eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
45.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
373 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز ▶️ گل باغ جنان بودیم و رفتیم پیمبر را نشان بودیم و رفتیم مدینه ای تمام خاطراتم! (اگر بار گران بودیم و رفتیم) * وداعی تلخ کردم با پیمبر نهادم صورتم بر قبر مادر دلم تنگ حسن شد ای خدایا بقیع رفتم برای بار آخر * نوایی می زند آتش به سینه رود همراه بابایش سکینه رسد روزی که بی بابا بیاید! خداحافظ... خداحافظ مدینه * دل بی تاب را تابی بیاور شبم تاریکه، مهتابی بیاور شده اُم البَنین وقت جدایی برای بدرقه آبی بیاور * ببین زینب که جانی در تنم نیست دگر چاره به غیر از رفتنم نیست چنان در این سفر غارت شوم من که حتی بنگری پیراهنم نیست * بود تا همره من أشجع النّاس کجا و کی کنم من درد، احساس؟! ز چشم بَد نگهدارش خدایا که گردد خیمه غارت بعد عباس * نباشد این وداع آخر من! بگفتا رازهایی مادر من شود گودال جمع پنج تن جمع نَهَد بر دامنش مادر، سر من * خدایا هم علیمی هم خبیری پذیرفتم هر آن چه می پذیری برای ما شهادت بوده عادت ولی ای وای از داغ اسیری * دل ارباب از هجران کباب است رقیه در بَرَش طفل رباب است پدر گفتا: که خوش باشی عزیزم بدان روزی رسد جایت خرابه است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ تجلّي همه اسماء ذات هستى تو براى خَلق ، ظهور صفات هستى تو تو آفريده شدى جزء ممكنات شوى ولى ز سلسلهء واجبات هستى تو گره گشاى همه انبيا تو بودى و گره گشاى همه مشكلات هستى تو به توبه گفت كه "يا عالىُ بِحَقّ عَلي" براى حضرت آدم برات هستى تو تو يار نوح شدى تا رها شد از طوفان و بر خليل در آتش نجات هستى تو براى حضرت موسى تويى يَدِ بَيضا براى حضرت عيسى حيات هستى تو به جز تو هيچ كسى نيست نَفْس پيغمبر كه رونماى وى از هر جهات هستى تو چگونه مثل منى شاعرت شود!، كه خودت به نظم آورِ صدها لُغات هستى تو (به ذره گر نظر لطف بوتراب كند به آسمان رود و كار آفتاب كند) @hosenih مسير قافله سوى غدير مى گردد غدير واقعه اى بى نظير مى گردد رسيد روح الأمين گفت يا رسول الله بگو پيام خدا را كه دير مى گردد بگو كه پشت تو بر ذات كبريا گرم است به بند سلسله شيطان اسير مى گردد به حاضرين تو بگو تا به غائبين گويند عليست آنكه پس از تو امير مى گردد بگو نه از طرف من كه حكم حكمِ خداست على ولي و وصي و وزير مى گردد هميشه دوست او سربلند مى گردد هميشه دشمن او سر به زير مى گردد قسم به ذات خدا عاقبت بخير شود هر آنكه بر در او مُستجير مى گردد چه اعتنا به كم و بيش اين جهان دارد كه بهره مند ز خير كثير مى گردد كسى كه عيد غدير و عليست معيارش دعاى حضرت زهرا بُوَد نگهدارش @hosenih به دست حضرت خورشيد مى درخشد ماه بر اين جلالت و شوكت همه كنند نگاه از اين به بعد بلند است روى مأذنه ها صداىِ "أشهدُ أنّ عَلي وَليُّ الله" على براى خدا و رسول يك شير است مجالِ عَرضه ندارد به پيش او روباه فقط براى رضاى خدا زَنَد شمشير