eitaa logo
فریضه
275 دنبال‌کننده
40 عکس
30 ویدیو
1 فایل
📌 فریضه «رسانه شعر انقلاب مشهد مقدس» ادمین: @Yousofpoor
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ برخیز! شکوهِ خشم دریا باشیم موجی که به صخره می‌زند، ما باشیم با غرش بمب‌ها صدا را کشتند! هیهات که ما فقط تماشا باشیم / صفحه شاعر 📎 نشانی صفحه فریضه در ایتا: @farizeh_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 | «شط اگر اولماسا بغداد اولماز» ☝ شعر آذری که رهبر انقلاب در دیدار امروز مسئولان ارشد سه قوه خواندند. ۱۴۰۴/۱/۲۶ 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از علی مقدم
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید| روز اول 🔸 این همایش به همت حوزه هنری و با حضور چهره‌های شاخص و صاحب‌نظران شعر انقلاب، در *مشهد مقدس* در حال برگزاری‌است. 🆔 @sheikh_ali_moghaddam
نه دست مانده نه تاب و توان به پیکر من تو را چگونه بغل گیرم آه مادر من؟! بعد از ظهر امروز، این عکس تکان دهنده را از محمود عجور، پسر عزیز غزه دیدم، محمود که پسری همسن او دارم حالا معروف شده، عکسش عکس سال شده اما... این غزل از آتش درونم برخاست: نه دست مانده نه تاب و توان به پیکر من تو را چگونه بغل گیرم آه مادر من؟! مرا به دست دعای شگفت خود بسپار که آزمون غریبی ست در برابر من مگر نه اینکه در آوار ترس و تنهایی فرشته‌ای که تو بودی رسید در بر من مرا گرفت خیال تو تنگ در آغوش چقدر دست نوازش کشید بر سر من مرا به خانه ببر مادرم! ببین! جنگ است بگو کجاست تفنگم؟ کجاست سنگر من؟ در آن حیاط چه شد خاطرات شیرینم چه تلخ‌ سوخته زیتون سایه‌گستر من چه مانده از پسرت-آن همیشه بازیگوش-؟ مرا ببخش و حلالم کن ای صنوبر من! مرا بس است همین نیم جانِ خیره به تو مرا بس است همین روزیِ مقدّر من تو سر نداری و من، دست... عصر دلگیری‌ست تو را چگونه بغل گیرم آه مادر من... 📎 نشانی صفحه فریضه در ایتا: @farizeh_ir
💠زبانتان در نقد، با آن ها [ که گفتمان انقلاب را قبول ندارند] یکی نباشد 📍نکته دیگری که من میخواهم عرض بکنم این است که شعر انقلاب هویتی دارد؛ در واقع متصدی و مباشر و میدان دار ارائۀ گفتمان انقلاب اسلامی است. این را باید حفظ کنید. نباید این تحت الشعاع برخی از هیجاناتی قرار بگیرد که ناشی از تألمات شاعر است نسبت به مسئله ای نسبت به قضیه ای نسبت به چیزی بالاخره همه جا ناهنجاریهایی وجود دارد روح لطیف شاعر هم دچار تألماتی میشود. این تألمات طبعاً در شعر اثر میگذارد؛ منتها نبایستی آن گفتمان اصلی انقلاب آن هویت اصلی انقلاب مغلوب این تألمات شود. باید برای انقلاب حرف بزنید باید برای گفتمان انقلاب تلاش و کار کنید ملت شما کار بزرگی انجام داده [...] گاهی اوقات انسان میبیند که در بعضی از شعرها و سروده ها این تألمات اثر میگذارد و آن مسئله اصلی را تحت الشعاع قرار میدهد آن وقت اینجا انسان هماهنگ و هم آواز میشود با آن کسانی که اعتراضشان به اصل همان گفتمان است؛ شعرایی که یا وابسته بودند به کانونهای قدرت و دربار و متعلقات دربار فاسد پهلوی یا هم جزو جریانات چپ بودند اینها از اول با انقلاب قهر کردند از اول به انقلاب روی خوش نشان ندادند. [...] خب حالا آن جریانی که با اصل انقلاب با اصل گفتمان انقلاب با اصل حرکت آزادی خواهانه ملت ایران و حرکت دین مدار انقلاب اسلامی مخالف اند اگر انسان مراقب حفظ آن هویت و گفتمان اصلی انقلاب نباشد زبانش به زبان آنها نزدیک می شود. من با شعر اعتراض مخالفتی ندارم انسان چیز ناهنجاری را می بیند، خب در شعر منعکس میشود این هیچ اشکالی ندارد؛ منتها باید مراقب باشید شما اعتراضتان به یک ناهنجاری است در عین حال اعتقادتان به اصل گفتمان انقلاب اسلامی ثابت است. اما یکی هست که اعتراضش به همین اصل گفتمان است، مراقب باشید زبان شما با زبان او یکی نشود. لازم است که شعرای جوان عزیزمان این مراقبت را بکنند. آدمهایی هستند که از اصل مبانی انقلاب و نظام و آزادی خواهی و استقلال و استکبارستیزی دورند. شما دل به تحسین آنها و محافل مربوط به آنها نبندید. ۱۳۹۰/۵/۲۴ 📎 نشانی صفحه فریضه در ایتا: @farizeh_ir
یک هوالطیف شعر انقلاب و شاعر انقلابی از بودن تا شدن شعر انقلاب، نه صرفاً گونه‌ای از ادبیات، بلکه یک حرکت فکری و اجتماعی است که از دل نیاز به تحول و امید به فردایی بهتر زاده شده است. این شعر، همانند رودخانه‌ای است که پیوسته مسیر خود را می‌سازد و هیچ چارچوب آن را محدود نمی کند و هیچ ریلی نمی‌توان برای آن گذاشت. اگر انقلاب نمادی از دگرگونی در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی است، شعر انقلاب نیز پژواک این دگرگونی در حوزه ی زبان و بیان و عاطفه است. شاعر انقلابی، در همان لحظه‌ای که قلم به دست می‌گیرد، نه‌ تنها جامعه، بلکه خودش را هم مورد نقد قرار می‌دهد. او در سفری درونی ، از روزمرگی‌ها فاصله می‌گیرد تا معنای تازه‌ای برای خودش و جهان پیرامونش بیابد. این سفر درونی، در عین حال، بازتابی از مسئولیت اجتماعی شاعر است؛ زیرا او نمی‌تواند خود را از دردها و آرمان‌های جامعه جدا بداند. شعر انقلاب، در هسته ی خود، به دنبال تغییر است. اما این تغییر، تنها به واژه‌ها محدود نمی‌شود؛ بلکه پیام شعر به اندیشه و عمل مخاطب منتقل میشود. شعر انقلابی می‌تواند جرقه‌ای باشد که تغییرات اجتماعی را به حرکت در می‌آورد. اما این امر زمانی ممکن است که شعر، از دل واقعیت‌ های زندگی برخاسته باشد و با زبان مردم سخن بگوید. شاعر انقلابی، فراتر از هر گونه تعریف یا چارچوب است. او یک مفهوم پویا است که با تغییرات زمانه و جامعه تطبیق پیدا می‌کند. هر شعری که از دل یک شاعر انقلابی خلق می‌شود، بازتابی از تجربه ی زیسته اوست. شعر انقلاب، در بطن خود، با مفاهیمی چون مسئولیت الهی و اجتماعی گره خورده است. این شعر، برخلاف گونه‌هایی از ادبیات که ممکن است به افیون هنرمندان تبدیل شوند، به دنبال حرکت است. مذهب تشیع، با تأکید بر جماعت و مسئولیت‌های اجتماعی، بستری فراهم کرده است که در آن، یک شیعه نه‌ تنهاناظر نیست ، بلکه یک عامل تغییر است. شعر انقلاب ظرفیت‌های بی‌کرانی در حوزه‌های کمتر پرداخته‌ شده، مانند شعر کودک، طنز، و ترانه و سپید و آزاد دارد. شعر کودک با سادگی و خلوص خود، می‌تواند روح نسل‌های آینده را شکل دهد. در جامعه‌ای که کودکان آینده‌سازند، توجه به این حوزه می‌تواند تأثیراتی عمیق و پایدار داشته باشد. شعر طنز، ابزاری قدرتمند برای نقد اجتماعی است. این نوع شعر، با استفاده از زبان ساده و نگاه تیزبینانه، به