💠ارتحال عالم متبحر #سیدنعمت_الله_جزایری (۱۱۱۲ق)
🔶سید نعمتاللّه جزایری، فقیه، محدّث و ادیب امامی در قرن 11 و 12 هجری است. وی از علمای اخباری میانه رو به شمار می آید که به گفته خود این روش را از علامه مجلسی اخذ کرده است.
🔹جایگاه ایشان نزد علامه مجلسی ره:
👈🏻 مرحوم سید نعمة الله جزائری در کتابش (انوار النعمانیه) از خاطرات خود با مرحوم علامه مجلسى ياد كرده، مىنويسد:
🔸علامه مجلسى با اين كه هزار نفر شاگرد داشت مرا بر آن ترجيح داد و شبها براى برخى مصالح تصنيف مرا نزد خود نگاه مىداشت. مرحوم مجلسى براى آنكه من در شب از مطالعۀ طولانى خسته نشوم، مرتب با من مزاح مىكرد. با اين كه مدتهاى طولانى در كنار علامه بودم، اما بازهم وقتى مىخواستم نزد وى بروم، هيبت علامۀ مجلسى مرا مىگرفت.
❇️ ایشان حكايتى ديگر نيز دربارۀ از بين بردن بت هنديانِ مقيم اصفهان و قدرت علامه مجلسى در از بين بردن آن آورده است.
📚 صفویه در عرصه دین، فرهنگ، سیاست، ٢/٧٨٥
⬇️به جمع ما بپیوندید⬇️
🆔https://eitaa.com/elahimanesh128
💠زندگی طلبگی در قرن یازدهم
📌بخشهایی از زندگینامۀ خودنوشت سید نعمت الله جزائری (1)
🔹تولدم در سال 1050 بود و اینک که سال 1089 است 39 سال از عمرم میگذرد، عمر کوتاهی که سرشار از سختیها و تیرهبختیها بوده است. پنج سالم بود که با یکی از دوستانم نشسته بودیم و بازی میکردیم که مرحوم پدرم به نزد ما آمد و گفت: پسرم با من بیا تا نزد معلم برویم تا تعلیم خط و کتابت بیابی و به مقامی والا برسی. من از این سخن او گریستم و گفتم نمیآیم. من و دوستم را به مکتب برد. به خود گفتم بهتر است جدوجهد کنم و کار مکتب را زودتر به پایان رسانم تا به بازی مشغول شوم. دیری نگذشت که قرآن را ختم کردم و قصائد و اشعار بسیار فراگرفتم، حال آنکه از عمرم پنج سال و شش ماه بیشتر نگذشته بود. چون از قرائت قرآن فارغ شدم نزد پدرم رفتم و گفتم مرا رها کنید تا با کودکان بازی کنم. پدرم در جواب گفت: پسرم کتاب امثله را بگیر و بیا تا نزد مردی برویم که برای تو امثله درس بگوید و من گریستم و پدرم برای آنکه مرا خفیف سازد دستم را گرفت و نزد مرد کوری برد که امثله و بصرویه و قسمتهایی از تصریف زنجانی را خوب میدانست. او آنها را به من درس میداد و من هم در عوض عصاکشی او را میکردم.
🔹سپس نزد سیدی از اقارب خویش رفتم که در تدریس تصریف و کافیه استاد بود. در تمام مدتی که نزد او درس میخواندم هر روز مرا به باغ خودش میبرد و داسی به دستم میداد و میگفت پسرم این علفها را بچین تا بدهم گاو و گوسفندهایم بخورند. چون از کار درو فارغ میشدم از علفها پشتۀ بزرگ میبستم، بالای سرم میگذاشتم و به خانۀ او میبردم و او هم به من میگفت به کسانت از این بابت چیزی نگو.
📚زندگی طلبگی در قرن یازدهم، کامران فانی.
⬇️به جمع ما بپیوندید⬇️
🆔https://eitaa.com/elahimanesh128
💠زندگی طلبگی در قرن یازدهم
بخشهایی از زندگینامۀ خودنوشت سید نعمت الله جزائری (2)
🔹اما در باب گذران معیشت چنانکه گفتم در خانۀ یکی از بزرگان حویزه منزل داشتیم ولی اغلب تا ظهر برای مباحثه در منزل میماندیم و چون به منزل آن مرد میرفتیم میدیدیم که غذایشان را خوردهاند و ما تا شب بیغذا میماندیم.
