هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
#بیانیه_بسیارمهم اقشار مختلف مردم اصفهان در حمایت از بیانات آیت الله مهدوی دام عزه
#توهین_به_دین_ممنوع!!
در حاشیه ۲۲ بهمن امسال -که با شکوه متفاوتی جشن گرفته شد-، چند موتور سوار در اصفهان برعلیه رئیس جمهور شعارهایی سر دادند که به دلیل توهین آمیز بودن، طبق عقل و شرع و فرمایشات رهبری محکوم است. اما آنچه عجیب به نظر می رسد، جنجال بیش از حد دولت و جناح سیاسی وابسته به آن، بر سر این موضوع است. تا جایی که در اصفهان جلسات متعددی از جمله جلسه شورای تامین استان برای بررسی نحوه واکنش با جوانان مذکور، برگزار شد!!
آیت الله مهدوی امام جمعه موقت اصفهان با تاکید بر خلاف شرع بودن هرگونه توهین به اشخاص، سیاست دوگانه مسئولان استانی و کشوری را مورد انتقاد قرار داده و فرمودند:
این همه به دین، مقدسات، امام و شهدا توهین شد، جلسهی شورای تامین که برگزار نشد هیچ، بعضاً مسئولان از توهین کنندگان حمایت علنی کردند.
اینجانبان امضا کنندگان ذیل، ضمن حمایت از فرمایشات آیت الله مهدوی، انتظار داریم دستگاه قضایی، توهین کنندگان به ارزشهای اسلامی در هر پست و مقامی قرار دارند را مجازات کرده و اجازه ندهند مسئولان، کوتاهی های خود در حل معضلات متعدد اقتصادی را با جنجال بر سر اقدام چند نفر محدود، پنهان کنند.
▫️ مجمع نمایندگان استان اصفهان
▫️مرکز رسیدگی به امور مساجد استان اصفهان
▫️اساتید سطح عالی و نخبگان بسیجی استان اصفهان
▫️ جمعی از نمازگزاران منطقه ۳ اصفهان
▫️ جمعی از معلمان نواحی مختلف اصفهان
▫️ جمعی از بازاریان بازار بزرگ اصفهان
▫️جمعی از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
▫️ جمعی از دانشجویان دانشگاه اصفهان
▫️آیت الله خطاط معاون آموزش حوزه علمیه اصفهان
▫️آیت الله الهی دوست
▫️حجتالاسلام دکتر خوشنویس زاده مسئول نهاد رهبری در دانشگاههای اصفهان
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
♨️ اعلام حمایت قاطع اعضای مجمع نمایندگان استان اصفهان از مواضع اخیر #آیت_الله_مهدوی
🔻 در بخشی از بیانیه آمده است در جهت ترویج معارف دینی، توسعه اخلاق اسلامی، احساس مسئولیت در برابر خون شهدا و استقامت بر صراط الهی، *قطعا نمایندگان ملت همراه و حامی حضرتعالی بوده و خواهند بود
🆔 @shobhe_shenasi
#مهیای_مهمانی
▫️شبی را که فرشتگان «لیلةالرغائب» نامند. آیا لیلة الرغائب یعنی شب آرزوها؟
💠 ششم رجب| «لیلةالرغائب» یعنی شبی که میل به عبادت خدا فراوان است و موجب بخشودگی گناهان میشود
📚 @dastanak_ir 👈💯
2.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتم که به پیری رسم و توبه کنم
آنقدر جوان مُرد و یکی پیر نشد
🔹 آیتالله مجتهدی تهرانی (ره)
#درس_اخلاق
📚 @dastanak_ir 👈💯
چاله اي در خيابان اصلي شهر وجود داشت و مردم از وجود اين چاله گله داشتند آدمها، ماشينها و... توي آن چاله مي افتادند وخسارت مي ديدند. بنابراين عده اي از مردم روبروي شهرداري جمع شده واعتراض خودشان را اعلام نمودند وخواستار پاسخگويي مسئولين شدند، مسئولين تجمع كنندگان را به سالن اجتماعات شهر راهنمايي وشروع به سخنراني و ارائه راهكار كردند،
ابتدا رييس شورا شروع به سخنراني كرد و همه ساكت شدند ، اوگفت من يك راه حل بسيارخوب دارم ما يك مركز فوريت هاي پزشكي درنزديكي چاله ايجاد مي كنيم تاهر موقع كسي در آن افتاد به سرعت او را با آمبولانس به بيمارستان برسانند جمعيت سالن همگي خوشحال و كف مي زدند و ايول مي گفتند،
تااينكه شهردار پا شد و رو به رييس شورا كرد و گفت اين يك راه حل مسخره است چون شايد تا بردن مصدومين توسط آمبولانس به بيمارستان زمان زيادي طول بكشد و طرف بميرد ، بنابراين من پيشنهادمي كنم كه يك بيمارستان درنزديكي آن چاله ايجادشود تا اگر كسي داخل چاله افتاد سريع به بيمارستان منتقل شود ومورد مداوا قرار بگيرد و اين طوري شانس زنده ماندش بيشتر مي شود، با شنيدن اين حرف ها حاضرين سر از پا نمي شناختند و كلي خوشحال شدند كه صاحب يك بيمارستان جديد مي شوند،
ناگهان نماينده اي از ميان جمعيت برخاست و گفت من متخصص اتم شكافيم و هميشه در بين مردم هستم ، نه رييس شورا عقل دارد و نه شهردار!! چون ساخت يك بيمارستان حداقل 2 سال زمان مي برد و مردم شهر براي الان چاره مي خواهند نه چند سال بعد، همه حضار ساكت شدند كه اين شخص چه راه حلي دارد؛ اوگفت ما اين چاله را پر مي كنيم و در كنار بيمارستان شهر يك چاله ديگري مي كنيم و بدين ترتيب هزينه را كاهش داده و زمان را كوتاه مي كنيم.
