📚 #معارف
🔹 جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین(ع) در کلام رهبر انقلاب
🔸 عواقب کوچک شمردن گناه
عن امیرالمؤمنین(ع) عن رسولالله(ص) انّه قال: انّ ابلیس رضی منکم بالمحقّرات، والذّنبُ الذی لا یُغفر قولُ الرّجل، لا اوخذُ بهذا الذّنب استصغاراً لهُ. (1)
«امیرالمؤمنین(ع) از قول پیامبر اکرم(ص) نقل میکنند که فرمود: ابلیس از شما به گناهان کوچک راضی میشود؛ و گناهی که آمرزیده نمیشود این است که انسان بگوید بهخاطر این گناه کوچک مؤاخذه نمیشوم و آن را کوچک بشمرد.»
انّ ابلیس رضی منکم بالمحقّرات؛ [امیرالمؤمنین(ع) از قول پیامبر(ص) میفرماید:] ابلیس از شما به همین اندازه- ارتکاب گناهان کوچک- راضی میشود. البته این در مورد همه نیست؛ در مورد بسیاری، ابلیس به گناهان کوچک راضی نمیشود؛ آنها را به گناهان بزرگ وادار میکند، خیلی هم راحت از او اطاعت میکنند؛ لکن برای بسیاری از مؤمنین و کسانی که مواظبند گناه بزرگی انجام ندهند، ابلیس میگوید عیب ندارد، من به همان گناه کوچک [راضی هستم]؛ وسوسه میکند تا مؤمن را به گناه کوچک وادار کند. حالا نتیجه این چیست؟ آن لعین درگاه الهی کار خودش را دارد میکند؛ او در کار خودش خبره است، میداند که گناه کوچک وقتی متراکم شد، همان کاری را میکند که گناه بزرگ انجام میدهد و گاهی تراکم و پیدرپی شدن و اصرار بر گناهان کوچک و صغائر و محقّرات، کاری با انسان میکند که برای انسان، گناه بزرگ هم آسان میشود؛ والعیاذ بالله. خیلی از کارها هست که اوّل اگر به یک مؤمنی عرضه کنند، از آن تحاشی (اجتناب) میکند، اما آرامآرام او را مأنوس میکنند با گناه کوچک، یواشیواش سرش به آن گرم میشود، کارش بهجایی میرسد که همان گناه بزرگی را که روز اول حاضر نبود مرتکب بشود، بهراحتی انجام میدهد.
اینجور نیست که به یکباره انسان از مرز ایمان و کفر بگذرد و وارد کفر بشود؛ نه، یواشیواش نزدیکش میکنند تا اینکه اینجوری میشود؛ این در گناهان فردی و شخصی و در گناهان اجتماعی هم هست؛ این را هم توجه داشته باشید.
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/168732
🔻 @gharar_at
📚 #معارف
🔹 ماجرای بوسه آیتالله مرعشی نجفی(ره) بر کف پای پدر
🔸 آیتالله مرعشی نجفی میفرمودند: در جوانی كه خانه پدر و مادرم بودم، (پدرشان هم از علما بودند) یك روزی مادرم ناهار تهیه كرد، به من فرمود كه شهاب، برو بابایت را صدا كن بیاید ناهار بخوریم. من رفتم اتاق پدرم كه پدرم را صدا كنم، دیدم پدرم از خستگی خوابش برده. تازه هم خوابش برده بود، كسی هم كه تازه خوابش برده اگر بخواهی بیدارش كنی اذیت میشود. به فکر فرو رفتم چه كار بكنم؟ از یک طرف مادر گفته پدرت را بیدار كن ناهار بخوریم، از طرف دیگر هم پدر است، حق دارد، بیادبی میشود که من بیدارش كنم. یك حیلهای به ذهن من رسید. افتادم زمین، شروع كردم پای پدرم را با ملایمت بوسیدن. همان طور كه به آرامی پای پدرم را میبوسیدم پدرم آرام آرام چشمانش را باز كرد. دید یك كسی دارد پایش را میبوسد. خوب كه چشمانش را باز كرد دید پسرش است، گفت: شهاب تویی؟ گفتم بله. پرسید چرا پای مرا میبوسی؟ گفتم: مادر به من گفته بیایم شما را برای ناهار صدا كنم، دیدم شما خوابید، گفتم پایتان را ببوسم تا آرام آرام بیدار شوید. پدرم هم از این كارم خیلی خوشش آمد، از ته دل دعا كرد و گفت: الهی خدا تو را از خادمین اهل بیت قرار بدهد، دعای پدر ما گرفت، ما شدیم از خادمین اهل بیت.
امضاء كه ایشان میكرد، مینوشت خادم اهل بیت، سید شهابالدین حسینی مرعشی نجفی. كتابخانهای كه ایشان درست كرده شاید در دنیا بینظیر باشد. ایشان میگوید من هرچه دارم از دعای پدر دارم. پدر و مادر را خیلی احترام كنیم.
* حجتالاسلام فرحزاد، برنامه سمت خدا؛ هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، اکبر دهقان، ص 277
🔻 @gharar_at
📚 #معارف
🔹 با خورشید انقلاب (خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)
🔸 مراودات حضرت آقا
با آیتالله موسی شبیریزنجانی
از وقتی آقا قم تشریف آوردند، با اخوی، آیتالله موسی شبیریزنجانی خیلی زیاد انس داشتند. اصلا آقا همیشه از همان قدیم با علما ولو با وجود تفاوت سنی، زیاد سر و کار و انس داشتند. از وقتی قم آمدند مورد توجه بودند، مورد توجه علما و فضلا بودند. با اخوی هم دیگر خیلی زیاد. الان هم تماس زیاد است. حدود دو سال پیش بود که نهارخدمت آقا بودیم و اخوی نیز آنجا بودند. آقازادههاشون سر سفره بودند. آقا به اخوی فرمودند که پسرهای من که طلبه شدند، به آنها نگفتم طلبه بشوند، خودشان انتخاب کردند و البته من از انتخابشان خوشحال شدم. زمانی که یکی از آنها به قم آمد، من نگفتم بیاید درس شما، خودش درس شما را انتخاب کرد و من از این انتخابش هم خوشحال شدم.
آیتالله خامنهای و آیتالله شبیری خیلی با هم صمیمی هستند. آیتالله شبیری معتقدند که تضعیف این نظام و تضعیف رهبری جایز نیست. این اعتقاد ایشان هست، اما همانطور که آیتالله گلپایگانی اگر مطلبی داشتند محرمانه به امام(ره) نامه مینوشتند، اخوی هم همینطور، گاهی خصوصی مطالب را برای ایشان مینویسند. یک بار سر مسئلهای با اخوی صحبت میکردم، اخوی قریب به این مضمون گفتند که ایشان (آیتالله خامنهای) خیلی بزرگواری دارند و عدالت ایشان بسیار مناسب است.
* آیتالله سیدجعفر شبیریزنجانی، به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای
@gharar_a
📚 #معارف
🔹 در محضر امام خمینی(ره)
🔸 ده سال مدرس همسر
حضرت امام در منزل مشوق بسیار خوبی جهت تحصیل- چه قدیمه و چه جدید- برای ما بودند و در حل مشکلاتمان دخالت مستقیم داشتند. مادر ما تقریباً 15 ساله بودند که با امام ازدواج کردند و طبیعتاً تحصیل را در منزل پدر ترک گفتند اما امام از جهت اینکه اجحافی به همسرشان نشده باشد، به گفته مادر ده سال تمام به طور مرتب همه روزه خودشان معلم ایشان میشوند و دروس قدیمه را به خانم تدریس میکنند. در مورد حقوق زن- که از چه خانوادهای به منزل شوهر میآید و همسر باید مطابق شأن او رفتار کند. پدر من این مسئله را که مادر از یک خانواده مرفه بودهاند در نظر گرفتهاند و خانم همیشه دو کمک کار داشتهاند، یکی برای امور داخلی منزل و یکی برای نگهداری بچهها. از مادرم شنیدهام پدر برای نگهداری بچهها در شبزندهداریها به پیشنهاد خودشان هر دو ساعت یک بار کمک میکردهاند، مادر نقل میکنند: «در طول این دو ساعت تا آنجا که به من نیاز نبود بیدارم نمیکردند و خودشان به تنهایی بچه را
نگه میداشتند.»(۱)
امام و سن تکلیف دختران
امام قبل از سن تکلیف هیچ اصراری برای انجام امور واجب نشان نمیداد، خود من تا 9 سالگی حجاب نداشتم، به یاد دارم که در سن 8 سالگی مایل بودم که چادر بگذارم، وقتی مادر این مسئله را با امام در میان گذاشتند، ایشان فرمودند خداوند تکلیف نکرده است. من عقیده دارم که ایشان میخواستند بچه بفهمد که در سنی تکلیف ندارد و در سن دیگر مکلف است و باید اموری را انجام بدهد.
حضرت امام وقتی تکلیف میکردند که خداوند تبارک تکلیف کرده است و آن زمان با یک دختر 9 ساله مطابق خانم 25 ساله و با یک پسر 15 ساله مطابق یک مرد 30 ساله رفتار میکردند و آنها را از حضور در کنار یکدیگر، حتی در منزل برای ملاقاتهای غیر ضروری
منع میفرمودند.(۲)
(۱و۲) خانم دکتر زهرا مصطفوی، فرزند امام، مصاحبه با مجله زن روز، شماره 1361، 1371/3/9
🌷 @gharar_at
🏴 توصیههایی پیرامون #زیارت_اربعین
ص (۱)
بسم الله الرحمن الرحیم
باید افرادی که ذینفوذ هستند در یک جمع، و دیگران کلماتشان را قبول دارند، چه به عنوان #منبر یا #سخنرانی یا #درس یا #روحانی کاروان یا هر چیز دیگر، همانطوریکه در #حج معمولاً جلسه در #تهران گرفته میشود و اعمال حج نشان داده و توضیح داده میشود، همین کار را در این زیارات انجام دهند. به این صورتکه از زیر مجموعهی خودشان سؤال کنند از هر صنفی هستند؛ #دبیرستانی یا #دانشگاهی یا #تاجر و ... - در این جمعیت عجیبی که انشاءالله به سلامت موفق بشود- بپرسند #هدف چیست؟ هدف را مشخص کنند. ببینند اینها میدانند هدف چیست یا فقط میخواهند #زیارت بروند، #ثواب ببرند و بیایند باز سر کار خودشان باشند؟ چند تا از کلمات امام #حسین علیهالسلام انتخاب کنند و به اینها حالی کنند که حضرت امام حسین علیهالسلام به دنیا #توجه نداشت. #دنیا را یک مسیر و جادهای بیشتر حساب نمیکرد. و #مرگ را اصل این #سفر میدانست. هدف #خلقتی که خدا به #انسان داده، تقریباً از مرگ شروع میشود. امام حسین علیهالسلام هم دلخوشیاش به این بود که از این پل به آسانی ردّ میشود و با آنهاییکه به آنها #عشق میورزد، #وصال پیدا میکند، چرا که میفرماید: «و ما أولهنی إلی أسلافی اشتیاق یعقوب إلی یوسف». من #زندگی دنیا برایم زندگی نیست. مثل اینکه حضرت #یعقوب علیهالسلام هم زندگی نداشت و در نتیجه مبتلا به نابینایی شد و همهاش آه میکشید برای #یوسف و دوری از او.
آیا شماها میخواهید با رفتن و برگشتن از اینجور #معارف درونتان ظهور بکند و طمع لذات دنیا از خاطرتان پاک شود، محو شود و طمع به لذات آنجا در شما پیدا شود و یا اگر هست تقویت شود؟.
خلاصه یا #حسینی شوید و برگردید، یا اگر حسینی هستید، حسینیتر بشوید و برگردید.
