«بسم الله الرحمن الرحیم»
میخواستم یک گوشه از دنیا ببارم
دور از تمام ابرها، تنها ببارم
میخواستم بر غصههای قلب خونم
طوفانی و بیتاب و رعدآسا ببارم
بغضم گرفت از قصههای سرخ تقویم
اما نشد از شدت غمها ببارم
میخواستم باران شوم بر شعلهی شب
میخواستم بر شاخهی طوبی ببارم
وقت اذان میخواستم در قلب محراب
بر قامت سجادهی مولا ببارم
میخواستم وقت دعا خواندن به یادش
با هر فرازی در شب احیا ببارم
من ابر تاریخم که دیدم غنچهها را
اما نشد در ظهر عاشورا ببارم
قسمت نشد باران شوم بر مشک خونین
قسمت نشد در محضر دریا ببارم
آری نشد بر لالههای عاشق دشت
بر خیمهای لبتشنه در صحرا ببارم
از قرنها پیش آمدم در باغ زیتون
با ذکر سبحان الذی اسرا ببارم
از قرنها پیش آمدم با کوهی از اشک
از قرنها پیش آمدم، فردا ببارم
بغض هزاران ساله ام یا اشک شوقم ؟
صبحی که من در مسجدالاقصی ببارم
ای روز موعود ای قرار عاشقانه!
حرفی بزن قدری برایم تا ببارم...
#ماهرخ_درستی
#قدر #ظهور
@mahrokh_dorosti
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom