eitaa logo
🇮🇷حامی انقلابی🇮🇷
468 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
51 فایل
🔸️کانال حامی دکتر وحید یامین پور ✔حمایت از نیروی انقلابی،حمایت از انقلاب است🇮🇷 ادمین @hami_enghelabi
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ به هر میزان انس و آشنایی ما با چیزها بیشتر می‌شود، نسبت به آنها مسئولانه‌تر سخن خواهیم گفت و بعید است در قبال آنها با صدای بلند و لحن بی‌پروا نقادی کنیم. سخنِ اُنس، از جنس نجواست. غالباً بی‌پروایی نسبت به چیزها از سر بیگانگی و دوری است. @yadegarii
♨️ آنگاه که به حال حقیقی در انتظار کسی هستیم، به او، از زمانی که او بی‌واسطه در کنار ماست، نزدیکتریم. انسان تنها موجودی است که حالمند است، نه مکان‌مند. به‌همین جهت است که بسیاری در مجاورت مردان خدا بوده‌اند و آنها را با آنکه می‌شناختند، نمی‌دیدند. @yadegarii
هدایت شده از وحید یامین پور
جنگ اخیر همه اولویت‌هایمان را به‌هم ریخت. اینکه چه کاری الان لازم است، ضروری‌تر است، فوری تر است... حتی کتاب‌های روی میز از من می‌پرسند آیا الان وقت مطالعه کتابی مثل من است؟ برنامه‌های فردا، هفته بعد، ماه آینده... برای زمانی بیرون از زمان اکنون تنظیم شده بود. حالا باید همه را تغییر داد. چه بسا حتی رژیم غذایی؛ جنس روابط با دیگران، سفرها، سرگرمی‌ها... اگر جنگ به ما هشدار داده باشد که چیزهایی که در گمان و پندار شما دور بود، بسیار نزدیکتر از چیزی است که فکر می‌کردید... اگر از آن آدمها هستید که می‌توانید مستقلاً برنامه‌ها و اولویت‌ها و فوریت‌های‌تان را تغییر بدهید، خیلی خوش‌بختید. بسیاری هستند که تغییر برای‌شان محال یا وابسته به چندین متغیر بیرون از اراده‌ی آنهاست. مثلا کسانی‌که زندگی‌شان به سرمایه‌گذاری در دلار، طلا، بورس، مِلک، ماشین و... گره خورده! ذهن و قلب آنها به میله‌های نمودارهای بازارهای جهانی قلاب شده. بالا و پایین رفتنش به اراده‌هایی در برج‌های نیویورک یا پستوهای سبزه میدان متصل است. بی‌اراده در تغییر یا ثبات. هنگام جنگ، که مرحله‌ای از ظهور است، بسیاری به اضطراب می‌افتند که کاش بتوان زمان ظهور -جنگ- را به تاخیر انداخت تا کارهایشان به سرانجام و سامان (سود مورد انتظار) برسد. یا آنها که در آستانه فارغ‌التحصیلی یا استخدام در یک اداره یا شرکت‌اند، یا یک قدم مانده تا موفقیتی بزرگ را در چیزی کسب کنند... حتی آنها که برای تابستان بلیط رزرو کرده‌اند، یا حتی آنها که طبق برنامه عبادی‌شان تصمیم داشتند به حج عُمره یا کربلا بروند. تغییر که همان اراده الهی در شکستن تصمیم بندگان است، در برابر آرزو و اراده ماست. اینچنین است که حج و زیارت کربلا چنانچه بیرون از پرانتز جنگ و ظهور باشد، ما را به حالی می‌اندازد که آرزوی تاخیر در ظهور را داشته باشیم. هرچند بر زبان دعای فرج بخوانیم! برنامه‌های‌مان را مرور کنیم؛ حقیقتاً توان و آمادگی تغییر تمام عیار آنها را داریم؟ یا جان و قلب ما ثبات و سکوت و سکون و عدم تغییر را می‌طلبد؟ ➕️ @Yaminpour
♨️ اگر تعبیر یا جمله معناداری وجود داشته باشد که مترجم‌گوگل و هوش مصنوعی نتواند آنرا ترجمه کند یا ترجمه‌اش مضحک و نارسا باشد، آن تعبیر یا جمله، یا شعر است یا شاعرانه. آنچه مترجم‌گوگل از پس ترجمه‌اش برمی‌آید، زبان روزمرگی است؛ زبان داد و ستد و دلالی و علم. آنچه بر اساس اراده از زبان صادر می‌شود؛ آنچه که ینطق عن الهوی است. شعر و شاعرانگی چون از لسان‌الغیب می‌تراود و در هشیاری و بیداری پنهان است، هنگام ترجمه یا مهمل می‌شود یا مضحک. هکذا وحی... هیچ شعری به شعری همانند خود قابل ترجمه نیست. هر شعری فقط یکبار و در یک زبان متولد می‌شود. اینچنین است تفکر؛ همانا تفکر در زبان متولد می‌شود. @yadegarii
