eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
45.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
369 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای نور تو آمیخته با سوره‌ی جان قدر تو شد تفسیر کوثر، نجم، رحمان ای سوره‌های مهربانی در نگاهت آیه به‌ آیه، حرف‌هایت شرح انسان چشمه به چشمه برکتت جاری‌ست در شهر حس می‌کنم نور تو را، باران به باران آیینه‌باران شد شب ما با حضورت سامان گرفت این شهر، این زلف پریشان تا قبله‌ی هفتم، صراط‌المستقیمی سعی و صفای ما شد از قم تا خراسان تا آمدی، ابلیس شد آواره در شهر این شهر شد باب‌ ولایت، شهر ایمان این شهر با یادت پر از بال فرشته‌است شد کوچه‌هایش مستِ بوی «رَوح و ریحان» شهر بدون تو؟ چه تصویر غریبی... هرگز نمی‌خواهم دلم را بی تو، یک آن اذن دخول من به صحن آینه چیست؟ باید که چشم من شود آیینه‌بندان گاهی فقیر و خسته می‌آیم کنارت آواره و مسکین، پر از حس غریبان گاهی پر از آهم، پر از شرم گناهم آیینه‌ای محو «شکست»، از سنگ طغیان یک گوشه‌ی اندوه در قعر سکوتم آزاد کن روح مرا از شرّ زندان گرداب‌ها بستند صدها سد به رویم ای ساحل آرامشم در اوج طوفان آیینه‌ای را روبرویم می‌گذاری با یاد مادر می‌شود دل، بیت‌الاحزان عطر مدینه می‌وزد در سینه‌ی من یاد شما در سینه‌ام تا هست مهمان با اشک‌هایم می‌نویسم روی این خاک باشد برای آن مزار، آن راز پنهان وقتی زیارت‌نامه می‌خوانم برایت حسّ برائت دارم از دجال و شیطان وقت زیارت زیر لب با خود بگویم: «باشد قرار بعدی ما باب رضوان با «اشفعی لی» وعده‌گاه تو بهشت است دنیا و اهلش هرچه را باشد، بپیچان!» لکنت شدم...، اینجا کمیت شعر لنگ است آیینه‌ی یادت دلم را کرده حیران دست مرا بگذار توی دست دعبل من، کودک شعر، اول راه دبستان... می‌خواستم از دوستت دارم بگویم شد مشق من این شعر بی آغاز و پایان این بیت‌هایم حسّ بیت‌النور دارد روح‌القدس! بر شعر من بالی بیفشان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اینجا صدای بال ملائک شنیدنی‌ست در این حرم، کرامت محض تو دیدنی‌ست آواز آب از دل فوّاره‌های حوض چون نغمه‌ی نسیم در ایوان شنیدنی‌ست بانوی آب و آینه! بانوی آفتاب! رزق جهان ز دامن سبزت رسیدنی‌ست می‌رقصد آفتاب در ایوان آینه اینجا سماع آینه و نور دیدنی‌ست چشمم به گنبد است و خیالم در آسمان این جا همیشه حال و هوایش پریدنی‌ست مثل کبوتران حرم فکر می‌کنم هر دانه‌ای که دست تو پاشید، چیدنی‌ست صبحِ رواق یا شبِ ایوان آینه صحنت به هر زمان و مکان برگزیدنی‌ست صحن عتیق، مسجد اعظم، قدم قدم این حال بی مثال، گریبان دریدنی‌ست من پا گرفته کودکی‌ام در حریم تو زیباترینِ خاطره‌هایم دویدنی‌ست تو ماه خانواده‌ی موسَی بنِ جعفری مهراوه‌ای و مهرِ نگاهت خریدنی‌ست این بارِ ناگزیر که بر شانه‌های ماست تنها به لطف گوشه‌ی چشمت کشیدنی‌ست این ابر، این سیاه‌ترین زخمِ ناامید بر نقره‌‌ی سپیدِ ضریحت چکیدنی‌ست دل را به آستان تو باید سپرد و رفت جز عشق تو تمام جهان دل‌‌بریدنی‌ست مضمون بکر ناب‌ترین شعرها تویی در وصف توست، شعر اگر آفریدنی‌ست روح از میان پنجره‌های تو می‌وزد جان در پناه