🔹رفیقم به پوست خربزۀ بر زمین ریختۀ به خاکآلوده قناعت میکرد و از شرم و خجلت حال خود را از من مستور میداشت و من هم همان کار را میکردم. تا اینکه یک روز که به دنبالش میگشتم دیدم که پوست خربزه جمع کرده و کنار در نشسته پوستهای خاکآلود را میخورد. بیاختیار خندهام گرفت. گفت چرا میخندی؟ گفتم آخر حال و روز من هم همین است و هر یک از ما حال خود را از دیگری پنهان میکند. گفت حالا که اینطور است پس بیا هر روز پوست خربزهها را با هم جمع کنیم و با آب بشوییم و بخوریم.
🔹زندگی بدین گونه میگذشت و ما در روشنایی ماه کتاب میخواندیم و من متونی مثل کافیه و شافیه و الفیۀ ابن مالک را از بر میکردم و شبهایی که ماه نبود متونی را که از بر کرده بودم از حفظ تکرار میکردم تا یادم نرود.
📚زندگی طلبگی در قرن یازدهم، کامران فانی.
⬇️به جمع ما بپیوندید⬇️
🆔https://eitaa.com/elahimanesh128
💠زندگی طلبگی در قرن یازدهم
بخشهایی از زندگینامۀ خودنوشت سید نعمت الله جزائری (3)
🔹طلاب در گرمای تابستان شبها به بام مدرسه میرفتند ولی من درِ حجره را میبستم و شروع به مطالعه و تحشیه و تصحیح مینمودم تا مؤذن نزدیک صبح مناجات میکرد و من صورتم را بر روی کتاب میگذاشتم و لحظهای میخوابیدم تا آفتاب طلوع میکرد. آنگاه تا ظهر به تدریس میپرداختم و چون مؤذن اذان ظهر میگفت بلند میشدم و به درس میرفتم و درس میخواندم.
🔹بسا که سر راه گردهای نان از دکان نانوایی میگرفتم و در راه میخوردم و اغلب اوقات نان هم نمییافتم تا شب میشد و بارها میشد که نمیدانستم چیزی خوردهام یا نه و چون خوب فکر میکردم درمییافتم که چیزی نخوردهام.
🔹چون اغلب برای مطالعه چراغ نداشتم غرفهای بلند گرفته بودم که درهای متعدد داشت. در آن مینشستم و زیر نور ماه کتابم را میگشودم و میخواندم و چون ماه دور میزد دری دیگر را که رو به ماه داشت میگشودم و کتاب میخواندم. دو سال همین کار را میکردم تا چشمانم ضعیف شد و تا کنون هم ضعف چشمانم باقی است.
🔹درسی داشتم که حواشی آن را در زمستان بعد از نماز صبح مینوشتم و از شدت سرما از انگشتانم خون جاری میشد و من ملتفت نمیشدم.
📚زندگی طلبگی در قرن یازدهم، کامران فانی.
⬇️به جمع ما بپیوندید⬇️
🆔https://eitaa.com/elahimanesh128
▪️زندگی طلبگی در قرن یازدهم
بخشهایی از زندگینامۀ خودنوشت سید نعمت الله جزائری (4)
🔹باری نه سال در شیراز بودم و جز خدا کسی نمیداند که چقدر سختی و گرسنگی کشیدم. یادم میآید که دو روز چهارشنبه و پنجشنبه بود که هیچ چیز جز آب نخورده بودم. چون شب جمعه رسید دیدم دنیا دورم میچرخد و چشمانم سیاهی میرود. به بارگاه سید احمد بن موسی الکاظم (ع) رفتم و به آرامگاه او رسیدم. قبر را در بغل گرفتم و گفتم من مهمان تو هستم. همانجا ایستاده بودم که سیدی بی آنکه چیزی از او بخواهم قوت آن شب را به من عطا کرد و شکر خدا را بجا آوردم.
🔹از جمله سختیهایی که در حین تحصیل کشیدم یکی آن بود که رفیقی داشتم که در کنار شهر منزل داشت و من شبها در خانۀ او میخوابیدم. درسی داشتم که آن را آخر شبها زیر چراغ مسجد جامع که طرف دیگر شهر قرار داشت میخواندم. نیمههای شب برمیخواستم، عصایی برمیداشتم و از میان بازاری که بین خانه و مسجد وجود داشت میگذشتم. چراغی نبود، همه جای بازار تاریک بود و کنار هر دکانی سگی بود به اندازۀ یک گوساله که از دکان نگهبانی میکرد. به تنهایی از میان بازار میگذشتم. دیوار را میگرفتم و کورمال پیش میرفتم. چون به دکانها میرسیدم شروع میکردم به خواندن اشعار با صدای بلند تا سگها گمان نکنند دزدم و در کنار هر دکانی به صد حیله خود را از دست سگ نگهبان خلاص میکردم.