هدایت شده از وحید یامین پور
غزه، "کُفر" طاغوت غرب را در آورده... و این کار بس دشواری بود. غرب سرآمد همه تاریخ در تظاهر و دروغ و تدلیس است. سینما، رُمان، ژورنالیسم، شبکه‌های اجتماعی و... همه ابزار تدلیس و دروغ و تظاهر غرب بوده. غرب چند برابر همه تاریخ به انسان دروغ گفته است؛ درباره‌ی انسان و حقوقش، درباره‌ی رستگاری و راه رسیدن به آن، درباره‌ی حقیقت زن و عشق، درباره‌ی آزادی، درباره‌ی همه چیز... ده‌ها سال باید می‌گذشت تا کُفر طاغوت غرب بیرون بزند. آنچنان که رسوایی سر تا پایش را بگیرد. آنچنان‌که حال خودشان از خودشان به‌هم بخورد. آنچنان‌که از بوی تعفن خودشان خواب‌شان نگیرد... رنج تاریخی غزه، حقیقت طاغوت غرب را مکشوف کرد. کار، تمام است. آنگاه که تمام کفر طاغوت بیرون بزند، طلیعه ایمان بالله است: و من یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقد استمسک بالعروة الوثفى "یعنی همان اسطوره چشمه حیات در دل برهوت ظلمانی، طلوع از مغرب. و این راست است؛ تنها در اعصار جاهلی است که باید امید بعثت داشت." (آوینی؛ آخرین دوران رنج) ➕️ @Yaminpour
هدایت شده از وحید یامین پور
چند روز از اقدام تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی به قطر گذشته؛ به‌جای اینکه غیرت و تعصب عربی و اسلامی میان همسایگان عافیت‌طلب و وابسته‌ به آمریکا بجنبد، ترس و اضطراب میان‌شان فراگیر شده. مُشتی پرخورِ فربه بزدل و تهی از مردانگی و بیگانه با معنا و مفهوم عزت. جغرافیای ترس و مجسمه‌ی مومیایی شده‌ی اسلام آمریکایی، که از دورن مخروبه و از بیرون مجلل و رنگارنگ است. برای پوشاندن خرابی و تعفن درون، طلعت زربفت بر تن می‌کنند، اما ناگاه با ورق خوردن تاریخ بوی گند باطن‌شان رسوای‌شان می‌کند. خبرهای تلخ الهام‌بخشی منتشر شد. هواپیمای سوخت‌رسان اجنبی از همان قطر برخاسته و به دشمن اسرائیلی سوخت کافی برای تجاوز به قطر را داده و برگشته به قطر! خبر اگر حتی واقعیت نداشته باشد اما حقیقت دارد. حیف که این‌بار جیب‌های وَرم کرده‌ی دشداشه‌های نفتی نتوانسته به خارجی‌های کاربلد تابعیت قطری بدهد و مثل تیم‌های ناملّی ورزشی مدال فیک افتخار بخرد. سالهاست انفال و اموال مسلمین را خرج ساختن هتل‌های مجلل کردند تا اجنبی‌ها برای تفریح روی آنها لم بدهند و به شیوخ مفت‌خور افتخار گرفتن عکس یادگاری بدهند. الباقی‌اش را هم خرج ساختن مسجد کرده‌اند؛ مسجدها هم پر از شیوخی است که قرآن را با صوت و لحن عالی از بَر می‌خوانند؛ با سانسور آیه‌هایی که بدآموزی دارد. آیه‌هایی که در منوی هتل‌های اطراف ممنوع است. حالا شیوخ دارند فکر می‌کنند چطور پول مفت نفت را دوباره به‌کار بگیرند تا با دادن رشوه‌ی ذلت به ترامپ و نتانیاهو کمی آبرو بخرند... بیچارگان هم چوب را خورده‌اند هم پیاز را و هم جریمه‌اش را پرداخت کرده‌اند. انقلاب ما به ما چه داد؟ ما را از مسیر این تعفن تاریخی در درون بازگرداند و در مدرسه عزت و شرف تعلیم‌مان داد. اگر ایران و انقلاب اسلامی‌اش نبود، امروزِ تاریخ هیچ دلیلی برای امید به آینده‌ی انسان نداشت.
