eitaa logo
فکرت
9.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
152 فایل
💡 فکرت؛ گفت‌وگویی برای ساخت فردا💡 در جست‌وجوی حقیقت، باید متفاوت اندیشید...💎 📮شبکه‌های اجتماعی: https://fekratnet.yek.link 📩 ارتباط با سردبیر: @Fekrat_Admin1
مشاهده در ایتا
دانلود
فکرت
📌#یادداشت 🔸 من معتقدم که طبقه سرمایه داری در قرن هفده و هجده هنوز مجبور بودند انقلابی باشند چون نیا
‌‌✍️ استاد شهریار زرشناس 📌ایدئولوژی نئولیبرالیسم: حمله به آرمان گرایی انقلابی به اسم ایدئولوژی 🔸 اینجا مسئله موج پیش می آید. من قائل نیستم که لیبرال ها این کار را کرده باشند بلکه نئولیبرال ها کرده اند. یعنی لیبرال های کلاسیک که در قرن هجده و نوزده ایدئولوگ اند و منکر ایدئولوژی نمی شوند. حتی سوسیال دموکرات های نیمه اول قرن بیستم اینگونه نیستند. 🔸 نئولیبرال ها مسئله نقطه به نقطه یا اصلاح ریز را مطرح می کنند. شما اگر مناظره بین و مارکوزه و بحثی که در مورد مهندسی اجتماعی اصلاحات گام به گام و ذره و ذره دارند را ببینید. پوپر می گوید نیازی نیست که ما کلیت ماجرا را به هم بریزیم. ما می توانیم در هر موردی اصلاحی جزئی بکنیم و این یعنی اینکه سیستم را حفظ می کنند. مفروض او این است. 🔸 اینها تعریفی از ایدئولوژی ارائه می دهند که آن را مجموعه ای از اندیشه های متصلب، متعصبانه، بسته، عاطفی و جزم اندیش نشان می دهند. رجوع کنید به تعریفی که داریوش در کتاب «انقلاب دینی چیست» از ایدئولوژی ارائه می دهد. 🔸 مضمون آن تعریف این می شود که هر نوع حرکتی که بخواهد شما را به دعوت کند و بخواهد آرمانی را برای یک دگرگونی بنیادین به شما بدهد و هر نوع حرکتی که بخواهد با بدنه اجتماعی برای بسیج آن نزدیک بشود و بخواهد این تغییر را ایجاد کند، معادل ایدئولوژی می گیرد. 🔸 نکته بعدی این است که اگر ما به تعریف اصلی ایدئولوژی که گفتیم مجموعه ای از دستورالعمل های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که از عقل مدرن درآمده، نئولیبرالیسم هم کاملا ایدئولوژی است. نئولیبرالیسم وقتی برنامه و تعدیل و دولت کوچک را مطرح می کند، همه این برنامه ها ایدئولوژیک است با این تفاوت که آنها آرمان گرایی به عنوان زیر و رو کردن را مطرح نمی کنند وجز به جز در افق وضع موجود حرکت می کنند. 🔸 لذا نئولیبرالیسم یک صورت ایدئولوژیک است، منتهی مسئله آنها این است که تعریف ایدئولوژی را به سمت آن دسته از ایدئولوژی هایی می برند که بیشتر می خواهند حرکت های و آرمان گرایانه بکنند و آنها را تحت عنوان بی خردی مورد حمله قرار می دهند. 🔸 از سال های دهه ۱۹۶۰ که این مباحث در غرب مطرح می شود دهه ۴۰ ماست. شما دقت کنید دهه ۴۰ و دهه ۵۰ ما این حرف ها در کشور ما نیست و از اواسط دهه ۱۹۸۰ درست جریان نوظهور نئولیبرالی در داخل کشور ما که محور آن عبدالکریم است، این حرف ها را مطرح می کند. 🔸 اولین بار که سروش در سال های ۶۹ و ۷۰ مجال پیدا می کند و آن را بر می دارد در سخنرانی هایی مانند فربه تر از ایدئولوژی و بحث های او در مورد شریعتی و... این حرف ها را مطرح می کند و این موج می آید و یکسره از زرادخانه نئولیبرال ها استفاده می کنند. زرادخانه ای که از سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ تولید شده است. آن زرادخانه است. 