eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
11.4هزار دنبال‌کننده
613 عکس
83 ویدیو
5 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
نشد از دار غم آزاد آخر دلش یاد غمت افتاد آخر اومد لب تر کنه شد ظرف پر خون سفیرت تشنه لب جون داد آخر نوشتن نامه با لبخند مسلم پرن از حیله و ترفند مسلم قرار این بود تحویلش بگیرن قرار زینبو کشتند مسلم چی یاد مردم صد رنگ دادن؟ تا افتادی نوید جنگ دادن! به استقبال زینب روی هر بوم به دست بچه هاشون سنگ دادن غم تو درد بی تسکینه مسلم به خونت نامه ها رنگینه مسلم چه پر رنگ و کشیده س خط کوفی گمونم دستشون سنگینه مسلم میخواس که خم به هیچ ساقه نیفته به گل که طاقتش طاقه نیفته بیفته مسلم از دارالاماره سه ساله از سر ناقه نیفته شاعر: @dobeity_robaey
کسی‌که درد سوزانده دلش را غریبه ریخت برهم منزلش را بیا ای دل برای گریه امشب بخوانیم‌ اعتراف قاتلش را؛ معاویه نبودی چه‌خبر بود! سر بیعت حکومت درخطر بود! از این‌سو کوه هیزم جمع می‌شد از آن‌سو فاطمه در پشت در بود اراذل این شرایط را که دیدند به‌سمت خانه‌ی حیدر دویدند نصیحت‌‌های زهرا را شنیدند ولیکن خانه را آتش کشیدند نفس می‌زد، صدایش را شنیدم علی را در اُحُد یک‌باره دیدم هزاران‌کینه در دل داشتم من زدم با پا به در، نعره کشیدم! غرور چشم حیدر را شکستم چنان محکم زدم در را شکستم در خانه‌ ز لولا تا جدا شد زدم‌، پهلوی کوثر را شکستم در افتاد و زمین افتاد زهرا...! علی می‌زد فقط فریاد: زهرا...! همین‌که ناله زد: فضّه خذینی! همه گفتند که، جان‌ داد زهرا...! یکی آتش به‌ کل باغ می‌زد یکی بر قلب زینب داغ می‌زد میان آن شلوغی‌ها مغیره به‌دست فاطمه شلاق می‌زد کشیدم هرطرف شیرخدا را زدم در آن میانه بچه‌ها را تن زهرا به زیر دست‌وپا بود علی انداخت بر رویش عبا را ✍ @dobeity_robaey