eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
45.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
373 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
دعا و اشک به قلبِ شکسته مرهم بود پس از حسین، همه عمر او مُحرّم بود برای روضه نیازی نداشت او به گریز به پیش چشم تَرَش روضه‌ها مجسّم بود همین که طفل در آغوش مادری می‌دید "بساط گریه برای دلش فراهم بود" صحیفه واژه به واژه مرور عاشوراست فرازهای صحیفه مرور ماتم بود اَنَا ابنُ مکّه و زَمزَم؛ صدا صدای کسی‌ست که در لباسِ اسارت امیرِ عالم بود به وقت خواندن خطبه میان مجلس شام اگرچه خسته، ولی مثل کوه محکم بود اَنَا ابنُ مَن قُتِلَ الصَّبر؛ وقت روضه رسید فدای شاه شهیدی که بی کفن هم بود میان این همه غصّه، امان ز ویرانه پس از خرابه دِگَر قدُّ و قامتش خم بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای شام، کربلای تو یا زین العابدین دل بزم ابتلای تو یا زین العابدین یک عمر در فراق جوانان هاشمی شد خونِ دل غذایِ تو یا زین العابدین در بین خنده و کف و شادی گریستند زنجیرها برای تو یا زین العابدین چشم حسین و چشم شهیدان کربلا گریند در عزای تو یا زین العابدین ای کاش پُر شود عوض اشک، چشم ما از خون ساق پای تو یا زین العابدین در حیرتم که از چه به زنجیر بسته شد دست گره‌گشای تو یا زین العابدین ای کنز مخفی ازلی! یک نفر نگفت ویرانه نیست جای تو یا زین العابدین آرد صدای گریۀ ما سر بر آسمان، از اشک بی صدای تو یا زین العابدین تا حشر، انقلاب حسین است سربلند در پای خطبه‌های تو یا زین العابدین در کوچه‌های شام، فقط سنگ‌های بام بودند آشنای تو یا زین العابدین خاشاک و سنگ و خنده و دشنام و هلهله گردید رونمای تو یا زین العابدین "میثم" سلام می‌دهد از دور، صبح و شام بر صحن باصفای تو یا زین العابدین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر صبح و ظهر و شام و سحر گریه می‌کنی! همراه اشک و سوز جگر گریه می‌کنی! سجاد خانواده‌ای و وقت نافله بر آخرین نماز پدر گریه می‌کنی! از داغ آن سفر که تورا پیر کرده است وقتی که می‌روی به سفر گریه می‌کنی! حق داری ای امام جوانم به دیدن شمشیر و تیغ و تیر و تبر گریه می‌کنی! بر پاره پاره پیکر پیغمبر حسین بر گریه پای نعش پسر گریه می‌کنی! گاهی به سوی مشک و علم خیره می‌شوی با یاد زخم‌های قمر گریه می‌کنی! وقتی که می‌رسی به کنار شریعه‌ای بر سر عبا و دست به کمر گریه می‌کنی! با دیدن سواره نظام‌های لشگری با دیدن عمود و سپر گریه می‌کنی! لالاییِ رباب امانت بریده است با یاد حلق و تیر سه پر گریه می‌کنی! "وقت غروب..."عمه..." ، "علیکنّ بالفرار..." با "آتش" و "خیام" و "خطر" گریه می‌کنی! در کربلا چه دیده‌ای آخر که روضه‌خوان تا می‌رسد به "سینه" و "سر" گریه می‌کنی! این‌طور که پیش می‌روی از دست می‌روی آقای من! بس است چقدر گریه می‌کنی! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیرون زده از خیمه چه نوری، چه امامی بیرون زده در روز، عجب ماه تمامی می‌آید و در راه قیاماً و قعودا گامی به زمین خورده و برخاسته گامی می‌آید و پیشانی او صبح، چه صبحی می‌آید و پیش نظرش شام... چه شامی شمشیر به دست آمده لبیک بگوید بی‌آنکه بگوید پدر از جنگ، کلامی او تشنۀ سیب است، چه سیبی، چه نصیبی این بوی حبیب است، چه عطری، چه مشامی یک مرد به جا مانده، چه آغاز غریبی یک مرد به جا مانده، عجب حسن ختامی دل‌ها همه هستند اسیرش، چه اسیری شاهان همه هستند فقیرش، چه امیری با تشنه لبان دم زدن از آب، عذاب است شرمنده‌ام از رویت اگر قافیه آب است شرمنده‌ام از روی تو تنها نه فقط من از شرم تو بر صورت خورشید، نقاب است زینب سر بالین تو با گریه نشسته تر کردن پیشانی بیمار، ثواب است در خیمه برای عطشت نیست جوابی از خیمه که بیرون بروی تیر جواب است درد تو به تشریح، مضامین مقاتل آه تو به تفسیر، خودش چند کتاب است چشمان تو بسته‌ست، عجب روضۀ بازی! با تربت گودال که سرگرم نمازی ای هر سخنت هر عملت آیۀ قرآن ای کوثر جاری شده در سورۀ انسان ای لرزش اندام تو هنگام عبادت یعنی که قوی آمده‌ای بر سر پیمان هر سجدۀ تو یک شب یلدای خلایق هر ذکر تو یک سنگ به پیشانی شیطان در گودی و بر نیزه و در طشت چه دیدی؟ ای موی تو هر سال در این ماه پریشان؟ برپشت شتر، در غل و زنجیر چه دیدی؟ ای بی سر و سامان شدۀ سر به گریبان! در قصر چه کردند؟ چه دیدی؟ چه شنیدی؟ ای روضۀ سر بسته در این مصرع عریان! افتاده‌ای از پشت شتر از غم سرها؟ با نیزه رسیده‌ست به این شهر، خبرها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سی سال در فراق پدر، زار گریه کرد از داغ غربتِ شهِ بی یار گریه کرد سی سال نیمه شب سر سجّاده تا سحر چشمش به هم نیامد و بیدار گریه کرد سی سال با شنیدنِ «سقّا»، «علم»، «عمو» یاد لبان خشک علمدار گریه کرد سی سال هر جوان رشیدی به راه دید با یاد شِبْهِ احمد مختار گریه کرد سی سال هر زمان که سر سفره‌ای نشست یک دم نگاه کرد و دوصدبار گریه کرد سی سال تا که برد کسی نام شیرخوار یاد رباب و اصغر و گهوار گریه کرد سی سال تا نظر به قدِ خواهرش نمود با خاطرات مجلس اغیار گریه کرد هر کودکی که دید به ره، زیر لب سرود: «دامن»،«شراره»،«سنگ»،«سنان»،«خار»؛ گریه کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ناله یِ واعطشا بر جگرش می‌افتاد آب می‌دید به یادِ قمرش می‌افتاد بی سبب نیست که از جمله‌ی "بَکّائون" است دائماً اشک ز چشمانِ ترش می‌افتاد شیرخواره بغل ِتازه عروسی می‌دید یادِ لالایِ رباب و پسرش می‌افتاد با دلی خون‌شده می‌گفت که الشام الشام تا به بازار مدینه گذرش می‌افتاد روضه‌ی گم شدن و دفنِ رقیه می‌خواند تا به صحرا و خرابه نظرش می‌افتاد گوسفندی جلویش ذبح که می‌شد، یادِ خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می‌افتاد وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه قطعه‌های پدرش دور و برش می‌افتاد :: جلوی پای سکینه دم دروازه‌ی شهر از رویِ نیزه، علمدار، سرش می‌افتاد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شامیان! من داغدارم، هلهله کمتر کنید خارجی نه! زاده‌ی پیغمبرم باور کنید کف زدن پایِ سر فرزند زهرا خوب نیست نامسلمانان! حیا از دخت پیغمبر کنید میهمانم، زاده‌ی پیغمبرم، آیا رواست جای عطر گل، نثارم خاک و خاکستر کنید؟ این سر ریحانه‌ی زهراست بر بالای نی از چه رو با خنده استقبال از این سر کنید کوچه کوچه سنگ بگرفتید جای گل به دست تا نثار فرق مجروح علی اکبر کنید زخم زنجیر مرا دیدید و خندیدید باز شادمانی پای اشک عمه‌ام کمتر کنید فاطمه با ماست ای نامردﹾ مردم! کِی رواست رقص پای گریه‌ی صدیقه‌ی اطهر کنید؟ شیعیان با شعر "میثم" در غم ما اهل بیت دیده را لبریز از خون، سینه پر آذر کنید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زهر اشکی شد و کانون دعا را سوزاند بند بند من افتاده ز پا را سوزاند  سینه‌ام بود حسینیه‌ی غم‌های حسین یاد آن خاطره‌ها، بیت عزا را سوزاند  من نه امروز؛ که در کرب وبلا جان دادم از همان روز که آتش همه جا را سوزاند  با همان تیر که در حنجره‌ای خشک و سفید تارهای عطش‌آلود صدا را سوزاند  از همان لحظه که می‌سوختم و می‌دیدم تازیانه همه‌ی پیکر ما را سوزاند  خیمه‌ای شعله‌ور افتاد زمین و ناگاه چادر دختری از جنس حیا را سوزاند  وای از آن بزم که در پیش اسیران حرم خیزران هم لب و هم طشت طلا را سوزاند  دیدم آتش ز سر بام به سرها می‌ریخت گیسوان به سر نیزه رها را سوزاند  ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب‌های غربت تو گذشت و سحر نداشت حتی سحر غم از دل تو دست برنداشت در حیرتم که سلسلۀ آهنین مگر جایی ز زخم گردن تو خوب‌تر نداشت زخم تن تو را همه دیدند و هیچکس غیر از خدا ز زخم درونت خبر نداشت دنیا چه کرد با تو که هجده عزیز تو تن‌هایشان به روی زمین بود، سر نداشت سنگت زدند بر سر بازارهای شام با آنکه جز تو یوسف زهرا پسر نداشت هجده سر بریده برایت گریستند آهت هنوز در دل دشمن اثر نداشت سوزم بر آن عزیز که در آفتاب سوخت یک سایبان به جز سرِ پاکِ پدر داشت حال تو بود در دل گودال قتلگاه چون بسملی که بال زد و بال و پر نداشت مهمان شام بودی و بهر تو میزبان جز گوشۀ خرابه مکانی دگر نداشت سوز شما به سینۀ «میثم» اگر نبود اینقدر نخل سوختۀ او ثمر نداشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درد بسیار، مداوا گریه ارث جامانده‌ی زهرا گریه روزها ناله و شب‌ها گریه آب می‌خورد، ولی با گریه گریه بر آب وضویش می‌ریخت خون دل بر سر و رویش می‌ریخت گریه بر شاه شهیدان خوب است گریه بر کشته‌ی عریان خوب است گریه بر دامن طفلان خوب است گریه بر آن لب و دندان خوب است خواسته هر سحرش گریه کند در فراق پدرش گریه کند گریه بر ناله‌ی آن مادرها گریه بر گریه‌ی آن دخترها گریه بر غارت انگشترها گریه بر سوختن معجرها رنگ مهتاب، زمینش می‌زد دیدن آب، زمینش می‌زد گریه بر ناقه نشسته سخت است گریه با پیکر خسته سخت است گریه با بال شکسته سخت است گریه با گردن بسته سخت است "گریه خوب است که هر شب باشد گریه بر چادر زینب باشد" آن‌که را هست پیاده نکشید تشنه را بر لب باده نکشید طفل را این همه ساده نکشید ذبح را آب نداده نکشید هیچ کس آب به گودال نبرد پدرم ذبح شد و آب نخورد آمد و دید تنی افتاده کشته‌ی بی کفنی افتاده شه بی پیرهنی افتاده پاره پاره بدنی افتاده همه پروانه و شمعش کردند بوریا آمد و جمعش کردند آمد و دید کنارش پَر نیست بدن افتاده ولیکن، سر نیست چند انگشت، و انگشتر نیست این حسین است ولی دیگر نیست بس که با نیزه قلیلش کردند ذبح کردند قتیلش کردند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دریا به دیده‌ی تر من گریه می‌کند آتش به سوز حنجر من گریه می‌کند سنگی که می‌زنند به فرقم ز روی بام بر زخم تازه‌ی سر من گریه می‌کند از حلقه‌های سلسله خون می‌چکد چو اشک زنجیر هم به پیکر من گریه می‌کند ریزد سرشک دیده‌ی اکبر به نوک نی اینجا به من برادر من گریه می‌کند وقتی زدند خنده به اشکم زنان شام دیدم سه ساله خواهر من گریه می‌کند رأس حسین بر همه سر می‌زند ولی چون می‌رسد برابر من گریه می‌کند زن‌های شام هلهله و خنده می‌کنند جایی که جدّ اطهر من گریه می‌کند... ✍  📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر لحظه با هر گونه مضمون گریه کردم هر روز و شب، یاد پدر، خون گریه کردم قلب مرا هر ناله‌ی مجروح سوزاند یک عمر، حتی دیدنِ مذبوح سوزاند جامه به تن کردند، حالم ریخت برهم مرده کفن کردند، حالم ریخت برهم با هر بهانه مجلس روضه گرفتم خانه به خانه مجلس روضه گرفتم اشک ربابه در وجودم آتش افروخت هر بار دیدم شیرخواره، سینه‌ام سوخت این داغ، هر ساعت چه کرده با دل ما بر حرمله لعنت، چه کرده با دل ما آثار ضرب تازیانه بر تنم ماند رد غل و زنجیرها بر گردنم ماند دستان عمه زینبم را تا که بستند نامردها خیلی غرورم را شکستند مانده به گوشم نعره‌ی دشنام، دشنام گفتم به شاگردان خود، الشام الشام بغضی است هر لحظه به لب آورده جانم من کشته‌ی بزم شراب و خیزرانم شد حسرت اهل حرم، کنج خرابه شد قتلگاه خواهرم، کنج خرابه سوزاند داغش تا دم آخر دلم را ناله کشیدم از درونم واحسینا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e