◽️ ربط این داستان به #برجام تکذیب میشود.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
سواد رسانهای یعنی...
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
2.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر در ارباب بی مروت دنیا، چند نشینی که خواجه کی به درآید؟!
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
13.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غیرت هنوز نمرده...
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
حجتالاسلام حجتی کرمانی در یادداشتی در مورد آیت الله مصباح یزدی نوشت:
🔻خوانندگان ارجمندی که مناظرات و مباحثات حضوری و قلمی اینجانب را با آن عالم بزرگوار به یاد دارند، شگفت زده نشوند که اینجانب که در مناظرات و مقالات، نظریات سیاسی و اجتماعی آقای مصباح یزدی را به بوتة نقد میکشیدم، اکنون در فضیلت آن مرد علم و تقوی قلم میزنم....
🔻 آقای مصباح فضائل علمی اخلاقی بسیاری داشت، نیک سیرت و خوشرو و خوش مجلس و خوشسخن بود. در ایام تدریس هیچگاه از کسب علم و تعلیم و تربیت نیاسود. مبانی و مبادی فلسفه و کلام و اخلاق را به خوبی آموخته بود و به خوبی میآموخت.
🔹بیان نرم و گرم او همراه با روی خوش و لبخند همیشگی، محفل درس او را شاداب میداشت و شاگردان را بر سر شوق میآورد. آقای مصباح از همان آغاز طلبگی در وادی سلوک عرفانی گام نهاد. اهل گعده و وقتگذرانی تفریحی طلبگی نبود و معاشرانی اندک داشت. در جلسات درس اخلاق مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی که هر صبح جمعه در کتابخانه بخش قدیمی مدرسه حجتیه مشهور به پارک تشکیل میشد حضور دائمی داشت.
🔹وی از آغاز نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی همیشه در خفا یار و یاور انقلاب بود. نگارنده به یاد دارد شبهایی را که آقای مصباح به حجره برادرم مرحوم علی حجتی کرمانی در مدرسه آیتالله بروجردی مراجعه میکرد و چند نسخه از نشریه «بعثت» را که توسط مرحوم هاشمی رفسنجانی، مرحوم هادی خسروشاهی، مرحوم علی حجتی کرمانی و آقای دعائی مخفیانه منتشر میشد، میگرفت و زیر عبا پنهان میکرد تا در نشر مخفیانه آن شرکت فعال داشته باشد.
🔹خاطرات من از آن مرحوم به سالهایی بر میگردد که شهید بهشتی کلاس های درس شبانهای در دبیرستان دین و دانش قم برقرار کرده بود و به ما دروس جدید از قبیل فیزیک، زبان، فلسفه علمی و… تدریس میکرد که استاد مصباح برجستهترین علم آموز آن کلاسهای فراموش نشدنی بود. در این کلاسها بجز حقیر، استاد محمد مجتهد شبستری، شهید محمد جواد باهنر، حاج شیخ محمدعلی موحدی کرمانی، حاج شیخ زینالعابدین قربانی، سیدعلی محقق داماد، مرحومان: سیدهادی خسروشاهی، عمید زنجانی، شیخ حسین حقانی زنجانی و سیدحسن طاهری خرمآبادی شرکت داشتند.
🔻.... من علیرغم همة اختلافنظرهای بیّن و روشنی که با آن فقید علم و فضیلت داشتم، پیش از برگزاری همان مناظرات تلویزیونی، پشت سر ایشان نماز خواندم. ایشان را عادل، فاضل، متخلق به اخلاق و پاسدار راستین دین و قرآن و اخلاق و روحانیت میدانستم و اکنون که این سطر را مینویسم نیز چنینم. خدایش با اولیائش محمد و آل محمد(ص) محشور فرماید.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
1.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز داشتم از کوچه پس کوچههای قم میرفتم که این پیرمرد کفاش را دیدم مشغول قرائت قرآنه. بعد چند ساعت که از همین مسیر برگشتم، هنوز هم مشغول بود.
دختر ده سالهام این صحنه را فیلم گرفت. بعدش مثل اینکه دلش برای این پیرمرد سوخته باشه گفت:
خدایا پول زیادی به این آقا بده!