نابرابری‌ها و تناقض‌های درونی انقلابیون می‌پردازد. ترانه، با زبان مردمی و آهنگین خود، می‌تواند میان اقشار مختلف جامعه پل بزند و پیام‌های عمیق انقلابی را با ظرافت های زیبا به عموم مردم منتقل کند. سپید و آزاد ، جهان و خیال جدید خلق می کند که همراهی نسل جوان را با خود خواهد داشت . تغییر، نه‌تنها در محتوای شعر انقلاب، بلکه در ساختار، فرم، و حتی روش‌های ارائه آن مشهود است. این شعر، از قالب‌های کلاسیک تا نوگرایی‌های مدرن، همواره در حال جستجوی راه‌های جدید برای بیان حقیقت است. اما این تغییرات، زمانی معنا پیدا می‌کند که در خدمت انتقال پیام باشند و نه صرفاً برای جذب مخاطب. شعر انقلاب،مأموریت بی‌پایان است،سیری است از بودن به شدن؛ سفری است از تثبیت به حرکت. این شعر، در ذات خود، چالش برانگیز، متفکرانه، و مسئولیت‌پذیر است. شاعر انقلابی، در این مسیر، همچون قایقی است که در دل رودخانهٔ انقلاب حرکت می‌کند؛ گاه در امواج خروشان، گاه در آب‌های آرام، اما هرگز متوقف نمی‌شود. زیرا توقف، همان مرگ انقلاب است. شاعر انقلابی، در بطن این رودخانه، قایقی است که پیوسته با موج های جامعه، سیاست، و فرهنگ به حرکت درمی‌آید. گاه کسالت و رخوت اجتماعی، او را کند می‌کند، و گاه امواج سرکش وقایع تاریخی و سیاسی، او را به سوی نوآوری می‌رانند . عرصه‌ای دیگر که از یادها رفته و مهجور مانده، کار جهادی است. اگر قیصر امین‌پور، سید حسن حسینی، نصرالله مردانی و دیگر شاعران انقلاب به جبهه‌های جنگ رفتند این هجرت از خانه و دیار خودشان نه تنها حرکتی اجتماعی و حماسی بود، بلکه جریانی تازه در شعر به‌ پا کرد. خانه بدوشانی که بیت‌های بسیاری درباره همین هجرت و حماسه سرودند. حرکت جهادی اما فراتر از حضور در میدان نبرد، بستری برای سازندگی درونی است. هجرتی اینگونه، فرصتی را فراهم میکند تا شاعر انقلابی، در خلوت، زبان نوینی برای بیان این تجربه‌های عمیق پیدا کند؛ زبانی که به بازسازی جامعه و خویشتن بپردازد. این هجرت خبر از زندگی تازه ای میداد ؛ حرکتی که میتواند به غنای معنوی و شعری آنان کمک کند. از آنجا که شعر در لحظهٔ انفجار عواطف و احساسات خلق می‌شود؛ لحظه‌ای که شاعر با درد و رنج اقشار محروم جامعه روبه‌رو می‌گردد ، شعر حقیقی، پدید می‌آید . حالا باید پرسید چگونه ممکن است ، شاعری که خود را انقلابی می‌داند، از این جریان شاخه رودخانه و جریان حیاتیِ انقلاب بی‌خبر مانده باشد و اگر از آن خبردار است چرا پای کار این راه نیست !؟
فریضه
یک هوالطیف شعر انقلاب و شاعر انقلابی از بودن تا شدن شعر انقلاب، نه صرفاً گونه‌ای از ادبیات، بلکه ی
دو ۲ شعر انقلاب، رودخانه‌ای است که هیچ مسیر از پیش‌تعیین‌شده‌ای آن را محدود نمی‌کند؛ چراکه ذات انقلاب، خلاقیت و حرکت است. این شعر، از دل آرمان‌ها، تناقض‌ها، و حقیقت‌های تلخ و شیرین جامعه برمی‌خیزد. تضادهایش، آینه‌ای از زخم‌ها و آرزوهاست؛ گاه زبانی برای اعتراض می‌سازد و گاه بستر خلق طنزی تلخ و عمیق می‌شود. در جایی که آرمان‌ هایش به سکون می‌رسند، شعر آیینی از نو ریشه می‌دواند و به شکلی تازه ظهور می‌کند. شاعر انقلابی، در عین حال، نه تنها با حوادث بیرونی دست‌ و پنجه نرم می‌کند، بلکه درگیر کشمکش‌های درونی و باز تعریف خود نیز است . ترسیم