عليست كوه و سپاه مقابلش چون كاه عليست مرد عبادت ، عليست مرد جهاد عليست مرد قضاوت ، على عدالت خواه هر آنكسى كه دمى بى على نَفَس بكشد تمام زندگى اش را نموده است تباه براى آنكه بُوَد دست او به دستِ على مسير قُربِ خداوند مى شود كوتاه (على امام من است و منم غلام على) كسى كه غير على خواست مى شود گمراه مُريد شاه نجف پيرو سقيفه كه نيست هر آنكه غصب خلافت كند خليفه كه نيست @hosenih نشسته ام بنويسم نَمى از اين يَم را بزرگى تو شمارد بزرگ اين كم را به وصف توست "يَدُ الله فَوقَ أيْديهِم" كه در احاطه گرفتى تمام عالم را شعاع نور تو را در وجود او ديدند اگر ملائكه كردند سجده ؛ آدم را اسير روى تو ديدم هزار يوسف را گداى كوى تو ديدم هزار حاتم را اگر بزرگ شدم در قبيله اى شيعى تو داده اى به من اين نعمت فراهم را اگر اجازه دهى باز آخر اين شعر كمى مرور كنم خاطرات ماتم را پس از غدير ، پس از رحلت رسول خدا مدينه مى زند آتش بهشت خاتم را ميان آن همه نامحرم اى غيورِ صبور خدا كند كه نبينى حضور مَحرم را حوائج از تو بخواهند مردم ، اما من نخواهم از تو به جز روزىِ مُحرّم را سلام بر لب عطشان سيدالشهدا به زخم هاى فراوان سيدالشهدا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اى على صُوْلَت اى نبى جَلَوات اى خدائى جمال و جلوهء ذات اى كه هستى تو علّت خِلقت اى وجود تو مايهء بَرَكات سرِ سجّاده در دلِ شب ها بهر همسايه مى بَرى خِيْرات پدر و مادرم فداى تو باد كه پدر گفت: "جانِ من به فدات" فاطمه بر خصائل تو درود فاطمه بر فضائلت صلوات بى وجود تو ما همه مَعدوم با دَمِ تو گرفته ايم حَيات هر كه دنيا مُحِبِّ تو باشد كارِ او راحت است در سَكَرات هر كه در راه تو قدم برداشت پاىِ او مُحكم است در عَرَصات هر كه بر تو سلام مى گويد مى دهى پاسُخش به وقتِ مَمات اى شفاعت كنندهء فردا ألسّلامُ عَلَيْكِ يا زَهْرا فاطمه اى حبيبهء داور فاطمه اى بهشتِ پيغمبر بانوى بانوان هر دو جهان مُفتَخَر از كنيزى ات هاجَر اى كه معناى لَيْلَةُ الْقَدرى دَرْك كرده فقط تو را حيدر به حسين و به زينبين و حسن بهترين ، مهربانترين مادر اى به وصفِ تو سورهء انسان اى به مدحِ تو سورهء كوثر من گنهكارم و پشيمانم اى كه هستى شفيعهء محشر نَفَسِ پاكِ توست انسانْ ساز چادرت مى شود مسلمانْ ساز اى كرامت هميشه عادتِ تو اى به كُوْن و مَكان سِيادت تو به نمازت خداىْ فَخْر كند عرشيان عاشقِ عبادت تو اى تو تنها مُدافعِ مولا جانْ فداىِ تو و رشادت تو دستِ تو بوسه زد نبى و زَنى كور شد چشمش از حسادت تو من سِيَه پوشِ ماتمت هستم آمدم تا كه در شهادت تو بر غروبِ مدينه گريه كنم بر جراحاتِ سينه گريه كنم ياس بودى و أرغوان گشتى اى بهارِ على خزان گشتى اى رُخَت ماهِ آسمانِ على پُشتِ أبرِ سِيَه نهان گشتى اثرِ ضربه هاىِ قنفذ بود كه تو در كوچه نيمه جان گشتى قَدْرِ تو خاكيان ندانستند عازمِ روضهء جَنان گشتى صبر مبهوت مانده از صبرت سينهء عاشقان بُوَد قبرت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در آسمان ندیده کسی أختری چنین یزدان نهفته در صدفش گوهری چنین بعد از ظهور حضرت زهرا، دگر خدا خِلقت نکرده جلوه‌ی زیباتری چنین سیب بهشتی است به دامان مصطفی هرگز نداشته پدری دختری چنین جز فاطمه که (أمّ أبیها) لقب گرفت؟ دیگر نبوده بهر پدر مادری چنین مثل علی و فاطمه در زیر چرخ نیست دنیا ندیده شوهری و همسری چنین یک فاطمه برای ولایت کفایت است دارد علی به خانه‌ی خود یاوری چنین دو گوشواره‌اش حسنین‌اند، ای جهان… …داری سراغ بهر کسی زیوری چنین؟! زهرا نبود نخل امامت ثمر نداشت از او به جلوه آمده برگ‌وبَری چنین زهرا شناس باش، حدیث کسا بخوان بی او نداشت اهل کسا مِحوری چنین بانوی بانوان جهان نیست غیر او هرگز نبوده است زن دیگری چنین پایش به روی بال فرشته نهاده است عالم به حیرت آمده از مَعبری چنین با چادرش چقدر مسلمان درست کرد هستم دخیل چادری و مَعجری چنین هرگز نماند سائل درمانده بی‌جواب بايد كه سر نهاد فقط بر دری چنین محشر بدون فاطمه محشر نمی‌شود محشر به وَجْد آمده از محشری چنین با دست‌های ساقی کوثر به روز حَشْر سیراب هست تشنه لبِ کوثری چنین بگرفته‌ام ز درگه او تاج بندگی بالاتر است از دو جهان أفسری چنین ما عاقبت‌به‌خیر شویم از محبتش خوشبخت آن‌که داشت دم آخری چنین هرچه که داشته است همه خوب بوده‌اند هرگز نداشته است ستایشگری چنین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب از شوق بي قرارم من آرزوى مدينه دارم من من خزانم وليكن از امشب غرق در عطر نوبهارم من همه طَرْدم كنند، باز اما به نگاهش اميدوارم من او گل باغ بوستان حسين گِرد اين گل، خوشم كه خارم من از غلامى و نوكرىِ درش صاحب جاه و اعتبارم من اى سرآغازم و سرانجامم چقَدَر خوب، با تو هم نامم آيت داور است اين مولود گل پيغمبر است اين مولود اسم او هم عليست پس حتماً هم چُنان حيدر است اين مولود على اصغر به نام و در رُتبه علىِ اكبر است اين مولود پَرِ قنداقه اش شفيع همه در صف محشر است اين مولود چقَدَر با رقيه مأنوس است بغلِ خواهر است اين مولود قابَ قوسين ماست ابرويش بوسهء زينب است بر رويش اى به عالم دليل، ششماهه اى لبت سلسبيل، ششماهه زير پايت هميشه باشد پهن شهپر جبرئيل، ششماهه در نگاهت فرات و دجله كه هيچ موج زن؛ رود نيل، ششماهه تو بزرگ و بزرگ زاده، ولى من به پيشت ذليل، ششماهه هر زمان كه گره به كار افتاد گفته ام: ألدخيل ششماهه باب حاجات عالمينى تو علىِ سومِ حسينى تو اى به دردم دوا، على اصغر نفست كيميا، على اصغر هر كه دستش به دامنت باشد گشته حاجت روا، على اصغر شبِ ميلاد توست ذكرِ لبم لَكَ روحى فِدا، على اصغر آينه دار محسنِ زهرا... ...كيست غير از تو؟ يا على اصغر هم رجب، هم زيارتىِ حسين بده يك كربلا، على اصغر نَبُود هم تراز و همتايت بر روى سينهء پدر جايت اى رُخَت ماهِ كامل ارباب اى على، ميوهء دل ارباب تو خودت نور و نور بابايت نور در نور منزل ارباب نام تو تا كه در ميان آمد گشت پُر شور محفل ارباب خنده هرجا مُسَبّب شاديست خنده هاى تو قاتل ارباب با چُنين حلق پاره؛ بُردن تو... ...