مثلاً بنده در جوانی موفق شدم مادرم و یکی دو تا از زنان آشنا و اقوام را با خودم بردم #کربلا و آنجا هم #مریض شدم، مادرم هم سرش شکست، مشکلاتی هم پیش آمد. بالأخره وقتی برگشتیم، استاد ما [مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس #طهرانی ] که یک قدری اهل این حرفها بود، میگفت: من اثر این زیارت را در تو میبینم. یا میگفت نور زیارت را در تو میبینم. یک چنین چیزی.
خلاصه سفر، سفر #تجارت است. تجارت #روحی است و تبدیل #افکار است. و برای تبدیل این افکار، سخنان حضرت خوانده و معنا شود. همین کتاب [ #سخنان_حسین_بن_علی_علیهماالسلام_از_مدینه_تا_کربلا] تألیف آقای #نجمی همراه باشد و آنها هم داشته باشند، که حضرت در برابر افراد چه فرمود؟ در منازل، در #مکه، در راه و در روز #عاشورا و... ، این سفرنامهی حضرت است.
شما هم میخواهید مثل #حجاج بیتالله، - خانهای که بانیاش حضرت #ابراهیم خلیل الله علیهالسلام بود- ، یک سفری نظیر سفر حج داشته باشید، منتهی زیارتگاهش، شهادتگاه بزرگترین و شریفترین #شهید است. و با چنین ملاقاتی، با چنین زیارتی، با چنین عرض سلامی، باید یک چیزی در #روح وارد شود، که هر کسی از #مؤمنین که اهل #شناخت اند، بگویند ایشان فرق کرده. از یک ماه پیش، دو ماه پیش که با هم بودیم تا حالا خیلی فرق کرده؛ شوقییاتش، ذوقییاتش، علاقههایش فرق کرده. مثلاً اگر #محرم و #صفر عزاداری میکند، حالا هر دوازده ماه میخواهد #عزاداری کند، مثل کسی که ماه رمضاناش قبول شده، دلش میخواهد همهی سال ماه #رمضان باشد.
این حرفها به خاطر این است که شما سؤال فرمودید، ما هم در جواب اینها را عرض میکنیم شاید یک چیزی هم به برکات آنها به ما برسد....
@gharar_a
ادامهی مطلب در پیام بعدی⬇️
📚 #معارف
🔹 خانواده و ازدواج از نگاه رهبری
🔸 زن و شوهر؛ آرامشگر یکدیگر باشند
[زن و شوهر] دلشان میخواهد وقتی وارد خانه شدند، خانه به آنها آرامش و امنیت و احساس راحتی و آسودگی بدهد؛ این را همه مردها میخواهند. زنها هم میخواهند وقتی شوهرشان وارد خانه شد، خانه را پر از شیرینی و شادی کند؛ خانه برایشان محیط راحتی و شادی شود؛ زیرا هر دو خستگی دارند؛ زن کارهایی دارد و مرد هم کارهایی؛ حالا مرد در چالشهای زندگی، زن هم یا در چالشهای زندگی و کارهای سیاسی یا در خانه و با تربیت فرزند؛ هر دو خستهاند. وقتی که زن و شوهر در پایان کار روزانه یا در وسط روز به هم میرسند و همدیگر را میبینند، هر دو از هم توقع دارند که بتوانند محیط را شاد، سرزنده، قابل زیست و رفعکننده از خستگی بسازند؛ این توقع بجایی است و بیجا هم نیست که هر دو از یکدیگر توقع داشته باشند. اگر بتوانید این کار را بکنید، زندگی شیرین خواهد شد. ای بسا کسانی که خیلی ثروتمندند؛ اما این زندگی شاد را ندارند؛ در خانه درگیری، دعوا و دلخوری دارند. ای بسا کسانی که خیلی در جامعه معتبرند؛ عنوان دارند، رئیسند؛ اما در خانهشان هزار مشکل دارند. همان آقایی که ممکن است دستیار یا کارگر زیردست و کارمندش جرأت نکنند به او بگویند بالای چشمت ابروست و حرف او را مطیعانه گوش کنند، در