توست که در تن دمیدنی‌ست ای کاش! در حریم تو مرگم فرا رسد از بس که بقعه‌های حرم آرمیدنی‌ست از قاب پنجره به تماشا نشسته‌ام شب‌گریه‌های رو به تو بانو! چشیدنی‌ست ✍سروده گروه (جمعی از شاعران قم) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدیم نام حسین آمد و از نو، جوان شدیم گفتند کربلا وطن ماست بر زمین شکر خدا که هموطن آسمان شدیم چون فرش پادری دم مجلس نشسته‌ایم پاخورده‌ایم و آخر عمری گران شدیم هر غم که دیده‌ایم فدای غم حسین عمری به داغ کرببلا امتحان شدیم باید گریست خط به خط عمر رفته را جز او اگر برای کسی روضه‌خوان شدیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرچند عیان است ولی وقت بیان است عشق تو گران‌قدر‌ترین عشق جهان است این عشق، همان است که قیمت‌شدنی نیست این عشق، همان است که هم‌قیمت جان است «موجیم که آسودگی ما عدم ماست» با عشق تو عمری‌ست که دل در هیجان است هرکس سخن از عشق تو گفته‌ست بیاید روی سخنم با همۀ مدعیان است! گفتیم: بیایید که خط غرق به خون است گفتند: بمانید... چنین است و چنان است... مجنون غمت کیست؟ به‌جز عابسِ عاشق معنای جنون چیست؟ همین رزم عیان است پای علمت هر قدمی خون شهیدی‌ست خون شهدا آبروی عصر و زمانه‌ست هرکس که شهید تو نشد طعمۀ مرگ است هرکس که فدای تو نشد غرق زیان است هرکس بزند حرف امان‌نامه و تسلیم «هیهات منا الذله» فقط بر لبمان است بیزار ز نیرنگ فریبندۀ دنیا گفتیم فقط خیمۀ تو خطّ امان است جز بیرق سرخ تو نداریم به شانه «زیر علمت امن‌ترین جای جهان است» هنگام صلات آمد و قد قامت عشاق برخیز که هر گوشه پر از عطر اذان است برخیز برادر که حرم تشنۀ یاری‌ست برخیز که بر شانۀ ما بار گران است باید برسد آب به اهل حرم این‌بار برخیز که این العطش تشنه‌لبان است هنگام فداکاری انصار حسین است برخیز! علم دست علمدار حسین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مرغ دل پَر می‌زند پیوسته سوی کربلا گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا پیش‌تر از آنکه مادر شیر نوشانَد مرا جام اشک و خون گرفتم از سبوی کربلا کعبه و سعی و صفا و مروه‌ی من کربلاست هر کجا باشم دلم باشد به سوی کربلا روز محشر چونکه سر از خاک بیرون آورم می‌کند چشمم به هرسو جستجوی کربلا «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» از فراق کربلا پیوسته دارم زمزمه ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه بشنوم در گوشه‌ی مقتل صدای فاطمه دوست دارم تا شود از گریه چشمم جام اشک با سرشک دیده سقّایی کنم در علقمه دوست دارم مرقد شش‌گوشه، گیرم در بغل اشک ریزم بر رخ و باشم دعاگوی همه «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» من کجا از دلبرم یک لحظه دل برداشتم؟! پیش‌تر از خلقتِ دل مهرِ دلبر داشتم پیش‌تر از بودن چشمم هزاران موج اشک بهر گریه در غم آن جسم بی سر داشتم پیش‌تر از بردن نام پدر گفتم حسین مهر او را در دل از دامان مادر داشتم شیر مادر را ننوشیده، به چشمم سیل اشک بر گلوی تشنه‌ی شش‌ماهه اصغر داشتم پیش‌تر از نوجوانی سینه بر اکبر زدم پاره‌های دل بر آن صدپاره پیکر داشتم مادرم می‌گفت: ای فرزند! من کام تو را از ازل با خاک سرخ کربلا برداشتم «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین تا برات کربلایم را کند امضا حسین با همین پرونده‌ی سنگین و این بارِ گناه می‌خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین از سنین کودکی پوشیده‌ام رخت سیاه ریختم اشک و زدم بر سینه، گفتم یا حسين من که از روز ولادت کربلایی بوده‌ام دوست دارم وقت مردن هم بمیرم با حسین «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» خاک را در قتلگه گِل کردم از اشک دو عین ساختم مُهری و روی آن نوشتم یا حسین اشك من بر یوسف زهراست، دین و دِین من گریه کن ای دیده! نگذاری بمانم زیر دِین ای اجل مهلت بده یک لحظه سقّایی کنم با سرشک دیده بر سقّای مقطوع الیدین از نفس‌های شب و عطر نسیم صبحگاه در مدینه، در نجف، در کربلا، در کاظمین «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» زخم دل، زخم بدن، زخم جگر، زخم زبان آفتاب گرم و هُرم تشنگی، داغ جوان سنگ: مُهر و قتلگه: سجّاده؛ خون: آبِ وضو ذکرْ بر لب، تیرْ بر دل، اشکْ بر صورت روان داد زیر خنجر قاتل نمازش را سلام گفت تسبیحات زهرا را به بالای سنان هر کجا پا می‌گذارم، هر طرف رو آورم از نسیم و از فضا و از زمین و آسمان «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا در فراقت مبتلایم مبتلایم مبتلا عاقبت با خون ثاراللّهیان تفسیر شد قصّه‌ی "ذبح عظیم" و آیه‌ی "قالوا بلى" آیه‌ی قرآن نیفتاد از لب خشک حسین از کنار قتلگه تا دامن طشت طلا جان فدای کشته‌ای که با سر ببریده‌اش بر فراز نی چهل منزل به دشمن گفت، لا سال‌ها دیدم که در هر محفلی با سوزِ دل خوانده‌اند این بیت را با یکدگر اهل ولا «تشنه‌ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا» «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است این چشم نیست، چشمه‌ای از حوض کوثر است ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد چشمی که پای مجلس این روضه‌ها، تَر است چشمی که بیش‌تر به خودش گریه دیده است فردا کنار فاطمه با آبروتر است ما خشک می‌شویم، ولی بار می‌دهیم دنیای گریه، مزرعه‌ی سبز محشر است فرموده است حضرت صادق: هر آن کسی گریانِ جدّ ما شده، با من برادر است در حجّ و در عبادت و در سجده‌های شب گریه کنِ حسین، شریک پیمبر است ما را از این تلاطم دنیا، هراس نیست تا کشتی نجات حسینی، شناور است بر من لباس نوکری‌ام را کفن کنید نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خوشم که دم همه دم یا حسین می‌گویم به وقت شادی و غم یا حسین می‌گویم خوشم که خانۀ قلبم حوالی حرم است به یاد اهل حرم یا حسین می‌گویم بلند گریه نکردم مگر برای حسین به بند بند دلم یا حسین می‌گویم من از دیار حبیبم، چه باکم از پیری‌ست به قد و قامت خم یا حسین می‌گویم.. خوشم که دست ابوالفضل جان‌پناه من است به یاد دست و علم یا حسین می‌گویم همه قبیلۀ من عاشق توأند! مپرس، چرا قدم به قدم یا حسین می‌گویم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📆 ششم ذی‌القعده؛ روز بزرگداشت حضرت علیه‌السّلام 📸 امامزاده سید احمد بن موسی، برادر امام رضا علیه‌السّلام