🔹روزگار را چنین میگذراندم. در مدرسۀ منصوریه بودم. حجرهای داشتم فوقانی. نمیخواستم هیچ کس نزدم بیاید. همیشه تنهایی را دوست داشتم.
📚زندگی طلبگی در قرن یازدهم، کامران فانی.
⬇️به جمع ما بپیوندید⬇️
🆔https://eitaa.com/elahimanesh128
17.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠صلی الله علیک یا اباعبدالله
#شب_جمعه_شب_زیارتی_اباعبدالله_علیه_السلام
«يارفيق من لارفيق له»
⬇️به جمع ما بپیوندید⬇️
🆔https://eitaa.com/elahimanesh128
💠بی قراری و نالهٔ امام صادق علیهالسلام در غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🔰سُدیر صیرفی میگوید: من و مُفضّل بن عمر و ابوبصیر و ابان بن تغلب به محضر آقایمان حضرت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدیم. دیدیم حضرت بر روی خاک نشسته و و جُبّه (نوعی لباس) خیبری پوشیده است و مانند مادر فرزند مرده جگرسوخته گریه میکند. آثار حزن و اندوه از گونه و رخسارش آشکار، و اشک کاسه چشمهایش را پر کرده بود و میفرمود:
🔰ای آقای من! غیبت (دوری) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و آرامش و راحت دلم را ربوده است.
🔰 آقای من! غیبت تو مصیبتم را به مصیبتهای دردناک ابدی پیوسته، و از دستدادن یکی پس از دیگری، جمع و عدد را فانی میسازد.
🔰 پس احساس نمیکنم به اشکی که در چشمم خشک میگردد و ناله ای که در سینهام آرام میگیرد، مگر آن که مصائب بزرگتر و دلخراشتر و پیشامدهای سختتر و ناشناختهتر در برابر دیدهام مجسّم میشود.»
🔰«سَیِّدِی! غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی، وَضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی، وَابْتَزَّتْ مِنِّی رَاحَةَ فُؤَادِی. سَیِّدِی! غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ، وَفَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ یَفْنِی الْجَمْعَ وَالْعَدَدَ ...؛
📚کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، جلد دوم، باب 33؛ حدیث 51
♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️
⬇️به جمع ما بپیوندید⬇️
🆔https://eitaa.com/elahimanesh128
💠حدیث و مسأله فقهی (مجلس معصیت)
🔆مجالس گناه و همنشینی با گنهکار
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي زِيَادٍ النَّهْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَا يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَجْلِسَ مَجْلِساً يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى تَغْيِيرِه.
📚الكافي؛ ج2؛ ص374 (بَابُ مُجَالَسَةِ أَهْلِ الْمَعَاصِي)
امام صادق علیه السلام فرمودند:
سزاوار نیست مومن در مجلسی بنشیند که در آن معصیت خداوند متعال انجام میشود و او قادر بر تغییر وضعیت آن مجلس نیست.
✍رساله آیت الله العظمی زنجانی( دام ظله العالی)
مساله587:شرکت در مجلس گناه
شرکت در مجالس عروسی یا میهمانی که با انجام کار حرام همراه است، اگر مستلزم تأیید یا تشویق کار حرام یا ترک نهی از منکر -در فرض وجود شرایط نهی از منکر- باشد، جایز نیست.
✍رساله آیت الله العظمی زنجانی ( دام ظله العالی)
مساله97:وظیفۀ افراد در برخورد با مجالس گناه:
در جایی که گناه میشود، امر به معروف و نهی از منکر -باوجود شرایط- واجب است. البته باید به گونهای انجام شود که موجب لجبازی و اصرار بر گناه نشود. انجام این کار در برخی موارد با سختیهایی همراه است؛ مثلاً صمیمیت برخی افراد با کسی که امر به معروف میکند، کم میشود. چنین مشکلاتی نباید مؤمنان را از عمل به این فریضه بازدارد. در هر صورت حضور در مجلس گناه، اگر تأیید گناه محسوب شود، جایز نیست.
✍️ آیت الله العظمی سیستانی ( دام ظله العالی):
شرکت در مجالس عروسی یا جشنهایی که در آن برنامههای موسیقی لهوی اجرا میگردد یا شامل امور حرام دیگری است... واجب است فرد در صورت اطلاع یا حضور در چنین مجالسی، به وظیفۀ امر به معروف و نهی از منکر حسب شرایط آن عمل کند ...
بلکه اگر توانایی نهی از منکر ندارد و حضور او عرفاً موجب تأیید یا تشویق آنان بر گناه و امضای کار آنان محسوب میشود، حضور جایز نیست، هرچند صدای غنا و موسیقی لهوی را گوش نکند.
📚 رساله جامع؛ ج۲؛ مسئله ۴۰۸
⬇️به جمع ما بپیوندید⬇️
🆔https://eitaa.com/elahimanesh128
💠مسأله فقهی ( مجلس گناه)
#استفتائات
سوال:
اگردریک مجلس مهمانی فامیلی که برخی ازخانمها ،احیانا برخی ازموهای جلوسرآنها پیدا می باشد ویا مثلا جوراب نازک پوشیده اند و یا مثلا مچ دست آنها درهنگام غذا خوردن پیدا می شود آیا چنین مجلسی ،مجلس معصیت می باشد . ویا این که مجلس معصیت مجلسی است که برای معصیت تشکیل شده است ؟مثل مجالس عروسی که موسیقی نواحته می شود؟
🔹مقام معظم رهبری( دام ظله العالی): صرف موارد مذکور، موجب تحقق مجلس معصیت نمی شود.ش 617490
🔸آیت الله العظمی زنجانی( دام ظله العالی):
عنوان معصیت ،خصوصیتی ندارد،اگرحضوردرآن تاییدگناه باشد-هرچندبه قصدگناه کردن تشکیل نشده باشد-بایدخارج شود.ش10657
🔹آیت الله العظمی مکارم( دام ظله العالی):
مجلس معصیت هرمجلسی است که درآن گناه انجام شود،خواه برای گناه تشکیل شده باشدیانه .البته درمواردضرورت یاعدم توجه می توان درچنان مجلسی که اشاره کرده اید،شرکت کرد.ش604429
🔸آیت الله العظمی سیستانی( دام ظله العالی): هر مجلسى ممكن است در آن معصيتى صورت بگيرد حضور در اين مجالس اشكال ندارد ولى انسان بايد نهى از منكر كند واگر احتمال تاثير نبود بنا بر احتياط بايد اظهار تنفر نمايد. کد استفتاء: 473223
⬇️به جمع ما بپیوندید⬇️
🆔https://eitaa.com/elahimanesh128
💠دیدار و گفتگو با حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صادق کرباسی دامت برکاته
الحمد لله امروز توفیق بود در قم در مجلس خصوصی محضر ایشان رسیدیم.
🔹معظمله الان در لندن زندگی می کنند و چهار حوزه علمیه شیعه و اساتید زیادی را درک کرده اند: کربلا، نجف، قم و تهران و دارای آثار قلمی بسیاری هستند.
🔸یکی از آنها موسوعه دائرة المعارف حسینیه است که تا کنون صد و سی جلد آن منتشر شده است..
👌مطلب زیبایی که امروز استفاده کردیم این بود که یکی از عزیزان پرسیدند چرا ما اینقدر امتحان می شویم و چرا اینقدر شیطان سد راه برای ما می شود و مانع پیشرفت و توفیقات می شود؟!
🔹جواب دادند: از کسی که وارد مدرسه می شود و درس می خواند امتحان می گیرند.
شیعه اهل بیت علیهم السلام از آنجا که ولایت را پذیرفته و وارد مدرسه شده مورد ابتلاءات و آزمایشات بسیار قرار می گیرد و و شیطان سعی می کند او را از مسیر حق خارج کند و اگر صبوری کند و بماند و در امتحانات موفق شود همین باعث رشد و پیشرفت او می شود.
در حالیکه غیر شیعه اساسا دیگر نیاز به گمراه کردن اضافه تر ندارد.
#قم اردیبهشت ۱۴۰۳
⬇️به جمع ما بپیوندید⬇️
🆔https://eitaa.com/elahimanesh128
💠زندگی نامه و آثار علمی حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صادق کرباسی دامت برکاته
⬇️به جمع ما بپیوندید⬇️
🆔https://eitaa.com/elahimanesh128