داخل محیط خانواده ممکن است مدعی داشته باشد؛ زن بداخلاق و تنبل، یا محیط بد، که به جای اینکه برای او آرامش درست کند، خراب میکند. بنابراین اینها با ثروت و فقر و عنوان و بیعنوانی و در تهران یا فلان روستا بودن، هیچ تفاوتی نمیکند؛ همه انسانها به این امنیت زندگی نیاز دارند. لذا شما در قرآن که نگاه کنید، میبینید که وقتی بحث ازدواج میشود، میگوید: «و جعل منها زوجها لیسکن الیها»(اعراف/ 189)؛ تا مایه سکونت و سکینه- یعنی آرامش- باشد؛ زن و شوهر باید برای هم مایه آرامش باشند. این را هم شما دخترها، هم شما پسرها در گوش داشته باشید! این ازدواج یک خانواده درست میکند، این خانواده باید محیط امن و امان و راحتی برای شما دو نفر باشد و اگر انشاءالله فرزند داشتید - که خواهید داشت- برای آن فرزندان هم شما باید این محیط امن و امان را فراهم کنید، که این کار به خودی خود هم نمیشود.
* بیانات در مراسم عقد ازدواج؛ 20/3/1383
@gharar_a
📚 #معارف
🔹در محضر امام خمینی(ره)
🔸همه لباسهای امام (ره)
روز هجرت از عراق به کویت، حضرت امام فرمودند: احمد، لباسهای من را بده. در چمدان امام که باز شد، جز یک عبا و یک قبا، یک پیراهن و شلوار و یک حوله چیز دیگری دیده نمیشد و آنجا بود که من متوجه شدم که این رهبر و این مرجع عالیقدر با اینکه هر ماه مبلغ زیادی در ایران و عراق به طلاب شهریه میپردازند، جز این مقدار ناچیز، لباس دیگری ندارد. این موضوع برای اهل علم و اهل اخلاق و مسئولین درس بزرگی است که امام با این ویژگیها بود که به جنگ کفر و استکبار جهانی رفت و سربلند بیرون آمد.(1)
1. حجتالاسلام والمسلمین اسماعیل فردوسیپور – کتاب آینه حسن – ص 143.
@gharar_a
📚 #معارف
🔹 در محضر امام خمینی(ره)
🔸 ناتمام گذاشتن مصاحبه مطبوعاتی به خاطر نماز اول وقت
وقتی شاه رفت، امام در نوفل لوشاتو بودند. نزدیک به سیصد الی چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. تختی گذاشتند و امام روی آن نشستند. تمام دوربینها کار میکرد.
قرار بود هرچند نفر خبرنگار یک سؤال بکنند. دو یا سه سؤال از امام پرسیده شد که صدای دلنشین أذان برخاست. امام بلافاصله آنجا را ترک کردند و فرمودند: «وقت فضیلت نماز ظهر میگذرد». تمام حاضرین از اینکه امام در ظاهر، بیجهت صحنه را ترک کردند متعجب شدند. شخصی از امام خواهش کرد که: چنین موقعی کمتر پیش میآید و شما اکنون میتوانید صدای خود را به جهان برسانید، بسیار مناسب است که حدّاقل به چهار پنج سؤال دیگر پاسخ دهید. امام با قاطعیت فرمودند: «به هیچ وجه نمیشود» و به سوی مصلای خود رفتند.(1)
* سیمای فرزانگان، صص159-، 160، راوی مرحوم حجتالاسلام حاج سید احمد خمینی،(کتاب سبزتر از سبز – مهدی غلامعلی – ص14)
🔻@gharar_a
📚 #معارف
🔹 خانواده و ازدواج از نگاه رهبری
🔸 لزوم رسیدگی به خانواده و بصـیـرت دادن به همسر و فرزندان