به‌مناسبت بزرگداشت از یمن اوست خانه‌ی دل‌ها منور است مسرور و شاد، حضرت موسی‌بن‌جعفر است ذی‌القعده را رسید فروغ دوباره‌ای یعنی که ماه جلوه برانگیز اختر است از نسل مصطفاست اینکه شکوفا شده چنین در باغ عشق آینه‌دار صنوبر است همنام مصطفاست غنچه‌ی گلزار موسوی وز عطر اوست گلشن جان‌ها معطر است احمد شکفت پیش دوچشم ستاره‌ها حالا رخش به لوح بهشتی مصور است طفلی که گشت نور دو چشم امام عشق این نورسیده جاری الطاف کوثر است هفتم امام بوسه به رخساره‌اش زند رخساره‌ای که ماه به چشمش مسخر است گر خوانده‌اند شاهچراغش به بزم عشق این چلچراغ جلوه‌ی نورش مکرر است «یاسر» نرفت دست تهی از حریم وی گنجینه‌ی ولاست که لبریز گوهر است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت بزرگداشت موسی عصا ز چوب درختان طور داشت شاهِ چراغ ما میِ اللهُ نور داشت نور تو در ادامه‌ی نور محمّد است یعنی زمان خلقت عالم حضور داشت شمس الشموس را ز ازل با تو نسبتی‌ست آن نسبتی که ساقی و جام طهور داشت با مشهد اشتباه گرفت و دمی نشست روزی کبوتری که از اینجا عبور داشت از گوشه‌ی حرم چه خوش آواز می‌گذشت دلخسته زائری که به دستش زبور داشت پابوس آستانه‌ی‌تان دستغیب‌ها فرخنده آن سری که به شوق تو شور داشت هر صبح جمعه مجمره گردانی تو را اسفندهای سوخته بوی ظهور داشت پیش تو فال حافظ شیرازم آرزوست از بسکه اشک در غمت اینجا سرور داشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت بزرگداشت اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را تجلی‌خانه برپا کرده با گلدسته‌های نور تداعی می‌کند صحن و سرایش مشهد و قم را... مفاتیح‌الجنان بر لب، در و دیوارها شاعر عوض کرده‌ست این تصویر‌ها طرز تکلم را دلی اندازهٔ دریا برایش با خود آوردم که با لبخندی آرامش دهد روح تلاطم را... هماره قدسیان بر سفرهٔ اکرام او مُنعِم خدا بخشیده بر خوان کریمان این تنعّم را پدر«باب الحوائج» او خودش «شاهچراغ» اما زیارت‌نامه می‌خواند دمادم نور هشتم را تصور می‌کنم در طوس هستم، چشم می‌بندم و حس می‌گیرم از شیراز این اوج تبسم را به خود می‌آیم از اشکی که در هر بیت من جاری‌ست چه باران خوشی، من دوست دارم این تداوم را... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت بزرگداشت صدای ذکر تو شب را فرشته‌باران کرد عبور تو لب «شیراز» را غزل‌خوان کرد «کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست» بیا که چشم و دلت شهر را چراغان کرد چو خواهرت که ز «دریاچهٔ نمک» دل برد هوای زلف تو دریاچه را «پریشان» کرد نه شیخ شهر، تو شاهی که با چراغ رسید و برق عشق تو ما را گرفت و انسان کرد ولی چه حیف که آن طرهٔ خیال‌انگیز چه زود آمد و دل برد و روی پنهان کرد چه اشک‌ها که ضریحت به گونه‌ها جاری... چه دردها که خدا با دل تو درمان کرد شرابِ خون تو جوشید و جان «حافظ» را به جرعه‌ای غزل از جام غیب مهمان کرد و گنبد تو برای دل کبوترها چه مهربان شد و پرواز را چه آسان کرد سفر اگرچه چنین ناتمام ماند، ولی صدای پای تو «شیراز» را «خراسان» کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e