هدایت شده از وحید یامین پور
بعضی‌ها هستند با بی‌دین‌های آن‌سوی دنیا که در نظر و نژاد و ملیت و زبان متفاوتند، ابراز همگرایی و دوستی می‌کنند، چون در ابراز تنفر در اسرائیل نقطه‌ی توافق و اشتراک پیدا کرده‌اند. و البته این همگرایی درست و هوشمندانه است. اما همین‌ها با هم‌کیشان مسلمان انقلابی ایرانی با صدها نقطه‌ی اشتراک دینی و ملی و تاریخی و فرهنگی، انگار صد پشت غریبه‌اند. انگار پدرکشتگی دارند. در مورد اول، این نگاه کلان تاریخی و تمدنی است که موجب همگرایی با غریبه و بیگانه است. در مورد دوم تنگ‌نظری و نزدیک‌بینی است که برادر را به دشمن تبدیل می‌کند. قبیله‌گرایی خصلت تنگ‌نظران و نزدیک‌بینان است. نشانه‌ی این دو آفت، برچسب‌زنی جریان‌شناسانه است و برچسب‌زنی ابزار ساده‌سازی مسائل پیچیده‌ی سیاسی و تاریخی است و ساده‌سازی برای ذهن‌های ساده جذاب و محبوب است. برچسب‌های وفاقی، پایداری‌چی، تندرو، نفوذی و... ابزارهای محبوب برای ساده‌سازی مسائل پیچیده‌اند. این ابزار به بی‌حوصله‌هایی که علاقه‌ای به واکاوی تاریخی و فرهنگی شخصیت‌ها و کنشگری‌هایشان ندارند، کمک می‌کند به‌سرعت و سادگی تکلیف خودشان با افراد و رویدادها را معلوم کنند. ➕️ @Yaminpour
🔺️ خدا کجاست؟ خدا در چشیدن شیرینی یک توت رسیده، لمس گندم‌های به‌بار نشسته، نوشیدن یک جرعه آب گوارا و گرم کردن دستهای سرد روی آتش هیزم‌های سرخ است.* خدا در مفاهیم متافیزیک نیست. خدا لابلای استدلال‌های فلسفی نیست. خدا را می‌توان در متن زندگی پیدا کرد و کنارش نشست. *او پیش ماست ولی ما پیش خودمان نیستیم که او را بیابیم. خدای * ** * خدای فلاسفه نیست، او پیش ماست، "قریب" است. ولی چون ما از خودمان دوریم او را که پیش ما نشسته، نمی‌یابیم.* آنگاه که خدا پرده را کنار می‌زند و خود را در لبخند یک نوزاد یا باریدن باران و جوانه زدن یک شاخه‌ی خشکیده نشان می‌دهد، چشمان ما بسته است... و گاه باز می‌شود و در آن گشودگیِ چشم‌ها همه‌ی جهان پر از امید و سرزندگی می‌شود. اما اگر بسته بماند... فرمود نسوا الله فانساهم انفسهم! این شاید بدترین فرجامی باشد که قرآن برای انسان پیش‌بینی کرده: "همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد." [حشر/۱۹] * (مثال‌های سوره واقعه برای یافتن خدا) [واقعه/۶۳ تا ۷۱] ✒️ وحید یامین‌پور
هدایت شده از وحید یامین پور
بسیاری از حیوانات مرزهای قلمرو خود را با استفاده از ادرار و مدفوع خود مشخص می‌کنند. برخی مانند گَند راسوها با بوی بد دیگران را فراری می‌دهند. این ساده‌ترین نحوه‌ی توسعه قدرت و طرد «دیگری» در طبیعت است. رویه‌ای که اینک در فضای مجازی توسط انسان عصر ارتباطات در پیش گرفته شده. افشاگری، دریدگی و تولید انبوه زباله‌های تصویری و زبانی چونان مرزگذاری با مدفوع یا تراوش بوی متعفن به عنوان راهی برای تعیین مرزهای قلمرو سیاسی. در تایملاین فارسی، پهلوی‌دوستان و بهائیان در این‌گونه از کنش حیوانی سرآمد و پیشرو هستند. ➕️ @Yaminpour
هدایت شده از وحید یامین پور
درباره نماز باران اعتقادی که یونانیان عصر اساطیر به زئوس و هرمس برای آمدن و ابر و باران داشتند چه‌بسا بیشتر از اعتقاد خیلی از ما به خدای یگانه باشد. "علم جدید" توجه ما را از علة‌العلل روح هستی برداشت و به اجزاء متاخر علل معطوف کرد. علم جدید با جزئیات به ما نشان داد که در آسمان‌ها هیچ موجود خارق‌العاده و مقدسی وجود ندارد؛ آنجا فقط حرکت جبهه‌های هوا و توده‌های پرفشار و کم‌فشار و جنس ابرها هستند که باران را سبب می‌شوند. علم جدید ما را با کومولونیمبوس آشنا کرد که نامش از زئوس و پوزئیدون دهان‌پر‌کن‌تر بود و جزئیات بیشتری از خدای احد و واحد داشت. علم جدید درباره اینکه "چگونه" باران می‌بارد هزاران صفحه تحقیق علمی منتشر کرد و ما این پرسش که "چرا" باران می‌بارد، را فراموش کردیم. آگوست کُنت گفته بود با علم، بشر از صباوت و کودکی به‌در آمده و عصر "چرا" و پاسخ‌هایی اساطیری و دینی و فلسفی به آن سر آمده... سرمستی علم جدید برقرار است. در ته قلب‌مان امید داریم که علم، این الهه‌ی مشکل‌گشا، راهی برای این آسمان خشک هم پیدا خواهد کرد. اگر نماز باران هم بخوانیم شاید از سر مراعات احتیاط باشد؛ چه می‌دانیم شاید از حرکات انسان روی زمین توده‌ای از انرژی آزاد می‌شود که بر جبهه‌های هوا تاثیر می‌گذارد. علم دیر یا زود ممکن است ربط این خم و راست شدن را با اتفاقات طبیعی پیدا کند و ما مومنان را از توهم اینکه جهان باطنی دارد که اموراتش به دست موجودات و نیروهای غیبی (فرشتگان) اداره می‌شود، خارج سازد... ➕️ @Yaminpour
♨️ ◾️هفته و از نظر من جرج اورول دغلبازترین و کلاهبردارترین نویسنده تاریخ است. رمان 1984 و قلعه حیوانات اورول نه برای بی‌آبرو کردن انقلاب‌ها یا نقد بلوک شرق که برای پوشانیدن واقعیت منزجر کننده و ضدانسانی غرب نوشته شد. از نقطه نظر صنعت ادبیات، این دو کتاب جزو موفق‌ترین آثار سفارشی به‌حساب می‌آیند: "پول بگیر و به لجن بکش". نه برای آنکه حق آنهاست که به لجن کشیده شوند بلکه برای اینکه واقعیت لجن و متعفن سفارش دهنده پنهان بماند. عجیب اینکه 1984، سال نوشتن کتاب مشهور نیل پست‌من «زندگی در عیش، مردن در خوشی»(سرگرمی در حد مرگ) است. کتابی که به شکلی پیشگویانه ماهیت عوامفریب سرگرمی و رسانه در غرب را افشا می‌کند. بلوک شرق فروپاشید، اما غرب به فروپاشی انسان انجامیده... در پس صنعت سرگرمی و ماشین پروپاگاندایی که همه چیز را به‌لجن می‌کشد تا باقی بماند. @yadegarii
♨️ برای داستان و هنر راهی به روح انسان باز است که بر گونه‌های مهاجمی چون رسانه و پروپاگاندا بسته است. "روح" و خیال انسان برای هنر آغوش می‌گشاید، ولی رسانه با شکستن پنجره‌ها، در پی تصرف "ذهن" است. داستان و هنر در مقام ذکر، میهمان عالم خیال‌اند و مردمان غالباً در ساحت خیال سکنی گزیده‌اند. @yadegarii