حدود و مرزها برای شعر انقلاب و شاعر انقلابی خود به معنای نفی بخش‌هایی از هویت شعر و شاعر است. از بیژن ارژن با تصویرگری‌های بدیع، تا حمید شکارسری با نگاه متفاوت به واقعیت‌های معاصر، و از احمد عزیزی با تخیل شاعرانه‌اش و زبان وحشی ، تا علی معلم دامغانی که از زبان خاقانی تا موسیقی کوچه‌بازاری سخن می گوید، همه نمایندگانی از این تنوع بی‌کران‌اند. شاعر انقلابی، تنها یک ثبت‌کنندهٔ تاریخ یا احساس نیست؛ او یک معمار است. معماری که با کلماتش، جهان‌بینی تازه‌ای می‌سازد؛ جهانی که در آن، تناقض‌ها نه‌تنها نابود نمی‌شوند، بلکه به فرصتی برای تأمل و خلاقیت تبدیل می‌گردند. این نوع شعر، مخاطب را به سفری درونی دعوت می‌کند؛ سفری که از تلاطم‌های اجتماعی آغاز می‌شود و در بازگشت به خویشتن، معنا می‌یابد. تذکری برای خودم به دغدغه اصلی خودم بر می گردم ؛ آیا ممکن است شاعری دغدغه‌مند، تنها برای عضویت در گروهی کوچک یا باشگاهی بی امتیاز ، این‌چنین ازکوره به در برود !؟ این مثل آن است که به شخصی بگوییم: " در تابستانی گرم در شرایط دشوار بیا فلان جا، کار کن، بیل بزن ، اما از حقوق خبری نیست !! حقیقت ماجرا اما چیز دیگری است؛ همه خوشحال از اینکه باری بر دوششان نیست، و دستانی که قرار نیست تاول بزنند به دنبال ساختن جهان فردی خودشان میروند. کسی که به همایش مشهد دعوت نشده با فراغت بال بیشتری میتواند به این انسجام ، باشگاه کمک کند ، طرفدار یک باشگاه یک تیم ، تنها با دوست داشتن تیمش خودش را به آب و آتش میزند کسی به او حقوق و مواجبی داده نمیشود . انسان مؤمن ، هیچ‌گاه با کسی درگیر نمی‌شود، چرا که وظیفه ی او پرداختن به کارهای بر زمین‌ مانده است. در هر هیئتی که قدم می‌گذارم، هزاران کار انجام‌نشده وجود دارد: چای را دم میکنم، دو دمه را میاندار خواهد گفت ! کفش‌ها را جفت میکنم ، تا راه رفتن را بیاموزیم! فرش‌ها را جارو میزنم تا در دلم خانه‌تکانی کنم ! اما مشکل از آنجا آغاز می‌شود که همه می‌خواهند سخنرانی کنند، بخوانند، یا نقشی به ظاهر برجسته داشته باشند، در حالیکه بسیاری از وظایف کوچک اما حیاتی نادیده گرفته می‌شوند.انگار کسی نمیخواهد مستمع باشد، گریه کند یا دیده نشود ! این آفت خودنمایی همه‌ جا را دربر گرفته است؛ از هیئت‌ها تا شعر، و از شعر تا صندلی قدرت. بسیاری از وظایف ضروری جامعه به دلیل همین کمبود مسئولیت‌پذیری بر زمین مانده‌اند. در چنین جامعه‌ای، افراد قدر کارهای کوچک اما حیاتی را نخواهند دانست. هیئت‌، شعر و قدرت ، هر سه در ذات خود ابزارهایی برای خدمت به خودمان و جامعه‌ خودمان است . اما این ابزارها تنها زمانی مؤثر خواهند بود که با اخلاق جهادی همراه شوند. کافی است برای گردهمایی بعدی بگویند: "با قطار به مشهد می‌رویم"، چند نفر هم قطار ما خواهند شد؟ یا بگویند: "با اتوبوس می‌رویم"، چند نفر به راه خواهند افتاد؟ و اگر بگویند: "با هزینهٔ خودتان بیایید"، چند نفر هزینه خواهند داد ؟! انگار باید دوباره چراغ ها را دوباره خاموش کرد ،تا ببینم چند نفر صبح فردا خواهند ماند. شعر انقلاب ، اگر تعریف پذیر باشد لااقل مرام نامه نمیخواهد و شاعر انقلاب هرچند تعریف ناپذیر است اما با مرام انقلابی خود عمل خواهد کرد ‌. نقدِ صوفی نه همه صافیِ بی‌غَش باشد ای بسا خرقه که مُستوجبِ آتش باشد خوش بُوَد گر محکِ تجربه آید به میان تا سیه‌روی شود هر که در او غَش باشد 📎 نشانی صفحه فریضه در ایتا: @farizeh_ir