بهش گفتم: فکر نمیکنی به جای دعا داری نفرینش میکنی؟
+چطور؟
-خب اگه پولدار بشه، به نظرت میتونه اینجور با خیال راحت کنار کوچه بشینه و یه لقمه نون حلال دربیاره و قرآن بخونه؟
+ خدایا لااقل یه ماشین بهش بده!
-اونم همینجور. اونوقت دغدغه بنزین و روغن و کارواش و جریمه و بیمه پیدا میکنه و....
دخترم گفت انگار راست میگید، قانع شدم!! فقط پس خدایا براش تو بهشت جبران کن!
گفتم: این دعای خوبیه😊
🔹 پی نوشت
سلمان فارسی هنگام وفات گریه میکرد. وقتی علت را پرسیدند درحالی که از مال دنیا تنها یک زیرانداز و چند ظرف سفالی داشت، گفت:
یاد حدیث پیامبر افتادم که فرمود:
«نجی المخففون و هلک المثقلون»؛ سبک باران نجات یافتند و سنگین باران هلاک شدند. (بحار ج۲۲، ص۳۸۱)
💬 محمد قربانی مقدم
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
داناب (داستانک+نکاتناب)💠
▫️ ﷽ مسلمان شدن دختری مسیحی به نام ژاکلین زکریا توسط شهید علمدار در عالم رویا
▫️ ﷽
مسلمان شدن دختری مسیحی به نام ژاکلین زکریا توسط شهید علمدار در عالم رویا
#قسمت_دوم
🆔 @dastanak_ir
از آن روز به بعد من و مریم با هم به مدرسه می رفتیم؛ چون مسیرمان یکی بود. هر روز که می گذشت بیشتر به او و اخلاقش علاقه مند می شدم. هر روز چیز بیشتری از او یاد می گرفتم. اولین چیزی هم که آموختم حجاب بود. او دختر خیلی خوبی بود. اخلاق قشنگی داشت. کلاً وقتی توی جمع همکلاسی ها از کسی غیبت می شد یا کسی را مسخره می کردند، می دیدم او یواشکی می رفت بیرون تا به غیبت آنها گوش ندهد. به خاطر همین ها بود که دوست داشتم در هر کاری از او تقلید کنم. ولی بعد دیدم این روش برایم عادت شده است. با راهنمایی های او بود که به فکر افتادم در مورد دین اسلام مطالعه و تحقیق بیشتری بکنم. هر روز هم که می گذشت بیش از پیش به اسلام علاقه مند می شدم و همه این ها با کتاب هایی بود که مریم می داد. کتاب ها را می خواندم و از میان آنها مطالب خاص و مبهم را یادداشت برداری می کردم.
چون مطالعه ام در زمینه کتاب های دینی اسلام زیاد شده بود، خانواده اعتراض می کردند، اما من بهانه می آوردم که مثلاً تحقیق درسی دارم و اگر ننویسم نمره ام کم می شود و از این جور چیزها.
برای دوری از شک و تردید در مورد اسلام و رها کردن دین مسیحی از مریم کتاب زیاد می گرفتم و مطالعه می کردم تا شک و تردید از دلم بیرون برود. جالب اینجا بود که مریم همراه هر کتاب عکس شهدا و وصیت نامه هایشان را هم برایم می آورد و با هم می خواندیم. این طوری راه زندگی کردن را یادم می داد. می توانم بگویم که هر هفته با شش شهید آشنا می شدم.
البته همان زمان هم که مسیحی بودم، نسبت به شهدا ارادت خاصی داشتم. خیلی به آنها که برای دفاع از کشور شهید شده بودند علاقه داشتم، هر وقت هم که جایی نمایشگاه عکس جنگ بود، می رفتم و خوب تماشا می کردم. شهید از نظر من یک گل پرپر است، بعضی ها معتقدند که شهدا بعد از اینکه شهید شدند، دیگر مرده اند و وجود ندارند، اما من این تصور را نداشتم و ندارم، من ایمان دارم که آنها زنده هستند و شاهد و ناظر اعمال ما.
چون عضو گروه سرود مدرسه بودم، به همین لحاظ بهانه خوبی برای چادری شدن داشتم، به خانواده ام گفتم که در گروه سرود باید حتماً چادری باشیم، بنابراین آنها را مجبور کردم که برایم چادر بخرند، من خودم خیلی به چادر علاقه داشتم. این طوری خودم را خیلی سنگین تر و راحت تر احساس می کردم، ولی چون با مخالفت خانواده روبرو می شدم، چادر را توی کیفم می گذاشتم و وقتی از خانه خارج می شدم سرم می کردم و هنگام برگشت هم نرسیده به خانه، چادر را داخل کیفم می گذاشتم. البته باید بگویم که خانواده ما حجاب را – خیلی ببخشید - یک نوع بی کلاسی می دانند و به قول خودشان آنها خیلی کلاسشان بالاست و الان من کلاس پایین شده ام.
ادامه دارد...
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir