جان کندی و با نرخ جانت نان درآوردی
خشکیدی ای گل! تا سر از گلدان درآوردی
خرج دوای دختر زار و نحیفت شد،
پولی که در گرمای تابستان درآوردی
با سنگ جنگیدی و با آهن درافتادی،
اما چرا آخر سر از زندان درآوردی
تا چند روزی را به عمر او بیفزایی،
جان گران را از تنت آسان درآوردی
#
ما که تمام سفرههامان آجری رنگند
آخر چرا فرزند من دندان درآوردی؟
با دستهای کوچکت تا نان طلب کردی،
از دستهای تنگ من ایمان درآوردی...
#زهرا_علیدوستی
#کارگر
#روز_کارگر
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom