eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
11.4هزار دنبال‌کننده
613 عکس
83 ویدیو
5 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
چند بیت از یک غزل گفتم که بوسه‌ای و اُفتادی از نوکِ نِی دیدی که کار من نیست، از نیزه بوسه چیدن * بوی شراب می‌داد دست و دهان این زجر لکنت زبان به من داد، تا قافله رسیدن * ترسانده است من را، با خونِ دامنش  شمر بعد از تو سهم من شد، از خواب هِی پریدن * از وضعِ حنجر تو، پیداست قاتل تو... هِی کرده استراحت، هنگام سر بریدن ✍ @dobeity_robaey
مشهد چه شکوه و کبریایی دارد این کعبه عجب برو بیایی دارد هر روز در ایوانِ طلا می‌گویم ایوانِ نجف عجب صفایی دارد ✍ @dobeity_robaey
ندارم چاره با آهم بسازم فقط با دردِ جانكاهم بسازم زِ چوبی كه نشد گهواره باشد دوتا تابوت می‌خواهم بسازم@dobeity_robaey
🌱 مبارک 🌱 با هر دم و بازدم "علی" می‌گوییم بی حسرت و بیش و کم، "علی" می‌گوییم یک عُمْر "علی" گفته و إن‌شاءالله در هم "علی" می‌گوییم ✍ @dobeity_robaey
مشهد چه شکوه و کبریایی دارد این کعبه عجب برو بیایی دارد هر روز در ایوانِ طلا می‌گویم: ایوانِ نجف عجب صفایی دارد ✍ @dobeity_robaey
دختر شیرخدا تیغ دو دم آورده است یا ابا عبدالله شیرهای مرتضی را از حرم آورده است یا ابا عبدالله ✍ @dobeity_robaey
بیا از آفتاب امشب بخوانیم بیا از آب آب امشب بخوانیم پَرِ قنداقه را باهم بگیریم بیا "بس کن رباب" امشب بخوانیم ✍ @dobeity_robaey
بیا ای دل یه دَشتستون بگِرییم بیا با چشمایِ بی جون بگِرییم شبیهِ مادرش داره می‌سوزه بیا با های هایش خون بگِرییم نشونیِ جمالت رو بگیریم که شاید زیرِ بالت رو بگیریم تو این روضه نشستیم تا بیایی که گرد و خاکِ شالت رو بگیریم شبیه اَبر بُغضی دارم امشب شبیهِ آسمون می‌بارم امشب ببین حالم بده حالم رو خوب کن ببین خستم، ببین بیمارم امشب چه خوبِ که به حالت مبتلا شیم و با راهت شب و روز آشنا شیم بیا تا ما جوونیم با تو باشیم که پیری میادو شاید نباشیم می‌شه یعنی از این غم‌ها بمیرم کنارِ گریه‌ی زهرا بمیرم خجالت می‌کشم از قلبِ سنگم دعا کن ظهرِ عاشورا بمیرم یتیم می‌بینی از دختر می‌خونی کنارِ آب از اصغر می‌خونی هزار و چند صد ساله که آقا جوون می‌بینی از اکبر می‌خونی دوباره گریه‌هات از سر شد ای وای که احوالت پریشون‌تر شد ای وای شبِ هشتم شدو داری می‌خونی علی‌اکبر علی‌اصغر شد ای وای ✍ @dobeity_robaey
به تیغی حیف گیسویت گسستند دو بازویت دو بازویت گسستند از آنجایی که من بوسیده بودم بمیرم هر دو اَبرویت گسستند بهارم را چه سان پاییز کردند دلم را از غمت لبریز کردند سرت ای کاش رویِ نیزه می‌ماند تو را از مرکبی آویز کردند غمت راهِ نفس بر سینه بسته ترک بر چهره‌ی آیینه بسته زِ بسکه خاکْ بر سر ریختم من ببین عباس دستم پینه بسته ✍ @dobeity_robaey
مشهد چه شکوه و کبریایی دارد این کعبه عجب برو بیایی دارد هر روز در ایوانِ طلا می‌گویم ایوانِ نجف عجب صفایی دارد ✍ @dobeity_robaey
عجیب زهر بدی بود، شعله برپا کرد تمامیِ جگرت را که اِرباً اِربا کرد@dobeity_robaey
هزارشُکر که جسمِ تو نامرتب نیست هزارشُکر که بر بام، جای مَرکب نیست@dobeity_robaey