✨🌹(آيه ٧) : #غزوۀ_بدر نخستين درگيرى مسلّحانۀ اسلام و كفر:
✨🌹 چون در آيات گذشته اشارهاى به جنگ بدر شد، قرآن مجيد بحث را به جنگ بدر كشانده و فرازهاى حسّاسى از آن را تشريح مىكند. براى روشن شدن تفسير اين آيات و آيات آينده قبلاً بايد فشردهاى از جريان اين جهاد اسلامى را از نظر بگذرانيم، تا ريزه كاريها و اشاراتى كه در اين آيات هست كاملاً روشن گردد.
✨🌹 غزوۀ بدر از اينجا آغاز شد كه «#ابوسفيان» بزرگ «مكّه» در رأس يك كاروان نسبتاً مهمّ تجارتى كه از چهل نفر با ۵۰ هزار دينار مال التّجاره تشكيل مىشد از شام به سوى مدينه باز مىگشت. پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» به ياران خود دستور داد آمادۀ حركت شوند و به طرف اين كاروان بزرگ كه قسمت مهمّى از سرمايۀ دشمن را با خود حمل مىكرد بشتابند و با مصادره كردن اين سرمايه، ضربۀ سختى بر قدرت اقتصادى و در نتيجه بر قدرت نظامى دشمن وارد كنند.
✨🌹 ابوسفيان از يك سو به وسيلۀ دوستان خود در مدينه از اين تصميم پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» آگاه شد و از سوى ديگر چون موقعى كه اين كاروان براى آوردن مال التّجاره به سوى شام مىرفت نيز مورد چنين تعرّض احتمالى قرار گرفته بود، قاصدى را به سرعت به مكّه فرستاد، قاصد در حالى كه طبق توصيۀ ابوسفيان بينى و گوش شتر خود را دريده و خون به طرز هيجان انگيزى از شتر مىريخت و پيراهن خود را از دو طرف پاره كرده و وارونه سوار بر شتر نشسته بود تا توجّه همۀ مردم را به سوى خود جلب كند، وارد مكّه شد، و فرياد برآورد: «اى مردم پيروزمند! كاروان خود را دريابيد، كاروان خود را دريابيد» ! و از آنجا كه بسيارى از مردم مكّه در اين كاروان سهمى داشتند مردم به سرعت بسيج شدند و حدود ۹۵۰ نفر مرد جنگى كه جمعى از آنها بزرگان و سرشناسان مكّه بودند با هفتصد شتر و يكصد رأس اسب به حركت درآمدند، و فرماندهى لشكر به عهدۀ «#ابوجهل» بود.
✨🌹 پيامبر اسلام «صلّى اللّه عليه و آله» با ٣١٣ نفر كه تقريباً مجموع مسلمانان مبارز اسلام را در آن روز تشكيل مىدادند به نزديكى سرزمين بدر، بين راه مكّه و مدينه رسيده بود كه خبر حركت سپاه قريش به او رسيد. در اين هنگام با ياران خود مشورت كرد كه آيا به تعقيب كاروان ابوسفيان و مصادرۀ اموال كاروان بپردازد و يا براى مقابله با سپاه آماده شود. جمعى مقابله با سپاه دشمن را ترجيح دادند ولى گروهى از اين كار اكراه داشتند، ولى پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» نظر گروه اوّل را پسنديد، و دستور داد آمادۀ حمله به سپاه دشمن شوند. از طرفى جمعى از مسلمانان در وحشت و ترس فرو رفته بودند، و اصرار داشتند كه مبارزه با اين گروه عظيم كه هيچ گونه موازنهاى با آنها ندارد صلاح نيست، ولى پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» با اين وعدۀ الهى آنها را دلگرم ساخت و گفت: «خداوند به من وعده داده كه بر يكى از دو گروه پيروز خواهيد شد، يا بر كاروان قريش يا بر لشكرشان، و وعدۀ خداوند تخلّف ناپذير است».