چنانچه نتوانید در زمینه فرزندان درست فکر کنید و عمل کنید، خدای نکرده برای شما مشکل درست خواهد شد. به بصیرت فرزندان و همسرانتان برسید، اهمیت بدهید. خودتان را آنچنان در کار غرق نکنید که برای زن و بچه وقتی و فرصتی باقی نماند. من بارها به دوستان سفارش کردهام، باز هم به شما سفارش میکنم، برای فرزندان وقت بگذارید و بدانید که جوانها به کمک نورانیت و صفایی که در دلشان هست، حرف شما را قبول میکنند. شما فقط بایستی دو کلمه حرف قابل قبول و منطقی داشته باشید که به فرزندتان بزنید، درباره هر مسئلهای که به نظر شما مهم است؛ درباره دین، درباره انقلاب، امام و رژیم گذشته، درباره مسائلی که روز به روز و نوع به نوع مطرح میشود، باید حرف داشته باشید: «قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس والحجاره»، خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید(تحریم/ 6)، خودتان و فرزندان و اهل خودتان را حفظ کنید، این بسیار مهم است. بصیرت را برای خودتان و برای آنها به وجود بیاورید. من بارها از قول امیر المومنین(ع) در خطبه و جاهای دیگر عرض کردهام که حضرت در جنگ صفین، وقتی که آن قضایا پیش آمد – از جمله فرمایشات – این را فرمود: «الا و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصیره و الصبر»؛ اين پرچم را به دوش نمىكشد مگر آن كه اهل بصيرت و استقامت باشد.(نهجالبلاغه، خطبه 173) این کلمه بصر و صبر هم از آن زیباییهای مخصوص کلمات امیرالمومنین است که هر دو، حروف واحدی دارند! بصیرت و پایداری، هر دو لازم است.
* بیانات در دیدار فرماندهان سپاه 14/12/76
@gharar_a
📚 #معارف
🔹 در محضر امام خمینی(ره)
🔸 هر کجا بروم، حرفم را میزنم
[وقتی امام به فرانسه وارد شدند، کسانی از کاخ الیزه آمدند و برای دیدار با امام وقت خواستند] امام گفتند: «بیایند». آمدند و [به امام] گفتند که شما حق ندارید کوچکترین کاری انجام دهید. امام گفتند: «ما فکر میکردیم اینجا مثل عراق نیست. من هر کجا بروم حرفم را میزنم. من از فرودگاهی به فرودگاه دیگر و از شهری به شهر دیگر سفر میکنم تا به دنیا اعلام کنم که تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست یکدیگر گذاشتهاند تا مردم جهان صدای ما مظلومان را نشنوند، ولی من صدای مردم دلیر ایران را به دنیا خواهم رساند. من به دنیا خواهم گفت که در ایران چه میگذرد.»
*سید احمد خمینی – برداشتهایی از سیره امام خمینی –س- ج 4- ص۱۳
@gharar_a
📚 #معارف
🔹 جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب
🔸 توصیههای کلیدی پیامبراکرم(ص) به مهاجرین اهل صفه(2)
عدم افراط و تفریط در استفاده از نعمتهای حلال دنیا
عن جعفربن محمدالصادق عن ابیه عن آبائه... فقام سعد بن الاشج فقال(ص): یا رسولالله! ما یفعل بنا بعد الموت فقال: الحساب و القبر ثم ضیقه بعد ذلک اوسعته. فقال: یا رسولالله! هل تخاف انت ذلک؟ فقال: لا ولکن استحیی من النعم المتظاهرهًْ التی لااجازیها و لاجزء من سبعهًْ: فقال سعد بن الاشج: انی اشهد الله و اشهد رسوله و من حضرنی ان نوماللیل علی حرام و الاکل بالنهار علی حرام و الباس اللیل علی حرام و مخالطهًْ الناس علی حرام و ایتان النساء علی حرام، فقال رسولالله(ص): یا سعد! لم تصنع شیئا؛ کیف تامر بالمعروف و تنهی عنالمنکر اذا لم تخالط الناس؟ و سکون البریهًْ بعد الحضر کفر للنعمهًْ، نم باللیل و کل بالنهار و البس ما لم یکن ذهبا او حریرا او معصفراوات النساء [یا سعد!] اذهب الی بنی المصطلق فانهم قد ردوا رسولی.(1)