تا به خيمه است؛ مُشكل ارباب چه كند با گلوى پرپر تو؟! چه كند در جوابِ مادر تو؟! آه...شد از غم تو پير، رباب از جهان بى تو گشته سير، رباب گوش تا گوش طفل پاره شده خورده شمشير يا كه تير!؟، رباب تازه آغاز غصه هاست؛ كه تو در كفِ غم شوى اسير، رباب قاتل تو غروب عاشوراست آب آمد؛ ولى چه دير! رباب اصغرت زير خاك خوابيده سينه ات گشته پُر ز شير رباب كربلا تا به شام، خونْ دل توست هر كجا حرمله مقابل توست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌼پیامبر مهربانی‌ها (ص) می‌فرمایند: 🌱أَفْضَلُ اَلْعِبَادَةِ اِنْتِظَارُ اَلْفَرَج🌱 در جهانی که پُر از قیل و پُر از قال بُوَد انتظارِ فرجش افضلِ اعمال بُوَد@hosenih@dobeity_robaey
اى جان ما فداى تو لبيك ياحسين هستى است رونماى تو لبيك ياحسين اى نَفْس مُطمَئنّه كه تنها فقط خداى گرديده خونْ بهاى تو لبيك ياحسين هَلْ مِنْ مُعين تو گفتى و گوئيم يك صدا در پاسخ نداى تو لبيك ياحسين توحيد را به قتلگهت كرده‌اى بيان حق راضى از رضاى تو لبيك ياحسين زينب كنار پيكر تو گفت: تا ابد برپا بُوَد لَواى تو لبيك ياحسين شكرخدا كه فاطمه ما را دعا نمود گشتيم مبتلاى تو لبيك ياحسين جا مانده‌ايم و دل به همين خوش كنيم كه اينجاست كربلاى تو لبيك ياحسين پيغمبرانه مُعتكفم در حَراى تو هر روضه شعبه‌ايست ز صحن و سراى تو با سينه‌اى پر از غم و با ديده‌ی ترى قامت خميده مى‌رسد از راه خواهرى باور نمى‌كند كه چه‌ها آمده سرش! يك اربعين گذشته ز هجر برادرى دارد مرور مى‌كند آن خاطرات را بر روى خاك بود چه گل‌هاى پرپرى تنها حسين ماند و زمان وداع شد بوسه زند به زير گلو جاى مادرى يك ساعتى گذشت كه از روى تَل بِديد بر جاى بوسه‌اش بزند بوسه خنجرى لرزيد كربلا و هوا تيره گشت و ديد رفته به روى نيزه‌ی بيدادگر سرى اما هنوز كينه‌ی دشمن نشد تمام ده اسب تاختند روى جسم اطهرى بعد از حسين بود كه غارت شروع شد بعد از حسين رنج اسارت شروع شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🌼پیامبر مهربانی‌ها (ص) می‌فرمایند: 🌱أَفْضَلُ اَلْعِبَادَةِ اِنْتِظَارُ اَلْفَرَج🌱 در جهانی که پُر از قیل و پُر از قال بُوَد انتظارِ فرجش افضلِ اعمال بُوَد@hosenih@dobeity_robaey
اى جان ما فداى تو؛ لبيك ياحسين هستى است رونماى تو؛ لبيك ياحسين اى نَفْس مُطمَئنّه كه تنها فقط خداى گرديده خونْ بهاى تو؛ لبيك ياحسين هَلْ مِنْ مُعينْ تو گفتى و گوئيم يك صدا در پاسخ نداى تو: لبيك ياحسين توحيد را به قتلگهت كرده‌اى بيان حق راضى از رضاى تو؛ لبيك ياحسين زينب كنار پيكر تو گفت: تا ابد برپا بُوَد لَواى تو؛ لبيك ياحسين شكرخدا كه فاطمه ما را دعا نمود گشتيم مبتلاى تو؛ لبيك ياحسين جا مانده‌ايم و دل به همين خوش كنيم كه اينجاست كربلاى تو؛ لبيك ياحسين :: پيغمبرانه مُعتكفم در حَراى تو هر روضه شعبه‌ای‌ست ز صحن و سراى تو با سينه‌اى پر از غم و با ديده‌ی ترى قامت خميده مى‌رسد از راه خواهرى باور نمی‌كند كه چه‌ها آمده سرش! يك اربعين گذشته ز هجر برادرى دارد مرور مى‌كند آن خاطرات را بر روى خاك بود