه زمین خورد ولی..
همه شادند چرا دور و برِ این کوچه
وسط خانه دلِ دخترکی میلرزد
رویِ خاک است همین که پدرِ این کوچه
آشنا میزند این صحنه دو دست بسته
قبل تر دیده دو چشمان ترِ این کوچه
كاش اين بار نسوزد بدن بانويی
از شررهای درِ شعلهورِ اين كوچه
آه یکبار علی بود و علی بود و علی
آه بانوی علی و گذرِ این کوچه
@hosenih
چل نفر آمده بودند میان خانه
چل نفر آمده بودند سرِ این کوچه
بوی خون ميرسد انگار هنوز از ديوار
بوی خون ميرسد از ميخِ درِ اين كوچه
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مجتبی_قاسمی
▶️
جانم به فدای قبر خاکی شما
ماییم گدای قبر خاکی شما
ای کاش که یک بارگهی می دیدیم
از دور به جای قبر خاکی شم
@hosenih
در کوچه تو را مثل علی می بردند
افتاده عبا مثل علی می بردند
دستان شما بسته و بی عمامه
از روی جفا مثل علی می بردند
خوردی تو زمین صدا زدی یا زهرا
با قلب حزین صدا زدی یا زهرا
با پای پیاده چون زمین افتادی
با صوت غمین صدا زدی یا زهرا
تا شعله ی درب خانه ات را دیدی
از درد غم سینه به خود پیچیدی
با یاد غم محسن و روی نیلی
با چشم پر آب، پشت در نالیدی
@hosenih
تا آن که به پشت مرکبش افتادی
باناله به یاد کربلا افتادی
با یاد غم سه ساله پشت مرکب
خوردی تو زمین و ناله سر می دادی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
شیخ الائمه ام که شکستند حرمتم
با هیزم آمدند شبانه زیارتم
در احترام موی سپیدم همین بس است
در بین شعله ها شد تکریم ساحتم
@hosenih
من دست بسته بودم و یاران به خواب ناز
آنجا کسی نبود نماید حمایتم
من مرد بودم این شد و ای وای مادرم
این تنگنای کوچه نماید اذیتم
سجاده ام کشید وبماند چگونه برد
خاکی شده زکینه لباس عبادتم
بادست بسته ،پای برهنه ، نفس زنان
مرکب دوانیش بخدا برد طاقتم
خوردم زمین و ناله زدم عمه جان مدد
قدری کمان چو قامت تو گشته قامتم
در بین راه گشته پریشان محاسنم
از بسکه دست بسته زمین خورده صورتم
@hosenih
تفسیر مقتل «قبض شیبه » شده
این صورت کبود و رخ پر جراحتم
اینجا جفا به ماشد و معجر کشی نشد
غمهای کربلا زده لطمه به غیرتم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#علیرضا_خاکساری
▶️
من به راهت قدم گذاشته ام
روی دوشم قلم گذاشته ام
در کنار قلم بیاو ببین
چوبه ی دار هم گذاشته ام
پای خود جای پای امثال
دعبل و محتشم گذاشته ام
سر خود را به روی دیوار
خانه ای محترم گذاشته ام
ششمین سجده حاکی از این است
سر به پای توام گذاشته ام
در خیالم سر مزار تو من
چهارده تا علم گذاشته ام
هرچه دارم برای احداث
یک رواق حرم گذاشته ام
هرچقدر اشک هم بریزم باز
در عزای تو کم گذاشته ام
روی فرش عزای تو امشب
به امیدی قدم گذاشته ام
بی ارادت نمی شود که نگفت
از عطایت نمی شود که نگفت
@hosenih
دلمان را خودت دوباره بساز
از زمستان کمی بهاره بساز
برگ ریزان فصل پاییزم
از وجود من استعاره بساز
تکه های دل مرا بردار
سر هم کرده چهارپاره بساز
نوحه ی پنجم صفر با من
تو برایش دو گوشواره بساز
یا شب هفتم از من بی تاب
حلقه بر گوش شیرخواره بساز
درد دارم که امدم امشب
چاره ی درد راه چاره بساز
با کسی که پیاده در راه است
ای به دوش ملک سواره بساز
ساز ما کوک میشود با اشک
چشم ما را پر از ستاره بساز
پابه پای تو گریه باید کرد
در عزای تو گریه باید کرد
@hosenih
بی حیا بود دشمنت اما...
بی عبا کوچه بردنت اما...
پیش چشمت به آسمان می رفت
آتش از بام گلشنت اما...
زیر دست جماعتی بی رحم
پیرهن بود جوشنت اما ...
پنجه ای مثل ریسمان افتاد
نیمه شب دور گردنت اما..
عده ای بی ادب میانه ی راه
بد و بیراه گفتنت اما...
در شلوغی رفت و آمدها
گرچه ازرده شد تنت اما ...
زخم دل را کسی نمک نزده
همسرت را کسی کتک نزده
@hosenih
مادرت را ولی در خانه
عده ای میزدند مردانه
پیش چشم پرستویی مجروح
آتش افتاده بود بر لانه
از سر تازیانه پیدا بود
رد شلاق بر روی شانه
طاقت ضربه ی غلاف نداشت
پر و بال ظریف پروانه
روز روشن زدند فاطمه را
فاطمیه نبوده افسانه
قنفذ اینجا دل تو را خون کرد
کوفه هم نیز ابن مرجانه...
سر بر روی نیزه هم میگفت
جای زینب نبود ویرانه
داد از این درد و رنج و غم...ای داد...
دَخَلَتْ زَینبُ عَلیَ بنِ زیاد *
* بنابر نقل آیت الله وحید خراسانی( در کتاب مصباح الهدی ص238) ،میرزای شیرازی در مجلسه روضه اش تا شنید که نوحه خوان(آیت الله حائری) گفت: (دَخَلَتْ زَیْنَبُ عَلی اِبْنِ زیاد) داد زد: بس است،کافی است...و سپس از صبح تا ظهر بر سینه زد .
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح
ای کاش که من همیشه عاشق باشم
یک شیعه ی باوفا و لایق باشم
از حضرت حق خواسته ام تا به ابد
مشمول عطا و لطف صادق(ع) باشم
شاعر: #محسن_زعفرانیه
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
دوباره کینه ها انداخت آتش در دلِ کوچه
به پا شد داغ سنگینی دوباره داخلِ کوچه
مصیبت دیده و بگذار در حال خودش باشد
دلِ من هم گرفته باز هم مثل دلِ کوچه
@hosenih
همان دود و همان شعله! فقط با این تفاوت که
دو دست پیرمردی بسته شد در منزلِ کوچه
اگر بردند با پای برهنه علتش این بود
که در تاریخ باشد ردّ حقّ و باطلِ کوچه
محاسن گرد و خاکی، تازیانه، طعنه و تهمت
جسارت های ِ کفرآلود می شد حاصلِ کوچه
رئیس مذهب شیعه در آن اوجِ بلا حتی
نظرها داشت با لطف و کرَم بر سائلِ کوچه
@hosenih
میان گریه ها میگفت: وا أمّاه...یازهرا(س)
همین ذکر پیاپی گفتنش شد قاتلِ کوچه
عبایش رفت زیر سمّ مرکب گفت یاجدّاه
به جز گودال، مقتل شد پس از این شاملِ کوچه!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e