سعدبناشج از جا برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! بعد از مرگ با ما چه رفتاری میشود؟ حضرت(ص) فرمود: حسابرسی میشوید و قبر شما یا تنگ خواهد بود و یا وسعت مییابد. سعد پرسید: ای پیامبر خدا! آیا شما هم از مرگ و قبر میترسی؟ حضرت فرمود: نه، ولی پیش خدای متعال شرمنده هستم که نمیتوانم حق نعمتش و حتی جزئی از آن را ادا کنم. سعد گفت: من خدا و پیامبر و همه شما را شاهد میگیرم که خواب شب، غذای روز، آرامش شب، معاشرت با مردم و مباشرت با زنان را بر خود حرام میگردانم. رسول خدا(ص) فرمود: هرگز این کار را نکن. اگر با مردم معاشرت نداشته باشی چگونه امر به معروف و نهی از منکر میکنی؟ پس از سکونت در شهر در میان مردم، سر به بیابان گذاشتن کفران نعمت است. شب را بخواب، روز را هم غذا بخور و لباسی که طلا یا ابریشم نباشد بپوش و زندگی خانوادگیات را هم داشته باش. ای سعد! اکنون به سوی قبیله بنیالمصطلق برو، زیرا آنها فرستاده مرا برگرداندهاند.»
فقام سعد بن الاشج فقال:یا رسولالله! ما یفعل بنا بعد الموت؟
]اسعد گفت[ سرنوشت ما بعد از مرگ چگونه خواهد شد؟ یعنی]بعد از[ آن روزگاری که آن حالت سعه(گشایش) برای ما پیش بیاید، خدای متعال با ما چه جور رفتار خواهد کرد؟…
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/184435
🔻@gharar_a
📚 #معارف
🔹 در محضر امام خمینی(ره)
آخرين ماه رمضان امام خمينى(ره) چگونه گذشت؟
🔸 در كسالت آخر امام، شبها يكى از برادران پاسدار، پشت در اتاق ايشان مى خوابيد، يك وقت من از ايشان سؤال كردم: «شما كه مدتى شبها مراقب امام بوديد، خاطره اى از امام داريد؟» گفت: «بله، شبها، معمولاً امام دو ساعت مانده به اذان صبح بيدار بودند. يك شب متوجه شدم امام با صداى بلند گريه مى كنند. من هم متأثر شدم و شروع كردم به گريه كردن. امام براى تجديد وضو بيرون آمدند، متوجه من شدند. فرمودند: «فلانى! تا جوان هستى قدر بدان و خدا را عبادت كن، لذت عبادت در جوانى است. آدم وقتى پير مى شود، دلش مى خواهد عبادت كند اما حال و توان برايش نيست.»
امام خمينى در هر كار و در هر حالى به ياد خدا بودند. ذكر و دعا و مناجات و گريههاى نيمه شبشان هرگز قطع نشد. از لحظههاى آخر عمرشان اگر چه فيلمبردارى شده است، ولى هنوز بخشى از آن را نشان ندادهاند. چنانچه اين فيلمها به طور كامل نشان داده شوند، مىبينيد كه چگونه ريش مباركشان را روى دست گرفتهاند و زارزار گريه مىكنند، آخرين ماه رمضان دوران حياتشان به گفته ساكنان بيت، متفاوت از ديگر ماه رمضانها بود. به اين صورت كه امام هميشه براى خشك كردناشك چشمشان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه رمضان، حولهاى را نيز همراه برمىداشتند تا در هنگام نمازهاى نيمه شبشان از آن هم استفاده كنند.
*امام در سنگر نماز، ص 77، به نقل از حجهًْالاسلام والمسلمين توسلى
@gharar_a