🔸 هوشنگ به عنوان نماینده نوعی ادبیات فرمالیستی یا تکنیک گرا یا به قول بنده تکنیک زده در سال های دهه ۴۰ یک جریان منزوی است که حتی بدنه ایران آن را جدی نمی گیرد چون آن زمان گرایش رئالیستی حاکم است. همین آدم در دهه ۱۳۶۰ به بعد به الگوی اصلی ادبی ما تبدیل می شود. نه فقط بر کلیت جریان ادبیات روشنفکری ایران غلبه می کند حتی از بچه های مذهبی هم تغذیه می کند و کلی از آدم های و بچه های نویسنده حوزه هنری را هم به سمت خود می برد. 🔸 باید توجه کرد که ادبیاتی که می کند چه چیزی را توجیه می کند؟ وضع موجود را می کند. پس خودش کاملا است. 🆔 @fekrat_net 🆔 @fekrat_net 🆑فکرت؛ گامی به سوی خودآگاهی
🎙 ♦️موضوع : تداوم در گرو کارگیری واقعی است. 🔻(قسمت دوم) 🔸این مدرس دانشگاه تأکید کرد: در نهایت، توانایی در یک سالم، یعنی این که نظام سیاسی تا چه اندازه می‌تواند سمبل‌هایی که نشانگر توانایی‌هایش هست را نشان بدهد. مثلاً یک نشانه‌ای که بیانگر باشد، می‌تواند روی آن مانور داد و تبلیغات کرد و با کمک آن رفتار شهروندان را جهت دهی کرد، شهروندان را انسجام داد و ... 🔸به‌ عنوان مثال، شهروندان ایرانی در هشت سال با توسل به شعاعر دینی و در جهت حمایت از دین مبین و تشیع علوی از یک سو و با افتخار به پرچم به‌ عنوان سمبل سرزمینی از سوی دیگر، توانستند هشت سال در مقابل تهاجم نمایند یا به‌ عنوان نمونه در برپایی مراسم‌های دینی و آیین نکوداشت بزرگان ملی، یا حتی بحران‌های زیست محیطی و بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله و ... ،مردم و شهروندان ایرانی و هم‌چنین قاطبه‌ی ، همواره در ذیل توجه به وحدت و یکپارچگی ، سمبل و نشانه‌های و علاقه به هم‌نوع را از خود بروز داده‌اند. 🔸این کارشناس تصریح کرد: در الگو بودن و الگوسازی و تبیین سمبل‌های ملی، نقشی تعیین کننده دارند. نخبگانی مانند حاج ،که هم انقلابی و هم مردمی بود و همواره خود را با انقلاب، ولایت (به عنوان رکن اصلی ) و با مردم به عنوان رکن اصلی مقبولیت بخشی به نظام سیاسی، همراه و هم مسیر می‌دید و دیدیم که شهادتش هم به عنوان یک چسب ، به و یک صدایی جامعه و همراهی بیشتر و بهتر ملت با نظام سیاسی جانی تازه بخشید و نفسی دوباره دمید. 🔸وی بررسی اجزاء و ابزارها را یکی از مهم‌ترین دست‌آوردهای و دانست که اتفاقاً تا اندازه‌زیادی، توانسته به حفظ سلامت نظام کمک نماید و در ادامه اضافه کرد: در نظام سیاسی، چک کردن عملکرد اجزاء جامعه (شهروندان) و ابزارها و وسایل مورد نظری که برای اهداف متعالی نظام سیاسی درنظر گرفته شده‌اند، بسیار حیاتی و حائذ اهمیت می‌باشد و اتفاقاً جزو وظایف اصلی است که احیاناً به عنوان ، در بدنه قرار گرفته اند. 🔸در نظام سیاسی جمهوری اسلامی تعبیه و پیش‌بینی دستگاه‌های نظارتی مانند (اصول 91 تا 99 قانون اساسی جمهوری اسلامی)، و ... و الزاماً توجهبه شایسته سالاری متعهد و متخصص در مناصب اجرایی و و و ... تا اندازه‌ی زیادی توانسته است از اهداف اولیه و متعالی انقلاب اسلامی مانند تفکیک قوا (اصل 57 قانون اساسی)، اجرای قوانین منطبق بر شریعت اسلامی (اصل 4قانون اساسی)، برقراری برابری و عدالت اجتماعی و تحقق آن‌ها در قالب نظام جمهوری اسلامی به‌ عنوان یک دست‌آورد ارزشمند، نگهداری و مراقبت نماید. 