چه گل‌هاى پرپرى تنها حسين ماند و زمان وداع شد بوسه زند به زير گلو جاى مادرى يك ساعتى گذشت كه از روى تَل بِديد بر جاى بوسه‌اش بزند بوسه خنجرى لرزيد كربلا و هوا تيره گشت و ديد رفته به روى نيزه‌ی بيدادگر سرى اما هنوز كينه‌ی دشمن نشد تمام ده اسب تاختند روى جسم اطهرى بعد از حسين بود كه غارت شروع شد بعد از حسين رنج اسارت شروع شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب از شوق، بي قرارم من آرزوى مدينه دارم من من خزانم وليكن از امشب غرق در عطر نوبهارم من همه طَرْدم كنند، باز اما به نگاهش اميدوارم من او گل باغ بوستان حسين گِرد اين گل، خوشم كه خارم من از غلامى و نوكرىِ درش صاحب جاه و اعتبارم من اى سرآغازم و سرانجامم چقَدَر خوب، با تو هم نامم آيت داور است اين مولود گل پيغمبر است اين مولود اسم او هم علي‌ست پس حتماً هم چُنان حيدر است اين مولود على‌اصغر به نام و در رُتبه علىِ اكبر است اين مولود پَرِ قنداقه‌اش شفيع همه در صف محشر است اين مولود چقَدَر با رقيه مأنوس است بغلِ خواهر است اين مولود قابَ قوسين ماست ابرويش بوسه‌ی زينب است بر رويش اى به عالم دليل، ششماهه اى لبت سلسبيل، ششماهه زير پايت هميشه باشد پهن شهپر جبرئيل، ششماهه در نگاهت فرات و دجله كه هيچ موج زن؛ رود نيل، ششماهه تو بزرگ و بزرگ‌زاده، ولى من به پيشت ذليل، ششماهه هر زمان كه گره به كار افتاد گفته‌ام: ألدخيل ششماهه باب حاجات عالمينى تو علىِ سومِ حسينى تو اى به دردم دوا، على اصغر نفست كيميا، على اصغر هر كه دستش به دامنت باشد گشته حاجت‌روا، على اصغر شبِ ميلاد توست ذكرِ لبم لَكَ روحى فِدا، على اصغر آينه دار محسنِ زهرا... ...كيست غير از تو؟ يا على اصغر نَبُود هم‌تراز و همتايت بر روى سينه‌ی پدر جايت آه... شد از غم تو پير، رباب از جهان بى تو گشته سير، رباب گوش تا گوش طفل، پاره شده خورده شمشير يا كه تير؟! رباب! تازه آغاز غصه‌هاست؛ كه تو در كفِ غم شوى اسير، رباب قاتل تو غروب عاشوراست آب آمد؛ ولى چه دير! رباب كربلا تا به شام، خونْ دل توست هر كجا حرمله مقابل توست 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب خبر ز عالم بالا رسیده است زیباترین ستاره‌ی دنیا رسیده است امشب حکیمه باش و ببین پور عسکری با هیبت و شمایل طاها رسیده است در او خلاصه گشته خِصال پیمبران موسی رسیده است، مسیحا رسیده است جبریل با هزار فرشته از آسمان کرده نزول، بهر تماشا رسیده است   امشب دلم به مأذنه این‌گونه داد اَذان عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان  :: ای که کرم سجیّه و، لطف است عادتت بالاتر است از همه عالم سیادتت پنهان شدی اگرچه تو در پشت ابرها هردم رسیده است به دل‌ها عنایتت هر صبح وعده‌ی من و تو در دعای عهد هر عصر جمعه زمزمه‌های زیارتت آقا سلامِ ما به رکوع و سجود تو آقا درود بر تو و ذکر و عبادتت کِی می‌رسد ندای أنا المَهدی‌ات به گوش؟ بالاتر از تمام عَلَم‌هاست رایتت   کانون عدل و داد شود با تو این جهان عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان  :: بار فراق یوسف زهرا کشیدنی‌ست گر وصل او به جان بخَرم من، خریدنی‌ست ای آنکه طعنه میزنی - آقای تو کجاست؟- روز ظهور منجی عالم رسیدنی‌ست آن‌روز ذوالفقار علی، دست او بُوَد یعنی که رنگ از رُخ کافر پریدنی‌ست یا فارس الحجاز! من از مشهدالرّضا بیتی بیاورم ز شفق، که شنیدنی‌ست  (سوگند می‌خورم گل باغ تو چیدنی‌ست چشم سیاه و خیمه‌ی سبز تو دیدنی‌ست)   ای آخرین امام من! ألغوثُ ألاَمان عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان  ::  وقتی که نیستی تو، خزان است روزگار وقتی که می‌رسی، همه‌جا می‌شود بهار تقصیر ماست اینکه بیابان‌نشین شدی محروم مانده‌ایم ز درک حضور یار ما از چه نیستیم شب و روز یاد تو؟! وقتی که هست أفضل أعمال انتظار آقا چقدر جمعه گذشت و نیامدی! دیگر نمانده است برای دلی قرار   این اشک ماست کز غم هجران شده روان عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان  :: ای هر غریبه‌ای همه‌جا آشنای تو این بند را مدینه سرودم برای تو این شهر بوی غربت خورشید می‌دهد این کوچه‌هاست منتظر ردّ پای تو رفتم به پشت پنجره‌های بقیع و بعد خواندم به اشک چشم، زیارت به جای تو گویا هنوز مادر تو درد می‌کِشد در بستر است چشم به راه دوای تو ای شاد از ظهور تو بانوی بی نشان عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان..   ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اى زائر هميشه‌ی تو آسمان بقيع اى آفتاب و ماه تو را سايبان بقيع افزون ز نيم قرن گذشت از خرابى‌ات كى مي‌شوى بهار؟! اسير خزان بقيع خاك تو بوى غربت و اندوه مي‌دهد مظلوميتْ گرفته از اينجا نشان بقيع در پشت پنجره كه رسيدم صدا زدم اى كاش مي‌شد از غم تو داد جان بقيع از فرشيان كه خير نديدى شدى خراب اى اشك‌ريز غربت تو عرشيان بقيع آباد باد خاك تو اى آنكه در بغل بگرفته‌اى چهار امام جهان بقيع هرچند خاكى است ولى زائر حرم حس مي‌كند رسيده به باغ جنان بقيع نزديك تو كه مرثيه خواندن نمي‌شود اينجا شدم براى تو مرثيّه خوان بقيع از مجتبى بگويم و از طشت پُر ز خون از جسم و از اهانت تير و كمان بقيع از سيدالعباد بگويم كه گريه كرد عمرى ز ماتم شه لب تشنگان بقيع از باقرالعلوم بگويم كه ديده بود رأسِ حسينِ فاطمه را بر سنان بقيع يا اينكه از مصيبت صادق بخوانم و از آتشِ به پا شده در آشيان بقيع ام البنين هنوز نشسته كنار تو مي‌گويد از عمود و سرى خونفشان بقيع اينان تمام سنگ بُوَد روى قبرشان برگو كجاست تربت آن بى نشان بقيع؟ آن بانوئى كه عزّت او بعد مصطفى گرديد پايمالِ گروه خَسان بقيع آن دخترِ پيمبر اسلام كه نداشت حتى ميان خانه‌ی خود هم امان بقيع آتش گرفت باغ و، گل و غنچه سوختند آن هم به پيشِ چشمِ ترِ باغبان بقيع در پشت در كه فاطمه افتاد بر زمين مولا چه ديد؟ نيست زبانِ بيان بقيع يا فضةُ خُذينىِ او تا به روز حشر جان‌سوز ناله‌اي‌ست به گوش زمان بقيع يك روز ريشه كَن شود اين ظلم، بى گمان عجل على ظهورك يا صاحب الزمان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e