حداقل آب را به روت نبستند حداقل سنگ بر سبوت نبستند حداقل شام را گرسنه نماندی راه نفس از چهارسوت نبستند مدرسه‌ات را به خاک و خون نکشیدند بمب و مسلسل بر آرزوت نبستند داغ تو را کوچه‌ها به گریه طپیدند پنجره‌ها تار عنکبوت نبستند با خبران، تسلیت دریغ نکردند با شرفان، قامت سکوت نبستند در صف اهدای خون مسابقه دادند جز به دعایت صف قنوت نبستند بندرِ عباس! غزه را "تو" دعا کن حداقل آب را به روت نبستند 📎 نشانی صفحه فریضه در ایتا: @farizeh_ir
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
20.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 وزیر خارجه وزیر خارجۀ کودکان و مظلومان وزیر خارجۀ زخم‌های بی‌پایان وزیر خارجۀ از دمشق تا صنعا وزیر خارجۀ از عراق تا لبنان وزیر خارجۀ دیپلماسی عزّت وزیر خارجۀ دیپلماسی و میدان وزیر خارجۀ گوشوارۀ قلبی وزیر خارجۀ انتقام سوختگان وزیر خارجۀ کشتگان شاهچراغ وزیر خارجۀ مادران دل‌نگران کسی به غیرت و ایمان میرزا کوچک به استقامت ستارخان و باقرخان وزیر خارجه با چفیۀ فلسطینی امید دخترکی کنج خانه‌ای ویران وزیر خارجۀ رنج مسجدالآقصی صدای مردم مظلوم غزّه در طوفان و شیر مادر و نان پدر حلالت باد شهیدِ سینه‌سپر! قهرمان جاویدان!... @mehdi_jahandar
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
34.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▶️ قطعه | 🎙 بانوای: ✒️ شاعر: مهدی جهاندار 🏴 انتشار به مناسبت سالگرد شهید خدمت، آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی 📍 تولید شده در "قرارگاه رسانه شهید آوینی علیه‌السّلام زنجان" [ @mahdirasuli_ir ] [ @sarallah_zanjan ]
📌 تقدیم به شهید رئیسی و شهید آل هاشم؛ طراحی شده توسط مسعود یوسف پور. [ آثار به صورت جدا در کانال رواج موجود است: https://eitaa.com/ravaaj ] از پیله خوشا لحظۀ پرواز پریدنمحسن ناصحی شال سبزش سهم جنگل شد، سیادت را ببینمحمّد خادم داشت کم‌کم قلب ماهی‌ها به عشقش می‌تپیدزهرا سپهکار فرزندهای فاطمه همواره مظلوم‌اندسعیده کرمانی الحق که گلی از "آل‌هاشم" بودیامیرحسام حق‌شناس رجایی‌وار خدمت کرد و در آخر بهشتی شدمجتبی خرسندی صدای گریه‌ام در صحنِ گوهرشاد می‌پیچد! • فاطمه عارف نژاد او میهمان حضرت سلطان بودعلی مقدّم (عاصی خراسانی)
هدایت شده از yosefpoor.ir
نوسروده‌ای به داغ کهنهٔ مردمان فلسطین: شعر است یا که صورت موزونِ ناله‌ای‌؟ اشک است یا چکیدهٔ رنج مقاله‌ای‌؟ زخم است یا که مست دهان باز کرده‌ای؟ قلب است یا تراکم خون در پیاله‌ای؟ آه است یا پرندهٔ بیت المقدس است بغض است یا که نامهٔ در خون مچاله‌ای؟ مرگا به ما که هست در آن سوی خاک ما کودک‌کشی، حکایتِ هفتاد ساله‌ای اسلام چیست؟ دغدغهٔ امر مسلمین امری که لازم آمده در هر رساله‌ای‌ افتاده‌ام به داغ عزیزی که رفته‌است از چاله‌ای به چاه و ز چاهی به چاله ای چونان تو ای مزار شهیدان سوخته! خاکستری ندیده‌ کسی دشت لاله ای فردا که از وراثت این خاک دم زنند در دست توست قبلهٔ اول! قباله‌ای 👇صفحهٔ شاعر 👇 https://eitaa.com/yosefpoor_ir