🔸اشرافی تأکید کرد : برای این‌که بدانیم دقیقاً یک جزء از سیستم چه قابلیت‌هایی دارد و احیاناً برای حصول چه اهدافی می‌توان از آن بهره‌برداری کرد و یا این‌که حتّی کل سیستم در چه وضعیتی قرار دارد، بایستی حتماً محدوده‌ی فعالیت سیستم و یا هر یک از اجزاء مورد نظر مشخص شده باشد، به تعبیری دیگر در درون ساختار منبعث از سال ۱۳۵۷ه.ش.، برای تعیین کارکرد این و تشخیص صحت و سلامت و یا ضعف و نقصان جمهوری اسلامی و زیرمجموعه‌هایش، محدوده‌ی مفهومی، و عملیاتی نظام در قالب قانون اساسی و اصل مترقی مشخص و معین شده است و این خود موجب می‌شود تا و نظام نتوانند گتره‌ای و سلیقه‌ای عمل نمایند و یا این‌ که نظام سیاسی جمهوری اسلامی به سمت یک عنان گسیخته متمایل شود. که این جنبه‌ی از ساختار -نظام_جمهوری_اسلامیْ به‌عنوان یکی از مهم‌ترین دست‌آوردهای انقلاب اسلامی در ساختار تعبیه شده و همواره تعالی، رشد و پیشرفت نظام جمهوری اسلامی را تضمین می‌نماید. 👇ادامه دارد ... 📌 : 🆔 https://eitaa.com/fekrat_net
📝 ♦️«»، زادۀ طبقه‌بندی دین‌گریزانه علوم نیست. 🔸طبقه‌بندیِ علوم به «علومِ‌طبیعی» و «علومِ‌انسانی»، طبقه‌بندیِ «ارزشی» و «» نیست که بتوان آن‌را متّصف به صفاتِ «دینی» یا «» کرد، بلکه طبقه‌بندیِ «صوری» و «منطقی» است. 🔸ازاین‌رو، حداکثر می‌توان به آن از جهتِ منطقی، اِشکال وارد کرد. 🔸برخی از وجودِ لفظِ «انسان» در تعبیرِ علومِ‌انسانی، گمان می‌بَرند که این تفکیک و تمایز، ریشه‌های اومانیستی دارد و شکل‌گیریِ علومِ‌انسانی و استقلال‌یافتنِ آن به‌عنوانِ دسته‌ای و شاخه‌ای از علوم، برخاسته از رویکردِ اومانیستی است، امّا مطالعة تاریخِ تحوّلاتِ طبقه‌بندیِ علوم در غرب، این گمانه را تأیید نمی‌کند. 🔸شکل‌گیریِ علومِ‌انسانی در طبقه‌بندیِ علوم در میانِ متفکّرانِ غربی، از متنِ تنبّهات و آگاهی‌های هستی‌شناختی درباره تفاوت‌های میانِ «مادّه / معنا»، «جسم / روح»، «طبیعت / فرهنگ»، «شئ / انسان» و … جوشید. 🔸در ابتدا و بیش از دیگران، متفکّرانِ ذهن‌گرای آلمانی دریافتند که برخلافِ «جهانِ طبیعی»، «جهانِ انسانی»، سرشار از «معنا» و «نیّت» و «انگیزه» و «ارزش» است، و ازاین‌رو، علومِ مربوط به انسان را «علومِ روحی»، «علومِ ارزشی»، «علومِ فرهنگی»، «علومِ تاریخی» و «علومِ‌انسانی» خواندند، که البتّه درنهایت، اصطلاحِ «علومِ‌انسانی» شایع گشت. 🔸 در یکی از نوشته‌های خود تصریح می‌کند که عُلمای اسلام در طولِ هزاروچندصد سال، به شاخه‌های مختلفِ علوم، ازجمله «علوم‌ِانسانی» خدمت کرده‌اند. 🔸ازاین‌رو، می‌توان گفت وی تصوّرِ «موضوع‌محور» از علومِ‌انسانی دارد و براین‌باور است که علومِ‌انسانی، آن دسته از علوم هستند که به جهاتِ روحی و معنویِ انسان می‌پردازند؛ چراکه در غیراین‌صورت، او هرگز نمی‌توانست علومِ‌انسانی را به علمای اسلام، آن هم در دورة تاریخیِ گستردة هزاروچندصد سال نسبت بدهد و مدّعی شود که علمای اسلام در شاخه‌های مختلفِ این علوم، فعالیّتِ نظری داشته‌اند. 🔻برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 http://fekrat.net/?p=1139 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net