#ادامه دارد
✅ تفسیر روان یک آیه👇
https://eitaa.com/joinchat/2917007367C712c2d4b70
👆👆👆👆
✨🌹سپس به مسلمانان دستور داد كه در كنار چاه بدر فرود آيند. در اين گير و دار ابوسفيان توانست خود را با قافله از منطقۀ خطر رهايى بخشد، و از طريق ساحل دريا (درياى احمر) از بيراهه به سوى مكّه با عجله بشتابد، و به وسيلۀ قاصدى به لشكر پيغام فرستاد كه خدا كاروان شما را رهايى بخشيد، من فكر مىكنم مبارزۀ با محمّد در اين شرايط لزوم ندارد. ولى رئيس لشكر ابوجهل به بتهاى بزرگ «#لات» و «#عزّى» قسم ياد كرد كه ما نه تنها با آنها مبارزه مىكنيم بلكه تا داخل مدينه آنها را تعقيب خواهيم كرد.
✨🌹 سرانجام لشكر قريش نيز وارد سرزمين بدر شد، و غلامان خود را براى آوردن آب به سوى چاه فرستادند، ياران پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» آنها را گرفته و براى بازجويى به خدمت پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» آوردند، حضرت از آنها پرسيد شما كيستيد؟ گفتند: غلامان قريشيم، فرمود: تعداد لشكر چند نفر است، گفتند: اطّلاعى از اين موضوع نداريم. فرمود: هر روز چند شتر براى غذا مىكشند، گفتند: نه تا ده شتر. فرمود: جمعيّت آنها از نهصد تا هزار نفر است (هر شتر خوراك يكصد مرد جنگى) .
✨🌹محيط، محيط رعبآور و به راستى وحشتناكى بود، لشكر قريش كه با ساز و برگ جنگى فراوان و نيرو و غذاى كافى و حتّى زنان خواننده و نوازنده براى تهييج يا سرگرمى لشكر قدم به ميدان گذارده بودند، خود را با حريفى روبرو مىديدند كه باورشان نمىآمد، با آن شرايط قدم به ميدان جنگ بگذارند.
✨🌹 مشكل ديگرى كه جنگجويان از آن وحشت داشتند، وضع ميدان بدر بود كه از شنهاى نرم كه پاها در آن فرو مىرفت پوشيده بود، در آن شب باران جالبى باريد، هم توانستند با آب آن وضو بسازند، خود را شستشو و صفا دهند و هم زمين زير پاى آنها سفت و محكم شد، و عجب اين كه اين رگبار در سمت دشمن بطور شديد بود كه آنها را ناراحت ساخت.
✨🌹 خبر تازهاى كه به وسيلۀ گزارشگران مخفى لشكر اسلام دريافت شد و بسرعت در ميان مسلمانان انعكاس يافت اين بود كه آنها گزارش دادند، كه لشكر قريش با آن همه امكانات، سخت بيمناكند. گويى خداوند لشكرى از وحشت در سرزمين قلب آنها فرو ريخته است. فردا صبح لشكر كوچك اسلام با روحيّهاى نيرومند در برابر دشمن صف كشيدند. قبلاً پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» به آنها پيشنهاد صلح كرد تا عذر و بهانهاى باقى نماند. بعضى از سران قريش نيز مايل بودند صلح كنند، ولى باز ابوجهل مانع شد.
✨🌹 سرانجام آتش جنگ شعلهور گرديد «#حمزه» عموى پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» و #على_عليه السّلام كه جوانترين افراد لشكر بودند و جمعى ديگر از جنگجويان شجاع اسلام در جنگهاى تن به تن كه سنّت آن روز بود، ضربات شديدى بر پيكر حريفان خود زدند و آنها را از پاى درآوردند.
✨🌹 پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» دست به سوى آسمان برداشت و عرض كرد: يا ربّ ان تهلك هذه العصابة، لم تعبد: «اگر اين گروه كشته شوند كسى تو را پرستش نخواهد كرد». باد به شدّت به سوى لشكر قريش مىوزيد و مسلمانان پشت به باد به آنها حمله مىكردند. در نتيجه هفتاد نفر از سپاه دشمن كه ابو جهل در ميان آنها بود، كشته شدند و در ميان خاك و خون غلتيدند و ٧٠ نفر به دست مسلمانان اسير گشتند. ولى مسلمانان تعداد كمى كشته بيشتر نداشتند و به اين ترتيب نخستين پيكار مسلّحانۀ مسلمانان با دشمن نيرومندشان با پيروزى غير منتظرهاى پايان گرفت.
#ادامه دارد
✅ تفسیر روان یک آیه👇
https://eitaa.com/joinchat/2917007367C712c2d4b70
#ادامه از قبل
🔻عوامل کمتوفیقی و فقدان حال عبادت در کلام امام سجاد علیهالسلام (۳)
✅ @ghorbanimoghadam_ir